به جون خودم اپوزیسیون اصلی ماییم!

وضعیت این دو جریان نفاق و برانداز این روزها کاملاً متفاوت شده و آنقدر گرفتاری و بدبختی دارند که دیگر وقت به آن نمی رسد که درست و حسابی به جان هم بیافتند

Divarnevis

پس از وقایع فتنه و ایضاً اغتشاشات پس از انتخابات 88، همسویی جریان فتنه با نفاق قدیم که در واقع همان دار و دسته رجوی بودند بر همگان آشکار شد.

از شعار سازی ها، بیانیه ها و عملکرد های فتنه در جهت براندازی گرفته تا دستگیری اعضای منافقین در کف خیابان های تهران، در میان آشوب گران و پیام های مسعود و مریم رجوی به اغتشاش گران، همه و همه نشان از همراهی و همکاری این دو جریان داشت که صد البته قابل انکار نیست و نخواهد بود.

هر چند مسعود رجوی که به خوبی از تنفر مردم ایران از خود و فرقه اش اطلاع داشت، در خلال پیام هایش به اغتشاشگران، اقدام به مرزبندی ظاهری با جنبش سبز نمود و به نوعی سعی کرد این ارتباط را که معلوم بود در نهایت به نابودی فتنه می انجامد انکار کند اما مدتی طول کشید تا سران فتنه سبز نیز به خود آمده و به چنین نتیجه ای برسند و برای فرار از تبعات سنگین آن اقدام به اعلام برائت از منافقین نمایند که البته این برائت صوری در زمانی انجام گرفت که دیگر دیر شده بود و نفاق سبز یکی از ضربات اساسی خود را از همین طریق خورده بود.

هر چند غیر از موارد گفته شده در رابطه با ارتباط این دو جریان نفاق، حضور اعضا و وابستگان منافقین در هسته رهبری فتنه مانند اردشیر امیر ارجمند، پیوند ناگسستنی و غیر قابل انکاری را میان منافقین و نفاق سبز ایجاد کرده است اما سران فتنه در رد این ارتباط تلاش زیادی کردند زیرا وجود آن را عامل اصلی نابودی حرکت خود می دیدند.

این تلاشها تاحدی ادامه پیدا کرد که وارد مسائل حیاتی منافقین مانند خروج از لیست سازمان های تروریستی وزارت امور خارجه آمریکا هم شد و گردانندگان باقی مانده فتنه، بدون ترس از متهم شدن به ارتباط با آمریکا، در این رابطه اقدام به بیانیه و نامه نگاری به پارلمان آمریکا نیز نمودند! که نهایتاً هم باعث باقی ماندن منافقین در این لیست تشریفاتی و بی تاثیر شد؛ مسئله ای که منافقین سالهای آزگار به دنبال حل و فصل آن بودند و بابت آن میلیون ها دلار هزینه کرده و رشوه داده بودند.

از این مسئله که بگذریم در 30 سال گذشته منافقین خود را اپوزیسیون اصلی ایران می دانستند! و همیشه به عنوان خواستگاه اصلی منابع مالی و حمایتی دشمنان جمهوری اسلامی، بخصوص آمریکا مطرح بودند. اما پس از پیدایی فتنه و حساب ویژه ای که آمریکا روی آنها باز کرد، که یکی از نشانه های آن ابقاء منافقین در لیست سازمان های تروریستی برای جلوگیری از ضربه خوردن نفاق سبز بود، منافقین تازه از انزوای خود و بی اهمیتی حرکتشان که 30سال را بی نتیجه طی کرده اند، در منظر دولت های حامی اپوزیسیون ایران مانند آمریکا، با خبر شدند.

از اینجا به بعد بود که دیگر به مذاق منافقین خوش نیامد و در رسانه ها و سایت های خود به صورت علنی به موضع گیری های تند و توام با فحاشی که ادبیات خاص منافقین محسوب می گردد بر علیه نفاق سبز پرداختند.

منافقین، با این مضامین از فتنه و سران آن انتقاد می کنند که، شما تا بحال کجا بودید؟ و چه کسی شما را به عنوان رهبر اپوزیسیون معرفی کرده؟ و "برو بابا بزار باد بیاد..."

از طرف دیگر فتنه نیز که مشاهده کرد دعوا بالا گرفته و منافقین شمشیر را از رو بسته اند نیز از بیانیه گرفته تا مقاله به انتشار مطالبی با رویکرد رسوا سازی منافقینی پرداختند که تا چندی پیش دست در دست هم به سمت براندازی پیش می رفتند.

البته وضعیت این دو جریان نفاق و برانداز این روزها کاملاً متفاوت شده و آنقدر گرفتاری و بدبختی دارند که دیگر وقت به آن نمی رسد که درست و حسابی به جان هم بیافتند.

منافقین که این روزها نمی دانند باقی ماندن خود در لیست تروریستی وزارت امور خارجه آمریکا را عزا بگیرند یا مهلتی که برای خروج از خاک عراق دارند و به سرعت هم در حال اتمام است را چاره کنند!

و بدتر از آنها فتنه است که آبروی نام اپوزیسیون را به کلی برده است. جمهوری اسلامی ایران که عادت دارد همیشه با دشمنان با تجربه و قدرتمند مبارزه کند نمی داند با این فتنه شل و علیل چه کند که جدیداً امکان برگزاری یک جلسه مشترک و جمع آوری همه قوای خود را نیز ندارد!

و در پایان باید تاکید کرد که این دعوا ظاهر قضیه است و نباید زیاد به آن اطمینان کرد زیرا با سابقه ای که از این جریانات نفاق سراغ داریم و با توجه به چیزی که از کنه روابط این دو بر می آید، باید توجه داشته باشیم که سرکردگان این جریانات در وقت ضرورت به زور وصله و پینه هم که شده یک جمعیتی را برای هرگونه نفاق و فتنه ای هماهنگ می کنند.


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31