برای حذف رقیب اصلی بنی صدر ، پروژه ایرانی الاصل نبودن آقای جلال الدین فارسی که کاندیدای حزب جمهوری اسلامی بود در دستور کار تبلیغاتی قرار گرفت و شیخ علی تهرانی آن را آغاز کرد .
در نتیجه با جوسازی های مطبوعاتی ، فارسی از کاندیداتوری خود استعفا داد و کنار رفت و زمینه برای پیروزی بنی صدر فراهم گردید ، چرا که حزب جمهوری اسلامی دیگر فرصتی برای معرفی کاندیدای مطلوب نداشت .
جامعه مدرسین حوزه علمیه قم نیز پس از استعفای فارسی ، دکتر حسن حبیبی را نامزد کرد که البته چهره ای آشنا نبود . بنی صدر با شعار " بنی صدر ، صد در صد " در صدر مقبولیت عمومی قرار گرفت و عوام فریبی های او نیز این مسئله را تشدید می کرد .
یکی از شگردهای بنی صدر این بود که قبل از ورود به بیت امام در پاسخ به این سؤال که آیا برای ریاست جمهوری ثبت نام می کنید ؟ گفت : معلوم نیست ، ولی به هنگام خروج از بیت حضرت امام در پاسخ به سؤال همان خبرنگار با لبخندی گفت : آری ، قطعاً !
این برخورد موجب تقویت این شایعه شد که کاندیدای مورد نظر حضرت امام ، بنی صدر است ، به ویژه آن که آیت الله پسندیده برادر بزرگ حضرت امام نیز حمایت خود را از بنی صدر اعلان کرده بود و هواداران وی در پارچه های خیابانی نوشته بودند : " برادر امام به بنی صدر رأی می دهد ."
از سوی دیگر برخی از علمای بلاد ، مانند آیت الله طاهری اصفهانی نیز از بنی صدر حمایت کردند . این حمایت ها موجب پیشی گرفتن بنی صدر از دیگر رقیبان شد و سرانجام در انتخابات جمعه 5 بهمن 58 حائز اکثریت آرا گردید و از مجموع 14 میلیون 146 هزار رأی ، با کسب 10 میلیون 709 هزار رأی به ریاست جمهوری اسلامی ایران برگزیده شد و عنان قدرت را در دست گرفت .
بازخوانی آرای بنی صدر درباره مردم
بنی صدر که از آرای بالای یازده میلیونی در برابر سه میلیون رأی رقیبانشان ( دکتر مدنی و دکتر حبیبی ) برخوردار شده بود از اعتماد مردم احساس غرور می کرد و سعی داشت همواره از مردم سخن بگوید و آرای مردم را به پذیرش ایده ها و افکار خود مصادره کند .
در حالی که تنها چیزی که برای او و هم فکرانش ارزش نداشت مردم بودند ، برای بنی صدر هیچگاه ارزش های دینی و الهی مردم محترم نبود و در عوض فرهنگ غربی برای او یک مانیفیست بود .
او کار را به جایی رساند که کسانی مانند آیت الله صادق خلخالی که روزی از طرفداران او بودند به این نکته پی بردند ، ایشان در خاطرات خود می نویسد :
" روزنامه انقلاب اسلامی به مدیر مسئولی ابوالحسن بنی صدر در واقع از آنچه که مردم می خواستند ، خالی بود ، ضدیت با اسلام را علناً ترویج می کرد و با تیترهای درشت و عناوین زننده ، مردم را اغفال می کرد ."
بنی صدر چنان از اعتماد مردم به خود سرمست شده بود که در سخنرانی هایش اظهار می داشت :
" در جهان سابقه ندارد که کسی به ریاست جمهوری انتخاب شده باشد و زمان از محبوبیتش نکاسته باشد ، آنچه من دارم و مایلم در این مکان و منزل و خانه خدا به صورت دعا عرض کنم ، این است : خداوندا مرا سزاوار این اعتماد قرار ده و این ملت بزرگ را نسبت به من با مهر و محبت نگاه بدار ."
روزنامه کیهان ، 5 بهمن 59 ، ص 3 ، در جمع مردم قزوین
وی با اشاره به انگیزه داوطلبی خود برای مقام ریاست جمهوری و ضمن اشاره به توطئه ها و بحران های سخت در جامعه گفت :
" مسئولیت سنگین رویارویی با بحران های بزرگ ، ایجاب می کند که کسی که خود را آماده این بحران ساخته است داوطلب این مسئولیت شود ."
روزنامه کیهان ، 5 بهمن 59 ، ص 3
بنی صدر ضمن بزرگ نمایی حوادث کشور و تبدیل مسائل خرد و کوچک به بحران های بزرگ می گفت :
" در یک سالی که از ریاست جمهوری من می گذرد خودتان احساس کرده اید که میهن اسلامی ما یک لحظه از بحران نیاسود ."
روزنامه کیهان ، 5 بهمن 59 ، ص 3
وی یکی از جلوه های بحران را چنین بیان می کرد :
" پراکندگی در تصمیم گیری و یا ضعف حاکمیت دولت سپری شده است ، در تمام این یک سال کوشش های ما در بر کندن این مشکلات گذشته است ، آیا ما توانسته ایم این کلاف را بگشاییم ؟ هنوز زود است که من بتوانم با قاطعیت به شما بگویم که روزهای تاریک بحران سپری شده است .
اما می توانم به شما بگویم و دنیای ما با اجتماع بزرگ شما در این جا که نمایشگر اعتماد این ملت به توانایی خویش است ، باید به شهادت بخوانیم که اراده ما برای بیرون بردن کشور از همه بحران ها و صاف کردن راه پیشرفت و تعالی این ملت در جمهوری اسلامی استوار است ."
روزنامه کیهان ، 5 بهمن 59 ، ص 3
بنی صدر که نمی توانست خدمات فرزندان مخلص نهادهای انقلابی را نادیده بگیرد ، در کنار کوچک جلوه دادن دستاوردهای آنان ، نیروهای انقلابی را مخالفان رئیس جمهور قلمداد می کرد .
وی در اجتماع مردم قزوین درباره فعالیت نیروهای جهاد سازندگی اظهار داشت :
" راه ساختن یک چیزی است و ناراحتی های روزمره مردم یک چیز دیگر ، چرا و چه اصرار دارید کاری کنید که مردم ناراضی بشوند ؟ نکنید و اگر کردید بدانید مردم رئیس جمهور انتخاب نکرده اند که یک عنوانی داشته باشد ، رئیس جمهور انتخاب کرده اند که بیان خواست آنها باشد و بایستد ، برای این که خواست آنان به اجرا در آید ."
روزنامه کیهان ، 5 بهمن 59 ، ص 3
بنی صدر که خود را نماینده تام الاختیار مردم می دانست ، به مردم سفارش می کرد که در برابر جریان ارزشی انقلاب بایستند و آنها را وادار به عقب نشینی و سکوت نمایند :
" ای مردم ! شما هر چه نسبت به حقوق خودتان مستحکم باشید گام هایی که ایران به سوی ترقی بر می دارد سریع تر خواهد بود و مطمئن باشید که مشکلات شما حل خواهد شد ....
برخورد امروز شما با تعدادی تحریک شده که آنها را مجبور به سکوت خواهد کرد ، نشانگر استقامت در راه تأمین حقوق تان خواهد بود ."
روزنامه کیهان ، 6 بهمن 59 ، ص 3
وی سپس در راستای سیاست فریب ، همه چیز را به رأی مردم دانست و گفت :
" در جمهوری اسلامی هر چیز بسته به رأی ، توانایی پایداری و استقامت شماست ، به نظر من آنچه اسلام به عنوان آزادی به شما داده در هیچ مکتب دیگری داده نشده است ، پاسدار این آزاد شما مردم هستید ، باید با کمال استقامت و قدرت از آن دفاع کنید ."
روزنامه کیهان ، 6 بهمن 59 ، ص 3
بنی صدر در ادامه با محور قرار دادن شعار " آزادی " منتقدان خود را به محدود کردن آزادی ها متهم ساخت و گفت :
" هر گروهی که بخواهد آزادی را به خطر افکند از جاهایی شروع می کند و جلو می آید ، اگر شما در مقابل آنها ایستادید ، آزادی ها را نمی توانند از بین ببرند ."
روزنامه کیهان ، 6 بهمن 59 ، ص 3
وی در اکثر سخنرانی های خود بر پایبندی نسبت به عهد و پیمانش با مردم ! اصرار می ورزید و دائماً ادعا می کرد :
" برای من به عنوان رئیس جمهور معتقد به قرآن و اسلام و کسی که کتاب و نوشته های آزاد بسیار از او برجاست ، نمی توان انتظار داشت خلاف عقیده خود عمل کند و آنچه را باور دارد به آن عمل نکند . من باید پاسدار آزادی های مردم باشم ، باید برای مردم رئیس جمهوری باشم که الگوهای دور افتاده گذشته را تکرار نکنم ."
روزنامه کیهان ، 6 بهمن 59 ، ص 3
جالب است بدانید در حالی که بنی صدر از بیشترین امکانات خبری استفاده می کرد و یک خبرنگار ویژه همیشه و به طور مداوم در سفرهای داخلی و خارجی همراه او بود و از وی فیلم و گزارش تهیه می کرد و بخش عمده ای از صدا و سیما را اخبار و گزارش های سفرهای رئیس جمهوری تشکیل می داد ، همواره از سانسور مطالبش توسط صدا و سیما گلایه می کرد ؛
و در سخنرانی های متعددی که داشت آن را به زبان می آورد تا چهره ای مظلوم از خود برای مردم ترسیم نماید و چنین وانمود کند که منابع قدرت ، مانع انجام فعالیت های وی هستند .
وی در اجتماع مردم جیرفت در حالی که مردم شعار می دادند : " بنی صدر ، بنی صدر حمایتت می کنیم ." اظهار داشت :
" من در عمرم همواره مورد سانسور بوده ام ، آنهایی که خواسته اند به زور خود را به جامعه تحمیل کنند ، کوشیده اند تا مرا سانسور کنند ، از وقتی هم که به ایران بازگشته ام و در دو سال اخیر به طور مستمر مورد سانسور بوده ام ، یکی از انواع سانسورها همین قطع بلندگو است که الان برای شما صحبت می کنم که صدا به شما نمی رسد !
اما به آنهایی که صدای من می رسد بدانند وظیفه آنها این است که به بقیه برسانند این صحبت و بیان را که اگر می خواهید ایرانتان در اسلام اداره شود ، اگر می خواهید کشورتان مستقل و آزاد باشد ، از من بشنوید ، از هیچ چیز نترسید و با تمام قدرت و با وحدت در برابر زورگویان چه چماق به دستان چه غیر چماق به دستان بایستید .
شما زنان و مردان بدانید اگر در برابر آنهایی که می خواهند جای هر چیز زور به کار ببرند و هر منطقه از کشور را عرصه زورگویی های خودشان بکنند ، نایستید ، روزگار شما روزگار تاریکی خواهد شد ، باید با کمال قدرت و استقامت در برابر جوسازها ، چماق به دست ها و زورگوها بایستید تا آنها را از سر راه خودتان بردارید .
برادران و خواهران ! به شما می گویم اگر در برابر آنها مقاومت نکنید و استقامت نکنید و اجازه دهید که بساط زورگویی در این کشور گسترده شود که در رژیم سابق بود ، برای آن آسان بود که با زورگوها رویه سازش در پیش گیرم ؛
اما تعهدی که در قبال خدا دارم و اعتقاد و ایمانی که به اسلام دارم مرا باز می دارد از این که در برابر این جریان ها ساکت و آرام بنشینم ، ایران امروز ، ایرانی نیست که شما بتوانید این ایران را در جو اختناق نگه دارید و اداره کنید ."
روزنامه کیهان ، 12 بهمن 59 ، ص 12
شایان ذکر است که عناوینی چون " انحصار طلب ، زورگو ، چماق به دست " دائماً از سوی قشر روشنفکران وابسته به ویژه شخص بنی صدر به شهید بهشتی ، یارانش و حزب جمهوری اسلامی نسبت داده می شد .
به طوری که در مراسم استقبال از بنی صدر شعارهای " مرگ بر انحصار طلبان ، حزب چماق به دستان ، باید بره گورستان " از جانب هواداران وی سر داده می شد .
بنی صدر در آن جلسه در حالی که تحت تأثیر شعارهای هوادارانش قرار گرفته بود مجدداً منتقدان کشور را به سرکوب رأی مردم متهم کرد و دیدگاه خود درباره نظام سیاسی کشور را چنین عنوان داشت :
" اداره کشور وقتی مردم در آن شرکت نداشته باشند ، اداره ای است غیر مردمی ، غیر اسلامی و غیر مکتبی . همه مسئله و همه برخورد بر سر این است که آیا رأی عمومی و رأی مردم باید ملاک و ضابطه باشد یا نباشد .
از نظر من اگر مردمی رأی دادند کسی را به عنوان رئیس جمهور انتخاب کردند ، یازده میلیون رأی دادند و امروز هم مردم همچنان اعتماد خودشان را به او حفظ کرده اند ، اگر بخواهند ملاک و ضابطه را که رأی شما مردم است از بین ببرند ، راهی جز این ندارند که بیایند این رئیس جمهوری را بی اعتبار بکنند .
اگر به این کار موفق شدند دیگر رأی مردم ارزش خود را از دست می دهد ، وقتی در جامعه ای که انقلاب شده است مردم رأیشان اعتبار خود را از دست داد در آن جامعه مقدمات استبداد جدید فراهم می گردد .
برای این که اینان تحت سلطه استبداد باز نگردند بر شما مردم است که از رأی خود دفاع کنید ، این شعاری است که شما می دهید ، یک شعار به نفع یک شخص نیست ، این شعار به معنای آن است که ضابطه باید رأی مردم باشد ، ملاک باید رأی شما مردم باشد .
شما مردم باید رأیی که می دهید پشت رأی خودتان بایستید و با استحکام و قدرت و دوام باشید و نگذارید کسانی که می خواهند بساط زورگویی را در این کشور بگسترانند رأی شما را بی اعتبار کنند ."
روزنامه کیهان ، 12 بهمن 59 ، ص 12
جالب است بدانید همین شخص که تا این حد از مردم دم می زد و مردم را به مقابله با زورگویان و خشونت طلبان ( یعنی همان یاران و اطرافیان امام ) دعوت می کرد ، پس از فتح لانه جاسوسی ، اسناد سرسپردگی و وابستگی اش به دست آمد که در ادامه بحث به آن خواهیم پرداخت .