«ریچارد هلمز رئیس وقت سازمان سیا زمانی که مبارزات تروریستی سیا علیه کوبا را در سالهای دهه 1960 شرح میدهد، میگوید: تروریستیها در کوبا، جایزه دریافت میکردند، چون نگاه ما به آنها، در پهنه تروریسمِ خوب تفسیر میشد.»
سند استراتژی امنیت ملی آمریکا در سال 2002 سخن از استفاده از نیروی نظامی پیشگیرانه برای رفع کردن تهدیدها علیه امنیت ملی آمریکا میکند؛ آنچه بهعنوان «جنگ پیشگیرانه» شناخته میشود و در واقع حمله به یک دولت یا گروه دارای قدرت نظامی و نابودی توان آفندی است که ممکن است علیه آمریکا استفاده شود. البته بررسیهای اتفاقات چند دهه اخیر نشان میدهد که مبارزه با تروریسم همواره بهانهای برای اقداماتی مانند، حمله به افغانستان و عراق، ایجاد جنگ در سوریه، حمله به لیبی و سپس ایجاد جنگ داخلی در این کشور، همراهی در حمله به یمن و قتل و عام هزاران کودک بوده است. در این میان آمریکا و متحدانش برای آنچه مبارزه با تروریسم میخوانند خود را محدود به دخالت مستقیم نظامی نکرده و همواره سعی کردهاند تا با تقویت گروههای شبهنظامی در کشورهایی که از نظر آنها متخاصم دانسته میشوند، به اهداف خود دست بیابند. مسئلهای که توسط «دان راویو، یوسی ملمن» در کتاب «جاسوسان علیه آخرالزمان» بهصراحت به آن اذعان شده و نویسنده تأکید میکند که رژیم اشغالگر قدس بارها برای پیش برد اهداف خود با گروههای تروریستی مانند منافقین ارتباط برقرار کرده است.
دلیل این استانداردهای دوگانه آمریکا و متحدانش در تعریف تروریسم خوب و بد را میتوان در جمله آنشونکن بکر، مدرس دانشگاه مُرداک استرالیا یافت. او میگوید:« آیا امکان دارد عمل تروریستی، مجاز باشد؟ چارچوب مبنایی در این تحلیل، نظریه جنگ عادلانه است. طبق نظریه جنگ عادلانه، گاهی گروهی از مردم با ملاحظاتی، حقدارند به جنگ گروه دیگری بروند. این ملاحظات فیالمثل شامل این امر میشود که استفاده از جنگ، آخرین راهحل باشد.»
چنین دیدگاهی سبب شده تا آمریکا تعریفی که از تروریسم ارائه میدهد یک تعریف فنی و کارشناسی نبوده، بلکه مبتنی بر یک تعریف منفعتجویانه باشد. یعنی برخورد آنها با مقوله تروریسم دوگانه و گزینشی است؛ بهعبارتدیگر آنها معتقدند که تروریسم خوب و بد وجود دارد. از نگاه کاخ سفید، تروریسم خوب، همسو با منافع آمریکا است ولی اگر تروریسم علیه منافع آمریکا باشد بد است. در چنین نگاهی گروهی مثل داعش وقتی علیه منافع آمریکا عمل میکند، موردحمله قرار میگیرد، ولی وقتی همین گروه، به نفع آمریکا در سوریه وارد عمل میشود، بهطور پنهانی مورد حمایت قرار میگیرد. همین دیدگاه سبب شده تا نهتنها آمریکا اقدامات تروریستی گروهک منافقین که طی سالهای گذشته بیش از 12 هزار نفر را در ایران را به شهادت رساندهاند را نادیده بگیرد، بلکه همواره سعی کند تا از این گروهک در پیشبرد اهداف خود استفاده کند.
گروهک تروریستی منافقین سالها بهعنوان تروریستهای نیابتی مورد استفاده دشمنان ایران، نظیر صدام، رژیم اشتغالگر قدس، آمریکا و عربستان قرار داشته است. این گروهک در ابتدای دهه 60 و درحالیکه ایران درگیر جنگ با عراق بود، در داخل کشور نهتنها اقدام به ترور و بمبگذاری میکرد، بلکه با جاسوسی برای عراق و شناسایی اهداف حساس شهرها سعی میکرد تا رژیم بعث را در حملههای هوایی کمک کند. همچنین هرچند پیشینه روابط آلسعود و گروهک تروریستی منافقین به دهه 60 برمیگردد، اما در چند سال اخیر با توجه به نیاز سعودیها به استخدام گروههای تروریستی در فرآیند جنگهای نیابتی، این ارتباط علنی و آشکار شده است. علاوه بر این بخشی از اعضای ردهبالای منافقین چند دهه است که در فرانسه و آلمان روزگار میگذرانند و با بودجههای اهدایی این کشورها، ضمن برگزاری میتینگهای مختلف، به توطئهچینی و اقدامات تروریستی علیه مردم ایران مشغولاند. آمریکا نیز برای تکمیل پازل اقدامات تروریستی خود همراه با رژیم صهیونیستی دانشمندان هستهای ایران را در اوایل دهه 90 ترور کرد. این دو کشور از گروهک تروریستی منافقین برای اجرای نقشه خود استفاده کردند.
حمایت و پشتیبانی آمریکا و متحدانش از گروهک تروریستی منافقین و همچنین چشمپوشی و سکوت برخی نهادهای بینالمللی در مقابل آنها، بهرغم تصویب قطعنامهها و قوانین متعددی در راستای مبارزه با تروریسم معیارهای دوگانه دولتهای غربی و نهادهای بینالمللی را در افکار عمومی جهانیان متبادر میسازد. اتخاذ رویکرد دوگانه در خصوص مبارزه با تروریسم نهتنها منجر به نقض اصول و قواعد حقوق بینالملل و نقض حقوق بنیادین بشری از جمله حق بر حیات، حق بر صلح و حق بر امنیت و... شده است، بلکه سبب انحراف تلاشها در مبارزه جهانی علیه تروریسم و در نهایت سبب تقویت و رویش بیشتر تروریسم گردیده است.
هرچند اقدامات تروریستی گروهک منافقین از حمایت کشورهای غربی و برخی کشورهای عربی برخوردار است، بااینحال باید گفت با وجود جنایتهای مختلفی که در طول تاریخ انقلاب اسلامی از سوی آمریکا و متحدانش و از طریق گروهک تروریستی منافقین علیه مردم صورت گرفته است، ملت ایران هرگز در برابر استبداد و استعمار قد خم نکرده و همچنان به راه خود ادامه میدهد تا مصداق آیه شریفه 250 سوره بقره باشند: «و چون آنها در میدان مبارزه جالوت و لشکریان او آمدند گفتند: پروردگارا، به ما صبر و استواری بخش و ما را ثابت قدم دار و بر شکست کافران یاری فرما.»