ترور به سبک آمریکایی (3)

Article

همچنان كه مشخص است سازمان نتوانست از ترورهاي خود به نتيجه اي برسد ،‌ بنابراين همچنان به ترورهاي خود ادامه مي داد . اين در حالي بود كه حزب جمهوري فعاليت خود را گسترده تر كرد و توانست با جلب اعتماد جامعه و مردم و نيز جذب گروه عظيمي از آنها ،پايه هاي خود را تحكيم بخشد .

اما بر خلاف آن سازمان رو به زوال گذاشت ، به طوري كه سران آن مانند مسعود رجوي بعد از مدتي زندگي مخفيانه در 6 مرداد به فرار از كشور مجبور شدند و به پاريس رفتند تا اين بار در دامن غرب به جنايت خود ادامه دهند .

ترور سران دولتي

مگر دشمن هاي فضيلت مي توانند جز اين خرقه خاكي را از دوستان خدا و عاشقان حقيقت بگيرند . بگذار اين ددمنشان كه جز به من و ماهاي خود نمي انديشند و « يأكلون كما تأكل الانعام » عاشقان راه حق را از بند طبيعت رهانده و به فضاي آزاد جوار معشوق برسانند . ننگتان باد اي تفاله هاي شيطان و عارتان باد از خود فروختگان به جنايتكاران بين المللي ، كه در سوراخ ها خزيده و در مقابل ملتي كه در برابر قدرت ها برخاسته است ، به خرابكاري هاي جاهلانه پرداخته ايد .

سازمان مجاهدين خلق تصور مي كرد از چنان قدرتي برخوردار است كه مي تواند با غلبه بر نظام ، قدرت را به دست گيرد و به همين دليل تمام توان خود را صرف اين مسئله كرد تا ضمن جدايي مردم از انقلاب يا به شهادت رساندن سران دولتي ، انقلاب را از چهره هاي شاخص تهي سازد و نظام را به سقوط بكشاند .

اين هدف كه به كرات در سخنان سران آن گروه تكرار شده است ، زماني اجرا شد كه از يك طرف كشور درگير جنگ با متجاز عراقي بود و از طرف ديگر ، تحريم هاي اقتصادي مشكلات بسياري را در عرصه هاي مختلف براي كشور ايجاد كرده بود .

ضربه ديگري كه سازمان مجاهدين خلق بعد از 7 تير موفق شد بر انقلاب وارد كند ، فاجعه 8 شهريور بود . پس از فاجعه 7 تير ، سازمان چون نتوانست به هدف خود برسد ،‌ انفجار دفتر نخست وزيري را برنامه ريزي كرد . اين انفجار كه به دست مسعود كشميري انجام شد ، ابتدا قرار بود در دفتر امام روي دهد .

كشميري با برقراري روابط دوستانه با شهيد رجايي و رده هاي بالاي دولتي و نفوذ در ميان آنها ، هنگام ديدار نخست وزير ، رئيس مجلس و وزرا با امام ، چمداني پر از مواد منفجره با خود به بيت امام برد ، اما در آنجا اجازه ورود چمدان را به داخل نيافت و به عنوان اعتراض برگشت و همان كيف را به دفتر نخست وزيري برد و فاجعه 8 شهريور را آفريد .

او هنگامي كه محمد علي رجايي رئيس جمهور و محمد جواد باهنر نخست وزير ايران به اتفاق چند تن از مسئولان كشوري و لشكري در جلسه شوراي امنيت كشور در ساختمان نخست وزيري شركت كرده بودند ، آن بمب را منفجر كرد كه به شهيد شدن اين دو يار گرانقدر و مجروح شدن بزرگاني چون سرهنگ وحيد دستگردي رئيس شهرباني ،‌ سرهنگ ضيايي معاون ژاندارمري ، تيمسار شرفخواه معاون نيروي زميني و سرهنگ كتيبه منجر شد . (1)

شهادت رجايي و باهنر بار ديگر فاجعه 7 تير را زنده كرد ، اما حضور گسترده مردم در مراسم تشييع جنازه آنها بار ديگر سبب ناكامي سازمان شد .

مسعود كشميري دبير شوراي امنيت و از هواداران سازمان مجاهدين توانسته بود بر اساس برنامه سازمان به منظور نفوذ در نهادهاي انقلابي وارد نظام شود . وي پس از ورود به دفتر نخست وزيري ،‌ ابتدا در بخش معاونت سياسي _ اجتماعي در پست وزير مشاور در امور اجرايي مشغول به كار گرديد و پس از آنكه فردي حزب اللهي و مدير شناخته شد ، ارتقاي مقام يافت و دبير اجلاس شوراي امنيت شد .

كشميري با رفتارهاي خود توانست اعتماد كامل شهيد رجايي را به دست آورد ، به طوري كه معروف بود گاه آقاي رجايي پشت سر او (كشميري) نماز مي خواند . (2) از همين اعتماد بود كه سازمان بهره برداري كرد و اين فاجعه را به بار آورد .

پرسش مهم اين است كه علت انتخاب و شهادت اين دو شهيد چه بود و چرا منافقین به سراغ افراد ديگر نرفتند و آيا حضور آنها در دولت عامل اصلي شهادت شان بود يا عوامل ديگري هم تأثير گذار بود ؟

رجايي و باهنر ، مبارزين راستين انقلاب كه همراه امام در مبارزات انقلابي حضور داشتند ،‌ افرادي بودند كه ضمن شناخت درست جامعه و تحولات آن و نيز به عنوان مانعي محكم در برابر منافقين ، با شناختي كه از سازمان داشتند به هيچ وجه حاضر نبودند اصول و اعتقادات خود را كنار بگذارند ، به طوري كه حتي از دادن جان خود نيز باكي نداشتند .

رجايي بارها در سخنان خود تأكيد كرده بود : " جان ما كمترين ارزش را در برابر اين انقلاب دارد ، از خداوند آرزو مي كنم كه افتخار حيات انقلاب را با افتخار شهادت در راه انقلاب به عنوان نعمت و منت بر ما تمام كند ." و به كرات تكرار مي كرد : " هيچ توطئه اي قادر نيست ما را در دفاع از انقلاب و ميهن اسلامي مان منصرف كند ." (3)

شهيد باهنر نيز مانند رجايي شخص سازش ناپذير و معتقد به اصول انقلاب بود . ايشان علاوه بر نخست وزيري ، دبير كلي حزب جمهوري _ دشمن سرسخت سازمان _ را بر عهده داشت و در هر فرصت ممكن با افشاگري عليه سازمان چهره واقعي آنها را به مردم مي نماياند و در اين راه از هيچ چيز واهمه اي نداشت .

وي بارها در سخنان خود تأكيد كرده بود : " ما مصمم هستيم بايستيم و اجازه ندهيم محيط ما باز هم مرتع گروه هاي وابسته به امپرياليسم و صهيونيسم بين الملي باشد ." يا " ريشه اين توطئه هايي كه ما را تعقيب مي كند بايست به قول امام در شيطان بزرگ امپرياليسم امريكا دانست ، بنابراين ما دشمن بزرگ را امپرياليسم امريكا و توطئه را وابسته به عمال و سرسپردگان آن مي دانيم ." (4)

چنين افرادي هيچ وقت نمي گذاشتند سازمان مجاهدين خلق به راحتي به اهداف و برنامه هاي خود برسد ، بنابراين طبيعي هم بود كه هدف ترورهاي سازمان قرار بگيرند و اين چنين ناجوانمردانه به شهادت برسند .

اما نكته جالب اين است كه اين شهادت ها هميشه براي سازمان نتيجه عكس مي داد . حجت الاسلام هاشمي رفسنجاني در جلسه علني مجلس درباره انفجار 8 شهريور چنين گفته است : " قضيه ديروز مسئله را خيلي روشن كرد ، ديروز صبح خوب شما مي دانيد ما ساعت 7 اعلام كرديم كه رئيس جمهور وقت و نخست وزير شهيد شده اند ، هيچ تبليغ و پروپاگانديهم براي كشاندن مردم به خيابان ها نداشتيم و خيلي به ما اعتراض مي كردند كه خوب يك فرصتي به مردم مي داديد ... ما سه ساعت وقت داشتيم ... شما ديديد كه چه جور مردم آمدند ...

راديو لندن هم كه هميشه حقايق را تحريف مي كند مجبور مي شود خيلي كه دست كم بگيرد ، بگويد كه بيش از يك ميليون نفر جمعيت شركت كرده اند ... ديروز هيچ كس نگفت ،‌ امام هم نگفته بود ، تبليغ هم نشده بود ، ائمه جماعات هم نگفته بودند ، راديو نگفت مردم بيايند . مردم خودشان بودند ، اين مردم اند و اين جامعه است ، دشمن هر چه كور باشد اين را مي فهمد و مي بيند . ضد انقلاب به خاطر همين وضعي كه مي بيند جرأت اعلام رسمي عمليات خويش را هم نمي كند . " (5)

توطئه عليه سران دولتي و نظام به اين دولت محدود نشد و سازمان شكست خورده براي جبران شكست خود و سرپوش گذاشتن بر آن ،‌ نمايندگان مجلس ، مقام هاي لشكري و كشوري را هدف ترورهاي خود قرار داد و در اين راه بسياري از اين عزيزان را به شهادت رساند كه در كل مي توان به موارد زير اشاره كرد :

• 13 تير ماه ترور نافرجام آقاي نجفي معاون وزارت آموزش و پرورش .

• 15 تير ماه به شهادت رساندن علي انصاري استاندار گيلان .

• 1 مرداد به شهادت رساندن سيد حسن بهشتي كانديداي مجلس از اصفهان .

• 13 مرداد ترور نافرجام آقاي حسني نماينده اروميه .

• 21 مرداد حمله به مقر اطلاعات سپاه و زخمي شدن محسن رضايي .

• 14 شهريور به شهادت رساندن آقاي خالاتيان نماينده اروميه .

• 6 مهر ترور نافرجام سيد حبيب الله طاهري عضو مجلس خبرگان .

• 7 مهر به شهادت رساندن سيد عبدالكريم هاشمي نژاد نماينده مجلس خبرگان از مشهد .

• 7 دي به شهادت رساندن محمد تقي بشارت نماينده مجلس از سميرم .

• 20 دي ترور نافرجام سيد محمد خامنه اي نماينده مشهد . (6)

هر چند اين توطئه ها و شهادت ها به قيمت شهادت عزيزترين و وفادارترين ياران امام و انقلاب تمام شد ، اما مقصود استكبار جهاني را از آنها برآورده نكرد ، بلكه انقلاب اسلامي راسخ تر از هر زمان ديگر به سوي آينده اي روشن گام برداشت .

 

ترور شخصيت هاي ديني و مذهبي

احياي اسلام با پيروزي انقلاب ايران زنگ خطري بود براي استكبار جهاني كه طي سال ها كوشيده بود با به حاشيه راندن آن به مطامع استعماري خود دست پيدا كند . بدين ترتيب بغض ، كينه و دشمني استعمار با اسلام به دشمني با رهبران آن نيز كشيده شد و رهبران اسلامي و روحانيان آماج حملات و تهمت ها قرار گرفتند .

و جالب اينجاست كه سازمان مجاهدين خلق كه داعيه اي اسلامي داشت ، در اين ميان مهمترين جايگاه را بر عهده گرفته بود ، در واقع اسلام سازمان التقاط يافته با تفاسير ماركسيستي و پوششي براي عقايد غير اسلامي آن بود .

بر همين اساس معرفي اسلام واقعي زنگ خطري براي سازمان به شمار مي رفت ، به همين دليل معرفان اسلام واقعي هدف حمله آنان قرار گرفتند ، زيرا منطق كور منافقین در هيچ صورت نمي توانست وجود حقايق را تحمل كند .

به ويژه اين كه اين سازمان هماهنگ با اهداف استكبار جهاني به دنبال جدا كردن دين از سياست و تبديل كردن دين به ابزاري براي حكومت و منافع خود بود و دين بدون رهبر روحاني راحت تر مي توانست به آلت دست استكبار تبديل شود .

در دوره جديد و با هدفي كه منافقین دنبال مي كردند ، فقط به تن داشتن لباس روحانيت كافي بود كه شخص هدف ترور قرار گيرد . براي ترور اين شخصيت هاي روحاني سازمان به دو روش عمل مي كرد :

1. ترور با شناسايي قبلي : يعني با شناسايي روحانيان بزرگ و مبارز در محل كار يا منزل آنها كمين مي كردند و در فرصتي مناسب به ترور اين مردان خدا اقدام مي نمودند . در اين نوع ترورها چند تن از روحانيان بزرگ ما شهيد شدند . منافقین در چندين مورد در محراب نماز روحانيان را به شهادت رساندند ، اقدامي كه چهره واقعي منافقین را آشكارتر و آنها را در نزد مردم رسوا ساخت .

سازمان مجاهدين خلق ابتدا در 20 شهريور 1360 حضرت آيت الله مدني نماينده امام و امام جمعه تبريز را در محراب عبادت به شهادت رساندند . (7) به شهادت رساندن اين عالم رباني كه معتقد بود " انساني كه از آلايش ها پاك شده زندگي كردن زير پرچم عدل اسلامي به او لذت مي دهد ." از اشتباهات سياسي آنها محسوب مي شد و سبب شد همه مردم ايران به نيت واقعي آنها پي ببرند و شكي در مورد عداوت آنها با اسلام نداشته باشند .

منافقین بعد از به شهادت رساندن آيت الله مدني ، نه تنها از اعمال خود دست برنداشتند ، ‌بلكه بارها اين عمل ننگين را تكرار كردند و اين بار در كمين حضرت آيت الله دستغيب نماينده امام و امام جمعه شيراز نشستند و ايشان را همراه جمعي از پيروانش در راه محراب عبادت به شهادت رساندند . (8)

تكرار اين جنايت از طرف منافقین تأكيدي بر اين امر بود كه سازمان با گزينش مرام ضد اسلامي ، عزم خود را براي از ميان برداشتن اسلام و مردان خدا جزم كرده است و در اين راه در كمين بزرگاني مي نشست كه مي دانست تا آخر عمر و در هر شرايط بر عقيده پاك خود باقي خواهند ماند و هيچ وقت از مبارزه عليه مستكبران دست بر نخواهند داشت .

آيت الله دستغيب فرد سازش ناپذيري كه به جز خدا از هيچ كس واهمه اي نداشت و چندين بار منافقین را رسوا كرده بود ، اين بار با شهادتش منافقین را رسوا ساخت . او بارها تأكيد كرده بود : " ملتي كه تكيه اش بر خداوند است تنها از خدا و مسئوليت الهي مي ترسد ، اين ملت از بمب و آتش سوزي دشمنان نمي ترسد ." و " منافقان بدانند با ترور شخصيت ها و بمب گذاري و كشتار كودكان بي گناه ، خود را رسواتر و منفورتر ساخته و ملت عزيز را منسجم تر كرده اند ." (9)

 

 

پی نوشت:

1. روزنامه كيهان و اطلاعات ، 9/6/60 ، ص 1- 3 و روزنامه جمهوري اسلامي ، 9/6/60 ، ص 2 و همچنين اكبر هاشمي رفسنجاني ، همان ، ص 259

2. ري شهري ، خاطره ، ج 1 ، ص 184 – 183

3. سيد شجاع الدين مير طاووسي ، شهيد محمد علي رجايي ، ج 2 ، تهران ، نهضت زنان مسلمان ، 1361 ، ص 158 – 120

4. كارنامه سياه ، همان ، ص 196

5. سخنراني حجت الاسلام هاشمي رفسنجاني در جلسه علني مجلس شوراي اسلامي ، 10 شهريور 60

6. استخراج شده از كتاب هاشمي رفسنجاني ،‌عبور از بحران ، صفحات متعدد

7. روزنامه جمهوري اسلامي ، 12/6/60

8. روزنامه كيهان ، 20/9/60

9. كارنامه سياه ،‌ همان ، ص 199


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31