تشریح نشست های رجوی

* نشست های 5 روزه

که بعد از درگیری های جنگ ( عملیات های مروارید ) توسط مسعود رجوی و در چند نوبت برگزار شد که برای رده های بالا و کادرها در سطح مختلف این نشست را گذاشته بودند .

من خودم شخصاً در نشست ها حضور نداشتم ، ما در جلولا بودیم ، به اشرف منتقل شدیم و نوار نشست ها را قرار شد برایمان بگذارند که بعد از توجیه اولیه ما را جهت دیدن نوارها بردند .

موضوع نشست در رابطه با بحث طلاق بود ، که البته طبق گفته خودشان این بحث را برای کادرهای قدیمی در سطح هیئت اجرایی قدیم ها .....بعد از انتخاب مریم رجوی به مسئول اولی مطرح کرده بودند که حالا در سال 70 مجدداً و به قول خودشان عمومی کردند .

محتوای 5 روز نشست و تکرار نوارهای آن برای بقیه این بود که .... بایستی همه طلاق زن بدهند ، چون تجربه کادرهای بالا را داشتند ، مسعود رجوی طلاق را اجباری کرد تا اگر کسی از نشست های قبلی مخالف بوده و طلاق نداده است او نیز طلاق بدهد .

البته برای نیروهای پایین که اغلب نیز مجرد بودند و بحث طلاق را قبول نداشتند زیاد سخت نمی گرفتند ، فقط از همه نفرات تعهد نامه می گرفتند که حتی اگر متأهل هم نیست بنویسد که طلاق داده است .

برای افرادی که زن داشتند کار مشکلی بود و خیلی ها در آن مقطع قبول نکرده و با همسرشان و یا بدون همسرشان جدا شدند و رفتند ، برای افرادی که این بحث در حد نوشتن یک برگ کاغذ بود چندان جدیتی نداشت .

تنها چیزی که از آن بحث ها یادم هست این بود که رجوی سعی می کرد در توجیه طلاق اجباری بحث را ربط بدهد به موضوع عملیات مرصاد که گویا علت شکست در عملیات مرصاد داشتن خانواده بوده است .

در حالی که اساساً بحث طلاق اجباری ناشی از .... استراتژیکی سازمان منافقین بود که برای حفظ تشکیلات و بقاء خودشان اقدام به چنین کاری کرده بودند که البته به جز کادرهای بالا که خودشان دست اندرکار بودند بقیه آگاهی نداشتند و بیشتر در رودربایستی قرار گرفته و همین طوری قبول کردند .

در حالی که هیچ کس و در هیچ زمان به صورت واقعی طلاق نداد ، قبل از همه خود رجوی این موضوع را می فهمید ، ولی چون برایش منافع داشت به روی خودش نمی آورد ، هدف همانگونه که گفتم حفظ تشکیلات از طریق آوردن بندهای مختلف که معروف به بندهای " انقلاب " بودند ، بود که افراد قبل از این که به موضوعات دیگر فکر کنند درگیر مسائل خودشان می کرد .

و این یک برنامه ریزی دراز مدت بود که هر چند وقت یکبار یک بند به اصطلاح انقلاب توسط مریم رجوی ابلاغ می شد و بقیه بایستی می رفتند در نشست های کوچکتر سر آن موضوع صحبت و گزارش می نوشتند که این داستان علیرغم این که ریزش نیرو به همراه داشت ، ولی همچنان ادامه داشت .

 

 

Gh Yosufi

 

* نشست های بند " ف " ( ف یعنی فردیت )

نشست های کوچکی بودند که بعد از پروژه رفع ابهام سال 73 ابتدا در خارج ( فرانسه ) توسط نسرین برگزار و سپس در سال 74 در اشرف برگزار شد که در نهایت منجر به نشست های معروف به " حوض " که توسط خود مسعود رجوی و در بغداد و در سالن نشست به اصطلاح شورا که 3 مرکز 10 و 11 و 12 را به صورت جداگانه آنجا بردند و به قول خودشان بعد از صفر صفر به اشرف برگردانند ، تشکیل شد .

این نشست ها زمانی برگزار شد که رجوی از 2 سال پیش همه راهها را برای جدا شدن افراد کاملاً بسته بود ، هدف از برگزاری این نشست ها اساساً سرکوب افراد بود ، چون رجوی می دانست که نفرات عموماً حرف های او و سازمان را قبول نداند و به قول معروف با خط پیش نمی روند .

از طرفی هم نیروهای ناچارند هر چه او بگوید بپذیرند ، به خاطر همین به هر حربه ای متوسل می شد تا حرف های خودش را به کرسی بنشاند ، نتیجه ای که می خواست را در نهایت از نشست ها که همان عملیات جاری باشد گرفت ، در واقع عملیات جاری آنجا پایه گذاری شد و از همه تعهد عملیات جاری گرفت .

* نشست های طعمه سال 80

قبل از برگزاری این نشست ها یک دوره نشست های سیاسی برگزار کردند که آن نشست ها اساساً جهت توجیه و رفع و رجوع و دوز و کلک و دروغ و تحلیل های سیاسی رجوی طی 8 سال ریاست جمهوری آقای خاتمی بود که تا آن موقع و در عمل برای همه اثبات شده بود که آن همه تحلیل همه اش دروغ و جهت فریب نیروها بوده و کمتر کسی بود که نسبت به این موضوع اشراف نداشته باشد .

لذا رجوی در شروع نشست های سیاسی بدون وقفه برداشت گفت حالا که نزدیک است دور دوم ریاست جمهوری تمام شود هر چه گفتم هر چه گفتید ، هر چه گفتیم همه اش کشک بود ، از این به بعد می خواهیم از نو تابلوهای جدیدی بکشیم ، مجدداً چند تابلو کشید که در همان نشست ها اکثراً نسبت به تحلیل ها دافعه داشتند .

بعد از برگشت نیروها به قرارگاه ها وقتی دیدند بحث ها پیش نمی رود و همه مسئله دار هستند دوباره به حربه دیگری رو آوردند ، ابتدا نشست هایی برای لایه های MO و M گذاشتند که همراه بود با فحش و فحش کاری و در آن نشست ها با توسل به این که شما طلاق ندادید و مشکل زن دارید به زورگویی پرداختند که این کار را می خواستند با افراد پایین تر هم بکنند .

اما وقتی دیدند که لایه های MO و M جواب نگرفتند مجدداً همه را به قرارگاه باقرزاده برگرداندند ، در آنجا ابتدا تعدادی که بحث ها را قبول نداشتند و خواستار جدایی بودند را به اصطلاح خودشان اخراج کردند ، البته حواس شان بود که نیروهای زیادی ریزش نداشته باشند .

نشست های کوچکتر که به دلیل محدودیت جا چادر زده بودند در چادرها برگزار می شد و به این شکل بود که به نوبت افراد را سوژه می کردند و نفراتی را که خودشان از قبل توجیه کرده بودند بلند شده و به او بدون دلیل و مدرکی فحش های رکیک و ناموسی می دادند .

گاهاً برای هر نفر 15 روز نشست گذاشته و هر بار 7 الی 8 ساعت می ریختند روی سرش فحش می دادند ، بعضاً هم در این نشست ها کتک کاری می شد و وقتی هم که فرد مجبور به صحبت کردن می شد از او هیچ بحث سیاسی سر مسئله دار بودنش قبول نمی کردند ، …..سر موضوع اخلاقی و به اصطلاح انقلاب نکردنش بود .

معمولاً این نشست ها توسط زنان اداره می شد ، در مواردی که فرد حرفی نمی زد تعدادی زن به نشست می آوردند تا به دروغ مارک اخلاقی ، چشم چرانی و ….. به او بزنند .

لازم به یادآوری است که همه افراد علاوه بر این که در داخل قرارگاه محصور بودند ، اطراف قرارگاه هم توسط نیروهای عراقی کاملاً حفاظت می شدند ، در داخل نیز فرماندهان به ویژه شب ها پست می دادند که کسی فرار نکند .

در چنین محیطی بود که افراد از طریق سرکوب مجبور به اعتراف به دروغ در خصوص وضعیت فردی خودشان می شدند و تا زمانی که فرد با دست خودش پروسه چندین ساله به ویژه در مورد انقلاب ایدئولوژیک که در داشتن مشکل زن و زندگی خلاصه می شد ، نمی نوشت ، فرمانده ها رهایش نمی کردند .

در این نشست ها که چیزی حدود 1 ماه بلکه بیشتر هم طول کشید به همین شکل ادامه داشت که بزرگترین سرکوب رجوی با افراد سازمانش بود ، در این نشست ها بود که ابلاغ شد کسی که نخواهد با آنها باشد بایستی 2 سال خروجی بعد تحویل به عراق و زندان ابوغریب و سپس تحویل ایران خواهد شد ، یعنی آدم ها را طوری ترساندند که تن به خواسته های مسعود رجوی بدهند .

در همین نشست ها بود که رجوی گفت از آنجا که همه مشکل دوران یعنی همان زن را داشتند بایستی به صورت هفتگی نشست های غسل جهت بیان تناقضات خود برگزار شود که این نشست ها هم بایستی توسط فرمانده مرد رده بالا برگزار شود .

یعنی با استفاده از زور و تهدید افراد طوری کرد که موضوع اصلی که بازخواست و حسابرسی از رجوی به خاطر دروغ ها و تحلیل های فریب کارانه اش بود ، حتی برای مقطعی هم …. شده بود فراموش شد .

البته نه برای همیشه ، چون که بلافاصله بعد از جنگ که فضا کمی بازتر شد و دیگر سازمان قدرتی نداشت ، به دلیل حضور نیروهای آمریکایی و از طرفی افراد احساس تهدید نمی کردند با یادآوری آن دوران هر چند که خبری از رجوی نبود ، ولی تشکیلات و مسئولینی که حضور داشتند را به دلیل گذشته زیر ضرب برده و تلافی می کردند .

* نشست های عملیات جاری :

نشست های عملیات جاری ، این نشست ها که بعد از نشست های حوض رجوی پایه گذاری شد اساساً برای اطلاع از وضعیت تشکیلاتی فرد به صورت روزانه بود ، رجوی در توجیه برگزاری نشست های عملیات جاری گفته بود که این نشست ها جهت آب بندی و بستن شکاف ها در برابر نفوذ است .

به خاطر همین هر کس که عملیات جاری نکند یعنی نفر وزارت اطلاعات و نفوذی است ، با این منطق کسی نمی توانست در عملیات جاری شرکت نکند ، چون که بلافاصله مارک نفوذی می خورد .

به این ترتیب باز هم به این شیوه آنگونه که می خواست در جهت منافع تشکیلاتی خودش بهره برداری می کرد ، وقتی که نفر می دید اگر عملیات جاری حتی به صورت فرمالیستی انجام ندهد ، مارک نفوذی می خورد و با این بهانه بلایی به سرش می آورند ، به اجبار در عملیات جاری شرکت می کرد .

در ظاهر عملیات جاری یعنی صفر صفر شدن فرد و همان انتقاد و انتقاد از خود بود ، اما چون تشکیلات منافقین توان و کشش انتقاد پذیری نداشت ، بعد از مدت کوتاهی یک طرفه شد ، ابتدا که با صحبت کردن خود فرد به صورت شفاهی در نشست های جمعی شروع شده بود بعد از مدتی چیزی به اسم دو ستون یا به قول آنها 2 دستگاه مطرح شد که فرد بایستی به صورت روزانه فاکت هایش را می نوشت از خودش انتقاد می کرد و در نهایت نتیجه گیری می کرد که دیگر تکرار نکند .

از آنجایی که افراد در محتوا این نشست ها را قبول نداشتند و از طرفی هم یک جانبه شده بود کسی تمایل به اجرای آن نداشت ، البته افرادی بودند که مخصوصاً این کار را می کردند ، بعضی ها هم به خاطر انطباق کار کردن مجبور بودند چند فاکت را سر هم کنند .

اما با همه این احوال اغلب از دستاوردهای آن در نشست های عمومی صحبت می شد که بیشتر جنبه روحیه دادن و تشویق افراد به این کار بود ، هر چقدر تلاش می کردند که عملیات جاری به قول خودشان رادیکال تر کنند جواب نمی گرفتند ، به این دلیل که هر چه زمان می گذشت افراد به ماهیت این طرح پی می بردند .

اغلب عملیات جاری را شکنجه روحی روزانه عنوان می کردند ، به دلیل این که از صبح که بیدار می شدند تا شب بایستی کار می کردند و شب که ساعت استراحت بود به جای تشکر و قدر دانی از کاری که انجام شده بود بایستی نفرات می رفتند و می نشستند در عملیات جاری و انتقاد کردن از خودشان .

به این ترتیب هم نفر ذهنش درگیر موضوع عملیات جاری و فاکت نوشتن بود ، هم این که تمام اشکالات مسئول کار به دلیل این که جرأت انتقاد کردن نداشتند پوشانده می شد ، در نهایت هم فرد بایستی بدهکار سازمان و تشکیلات می شد که چرا کارش را تمام نکرده است و یا این که اگر تمام کرده خوب انجام نداده است و می توانسته بیشتر و بهتر انجام دهد .

از آنجایی که افراد دافعه داشتند و تمایلی از خود برای عملیات جاری نشان نمی دادند خیلی وقت ها برای رفع تکلیف چند فاکت الکی که هیچگونه بار انتقاد از خود نداشت جور می کردند تا شب نگویند چرا عملیات جاری نکرده ای ، بعضی ها هم در زمان عملیات جاری مریض می شدند که در عملیات جاری شرکت نکنند .

این اواخر هم عملیات جاری برعکس شده بود ، یعنی این که به دلیل شرایط به جای انتقاد از فرد نقاط مثبت فرد را بیان می کردند تا فرد در عملیات جاری شرکت کند ، یعنی مثل گذشته که فرد مورد حسابرسی قرار می گرفت و آخر سر هم بایستی بدهکار بیرون می رفت ، نبود .

* نشست های غسل هفتگی :

نشست های غسل هفتگی که مسعود رجوی در پایان نشست های طعمه سال 80 عنوان و به نفرات تحمیل کرده بود ، کاری به غایت غیر اخلاقی و ضد شرع و شکنجه گاه انسان ها بود .

که فرد بایستی به اجبار به صورت روزانه و در طول یک هفته تمام آنچه به ذهنش می زد را به صورت تناقض و یا این که منجر به عملی شده حتی خواب و استراحت شب را لحظه به لحظه روی کاغذ نوشته و در آخر هفته در جمع مردانه ( زنان هم به صورت جداگانه ) با صدای بلند بخوانند .

در حقیقت این کار که نوعی اشاعه منکرات آن هم از نوع وحشتناک آن بود ، حتی بدتر از کلیسا چون به هر حال در کلیسا بین کسی که اعتراف می کند و آن که کشیش است و گوش می دهد پرده و حائلی وجود دارد و به صورت انفرادی است ، در حالی که در اینجا به صورت علنی و جمعی انجام می شد .

اهداف آن چیزی نبود جز بردن افراد به درون خودشان و بدهکار کردن شان نسبت به تشکیلات ، این کار علیرغم این که خیلی سخت و دردآور بود ولی افراد مجبور بودند به آن تن بدهند .

به خاطر همین است که تمام آن کسانی که می فهمند رجوی را با همه جنایاتش به لحاظ اخلاقی نیز کثیف ترین موجود روی زمین می نامند ، به نظر من هم خیلی کثیف بود.

 


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31