چهارشنبه ۲۴ آذرماه ۱۳۸۹ همزمان با برپایی مراسم تاسوعای حسینی در شهرستان بندری چابهار باری دیگر دستان پلید کفار در حالی که مسلمانان بی دفاع و سوگوار این شهرستان برای یادآوری و زنده نگاه داشتن ارزش های قیام عاشورا مشغول عزاداری بودند جنایتی خونین را رقم زد.
این حادثه در ساعت ۱۰:۳۰ در نزدیکی مسجد امام حسین (ع) و میدان فرمانداری چابهار توسط گروهک تروریستی جندالشیطان به وقوع پیوست. تعداد 39 تن از پیروان راستین سرور و سالار شهیدان در خون خود
غلتیدند و به قافله شهدای اسلام پیوستند و ۹۵ نفر دیگر نیز مجروح شدند.عوامل این جنایت ۴ نفر بودند. دو نفر از آنان کمربند انفجاری خود را در نزدیکی مسجد امام حسین(ع) و میدان فرمانداری چابهار منفجر کردند. این زمانی بود که مردم به قصد عزاداری تاسوعای حسینی در حال حرکت به سوی مسجد بودند. نفر سوم قصد داشت جلیقه انتحاری خود را در بین جمعیتی که برای امدادرسانی به شهداء و مجروحین تجمع کرده بودند منفجر کند؛ اما با هوشیاری ماموران امنیتی هدف قرار گرفت و به هلاکت رسید و نفر چهارم نیز دستگیر شد.
یکی از شهدای خردسال حادثه تروریستی تاسوعای حسینی چابهار
شهید علی صیاد
شهید علی صیاد در 3مهر1385 در شهر چابهار، بیمارستان امام خمینی (ره) دیده به جهان گشود. او فرزند سوم خانواده 6 نفری بود. شهید خواهر کوچکتر از خود به نام فاطمه و دو برادر بزرگتر به نام احمد و امین دارد.
علی پسر زیرک و بازیگوشی بود و مدام در حال کنجکاوی و سوال پرسیدن از پدرو مادرش بود.
حتی درروز حادثه که همه در ماشین منتظر رفتن به هیئت بودند، علی دوچرخه اش را برمیدارد و در کوچه مشغول بازی میشود. سپس سوار ماشین میشود. همه اعضای خانواده به دلیل همین کارها علاقه خاصی به علی داشتند
به گفته پدر شهید، علی علاقه زیادی به هیئتهای عزاداری و مراسمات اهل بیت علیهم السلام داشت و همیشه به همراه پدر و مادرش در مراسم ها حاضر میشد.
روز حادثه باصدای نماز صبح پدرش از خواب بیدارشد. صبحانه خورد و خودش را برای رفتن به مراسم عزاداری تاسوعای حسینی آماده کرد. به همراه پدر و مادر، دو برادر و خواهر کوچکترش به دستههای سینه زنی ملحق شدند. علی به دلیل بازیگوشی فراوان در طول مسیر سینه زنی جلوتر از مادرش حرکت میکرد. علی دوان دوان درحال حرکت بود که ناگهان صدای هولناکی به گوش میرسد. عزاداران حسینی غرق در خون خود شدند. مادر علی بااینکه مجروح شده بود، خودش را به علی میرساند و بالای سر علی بیهوش میشود. مادر علی در بیمارستان به هوش آمد. علی ترکش به پشت گوش چپش اصابت کرده و به مغز سرش رسیده بود. به خاطر ازدحام مجروحین تقریبا ساعت پنج بعد از ظهر نوبت به علی رسید و او را به اتاق عمل بردند. دو ساعت در اتاق عمل بود؛ در حالی که بیهوش بود بهicu منتقل شد؛ البته ترکش در مغز سرش مانده بود و برای خارج کردن آن نتوانستند کاری انجام بدهند.
علی پس از بیست و چهار ساعت مراقبت ویژه به هوش آمد. کمی صحبت کرد. همه چیز یادش بود. باعث خوشحالی و امیدواری خانواده اش شد و پدرش نماز شکر بجا آورد؛ اما پس از گذشت هجده ساعت، نزدیک پنج صبح بود که نفس کشیدن برای علی سخت شد. تیم پزشکی وی را به اتاق عمل انتقال دادند؛ اما دیگر به هوش نیامد. چهار روز بعد، ساعت ده صبح، در بیمارستان امام علی (ع)، به شهادت رسید. به گفته مادرش، علی تنها، امانت خدا بود و مال این دنیا نبود. او در 21 ماه مبارک رمضان بدنیا آمد و در تاسوعای حسینی چابهار هم به شهادت رسید.