« تروریسم ضد مردمی»

کتاب تروریسم ضد مردمی در آبان ماه سال 1361 ، توسط دفتر سیاسی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی منتشر گردید. هنوز تحلیل ها و اسناد این کتاب ،برای شناخت چهره حقیقی منافقین و ارزیابی دقیق از حرکت تروریستی آنان،ارزشمند و قابل استفاده می باشد. به همین دلیل ،انتشار مجدد آن را در این سایت مفید دانسته ، ضمن این که نسبت به شرایط روز و مجموعه تحولات صورت گرفته ، نکاتی در پاورقی هر بخش می آوریم

مقدمه :

مَثَلُ الَّذِينَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ أَعْمَالُهُمْ کَرَمَادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الِّريحُ فِي يَوْمٍ عَاصِفٍ لاَّ يَقْدِرُونَ مِمَّا کَسَبُوا عَلَي‏ شَيْ‏ءٍ ذلِکَ هُوَ الضَّلالُ الْبَعِيدُ

مثل اعمال آنان که به پروردگارشان کافر شدند چون خاکستر است بر گذرگاه باد که در روزی طوفانی از آنچه به دست آورده اند بر چیزی توانا نیستند و این است ضلالت بی انتها !

سوره ابراهیم آیه 18

بدون تردید بررسی رودررویی سازمان منافقین با انقلاب اسلامی یکی از عبرت آموزترین فصل های کتاب توطئه دشمنان انقلاب اسلامی و در رأس آنها آمریکا به شمار می رود .

مرحله ای که باعث شد بر همه روشن شود که سازمان و عملکردش مصداقی روشن از آیه فوق می باشد .

سازمان روزی حکومت را تهدید می کرد که در صورت تسلیم نشدن به خواست هایش ایران را لبنان خواهد نمود و یک جنگ داخلی را به انقلاب اسلامی تحمیل خواهد کرد، ( سخنرانی رجوی در سال 59 ) در آن زمان سازمان ادعا می کرد که در شرایط " لبنانیزه " شدن ایران ، نیروهای مترقی ! زیان نخواهند کرد .

امروز مفهوم این سخن بیشتر روشن شده است ، زیرا سازمان در سازش و تسلیم به غرب چنان پیش رفته است که مسلم شده اگر موفق به انجام تهدیدش ( برپایی جنگ داخلی ) می گردید می توانست نظر امپریالیسم ها را به نفع خود و هم پالکی هایش جلب کرده و حتی زمینه دخالت مستقیم آنان را برای براندازی جمهوری اسلامی فراهم کند .

امروز سازمان به گونه ای افشا شده است که در شرایطی غیر از ورود به مرحله نظامی امکان آن به این وضوح وجود نداشت ، فی المثل دعاوی ضد امپریالیستی سازمان اکنون مضحکه ای بیش به حساب نمی آید .

نگاهی به آنچه از خود سازمان در اواخر این کتاب آمده است به تنهایی سقوط نفرت انگیز سازمان را که با مواضع ضد امپریالیستی دکان خود را رونق می داد ، نشان می دهد .

امروز سازمان حربه دیگری را هم از دست داده است ، مسلمان نمایی . به این جملات مسعود رجوی در نشریه ایرانشهر که از جانب ضد انقلاب در آمریکا منتشر می شد توجه کنید :

وی در بخشی از این مصاحبه چنین می گوید :

" .... آخر به اعتقاد ما چنانچه جریان عمل نیز آن را به اثبات رساند ، دیوی که در اعماق تاریخ ایران نزدیک به 1400 سال به خواب رفته بود در اوج محبوبیت توده ای و در اوج اقتدار معنوی و مذهبی در تاریک خانه زمان آزاد شد ....

در این موضع رهبری بلامعارض قرار گرفته بود و می رفت تا همه چیز را در زیر سم ستوران وحشی خود ریشه کن سازد ، آن دیو ارتجاع و قشریت محض و مشروعه خواهی شیخ فضل الهی بود که اکنون در رأس توسط ( امام ) خمینی نمایندگی می شد . "

در جملات بالا صریحاً اعتراف شده که غرض نهایی این همه جنایت و تبهکاری برانداختن همان اسلامی است که 1400 سال دوام یافته و علیرغم سرکوب ها ( خواب رفتن ها ! ) اینک دوباره به نمایندگی امام خمینی زنده شده و حیات تازه ای یافته و می رود تا همه منافع دشمنان اسلام اعم از ابرقدرت ها و منافقین را قطع کند و ریشه کن سازد ! و جز این نیست که در اندیشه منافقین اسلام علی و حسین (ع) " دیو " لقب می گیرد .

آیا کلمه 1400 سال جز در مورد اسلام به کار می رود ؟ اگر منظور این دیو به قول رجوی ارتجاع فعلی است که در این صورت این ارتجاع 1400 ساله نیست ، بلکه از زمان شیخ فضل الله مشروعه خواه تا کنون پیشتر شناخته نشده و اگر منظور حکومت های بنی امیه و بنی عباس و عثمانی است که باز آنها به خواب نرفته بودند ، بلکه با حکومت قوی و ستمگرانه تشیع علوی را سرکوب می ساختند .

پس آیا منظور رجوی از دیوی که 1400 سال به خواب رفته بود و اینک توسط امام نمایندگی می شود ، جز همان اسلامی است که تا کنون مظلوم بوده است ؟

و رجوی که در پوشش های مختلف و تحت عنوان ارتجاع و در پوسته مترقی نمایی این اسلام را پیوسته کوبیده است در پاریس آنجا که جو ضد اسلامی به شدت تمام در ابعاد و نمودهای گوناگون حاکم است و در آن فضا امثال رجوی ها بی اختیار تحریک می شود که ماهیت واقعی خود را بروز دهند ، بدینگونه به ضدیت خویش با اسلام صراحتاً اعتراف می کند .(1)

مرحله نظامی تهمت دیگری را هم از سازمان بر داشت ، " تهمت خلقی بودن " نگاهی به لیست قربانیان جنایات منافقین کافیست تا نشان دهد سازمان در ضدیت با خلق تا کجا پیش رفته است .

امام(ره) در دیدار با دانشجویان دانشکده افسری در 11/7/61 اشاره جالبی به این امر دارند و آن این است :

" صلح طلبی صدام عیناً مثل صلح طلبی آمریکا می ماند ، مثل صلح طلبی اسرائیل می ماند ، مثل خلقی بودن این منافقین و منحرفین است ، عیناً همین است ، از آن طرف می گویند که ما برای خاطر خلق داریم چه می کنیم و از آن طرف این طور جنایات به این بیچاره ها می کنند .

تا حالا یک کاری اینها نسبت به کسانی که دارای یک مقامی هستند ، یعنی مقام های به خیال آنها یا از ثروتمندان هستند یا سرمایه داران ، تا حالا یکی از آنها را اینها ترور نکرده اند ، هر چه ترور کرده اند این ذغال فروشی ، این سبزی فروشی ، این بقالی ، این چه ....

یک وقتی هم که می خواهند قدرت نمایی زیاد بکنند می آیند یک چنین کاری می کنند ( منظور بمب گذاری در معابر عمومی است ) که مجبور می شوند که کار را بکنند و بعد هم بگویند نکردیم .

اسرائیل هم می گوید که ما اصلاً در این امر ( منظور کشتار در اردوگاه های فلسطینی است ) دخالت نداشتیم . "

مطالعه کتاب حاضر که به بررسی سازمان از زمان ورود به مرحله نظامی اختصاص دارد به خوبی نشان می دهد که چگونه جریانی که به دلیل نفاق شدید حاکم بر رهبران آن می توانست همیشه عده ای را نسبت به خود در توهم نگاه دارد ، با چنان سرعتی ماهیت واقعیش آشکار شد .

که در حال حاضر چشم و چراغ ضد انقلابی ترین و ضد مردمی ترین نیروها است و هیچ گونه امیدی به این که بتواند باز هم روزی جوانان ساده ای را با انگیزه انقلاب و اسلام و مردم به سمت خود بکشاند برایش باقی نمانده است .

چرا سازمان خود را در این ورطه هولناک افکند ؟ و چرا وقتی محکوم به شکست بودن شیوه نظامی را به وضوح و به طور قطع دریافت ، باز هم به آن ادامه داد و هر چه بیشتر خود را در این گرداب فرو برد ؟

پاسخ به این سؤال چنین است : " سازمان صرفاً در تلاش به دست آوردن موقعیتی بود که آمریکا او را به عنوان آلترناتیو ( جانشین نظام ) بپذیرد .

برای روشن شدن بیشتر مطلب توضیح کوتاهی در حاشیه می آوریم : این یک مسئله بدیهی است که آمریکا در یکی از دو حالت زیر براندازی قهرآمیز انقلاب اسلامی از طریق دخالت مستقیم نظامی (2) را در دستور کار قرار خواهد داد .

یکی این که مسائل جهانی و معضلات روابط و معاملاتش ! را با اروپا و بخصوص شوروی به گونه ای حل کند ، دوم این که در داخل یک نیروی جانشین و حایز حداقل شرایط و توانایی به دست گرفتن و ادامه دادن حکومت در ایران پس از انقلاب اسلامی را داشته باشد . ( آلترناتیو مطلوب )

ولی تا وقتی آمریکا ببیند به فرض سرنگونی نظام جمهوری اسلامی با دخالت نظامی قادر نخواهد بود ، حتی پس از مدتی حکومت دلخواه و با ثبات و مطمئنی ! را بر سر کار بیاورد ، طبیعی است که دست به این کار نزده و با شیوه های دیگر به مبارزه خود علیه انقلاب اسلامی برای انحراف یا نابودی آن ادامه داده و منتظر بماند .

به همین لحاظ سازمان تمامی تلاش خود را روی این قرار داد که خود را به عنوان یک آلترناتیو مناسب به آمریکا و غرب معرفی کند و در این راه با وجود این که کلیه بار مبارزه با انقلاب اسلامی بر دوش خود سازمان بود به تشکیل شورای ملی مقاومت با شرکت عناصری که تضمینی برای ورود رسمی به جرگه طرفداران دمکراسی غربی و سوسیالیسم اروپایی باشد ، دست زد .(3)

سازمان در خارج به معرفی شورای ملی مقاومت و خود سازمان آن گونه که مطلوب غرب باشد پرداخت و تمامی برد سیاسی و تبلیغی خود را روی خارج متمرکز کرد ، روی همین اصل هم کوچکترین بهایی به عکس العمل های داخل کشور که طبیعتاً حرکات خارج کشور سازمان را تعقیب می نمود ، نمی داد . گویی کار سیاسی تبلیغی اصلاً فقط برای خارج کشور ( کشورهای غربی ) تنظیم شده است .

اما در داخل سازمان بر خلاف گذشته به دنبال آنچه که فاز سیاسی آن را تعقیب می کرد ( عوام فریبی ، جذب نیرو .... ) نبود ، گویی تنها وظیفه اش در داخل از بین بردن شخصیت ها و نیروهایی بود که خار راه بازگشت آمریکا به هر صورت بودند .

به هر صورت تمامی تمهیدات داخلی و خارجی سازمان جز خاکستری در برابر طوفان انقلاب اسلامی نتوانست باشد و امیدواری و اتکاء به امپریالیزم نیز برای سازمان چیزی جز خسران مبین ببار نیاورده و نخواهد آورد .

خسر الدنیا و الاخره و ذلک هوالخسران المبین

معرفی اجمالی کتاب :

کتاب حاضر که قسمت هایی از آن قبلاً در نشریه داخلی دفتر سیاسی درج گردیده است ، شامل بخش های مختلفی است و در عین این که می تواند به صورت مستقل مورد مطالعه قرار بگیرد ، فصول مختلف یک بحث کلی را تشکیل می دهند .

_ در " شرایط و عوامل تغییر مشی " به بحث پیرامون ارزیابی سازمان از اوضاع که در تصمیم گیری برای ورود به مرحله نظامی مؤثر بوده ، پرداخته شده و نادرستی این ارزیابی آشکار گردیده است .

_ در بحث " در تدارک یک راهپیمایی شورشی توده ای ( 30 خرداد ) " علاوه بر این که مختصری از تهیه مقدمات ورود به مرحله نظامی توسط سازمان سخن رفته ، پیامدهایی از مسئله انتخاب مشی مسلحانه توسط سازمان و در مورد اتخاذ برخی تاکتیک ها نظیر ایجاد فاجعه 7 تیر و یا راهپیمایی مسلحانه 5 مهر بحث شده است .

همچنین نمونه ای از درگیری های ذهنی افراد فعال سازمان پس از شکست تاکتیک های مسلحانه آورده شده است .

_ در " محملی به نام وجود جو رعب و وحشت آن " درباره نحوه برخورد منافقانه سازمان با عناصر خودی بحث شده است و این که سؤالات هواداران به چه نحو مسکوت مانده و با برخوردهای خاصی در عین این که جواب داده نشده ، مسئله خاتمه می یابد .

همچنین از تلاش سازمان برای جا داشتن در معادلات امپریالیستی و به قدرت رسیدن از آن طریق صحبت شده است .

_ در " اقلیت" ، در تلاش برای مداخله انقلابی در جنبش ! " از انفعال و گیجی و عدم پایبندی به اصول مشخص سازمان چریک های فدایی خلق ( اقلیت ) در برخورد با مسئله منافقین و حرکت نظامی آنها صحبت شده است ، این بحث به خوبی نشان دهنده وضعیت اقلیت از ابتدای مرحله نظامی تا زمان موضع گیری علیه شورای مقاومت می باشد .

_ در"منافقین و حزب دمکرات کردستان " که ضمن آن نحوه برخورد دو جریان با یکدیگر و همچنین به مناسبت از ماهیت هر یک از دو جریان بحث شده است ، عناوینی زیر را داریم:

" سابقه جریان وحدت ، کوشش برای برپایی جبهه متحد ، نخستین گامها در راه اتحاد با فدایی ها ، تشکلی از غیر مارکسیست ها _ غیر خط امام با محور منافقین ، حرکت در خط آمریکا و اتحاد با لیبرال ها ، اتحاد با حزب دمکرات . "

که ضمن سه عنوان اخیر در مورد این که مرکزیت سازمان ابتدا می خواست با حرکت در خط شوروی به قدرت برسد ، ولی با ندیدن زمینه طی تحولاتی سازمان را در خط آمریکا به حرکت واداشت بحث شده . عناوین بعدی عبارتند از :

" آغاز شکل گیری جبهه آمریکایی با سه پایه بنی صدر _ حزب دمکرات _ منافقین ، مسئله ای به نام آلترناتیو ، مختصری از حزب دمکرات و مواضعش در آستانه پیوستن به شورای بنی صدر ." رجوی که ضمن عنوان اخیر از زبان خود قاسملو و حزب دمکرات در شرایطی که مذاکره برای پیوستن به شورای مقاومت در جریان است نزدیکی و اظهار تمایل این حزب به محافل و عوامل امپریالیستی و ضد انقلابی نظیر حزب سوسیالیست فرانسه و قاسمی و بختیار آورده شده است .

در ادامه عناوین دیگر عبارتند از :

" جلاد خلق کرد ، متحد خلق کرد یا دکانی به نام خلق کرد ، تأخیر در رسمیت یافتن پیوستن به شورا ، مسئله خود مختاری ، مسئله گروه های ضد انقلاب منطقه ای مخالف حزب دمکرات _ کومله ، مسئله دوستان حزب دمکرات و رقبای شورای مقاومت _ بختیار ، که از رقابت های منافقین با سلطنت طلبان و بختیاری ها در جذب حزب دمکرات و جلب نظر آمریکا و غرب صحبت شده است .

_ در فصل " سازمان پیکار و منافقین " که بخش مفصلی است و به دلیل این که پیکار و منافقین درگیری های زیادی با هم داشته اند و ضمن بیان آنها ماهیت طرفین روشن می شود ، طولانی ترین قسمت را تشکیل داده است .

با نقل اختلافات و اشتراکات این دو جریان و وحدت هایشان با یکدیگر دیدگاه های هر دو گروه به خصوص منافقین در مسائل مورد اختلاف روشن شده و در کل پوشش دروغین مسلمان نمایی منافقین دریده شده و ماهیت بینشی شان آشکار گردیده است .

در عناوین مربوط به این فصل گرچه اغلب سازمان پیکار مطرح است ولی در متن در عین حال چهره منافقین از زوایای مختلف افشا می شود ، عناوین مربوط عبارتند از :

" مختصری از سابقه روابط دو سازمان ، قرابت های ایدئولوژیک پیکار و منافقین ، پیکار قطب و مرکزیت پرولتاریای جهان ! ، آنارشیسم پر ادعای پیکار و مسئله جنگ داخلی، آشنایی بیشتر با پیکار از دیدگاه منافقین ، پیکار _ منافقین و مسئله لیبرال ها ، تحلیل پیکار از شکل نیروها و طرح آلترناتیو در شرایط حاد شدن درگیری لیبرال ها و خط امام، آلترناتیو حزب جمهوری اسلامی ، اختلاف در آنچه می خواهد جانشین بشود ، مهمترین علل واقعی اختلافات ، همراه با پیکار در مرحله نظامی ، نمونه ای از رقابت پیکار با منافقین در جنایت ."

_ در فصل " اوضاع سازمان منافقین ، یک سال پس از ورود به مرحله نظامی " حال و روز سازمان در ابعاد سیاسی ، تبلیغاتی و تشکیلاتی در آن نقطه زمانی بازگو گردیده است .

_ فصل " آخرین وضعیت " در واقع آخرین مطالب راجع به خط ایجاد رعب در مردم به قصد یأس و انزوای آنان ، ترویج خط ضد انسانی خودکشی به عنوان یک عمل قهرمانی ، خط شکنجه ، خط تطهیر امپریالیسم و محو زیرکانه ادعاهای گذشته و بمب گذاری در اماکن عمومی ، می باشد .

بخش ضمیمه که به خود افشاگری های منافقین و دیگر ضد انقلابیون اختصاص یافته و ضمن آن از کپی برخی اسناد و نشریات منافقین و دیگر ضد انقلابیون استفاده شده شامل قسمت های زیر است :

" نمودی از روابط سازمان با محافل امپریالیستی قبل از فرار رجوی و بنی صدر به پاریس ، جلوه هایی از خط اصلی سازمان _ شبه دمکراسی و سوسیالیسم مبتذل اروپایی ، نمونه هایی از اعترافات منافقین به جنایات خود ، منافقین در چشم و دل طیف ضد انقلابیون راست ."

در این فصل جوی که منافقین در خارج از کشور در آن به سر برده و در آن ادامه حرکت می دهند تصویر شده و مطالعه این قسمت به تنهایی و بدون توضیح آشکارا چهره منافقین را معرفی می کند .

چهره ای که حتی از ادعاهای سابق خود سازمان در آن اثری یافت نمی شود و در آخرین قسمت تصویری از عاقبت سازمان ارائه شده است .

1- مواضع عریان ضد اسلامی اخیر این گروهک ،پرده از ماهیت ضد اسلامی آنان برداشته و ابهامی در این

مورد باقی نگذاشته است. مواضع ضد شیعی این گروه که پس از سرنگونی صدام و برای خوشایند صدام اتخاذ می شود نیز ناشی از همین ماهیت است.

2- این یک پیروزی برای انقلاب اسلامی است که آمریکا مجبور شود برای نابودی آن خودش مستقیماً و بلاواسطه و به طور عریان وارد میدان گردد ، چه گذشته از این که برای همیشه ماهیت انقلاب اسلامی و از سوی دیگر ماهیت آمریکا در میان مردم محروم و تحت سلطه آشکار خواهد گردید ، دست و پای آمریکا در منطقه چنان بند خواهد شد که تنها با شکستی مفتضحانه قادر خواهد بود خود را کنار بکشد .

3- عناصر مورد نظر که در رأس آنها بنی صدر قرار داشت، چندی پس از تشکیل شورای باصطلاح مقاومت ، به پوشالی بودن شعارهای سازمان پی برده و با دعوا و درگیری از این شورا جدا شدند ، اکنون سالها است که منافقین هم چنان می کوشند که این شورا را سرپا نگه دارند ، اما هم دولتها و هم محافل سیاسی می دانند که این شورا چیزی نیست جز یک پوشش برای منافقین.

اشاره ای هم که برای جلب نظر احزاب سوسیالیست اروپایی شده است ، اکنون در عملکرد این گروه جای خودش را به جلب نظر نئو محافظه کاران آمریکایی داده است و از این شورا نیز چهره ای یکسر نظامی ، تصویر نموده است.