به ياد طلايه دار ِ وحدت

Dr Mofateh2

مصاحبه با همسر شهيد بزرگوار آيةالله دكتر محمد مفتح

- با تشكر از اين كه وقت خود را در اختيار ما قرار داديد، به عنوان اولين سؤال بفرماييد معيارهاي شهيدبزرگوار آية الله دكتر مفتح در زندگي خانوادگي چه بود؟

 

ملاك هاي ايشان ديانت، صداقت، نجابت و قناعت بود. ايشان معتقد بودند كه زندگي بايد در چارچوب دستورات الهي باشد همچنان كه اين مسأله در تمام امور زندگي ما محسوس بود، چه از طرف ايشان و چه از لحاظ انتظاري كه از من داشتند. ماسعي مي کرديم آن گونه عمل كنيم كه مورد رضايت خداوند باشد و اين اصل حاكم بر تمام مراحل زندگيمان حتي در رابطه با تربيت فرزندانمان بود. بعد از ايشان نيز من همان راه را ادامه دادم و به لطف خداوند فرزندانمان كه همگي داراي تحصيلات عاليه مي باشند, با ايمان و تقواي كامل خدمتگزار جامعه ي اسلامي هستند.

 

- با توجه به شرايط سخت مبارزات سياسي و مشكلات طبيعي حاصل از آن براي خانواده شخصيت هاي مبارز از قبيل زندان، تبعيد و ... حضور شما در فعاليت هاي اجتماعي و سياسي مبارزاتي ايشان چگونه بود و متقابلاً ايشان در امور منزل چه برنامه اي داشتند؟

 

همكاري من با ايشان در مبارزات سياسي، غير مستقيم بود، زيرا با توجه به مشغله ي فراواني كه ايشان داشتند، نگه داري از بچه ها و رسيدگي به امور منزل به عهده ي من بود و همواره سعي ام بر آن بود تا ايشان با آرامش خاطر بتوانند به مسايل اجتماعي و فعاليت هاي سياسي و مبارزه عليه رژيم شاه بپردازند. با توجه به سختي هاي خاصي كه در طول مبارزات سياسي به اين افراد وارد مي شد، من نه تنها مخالف فعاليت هاي ايشان نبودم، بلكه زمينه ي لازم را برايشان فراهم مي کردم. ايشان هم در منزل از هيچ گونه همكاري دريغ نداشتند و به تمام مسايل ريز زندگي و تربيت و تحصيل فرزندان توجه كامل داشتند.

 

- شيوه ي تربيتي فرزندان، از نظر ايشان به چه صورت بود؟ نسبت به تحصيلات دختران چه نظري داشتند؟

 

شيوه ي تربيت ايشان بر مبناي تربيت اسلامي و بنا به تذكر دهي غير مستقيم بود, به گونه اي كه با عمل سنجيده و عطوفت فراوان و رفتار دقيق به فرزندانشان الگودهي مي كردند. شهيد مفتح نسبت به تأمين نيازهاي روحي آنان بسيار دقت داشتند تا جايي كه با وجود مشغله ی بسيار زياد، حتي براي تفريح فرزندان نيز وقت می گذاشتند. در مورد تحصيل دختران نيز ايشان اعتقاد داشتند كه دختران مادران آينده هستند، بنابراين بايد تحصيل كرده باشند و با حفظ شؤونات اسلامي بتوانند براي جامعه مفيد بوده و فرزندان خوبي تربيت كنند، لذا نسبت به ادامه ي تحصيل دختران با رعايت اصول اسلام موافق بودند.

 

-ارتباط ايشان با فرزندان چگونه بود؟ و چقدر به نظر فرزندان اهميت مي دادند؟

 

شهيد مفتح اعتقاد داشتند كه واحد اصلي تشكيل دهنده ي جامعه, خانواده است و بايد نسبت به خانواده احساس مسؤوليت كرد؛ به همين دليل خود نيز اهميت زيادي به خانواده و تربيت و تحصيل فرزندان مي دادند و در تصميم گيري ها و مسايل خانواده با فرزندان مشورت مي كردند.

 

اصل در برخورد با فرزندان بر مبناي اعتماد بود و ايشان همواره نسبت به فرزندانشان اظهار اعتماد كامل مي كردند، اگر چه به صورت غير مستقيم حركات و اعمال فرزندان را به طور دقيق زير نظر داشتند و در كمال عطوفت و مهرباني نسبت به اشتباهات احتمالي آنان راهنمايي مي كردند.

 

تأكيد ايشان بر اين بود كه فرزندان در مسايل مختلف خودشان به نتيجه برسندوراه را انتخاب كنند، زيرا مي دانستند كه آن چه تحميلي باشد پايدار نخواهد بود، بنابراين؛ آنان را فقط راهنمايي مي كردند و به طور غيرمستقيم و بدون تحميل نظرشان، فرزندان را به راهي كه مي خواستند، هدايت مي كردند.

 

- در رابطه با ازدواج فرزندان چه ملاك هايي داشتند و چگونه عمل مي كردند؟

 

اولين اصل حاكم بر اعمال ايشان رضايت الهي بود. از آن جا كه خودشان پايه ي زندگي را بر ديانت، صداقت، نجابت و قناعت استوار كرده بودند، دوست داشتند كه فرزندانشان نيز همين مبنا را سرلوحه ي زندگي خويش قرار دهند.

 

در خصوص ازدواج دخترانشان، آن چه مد نظر داشتند؛ ديانت و حسن خلق داماد بود و به امور مالي، به عنوان عامل تعيين كننده نمي نگريستند. درباره ي تعيين مهريه نيز مي گفتند چون ما الگوي جامعه هستيم نبايد مبنايي بگذاريم كه ديگران نيز عمل كرده و به سختي بيافتند. يادم مي آيد در جلسه ي خواستگاري يكي از دخترانم خانواده ي داماد اصرار بر افزايش مقدار مهريه داشتند، ولي ايشان كه از رضايت دخترم خاطرشان جمع بود، مقدار مهريه را در حد متوسط آن روز تعيين كردند.

 

- ارتباط شهيد مفتح با بستگان و جايگاه ايشان در نظر آنان چگونه بود؟

 

شهيد مفتح به شدت به صله ي رحم التزام عملي داشتند، به طوري كه از همه نظر به خانواده، فاميل و پدر و مادرشان رسيدگي مي كردند. احترام فوق العاده ي ايشان نسبت به پدر و مادرشان براي همه ي بستگان آموزنده بود. نحوه ي برخوردهاي عاطفي و منطقي و اسلامي ايشان موجب شده بود كه ايشان به عنوان پناه فاميل مطرح باشند، به نحوي كه در تمام مشكلات و نيازهاي فكري و روحي به ايشان پناه مي بردند.

 

- تحصيلات غيرحوزوي شهيد مفتح در چه حدّ بود و فعاليت هاي علمي و فرهنگي ايشان در دانشگاه و ارتباطشان با جوانان چگونه بود؟

 

شهيد مفتح در كنار تحصيل و تدريس در حوزه، تا درجه ی اجتهاد، به تحصيلات جديد نيز پرداختند و پس از اخذ ديپلم به دانشگاه رفته و علوم دانشگاهي را نيز تا بالاترين درجه (دكترا) در رشته ي فلسفه آموختند. البته تحصيلات حوزوي ايشان نيز تنها به فقه و اصول منحصر نبود، بلكه عمده ي تلاش ايشان در زمينه ي علوم معقول (فلسفه، منطق، عرفان) متمركز مي شد، به طوري كه ايشان علاوه بر تدريس فلسفه، استاد برجسته ي منطق درحوزه ي علميه قم بودند. در كنار تحصيل و تدريس حوزوي و دانشگاهي، از آن جا كه اعتقاد ايشان اين بود كه براي ساختن جامعه ي اسلامي بايد روي جوانان سرمايه گذاري كرد، لذا عمده ي فعاليت هاي علمي و فرهنگي ايشان در قم و تهران بر روي ارتباط با جوانان تمركز مي يافت و اصولاً جاذبه ي خاصي كه ايشان براي جوانان داشتند در اسناد ساواك نيز مشهود است و آن ها نيز گزارش داده اند كه در جلسات سخنراني دكتر مفتح در شهر هاي مختلفي مثل آبادان، خرمشهر، دماوند، كرمان و اهواز، همواره جوانان زيادي حاضر مي ‌شدند و اين مسأله موجب تشديد حساسيت ساواك مي شد.

 

- ارتباط فكري، علمي شهيد مفتح با ديگر شهداي انقلاب چون شهيد مطهري، شهيد بهشتي و شهيد باهنر چگونه بود؟

 

ارتباط شهيد مفتح با شهيد بزرگوار بهشتي به دوران طلبگي باز مي گردد، كه ايشان هر دو از شاگردان مرحوم آية الله داماد بودند و در جمع شاگردان آن مرحوم، مانند شهيد بهشتي، امام موسي صدر، آية الله سيد موسي شبيري و ... ارتباطات علمي، فكري فراواني برقرار بود. پس از آن هم در حلقه ي شاگردان خصوصي علاّمه طباطبايي در جلسات فلسفه ايشان همراه بودند. شركت ايشان در جلسات درس حضرت امام و آية الله بروجردي هم زمان با تحصيل در دانشكده ي الهيات بود.

 

شهيد مفتح در مقدمه ي پايان نامه ي دكتراي خود كه به عنوان «حكمت الهي در نهج البلاغه» به چاپ رسيده است؛ اشاراتي به «دولت هم فكر خود» دارند كه منظور ايشان، شهيد بهشتي مي باشند.

 

در فعاليت هاي فرهنگي و اجتماعي در حوزه ي قم نيز فعاليت هاي مشترك بسياري داشتند؛ مثل مدرسه ي علميه ي حقاني، مدرسه ي دين و دانش، انجمن اسلامي دانش آموزان و ... .

 

بعدها هم كه شهيد بهشتي به آلمان رفتند، اين ارتباط از طريق نامه برقرار بود و پس از برگشت شهيد بهشتي از آلمان و سكونت ما در تهران، چند سال با هم همسايه بوديم و ارتباط آن دو شهيد بيشتر شد، تا سال هاي نزديك انقلاب كه جلسات تحقيق و تأليف كتب علمي داشتند و در جريان نهضت نيز در تأسيس و شوراي مركزي جامعه ي روحانيت مبارز تهران همگام بودند.

 

شهيد مطهري از نظر دوره ي تحصيلي حوزوي مقدم بر شهيد مفتح بودند و البته در درس امام و آية الله بروجردي و جلسات خصوصي علامه طباطبايي ارتباطشان برقرار بود و اين رابطه پس از انتقال اجباري شهيد مفتح به تهران، با دعوت شهيد مطهري از ايشان براي تدريس در دانشكده ي الهيات بيشتر شد به طوري كه در ده سال آخر عمر ايشان، شهيد مطهري از نزديك ترين دوستان شهيد مفتح بودند و در تمامي مسايل علمي، سياسي، فرهنگي، اجتماعي همگام و همراه بودند و در قضيه ي تأسيس جامعه روحانيت مبارز تهران و شوراي انقلاب نيز اين همدلي ادامه پيدا كرد.

شهيد باهنر از نظر دوره تحصيلي حوزوي متأخر از شهيد مفتح بودند، البته ارتباطات دوستانه و همكاري هاي سياسي و مبارزاتي ايشان با شهيد مفتح از همان دوران اقامت در قم برقرار بود و پس از انتقال به تهران اين رابطه تشديد شد كه اوج آن در جريانات مربوط به انقلاب بود و در نماز عيد فطر سال 57 تجلي پيدا كرد. در آن اوضاع خطرناك شهيد مفتح از شهيد باهنر جهت سخنراني در نماز عيد فطر تپه هاي قيطريه دعوت كردند و نماز عيد فطر به امامت شهيد مفتح و سخنراني شهيد باهنر برگزار شد كه نقطه ي عطف انقلاب و نهضت اسلامي ايران بود. در شوراي مركزي جامعه ي روحانيت مبارز و شوراي انقلاب نيز همكاري هاي ايشان و شهيد باهنر ادامه داشت.

 

- لطفاً پيرامون تأليفات و آثار به جا مانده از ايشان توضيح بفرماييد.

 

تأليف اصلي شهيد مفتح كه زحمت زيادي براي آن كشيده بودند و اهتمام فراواني به آن داشتند، تعليقه اي بود بر كتاب اسفار ملاصدرا كه پيش از انقلاب رژيم پهلوي اجازه ي چاپ آن را نمي داد و لذا شهيد مفتح با پيشنهاد امام موسي صدر به چاپ آن در مصر اقدام كردند، كه البته اين مسأله با اوج گيري نهضت ناتمام ماند و بعدها با مفقود شدن امام موسي صدر و شهادت شهيد مفتح و قطع رابطه ي رسمي با كشور مصر، ما هيچ گونه نشانه اي از چاپخانه و ناشر مصري مسؤول چاپ آن به دست نياورديم، خصوصاً كه سفرهاي پيش از انقلاب شهيد مفتح به لبنان و مصر با توجه به حساسيت هاي رژيم شاه نسبت به ايشان، با نام مستعار صورت مي گرفت و البته بادستيابي به نسخه هاي پيش نويس اين كتاب نسبت به تنظيم و انتشار آن اقدام شده است.

ساير تأليفات ايشان عبارت است از: شرح منظومه ي منطق حاج ملاهادي سبزواري به نام «روش انديشه» و نيز كتاب هاي «آيات اصول اعتقادي قرآن»، «حكمت الهي در نهج­البلاغه»، «مكتب اخلاقي امام صادق »، «نقش دانشمندان اسلام در پيشرفت علوم» و ...

 

- با تشكر مجدد از اين كه وقت خود را در اختيار ما قرار داديد به عنوان آخرين سؤال نظر فرزندان، بستگان و دوستان درباره ي شاخص ترين صفات شهيد مفتح چه مي باشد؟

 

حساسيت فراوان شهيد مفتح در رسيدگي به خواسته ها و مشكلات كساني كه به ايشان مراجعه مي كردند چشمگير بود به طوري كه بارها اتفاق مي افتاد كه ايشان پس از يك روز، سراسر تلاش و فعاليت (خصوصاً بعد از انقلاب) وقتي شب به خانه مي آمدند و زمان استراحت ايشان بود، نمي گذاشتند لحظه اي تلفن منزل قطع باشد و اگر متوجه مي شدند كه فرزندانشان به جهت رعايت حال ايشان تلفن را قطع كرده اند، به سرعت آن را وصل مي كردند ومي گفتند تا كسي نياز به من نداشته باشد در اين ساعت از شب تلفن نمي كند. مهم ترين خصلتي كه در خانواده و بستگان از خصوصيات بارز ايشان تلقي مي شد،جديت در كارها و خستگي ناپذيري در فعاليت ها، همراه با شجاعت و دليري در امور سياسي و مبارزاتي بود. پشتكار ايشان در رسيدن به اهدافشان تا آن حد بود كه در ميان دوستانشان معروف بود كه: «ناممكن براي آقاي مفتح وجود ندارد.»

 


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31