یکی از آسیبها و تهدیدات هر جریان فکری، سیاسی و اجتماعی، عناصری هستند که در درون آن نفوذ دارند و حرکتی تخریبی را از داخل سازمان میدهند. گاه لطماتی که از این حیث به جریانها و تشکلها وارد میشود، بسیار سنگینتر و کاراتر از ضرباتی است که دشمنان رودررو و آشکار وارد میآورند.
بیجهت نیست که همه کشورها و در میدان جنگها، سران قوم نسبت به ستون پنجم حساسیت ویژه دارند و تلاش فراوان میکنند در جبهه مقابل نفوذ پیدا کنند، ضمن اینکه مانع چنین کاری در مورد خودشان شوند.
امروز هم مشاهده میکنیم بسیاری جریانها که حتی در برخورد با دشمنان آشکار پیروز و موفق بودهاند، در برخورد با این مشکل درونی عاجز مانده یا به بیراهه رفتهاند.
با این وصف برخورد با چنین پدیدهای به ظرافتها و پیچیدگیهای خاصی نیاز دارد که کمتر رعایت میشود.
در اینجا برای تعریف واژۀ نفاق به سراغ یکی از اساتید دانشگاه رفتیم تا تفسیر مختصری از این واژه برایمان داشته باشد.
زهرا عبدالرحیمی از اساتید جوان دانشگاه آزاد اسلامی، نفاق را به دوگانگی میان «درون» و «بیرون» معنا کرد و گفت: در واقع نفاق، تضادی میان آنچه در دل است با آنچه بر زبان میآید، است.
وی افزود: فرد منافق، ایمان به چیزی ندارد اما به اقتضای مصلحت یا منفعتی، از ایمان به آن دم میزند.
استاد اخلاق حوزه و دانشگاه، حجتالاسلام شاکریان نیز شیوه برخورد با این پدیده را آگاه کردن توده مردم و آشکارکردن مواضع واقعی این افراد و همچنین برخورد تشکیلاتی و عملی با این جریان برای نفی یا حذف آنها دانست.
وی با بیان اینکه شناخت منافقین بسیار سخت است، گفت: چون این افراد آنچه در دل دارند، پنهان میکنند فقط با مرور زمان میشود آنچه در درونشان است را متوجه شد.
این استاد حوزه در پایان به نحوۀ برخورد پیامبر با منافقین اشاره کرد و بهترین شیوه را آگاهی بخشی به مردم و ترد اینگونه افراد عنوان کرد.
داغی که بر دل منافقین ماند
امام خمینی(ره) در سال 1367 بر اساس شرایط و واقعیتهای موجود در کشور تصمیمی گرفتند که به چالش جدی میان ایشان و آیتالله منتظری، قائممقام رهبری، تبدیل شد. موضوع به اعدام بازماندگان منافقین در زندانهای کشور بازمیگشت که سران آنها به کمک رژیم بعثی عراق، در اوایل مرداد 1367 و همزمان با پذیرش قطعنامه 598، طی عملیاتی با نام فروغ جاویدان به استانهای غربی ایران حمله کردند.
پیش از آنکه به سال 1367 و زمان صدور فرمان امام(ره) برای مجازات منافقین بازگردیم، ذکر این نکته ضروری است که خانهتکانی اساسی در تاریخ ایران، منجر به حذف و پایان منافع بسیاری از کشورها و افرادی شد که به تاراج و غارت ایران در طول چندین قرن مشغول بودند. دشمنی و کینه نسبت به امام(ره) از همان زمان در ابعاد مختلفی شروع شد و تهمتها، توهینها و انحرافات تاریخی متعددی علیه شخصیت ایشان و اقداماتشان، روی داد.
در سالهای جاری، اتفاقاتی عمده علیه تاریخ مبارزات و رهبری امام خمینی(ره) ثبت شده است. اولین اقدام را رسانۀ سلطنتی بیبیسی فارسی با جعل و انحراف تاریخ آغاز کرد. آنجایی که امام راحل را به سازشکاری با آمریکا متهم کرد.
در همین زمینه مقام معظم رهبری در بیانات خود در سالگرد ارتحال امام در سالهای گذشته خباثت انگلیسیها را مورد تأکید قرار دادند و فرمودند: به مناسبت سالگرد امام، دستگاه تبلیغاتی دولت انگلیس علیه امام، بهاصطلاح سند منتشر میکند؛ سند منتشر میکند علیه امام بزرگوار، امام پاکیزه و مطهّر! سند را از کجا آوردهاند؟ از مدارک آمریکایی! خب، آمریکایی که هواپیمای مسافری را با قریب سیصد نفر سرنگون میکند، از جعل سند ابائی دارد؟
در مورد دیگر، علیه امام(ره) صوتی از آیتالله منتظری، در سطح فضای مجازی منتشر کردند که وی در جلسهای با حضور چند تن از مقامات قضایی و اطلاعاتی، به انتقاد از اعدام منافقین در زندانها پرداخته و فرمان امام خمینی(ره) را در این زمینه اشتباهی میداند که تبعات بسیاری برای جمهوری اسلامی خواهد داشت.
در یککلام، تخریب امام خمینی(ره)، در نهایت اصل و ریشه ایدئولوژی جمهوری اسلامی یعنی ولایت مطلقه فقیه را هدف قرار دادهاند و چه کسی بهتر از رأس این نظام.
سازمان مجاهدین خلق(منافقین)
انقلاب اسلامی در سال 1357 زمانی که به پیروزی رسید، یکی از اولین گروههایی که پس از مدت کوتاهی ساز مخالف زد، سازمان مجاهدین خلق بود. سازمانی که پیش از انقلاب نیز مشی نبرد مسلحانه را برای مبارزه با رژیم سلطنتی پیشه کرده بود و کادرهای منسجمی نیز در سراسر کشور داشت. تشکیلاتی که عمدتاً تفکراتی التقاطی از مارکسیمکمونیسم و برداشتهای خاص از اسلام و تجربیات بسیاری در زمینۀ کار با اسلحه و بمب و روشهای اطلاعاتی در دوران پیش از انقلاب با خود به همراه داشتند. رفتارها، خط مشی و اقداماتی که سازمان مجاهدین در زمان مبارزاتی خود به کار میبستند، خوشایند امام خمینی(ره) نبود و نسبت به خطر این گروه بارها قبل از پیروزی انقلاب اسلامی هشدار داده بودند. مجاهدین در ترورهای پیش از انقلاب با برداشتی که از استبداد و استکبار داشتند، بسیاری از افراد ثروتمند، کارخانهدار و حتی بازاری را به قتل میرساندند!
با پیروزی انقلاب در بهمن 57، سازمان مجاهدین در آزادی کامل تبلیغات خود را برای دستیابی به قدرت آغاز کرد اما هیچ اقبالی از سوی مردم به آنها صورت نگرفت. مسعود رجوی در این زمان توانست به رهبری این سازمان دست پیدا کند. سازمان مجاهدین یکی از گروههایی بود که رفراندوم رأی به جمهوری اسلامی را بایکوت کرد و در آن شرکت نکرد. بهتدریج سازمان مجاهدین زمانی که با بیرونقی و عدم اقبال مردم روبهرو شد، رادیکالتر شد و حذف مخالفین را به روشهای سخت در پیش گرفت.
جو و شرایط انقلابی در سالهای نخست انقلاب، باعث شد تا برخی از گروهها، در برخورد با مخالفین خود دست به سلاح ببرند که ازجمله میتوان به گروه فرقان و گروه مجاهدین خلق، اشاره کرد. ترورهای صورت گرفته از سوی این گروهها، شخصیتهای برجستهای از رهبران انقلاب را به شهادت رساند و حتی مردم عادی کوچه و بازار نیز از ناامنیهای ایجادشده توسط این گروهها، آرامش و امنیت نداشتند. با متلاشی شدن گروه فرقان، اما مجاهدین با توجه به گستردگی حامیانش و با شروع سال 1360، بهصورت علنی مبارزه مسلحانه با نظام جمهوری اسلامی را در پیش گرفت و با عزل ابوالحسن بنیصدر، رئیسجمهور موردحمایت آنها، تقابل خیابانی و تهدید به جنگ داخلی در کوران حمله صدام حسین به ایران، اوضاع کشور را بهشدت آشفته ساخته بود. اوج رذالتهای مجاهدین که در ادبیات مردم به منافقین تغییر نام داده بود، با بمبگذاری در مقر نخستوزیری و به شهادت رساندن رئیسجمهور و نخستوزیر کشور، به اثبات رسید.
منافقین در مدت کوتاه عملیات در شهرها و روستاهایی که واردشده بودند، جنایتهای وحشتناکی را مرتکب شدند و بسیاری از مردم غیرنظامی را به شکل فجیعی به قتل رساندند. یکی از این موارد، قتلعام در بیمارستانی در اسلامآباد کرمانشاه بود که زنان حامله را به بدترین شکل به قتل رساندند. نیرویهای این سازمان به نوشته منابع مختلف، افراد مستقر در بیمارستان را قتلعام کرده و اجساد آنان را در محوطه بیمارستان به آتش کشیدند. پیش از آن کشتار در جریان تصرف شهر نیز رویداده بود. ایران ترابییکی از رزمندگان زن ایرانی حاضر در منطقه در خاطراتی شرح یکی از جنایات را اینگونه تعریف میکند: «آنها در اسلامآباد غرب روی زن حامله شرطبندی میکردند، سپس شکم آن زن را پاره میکردند، نوزادش را بیرون میآوردند تا ببینند پسر است یا دختر. آنها با حاجآقا طباطبایی همین کار را کردند. شکم زنش را بریدند بچهاش را بیرون آوردند سر آن جنین را بریدند. پس از دو ساعت آن زن داغدار را اعدام کردند. منافقین در اسلامآباد غرب همین کار را کردند، داعش نیز در این چند وقت نیز همین کار را انجام داد، این اتفاق در سوریه در عراق، اسلامآباد غرب و خرمشهر اتفاق افتاد.»
نیروهای وفادار منافقین در داخل کشور برنامههایی برای شورش همزمان با عملیات فروغ جاویدان داشتند. در زندانها نیز این نیروها دست به انجام آشوب و شورش میزنند که نشاندهنده وجود عناصری است که همچنان برای خیانت به ایران لحظهشماری میکنند تا به خیال خود و با آتش زدن زندانها و شروع شورش، با رسیدن منافقین به تهران، کار را یکسره کنند. در چنین اوضاع و احوالی حضرت امام(ره) بر مبنای دیدگاه فقهی خود از مسئولان مربوطه خواستند تا ضمن بررسی مجدد وضعیت منافقین در زندان، آن دسته از این افراد را که همچنان بر سر موضع خود تشخیص میدهند، بهعنوان نیروهای داخلی یک سازمان محارب که با استفاده از فرصت، درصدد آشوبگری و تحریک دیگران به شورش هستند، اعدام کنند.
در حکم حضرت امام(ره) دراینباره چنین آمده است: «از آنجا که منافقین خائن بههیچوجه به اسلام معتقد نبوده و هر چه میگویند از روی حیله و نفاق آنهاست و به اقرار سران آنها از اسلام ارتداد پیداکردهاند، با توجه به محارب بودن آنها و جنگ کلاسیک آنها در شمال و غرب و جنوب کشور با همکاریهای حزب بعث عراق و نیز جاسوسی آنها برای صدام علیه ملت مسلمان ما و با توجه به ارتباط آنان با استکبار جهانی و ضربات ناجوانمردانۀ آنان از ابتدای تشکیل نظام جمهوری اسلامی تاکنون، کسانی که در زندانهای سراسر کشور بر سر موضع نفاق خود پافشاری کرده و میکنند، محارب و محکوم به اعدام هستند و تشخیص موضوع نیز در تهران با رأی اکثریت آقایان حجتالاسلام نیری دامت افاضاته(قاضی شرع) و جناب آقای اشراقی(دادستان تهران) و نمایندهای از وزارت اطلاعات هست، اگرچه احتیاط در اجماع است و همینطور در زندانهای مراکز استان کشور رأی اکثریت آقایان قاضی شرع، دادستان انقلاب و یا دادیار و نمایندۀ وزارت اطلاعات لازم الاتباع میباشد، رحم بر محاربین سادهاندیشی است، قاطعیت اسلام در برابر دشمنان خدا از اصول تردیدناپذیر نظام اسلامی است، امیدوارم با خشم و کینۀ انقلابی خود نسبت به دشمنان اسلام رضایت خداوند متعال را جلب نمایید، آقایانی که تشخیص موضوع به عهده آنان است وسوسه و شک و تردید نکنند و سعی کنند اشداء علی الکفار باشند. تردید در مسائل قضایی اسلام انقلابی نادیدهگرفتن خون پاک و مطهر شهدا میباشد. والسلام.»
با اجرایی شدن فرمان امام خمینی(ره)، چند صد نفر از منافقین و وابستگان دیگر گروههای مسلح که همچنان به مشی مسلحانه علیه نظام اسلامی اعتقاد داشتند، اعدام شدند و صدها زندانی تواب هم آزادشده و به خانوادههای خود پیوستند.
دوباره پس از سالها
سالها از سال 1367 و رویدادهای پس از آن میگذرد و بسیاری از زوایای اقدام قاطع امام خمینی(ره) در برخورد با پدیده شوم منافقین میگذرد ولی پس از 28 سال نوار صوتی آیتالله منتظری با موضوع انتقاد وی از اعدامهای سال 67 در حضور چند تن از مسئولین وقت قضایی و اطلاعاتی، منتشر میشود تا دوباره توسط مخالفان و دشمنان انقلاب و نظام جمهوری اسلامی، در بوق و کرنا شود. هرچند دشمنان از واقعۀ اعدامها بهعنوان سابقۀ سیاه و لکۀ ننگ حقوق بشری ایران یاد میکنند اما گذر تاریخ نشان میدهد این تصمیم قاطع، یکی از درخشندهترین اقدامات تاریخی امام خمینی(ره) بود که مماشات و مصلحتاندیشی با آن میتوانست تبعات بسیاری سنگینی برای آینده ایران داشته باشد.
امسال نیز شاهد بودیم در بحبوحۀ انتخابات، بار دیگر این ماجرا از سوی رسانههای بیگانه بهعنوان نقطۀ سیاه نظام معرفی شد.
جانباز دفاع مقدس دربارۀ بخشش منافقین به خبرنگار ما گفت: منافقینی که به گناهشان اعتراف کرده و عمل صالح در پیش میگیرند، قابلبخششاند اما هستند افرادی که نفاق در دل آنها جا کرده و بهصورت رویه عادیشان شده است که این افراد بههیچوجه قابل اصلاح نیستند.
وجیهه خدامرادی اینگونه افراد را همچون چوبهای توخالی دانست که هر صدای غیر خود را، علیه خود میدانند.
این بانوی فعال اجتماعی با بیان اینکه مغفرت الهی از فاسق و منافق دور است، عنوان کرد: منافق خود را در لوای ظاهر ایمانی پنهان کرده و میخواهد اذهان عمومی و مردم را جلب کند.
ساسانی یکی از فعالان بسیج دانشجویی تنکابن دربارهی موضوعات مطرحشده عنوان کرد: کسانی که نه فقاهت، نه امام(ره)، نه مردم و نه احساسات دینی را قبول داشتند، گمان میکنند اگر انقلابی در این کشور رخ دهد، حکومت وقف آنهاست.
وی با اشاره به اینکه پیامبر با «عبدالله بن ابی» منافق، خوشرفتاری کرد و او را مجازات نکرد؛ اینان انتظار دارند تا نظام اسلامی هم با منافقان خوشرفتاری کرده و به مجازاتشان نپردازد.
مقام معظم رهبری در بیاناتی خطاب به جوانان فرمودند:
«شما جوانان عزیز بدانید، در هرجایی که یک تظاهرات اسلامی یا انقلابی یا دینی از خودتان نشان میدهید، وقتی در مجالس دعا شرکت میکنید، وقتی در مجامع اعتکاف شرکت میکنید، وقتی در تظاهرات 22 بهمن شرکت میکنید، وقتی در روز قدس شرکت میکنید، وقتی مسؤولان کشور مثل رئیسجمهور و دیگران را مورد احترام قرار میدهید، از هر حرکتتان که نشاندهندۀ دینداری و علاقهمندی شما به انقلاب باشد، منافقین به خودشان میلرزند و ناراحت میشوند!
اینها همان کسانی هستند که با حرفهای خود، با اظهارات خود، با موضعگیریهای خود، با تبلیغات خود، احیاناً با دخالت خود در بعضی اغتشاشها، دشمن خارجی را امیدوار میکنند و دشمن خارجی خیال میکند که حال باید به سمت تصرف ایران، تسلط بر ملت ایران و در هم شکستن مقاومت انقلاب ملت ایران بیاید. در واقع اینها مقصرند؛ اینها به دشمن روحیه میدهند».(1 اردیبهشت 79 –رهبر معظم انقلاب)
این نکته نباید فراموش شود که امروز غبار فتنه و نفاق خارجی سالهاست که فرونشسته اما منافقین داخلیای را میشناسیم که جز تعداد اندکی، از خباثت طینت آنها مطلع نیستند و بنابراین امکان برخورد با اینها وجود ندارد. بنابراین، تلاش و تکیه اصلی باید بر آگاه و هوشیار کردن مردم باشد تا از این طریق عملاً کارایی منافقین در فریب دادن مردم، از بین رود.