یاوهگوئیهای آل سعود و ترامپ در اجلاس ریاض در میان لبخند تمسخرآمیز ناظران و سیاستمداران جهان، همچنان در رسانهها بازگو میشود. آنجا که ملک سلمان از هوشمندی و ابتکار عمل ترامپ سخن گفت و وی را رهبری خردمند و کاردان معرفی کرد و بالعکس، ترامپ هم از سیاست ورزی و تدابیر کارآمد! سلمان تجلیل نمود، ناظران به این همه دروغ پردازی و تحریف واقعیتهای عینی و ملموس به دیده عبرت نگریستند که ترامپ با چنین رویکردی میخواهد آمریکا را حداقل برای 4 سال آینده به کجا هدایت کند و پادشاه بیکفایت عربستان با این مجیزگوئیهای بیمنطق و تعاریف وارونه، میخواهد بر کارنامه سیاه و پرخطای خود سرپوش بگذارد. از عجایب روزگار معاصر همین بس که در پرتو این اجلاس، قرار است عربستان به «کانون مبارزه با افراط گرائی و تروریسم» تبدیل شود و آمریکای جنایتکار که خود معترف است که تمامی گروههای اصلی تروریستی در منطقه و جهان را به وجود آورده، به عنوان حامی آل سعود در راه انهدام تروریسم و نه حتی سرکوب آن، عمل خواهد کرد.
آل سعود به قدری بر اثر تمجید و حمایتهای بیسابقه ترامپ در اجلاس ریاض دچار خود بزرگ بینی شدهاند که با عربدههای مستانه علیه ایران و محور مقاومت اسلامی در منطقه خط و نشان میکشند و سعی دارند خود را پرچمدار مبارزه با تروریسم در منطقه جا بزنند. اما آیا واقعیتها نیز این اراجیف و یاوه گوئیها را تایید میکند؟ به راستی اگر صرفاً به اسناد و مدارک منتشره در غرب و مواضع سیاستمداران غربی درباره سیاه کاریها و جنایات آل سعود در راه ایجاد انبوه شبکههای تروریستی در منطقه و فرامنطقه اکتفا کنیم، به اندازه لازم و کافی میتوانیم در مقیاس جهانی مستنداتی را ارائه کنیم که حتی در شبکههای مجازی هم به خوبی قابل دسترسند و میتوان در مورد نقش محرز، قطعی و غیرقابل انکار سعودیها و سایر رژیمهای مفلوک حاشیه جنوبی خلیج فارس در راه تشکیل، سازماندهی، تجهیز و حمایت مالی این گروههای خون آشام تروریستی به قطعیت رسید. اما آیا با ادعاهای فردی بیآبروئی همانند دونالد ترامپ که حتی در آمریکا هم کمترین مقبولیت و جای پائی ندارد، میتوان حقایق عینی ملموس منطقه و فرامنطقه را با چنین وقاحتی، به کلی وارونه جلوه داد؟ آمریکا و متحدانش به همراه مزدوران محلی خود در منطقه در مقیاس محدودتری برای چندین دهه در این مقوله اقدام کردهاند و تحریف حقایق و وارونه جلوه دادن واقعیتهای عینی، از این دیدگاه تازگی ندارد. بلکه وقاحت و بیشرمی تمامی طرفهای دخیل در این ماجرا، به کلی تازگی دارد.
ارتجاع حقیر عرب، صدام جنایتکار را هم برای 8 سال به عنوان «فخر جهان عرب» و سردار قادسیه معرفی میکرد. آمریکا و غرب هم نه تنها چشمهای خود را بر جنایات جنگی عراق بست بلکه به حمایت نظامی همه جانبه از ماشین جنگی صدام پرداخت و در این شرارتها سنگ تمام گذاشت حتی بمباران شیمیائی حلبچه و کشتار مردم مظلوم عراق در انتفاضه شعبانیه هم با سانسور خبری محض در غرب مواجه گردید.
تصادفی نبود که عربستان و کویت با همان سلاحهای مرگباری که خود به صدام هدیه داده بودند، مورد هدف قرار گرفتند و این فرمایش پیامبر اکرم(ص) یکبار دیگر در میدان عمل تحقق یافت که «هر کس شمشیر طغیان را تیز کند، با همان شمشیر کشته خواهد شد.» نیازی به غیب گویی و پیشبینی درباره آینده احساس نمیشود، ولی جنگ افزارهائی که قرار است در مقیاس عظیم 350 میلیارد دلاری در سرزمین حجاز انباشته شود، میتواند فجایعی را رقم بزند که تر و خشک در آن میسوزد و حتی حامیان امروز آل سعود هم از عواقب آن مصون و محفوظ نخواهند ماند.
آنچه به ایران اسلامی مربوط میشود این است که ما از این اجلاسهای عقیم و بیخاصیت، بسیار دیدهایم و تجربه ناکامی ائتلافهای کاغذی فراوانی را در گذشتههای تاریخ و حتی در همین سالها در محیط پیرامونی خود به وضوح میتوانیم رصد کنیم. وقتی قرار است که حامیان تروریسم با فریبکاری و وقاحتی روزافزون، خود را پرچمدار مبارزه با تروریسم جا بزنند، وقتی قرار است صهیونیستها برای حال و آینده عربستان و جیره خوارانش برنامه ریزی و سیاستگذاری کند، وقتی قراراست آمریکای ترامپ از جیب گشاد عربستان و سایر رژیمهای ارتجاعی منطقه ارتزاق کند و هدایای 500 میلیارد دلاری دریافت کند تا بر تشکیل «ناتوی عربی – اسلامی» صحه بگذارد، دیگر این جماعت حتی به دشمن هم نیازی ندارند و به اندازه کافی برای دریدن دیگران و به خاک و خون کشیدن منطقه و لگدکوب ساختن مردم مظلوم یمن، بحرین، عراق و سوریه انگیزه و جنگ افزار و پشتوانه در اختیار دارند.اما سئوال اصلی این است که حاصل بدمستیهای دو ساله ملک سلمان و فرزند نابخردش تابحال چه بوده که از این پس با در اختیار داشتن جنگ افزار و حمایت بیشتر، به تکامل و ارتقاء سطح این دستاوردها بیندیشد؟
اجلاس ریاض از این دیدگاه یک اجلاس عقیم است اما به هر حال تاریخ به خاطر میسپارد که سران 40 کشور همچون گوسفندانی رام به دنبال آمریکا و پادشاه عربستان به راه افتادند تا به تصمیم و اراده صهیونیستها در همان مسیری که دشمنان اسلام خواهان آنند، حرکت کنند و سرمایههای مادی و انسانی منطقه و جهان اسلام را به بیراهه و انحراف بکشانند و تباه کنند. به راستی آل سعود از آن همه خصومت و کینه توزی علیه ایران و محور مقاومت در منطقه تاکنون چه سودی عایدش گردیده که برای گسترش و استمرار این سیاستهای جنون آمیز وسوسه میشود؟ پاسخ ریاض به این سئوال هرچه باشد، در این نکته تردیدی نیست که قطعاً آل سعود در این مقوله نیز شکست سختی خواهند خورد و چیزی بجز بدنامی، ذلت و ناکامی عایدشان نخواهد شد