اکنون ترور جلوه‌های پیچیده‌تری پیداکرده است

11569655دکتر مظفر نامدار که معتقد است شهدای ترور ما مظلوم‌ترین شهدا هستند، در رابطه با تعریف ترور می‌گوید: منطق افرادی که ترور می‌کنند این است که می‌خواهند با این کار یک نفر را حذف کنند. این عمل همان تروریسم است، اما در کل تعریف دقیقی از جنبه حقوقی و بین‌المللی در قوانین برای تعریف ترور وجود ندارد.

سردبیر فصل‌نامه 15 خرداد که انقلاب را دارای دو چهره تخریب وضع موجود و دیگری چهره‌ تأسیس وضع موجود می‌داند، همچنین می‌گوید: امام‌خمینی(ره) به‌خاطر اینکه انقلاب‌ها را امری متعالی و ناشی از آگاهی مردم می‌دانستند، معتقد بودند تا مردم آگاه نباشند، حتی اگر رژیم هم ساقط شود و گروه جدید تشکیل شود، این کار دوام نمی‌آورد.

آیا تعریف جامعی از تروریسم وجود دارد؟

سازمان ملل از جنبه‌ عمومی هنوز نتوانسته ترور را تعریف کند و اغلب متفکرین هم نتوانسته‌اند در حوزه سیاست برای این واژه یک تعریف دقیق بگذارند. مثلا ماندلا در آفریقای جنوبی به بهانه اینکه یک تروریست کمونیست است به زندان انداخته شد. در صورتی که وی یک مبارز برای استقلال و آزادی کشورش بود و با نژادپرستی مبارزه می‌کرد.

در مقابل، اسرائیل نیز علی‌رغم اینکه خودش منشأ ترور است، مصداق حذف فیزیکی نیز می‌باشد؛ چراکه همواره درصدد حذف فیزیکی رقبا و مخالفانش می‌باشد، مخالفان فلسطینی را که برای آزادی خودشان می‌جنگند، مصداق تروریست می‌داند.

آمریکایی‌ها هم در دنیا به ترورهای دولتی شهرت دارند و ترورهای مختلفی را سازماندهی می‌کنند. البته آن‌ها خودشان مستقیم وارد عمل نمی‌شوند بلکه مأمور استخدام می‌کنند تا هرکسی به هر دلیل با آن‌ها مخالف باشد را ترور کنند؛ بنابراین همان‌طور که می‌بینید واژه‌ ترور یک واژه مشکل‌زاست و حتی بعضی متفکرین بین ترور و تروریسم و قتل سیاسی نیز تفاوت قائل می‌شوند.

به‌نظر شما چرا در اولین روزهای انقلاب اسلامی ایران شاهد پدیده‌ای به‌نام ترور هستیم؟

تاریخچه ترور به انقلاب فرانسه بر می‌گردد. در انقلاب فرانسه، دوره‌ای به‌نام دوره ترور وجود داشت که ژاکوبن‌ها برای اینکه قدرتشان را اعمال کنند، مخالفینشان را از صحنه خارج می‌کردند؛ بنابراین می‌بینیم که فقط انقلاب اسلامی درگیر بحث ترور نیست و اغلب انقلاب‌ها درگیر این بحث می‌شوند و چرایی این مسئله هم این است، افرادی که به هر دلیلی به هدف خودشان نمی‌رسند یا کسانی که به هر دلیلی انقلاب را دوست ندارند به تعبیر خودشان به ساده‌ترین اقدامی که می‌توانند به‌نام ترور دست می‌زنند. از نظر این عده، ترور یعنی حذف فیزیکی نیروهای نظامی. البته در عصر حاضر ترور معنای وسیع‌تری پیدا کرده است.  به‌طور مثال تخریب شخصیت‌ها و حذف معنوی نیروهای نظام نیز در این دسته‌بندی قرار می‌گیرد.

دراین‌بِین بعضی از نیروهای انقلابی نیز برای اینکه بتوانند خودشان را حاکم کنند این عمل را انجام می‌دهند، گرچه ترور هیچگاه رسماً به‌نام حکومت اتفاق نمی‌افتد. نمونه این امر را می‌توان در انقلاب فرانسه مشاهده کرد که ژاکوبن‌ها رقبایشان را حذف می‌کردند یا در انقلاب روسیه که  خود حکومت بر این امر سیطره داشت.

در خصوص انقلاب اسلامی هم طبیعی است که بعضی از جریان‌های حقیری که در رأس آن‌ها سازمان منافقین بود، برای خودشان سابقه انقلابی قائل بودند، اما نتوانستند در میان مردم نفوذ کنند. آن‌ها خواهان سهمی از انقلاب برای خودشان بودند که در این راستا کارهای مختلفی همچون ترور انجام دادند.

جالب این است که سازمان منافقین حتی گاهی اوقات برای اینکه نظام را بدنام کند، نیروهای خودشان را از بین می‌بردند تا شاید بتوانند از این طریق چهره انقلاب را مخدوش کنند. این موضوع را هم می‌توانیم به‌عنوان یکی از مصادیق ترور محسوب کنیم.

وضعیت در بین نیروهای انقلابی به چه ترتیب بود؟

در قبل از انقلاب بعضی از گروه‌هایی وجود داشتند که معتقد به جنگ مسلحانه برای مقابله با رژیم شاه بودند، اما ناگفته نماند که اصولا امام‌خمینی(ره) با حذف فیزیکی آدم‌ها و جنگ مسلحانه که آن را عملیات چریکی می‌نامیدند به چند دلیل مخالف بود. ایشان اعتقاد داشتند که در این نوع از عملیات‌ها ممکن است خون آدم‌های بی‌گناه نیز ریخته شود. همچنین می‌گفتند اگر یک نفر حذف شود یک نفر دیگر به‌جای او می‌آید؛ بنابراین این عمل تأثیری ندارد.

امام‌خمینی(ره) انقلاب را نیز یک حرکت مسلحانه نمی‌دانست. ایشان چون انقلاب‌ها را متعالی و ناشی از آگاهی مردم می‌دانستند، معتقد بودند تا مردم آگاه نباشند. شما حتی اگر رژیم را هم ساقط کنید و گروه جدید بیاورید این انقلاب دوام نمی‌آورد. ایشان همچنین معتقد بودند این روش برای رژیم شاهنشاهی مشروعیت ایجاد می‌کند؛ چراکه ممکن بود آدم‌های بی‌گناه نیز کشته شوند. جالب این است که فرمایش امام‌خمینی(ره) در مصر تحقق پیداکرد. زمانی که نظام سیاسی در این کشور ساقط شد به‌دلیل اینکه در آن کشور آگاهی وجود نداشت بعد از یک سال شرایط به گذشته برگشت.

انقلاب‌ها که فقط برای نفی وضع موجود نیستند، بلکه همان‌طوری که گفتم برای تأسیس وضع موجود نیز می‌باشند. شما نفی وضع موجود را به‌دست هر شخصی بدهید می‌تواند انجام بدهد؛ مگر نه‌اینکه شما یک کلنگ را به یک کارگر معمولی بدهید می‌تواند یک ساختمان عظیم را که میراث باستانی است، مثل آب خوردن خراب کند. حال، شما به همین شخص بگویید این را بساز او دیگر نمی‌تواند و باید یک نقشه مهندسی دقیق وجود داشته باشد. انقلاب هم این‌گونه است.

وضعیت و جایگاه ترور را پس از انقلاب چگونه ارزیابی می‌کنید؟

ترور بعد انقلاب ماهیتش عوض شد و از حالت فردی در آمد و ماهیت جمعی پیداکرد و به‌صورت یک فرایند در آمد.

در رابطه با منافقین ذکر این نکته لازم است که در مبارزه با رژیم شاه پایه‌گذار نبودند و جلوتر از آن‌ها فداییان اسلام بودند که چند نفر از مأمورهای شاهنشاهی را ترور کردند ولی کار سیستماتیک انجام نمی‌دادند بلکه فقط حذف چند چهره‌ خائن جزو فعالیت‌های آن‌ها می‌باشد.

پس از انقلاب نیز شاهد این مسئله هستیم که حرکت منافقین، خصلت مکتبی پیدا می‌کند؛ یعنی نوعی روش و بینش است که به یک جنگ مسلحانه تبدیل می‌شود تا بدین وسیله رژیم را ساقط کنند. منافقین از دهه 60 به این باور رسیدند؛ بنابراین برای اینکه جامعه را دچار بحران کنند شروع به ترور جمعی کور کردند. مثلا بقال، کارمند و کارگر معمولی و یا هر شخصی را که در خیابان می‌دیدند و نمادی از دفاع از انقلاب اسلامی دارد و  عکسی از امام‌خمینی(ره) در مغازه او بود می‌کشتند.

در برخورد با این مسئله باید بگوییم که کشتن زیاد مهم نیست بلکه منطقی که بر این حاکم است مهم است که می‌گوید من با این کار می‌خواهم یک نظام را حذف کنم و این تروریسم است.

آیا در شکل‌گیری منافقین، آمریکا نقش داشته است؟

در خصوص این مسئله سند و مدرک معتبری وجود ندارد که مثلا فرض کنید چریک‌های فدایی خلق و یا گروهک تروریستی منافقین به‌عنوان گروه‌هایی که معتقد به جنگ و مبارزه مسلحانه بودند، مأموران سازماندهی‌شده سازمان سیا و... بودند؛ ولی این نکته را هم باید در نظر داشت که گروه‌هایی که منطقشان این منطق است کمینگاهشان همین حوزه‌ها و کشورها است. گروه‌هایی که منطقشان فاقد منطق انسانی است و این رویه را پیش می‌برند بهترین بستر برای پیشبرد اهداف آمریکا و سازمان‌هایی همچون سازمان سیاه هستند و هرکسی که فکر کند سازمان‌های اطلاعاتی روی این موضوع  کار نمی‌کنند، تفکری ساده‌لوحانه دارد.

اصلا در دنیای سیاست این امر یک امر طبیعی است و اگر این کار اتفاق نیفتد نمی‌توانیم خودمان را حفظ کنیم، اما ذکر این نکته نیز لازم است که یک بار می‌گویید که من جواز می‌دهم که یک آدم را بکشیم. چون حکومت مذهبی و دینی داریم و ممکن است یک گروهی خودسرانه برای خودش درون سیستم تصمیماتی بگیرد و فکر کند که این به نفع نظام است. مثل قتل‌های زنجیره‌ای، اما همین امر هم مجوز ندارد؛ یعنی از نظر اعتقادات دینی ما و منطق نظام جمهوری اسلامی مجوز ندارد برای همین هم اگر پیدا شود و بفهمیم با آن برخورد شده و حذف می‌شود.

نکته دیگر اینکه گروه‌های تروریستی از طریق نفوذ غیرمستقیم در دولت‌های تحت حمایتشان کارهای خود را پیش می‌بردند. به‌طور مثال همه می‌دانند دلیل اصلی که رجوی از اعدام نجات پیدا کرد نفوذ برادرش در سازمان سیا بود و فشارهایی که سازمان سیا بر ساواک آورد یا سعادتی که در داخل گروهک تروریستی منافقین جاسوس شوروی بود و اطلاعات و اسناد جمع می‌کرد.

آقای دکتر به‌نظر شما هویت انقلاب اسلامی می‌تواند از دلایل تروریسم گروه‌هایی همچون منافقین باشد؟

اگر یادتان باشد گفتیم انقلاب دو چهره دارد یک چهره نفی وضع موجود و دیگری چهره  تأسیس وضع مطلوب و عموما در انقلاب‌ها زمانی که می‌خواهید وضع موجود را نفی کنید اختلاف خیلی کم به‌وجود می‌آید. چون شما رژیم کهنه و پوسیده را می‌خواهید از بین ببرید و اغلب گروه‌ها حتی با انگیزه‌های متفاوت مخالفتی نمی‌کنند چون همه دارای یک هدف به‌نام نابودی رژیم هستند. اما این اختلاف معمولا آنجایی به‌وجود می‌آید که می‌خواهید نظم مطلوب را تأسیس کنید که این کار نیاز به رهبری دارد؛ یعنی شخص و گروهی که اکثریت مردم آن‌ها را قبول داشته باشند؛ چراکه آن‌ها هستند که می‌توانند مردم را بسیج کنند؛ امام‌خمینی(ره) در انقلاب اسلامی همین نقش را ایفا کردند.

شعار ایشان آزادی و جمهوری اسلامی و یک شعار مستدام در تاریخ ما بود. بعضی‌ها فکر می‌کنند اصطلاح جمهوری اسلامی در دوران انقلاب و حدود سال‌های 1356 مطرح شد، اما باید بگویم که  بحث جمهوری اسلامی را قبل از انقلاب داریم که ساواک این را چاپ کرده و گزارش داده است که اخیرا یک قانون اساسی در میان مردم به‌نام جمهوری اسلامی ایران پخش شده است. جالب این است که در آنجا کسانی که این را نوشتند گفتند بی‌شک  جمهوری اسلامی در ایران پایه‌گذاری می‌شود و تردید نکنید سال 1353 یعنی چند سال قبل از انقلاب این یک جریان تداوم‌دار بود.

با این توضیحات می‌توانیم بگوییم این است هویت انقلابی که خود گروه‌های تروریستی نیز بر آن واقف بودند و همان دلیلی است که جریان‌های فاقد هویت غالب به‌طور طبیعی شروع به حذف این هویت می‌کنند. به‌عبارتی وقتی سکولارها آمدند روی کار و دیدند که حریف مذهبی‌ها نمی‌شوند، بهترین کار را در حذف مذهبی‌ها دیدند.

سهم‌خواهی گروهک‌ها از انقلاب به چه میزان در بروز اقدامات تروریستی دهه‌ 60 مؤثر بود؟

منافقین بعد از ناامیدی از اینکه در نظام جمهوری اسلامی جایگاهی داشته باشند، از راه‌های مختلف، مخالفت خود را نشان دادند. در مرحله اول با قانون اساسی مخالفت کردند. بعد از آن رجوی خود را نامزد رئیس‌جمهوری کرد و امام‌خمینی(ره) گفت کسی که به قانون اساسی رای نداده چگونه می‌تواند رئیس‌جمهور شود. بعد در کنار بنی‌صدر قرار گرفتند تا از این فضا استفاده کرده و سهم خودشان را بردارند. همچنین منافقین دوست داشتند که ارتش منحل شود و امام‌خمینی(ره) دفاع از انقلاب را به لشکر آن‌ها بدهد؛ بنابراین شاهد این هستیم که منافقین همه‌ این روش‌ها را رفتند تا سهمشان را از انقلاب بگیرند و بگویند ما هم در انقلاب نقش داشتیم. البته باید بگویم همه‌ گروه‌ها این کار را کردند و فقط منافقین نبودند. چپی‌ها، کمونیست‌ها و توده‌ای‌ها هم با همین روش فعالیت خودشان را انجام می‌دادند.

اما قانون اساسی زمانی که تصویب شد، دیگر ساختار جدید اجازه ورود این عناصر را نمی‌داد؛ بنابراین این‌ها ناامید شدند و انتظاراتی را که حق طبیعی خودشان می‌دانستند  و به آن دست پیدا نکرده بودند را خواستند از راه ترور به‌دست بیاورند.

آیا این ترورها تأثیرگذار بود و چرا آن‌ها در جمهوری اسلامی جایگاه نداشتند؟

انقلاب اسلامی داستانش با بقیه انقلاب‌ها متفاوت است و عملیات‌های تروریستی این گروه‌ها بر شرایط آن دوره تأثیر داشت و این به‌خاطر این بود که انقلاب متولی داشت؛ یعنی یک عده‌ای می‌گفتند ما انقلاب را تولید کردیم. شما  انقلاب فرانسه را ببینید که اقشار مردم در آن نقشی نداشتند یا در آمریکای جنوبی گروه‌های مبارز چریکی شروع به کار کردند که می‌گفتند ما هر جا که برویم می‌توانیم انقلاب تولید کنیم و اول کوبا رفتند.

در انقلاب چین و انقلاب شوروی هم وضعیت به این شکل بود. در این کشورها برنده اصلی ملی‌گراها بودند؛ یعنی در چین سونیاسن بود و در شوروی هم کرنسکی بود که هر دو چهره ملی بودند و رژیم قبلی را ساقط کرده بودند، اما کمونیست‌ها ظاهر شدند. در شوروی دو جریان منشویک‌ها و بلشویک‌ها بودند که منشویک‌ها رهبرشان کرنسکی بود. در چین نیز دکتر سین یان سین یک ملی‌گرای معروف بود که کمونیست‌ها آمدند و سهم خواستند؛ بنابراین ایدئولوژی کمونیست در هر دو انقلاب زاده این‌ها بود و در فرایند نظام ایدئولوژی خاصی وجود نداشت. یعنی مردم نیامدند بگویند ما بر مبنای این ایدئولوژی نظام را ساقط می‌کنیم، اما انقلاب اسلامی در جان مردم ریشه داشت. یعنی مردم می‌دانستند انقلاب اسلامی چیست؛ بنابراین اینجا دیگر رهبران ایدئولوژیک بدون اینکه خودشان را صاحبان انقلاب بدانند انقلاب را ایجاد و رهبری کردند.

امام‌خمینی(ره) معتقد بودند اگر کسی می‌خواهد انقلاب را تحلیل کند، سراغ مردم برود. در نامه‌ای  هم که منشور انقلاب اسلامی است نوشتند در ایران انقلاب برای توده‌های مردم است و هیچ گروه و جریان نخبه‌ای نمی‌تواند سهم خواهی کند؛ بنابراین با مردم باشید. بنابراین طبیعی است، گروه‌هایی که می‌گفتند این سهم ماست اتوماتیک‌وار توسط مردم حذف می‌شدند و این باعث شد آن‌ها موضعی اتخاذ کنند تا بتوانند جایی برای خودشان باز کنند.

با این توضیحاتی که فرمودید به‌نظر شما این تأثیرات می‌توانست در موضع‌گیری کشورهای غربی علیه ایران نیز نقش داشته باشد؟

در خصوص موضع‌گیری کشورهای غربی علیه ایران باید به این نکته اشاره کنیم که  بخشی که قابل هضم نبود و ایران در مقابل آن موضع‌گیری کرد این بود که برمبنای سیاست غرب، مذهب جایگاهی در تعریف این انقلاب نداشت. آن‌ها از دیدگاه خودشان ثابت کردند یک رژیم مدرن به تعبیر خودشان نظام مشروط سلطنتی بوده و از نظر آن‌ها دیکتاتوری یکی از وجوه رژیم‌های مدرن است؛ منتهی آن‌ها می‌گفتند دیکتاتوری منور شعار انقلاب فرانسه است و این یعنی همه چیز برای مردم و بدون دخالت مردم باید صورت گیرد؛ چراکه مردم صلاحیت و شایستگی نداشتند. لذا این منور‌ها بودند که تعیین می‌کردند. آن‌ها می‌گفتند مردم چه می‌فهمند مجلس چیست، دولت چیست، قوه مقننه چیست. ما می‌فهمیم جالب هم این است که انقلاب فرانسه ظرف ده سال به ناپلئون رسید و این آرمانی‌ترین حکومتی بود که انقلابیون فرانسه می‌خواستند.

در ادامه و برای توضیح بیشتر باید بگویم کتابی هست به‌نام «استراتژی امنیت ملی آمریکا در قرن 21» که گزارشی است که برای کنگره تنظیم شده است. در این کتاب می‌گویند که در قرن 21 از چه روش‌هایی استفاده کردند و اینکه چه اتفاقاتی ممکن است در دنیا بیفتد. جالب این است که بخشی از این کتاب مربوط به ایران است و در آنجا گفته شده است تا 15 سال آینده نباید روی حکومت ایران جمهوری اسلامی باشد یا باید جمهوری باشد شبیه ما یا شبیه قرون وسطی. بعد برای اینکه اسلامی‌ها را نشان دهد سه مدل اسلامی معرفی می‌کند. مدل عربستانی یعنی یک اسلام افراطی عقب‌مانده‌. رادیکال سلفی یعنی ارتجاعی مطلق یک اسلام سکولاریزم حداقلی ترکیه و یک اسلام لیبرال سرزنده‌ همه جا حاضر قطری، این سه چهره را معرفی می‌کند و می‌گوید جمهوری ایران باید یکی از این سه اسلام را انتخاب کند که این سه اسلام ابزار دست آمریکایی‌ها است.

سؤال آخر اینکه گونه‌شناختی اقدامات تروریستی در ایران از پیروزی انقلاب اسلامی تا زمان حاضر از نظر اهداف اقدامات و سازماندهی چگونه است؟

در این رابطه باید بگویم همان‌طور که مشخص است، در ابتدا حذف فیزیکی مطرح بود. به‌عبارتی معنای ترور حذف فیزیکی بود. ابتدا حذف فیزیکی سران نظام بعد از مدتی که دیدند تأثیری ندارد حذف فیزیکی بدنه انقلاب یعنی مردم و این 17000شهید ترور را که اسامی آن‌ها را دارید بخش اعظمشان مردم عادی هستند. بعد هم که از این روش نتیجه‌ای نگرفتند ترور کور شروع شد.

اما درحال‌حاضر من معتقدم چون می‌دانند حذف فیزیکی تأثیرگذار نیست بیشتر به‌دنبال حذف حیثیتی نظام هستند. اکنون ترور جلوه‌های پیچیده‌تری پیداکرده است و این ایجاد رعب و وحشت از توانایی نظام نیز خود نوعی ترور است؛ یعنی در حقیقت هراسی ایجاد می‌کنند در دل طرف مقابل، همسایه‌هایمان، که مبنای خارجی ندارد. ترور هم این‌گونه است. یک هراس کاذب است و من معتقد هستم که اکنون رسیده است به این نقطه مبارزه که این مرحله  خطرناک‌تر از حذف فیزیکی یا حذف بدنه‌ نظام است و اگر همین سالگردهای مربوط به 17000شهید ترور را برگزار کنید تأثیرگذار است ولی این طرف حواسمان جمع باشد که ترورها ماهیت معنوی پیدا کرده  است.


مطالب پربازدید سایت

مردم آلبانی استرداد و خروج اعضای گروهک منافقین را از دولت خود مطالبه کنند

دادگاه رسیدگی به اتهامات سرکردگان گروهک تروریستی منافقین آغاز شد

سوم اردیبهشت سالروز ترور شهید سپهبد محمدولی قرنی؛

روایت تنها شاهد اولین ترور

فرزند شهید آقامیری می‌گوید منافقین باید به اشد مجازات محکوم شوند

فرزند شهید ترور: منافقین به اشد مجازات محکوم شوند

دبیرکل بنیاد هابیلیان در دیدار جمعی از جوانان و نوجوانان بهشهری:

حیات رژیم صهیونیستی وابسته به ترور است

فرزند شهید آستانه پرست در دیدار با دبیرکل بنیاد هابیلیان خواستار شد:

باید انتقام خون شهدای ترور از منافقین سفاک گرفته شود

جدیدترین مطالب

سوم اردیبهشت سالروز ترور شهید سپهبد محمدولی قرنی؛

روایت تنها شاهد اولین ترور

فرزند شهید آستانه پرست در دیدار با دبیرکل بنیاد هابیلیان خواستار شد:

باید انتقام خون شهدای ترور از منافقین سفاک گرفته شود

فرزند شهید آقامیری می‌گوید منافقین باید به اشد مجازات محکوم شوند

فرزند شهید ترور: منافقین به اشد مجازات محکوم شوند

مردم آلبانی استرداد و خروج اعضای گروهک منافقین را از دولت خود مطالبه کنند

دادگاه رسیدگی به اتهامات سرکردگان گروهک تروریستی منافقین آغاز شد

دبیرکل بنیاد هابیلیان در دیدار جمعی از جوانان و نوجوانان بهشهری:

حیات رژیم صهیونیستی وابسته به ترور است

دبیرکل بنیاد هابیلیان در دیدار با خانواده شهید کامیاب مطرح کرد:

مجازات منافقین را در محاکم بین المللی نیز دنبال خواهیم کرد

بنیاد هابیلیان (خانواده شهدای ترور کشور)

باز هم تروریسم و باز هم کاپشن صورتی

مطالب پربازدید بخش گفتگو

رئیس بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی

ماهیت فرقه منافقین با اسلام در تضاد است

علی بابایی کارنامه نماینده مردم ساری در مجلس شورای اسلامی

منافقین باید تاوان جنایات خود را به اندازه شأن ملت ایران پرداخت کنند

محمدتقی نقدعلی، عضو کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس:

دادگاه گروهک تروریستی منافقین مستند و مستدل است

فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31

دانلود فیلم های تروریستی ایران و جهان