پیشینه رابطه گروهک تروریستی منافقین و سران تشکیلات خودخوانده فلسطین

Rajavi Mahmoud Abbas

برای سعودی‌های پیشتاز در رابطه با رژیم‌صهیونیستی، پیوند زدن میان منافقین با کارنامه پر از خیانت و جنایت به ملت عراق و ایران با گروهی سازشکار در فلسطین که برای بقا در قدرت هموطنان مبارز خود را تسلیم صهیونیست‌ها می‌کند کار دشواری نیست.

معدود رسانه های عربی که مسئله ملاقات سرکرده منافقین با رئیس تشکیلات خودگردان را به نقد نشسته اند در یک پرسش با یکدگر همسو و مشترک بودند،اینکه چرا حالا و در این شرایط؟

این پرسش به خودی خود بیانگر آن است که اکثر این رسانه پذیرفته اند که این روابط به شکل پنهانی وجود داشته و از یک دوره به بعد اصطلاحا طرفی تصمیم گرفته است که از این به بعد بازی را "رو" ادامه دهد ، زیرا ظاهرا دیگر چیزی برای از دست دادن ندارد.

گرچه رسانه های فلسطینی تلاش می کنند که این ملاقات را زایده فرایند فشارهای مالی عربستان بر تشکیلات مستاصل و از اینجا رانده و از آنجا مانده خودگردان فلسطین بدانند اما با نگاهی دقیق تر می توان به رگه های وجود ارتباط بین این دو والبته ضلع سومی به نام گروه های سلفی - تکفیری در گذشته وجمع شدن مجدد آنها این بار در بستری به نام عربستان رسید.

اولین بستر کشت و تکثیر این  ائتلاف در عراق توسط صدام حسین ایجاد شد. گروهک منافقین که جایی برای خود در این کره خاکی نمی دید کمر به مزدوری رژیم بعثی صدام  بست و جنایات زیادی از جمله سرکوب انتفاضه 1991 مردم عراق را در این کشور رقم زد. این جنایت سوای خیانتی است که به ملت ایران کرده است. بنابر امار منابع متعدد تاکنون 17000 شهروند و مقام ارشد ایرانی به دست جنایت کار این گروهک تروریستی ترور شده اند. در کنار این جنایت، خیانت به ملت ایران در دوره جنگ تحمیلی از طریق هم پیمانی با رژیم بعثی صدام از جمله مواد سیاهی است که در کارنامه این جانیان به ثبت رسیده است.

سازمان آزادیبخش فلسطین نیز به رهبری یاسر عرفات و صد البته معاونت وقت محمود عباس که دکترین مبارزات خارج از چارچوب اسلامی اش به بن بست رسیده بود هم در حوالی دهه نود و در اوج انتفاضه ملت فلسطین و اشغال کویت، خود را در دامن صدام انداخت تا ناخواسته یا به شکلی برنامه ریزی شده‌ای مسئله فلسطین را در یک بازی از پیش باخته رو در روی جامعه جهانی قرار دهد.

سومین ضلع این مثلث نیز در آستانه حمله آمریکا به عراق تحت عنوان عرب های مدافع بغداد و در واقع جنگجویان سلفی القاعده که بعد از غائله 11 سپتامبر و حمله آمریکا به افغانستان به آواره های خانه به دوش تبدیل شده بودند شکل گرفت.

گرچه در این بستر  صدام تلاش می کرد از آنها به شکلی موازی با یکدیگر استفاده کند اما این استفاده نیز باعث نشد تا سرنگونی پایه های حکومتش در سال 2003 به تاخیر بیافتد.

امروز بار دیگر تاریخ خود را تکرار می کند، دیکتاتوری دیگر بعد از  شکست تمامی طرح هایش، دست به دامن کهنه مزدوران از کار افتاده منطقه شده تا شاید بتواند از تجربه آنها راهی به جایی ببرد با این تفاوت که اگر در دوره صدام  آنها رمقی در جان داشتند امروز رهبران عربستان هم خود خوب می دانند که بالای سر چه قبری نشسته اند و زاری می کنند.

با این حال پادشاه عربستان که قطار عمر خود را بسیار نزدیک به ایستگاه پایانی می بیند از مخلوط شدن تمامی این بازی ها با یکدیگر ابایی ندارد به این امید که بتواند آمیزش اندیشه های بهایی عباس با رفتارهای بی بند و بار رجوی و شاید چند روز دیگر با اضافه کردن چاشنی ایمن الظواهری فراموش شده در اخبار قدیمی  به آنها حداقل  ارزو به دل نمانده و یک پیروزی را در سطح منطقه ای برای خود به ثبت برساند.

وگرنه چه دلیلی دارد که یک هیئت از تشکیلات خودگردان به ریاست محمد اللحام در نشست گروهک منافقین در پاریس شرکت کند.

امروز پادشاه عربستان چنان خود را در میان طرح های بلندپروازانه پسرش تنها دیده که مجبور شده است از صندوقچه قدیم و خاک خورده (بخوانید زباله دان) فسیل های سیاسی را به صف کند.

یکی از این ابزارهای آنقدر رنگ و رو رفته و مستهلک است که خود نیز یکدگر را دیگر قبول ندارند. به نوشته عریب الرنتاوی روزنامه نگار وتحلیلگر اردنی اگر شرایط دست خود محمود عباس بود هرگز حاضر به ملاقات با مریم رجوی نمی شد.

سعودی ها به زعم خود بازی مرکبی را علیه محور مقاومت به طور اعم و جمهوری اسلامی ایران به طور اخص آغاز کرده اند، این بازی با خارج کردن گروه تروریستی النصره از زیر چتر گروه تروریستی‌تر القاعده کلید خورد تا بر خلاف هیاهوی رسانه ای این القاعده باشد که از قید و بند بار روانی جنایات گروه النصره و ساختارهای مشابه آن در افکار عمومی خارج شود نه بر عکس.

همچنین شرکت ترکی الفیصل در نشست گروهک تروریستی منافقین در پاریس وشعار دادن و هورا کشیدن برای  معشوقه جدیدش مریم رجوی از یک سو و اعزام انور عشقی برای فشردن دست ژنرال هایی که دستشان به خون مسلمانان و عرب ها آغشته بوده و خود نیز از گفتن آن ابایی ندارند از سوی دیگر دومین گام را برداشت.

واین بار با کشیدن پای مهره سوخته دیگری به نام محمود عباس از زیر گرد و خاک رسانه ای تلاش کرد که جمع گرم ائتلاف مزدوران ورشکسته را صمیمی تر کند.

امروز عربستان با فراخوانی تمامی ابزارهای ممکن به دنبال نجات از سقوط سهمگین جایگاه خود در جهان و منطقه  است، حتی اگر این امر به بهای برملا شدن رابطه پنهانی این اضلاع مثلث با یکدیگر گردد.

برای سعودی‌های پیشتاز در رابطه با رژیم‌صهیونیستی، پیوند زدن میان منافقین با کارنامه پر از خیانت و جنایت به ملت عراق و ایران با گروهی سازشکار در فلسطین که برای بقا در قدرت هموطنان مبارز خود را تسلیم صهیونیست‌ها می‌کند کار دشواری نیست.

در اینکه تشکیلات خودگردان و گروهک تروریستی منافقین به دلایل مالی والبته استفاده از ابزار رسانه ای عربستان دست به این شوی تلویزیونی زده اند شکی نیست اما آیا واقعا حماقت شاهزاده بن سلمان تا این حد رسیده است که با این مزدوران از کار افتاده به دنبال مقابله با دولتی در حجم جمهوری اسلامی ایران افتاده است؟


دی 1402
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
5
6
7
8
9
10
11
12
14
15
16
17
18
19
21
22
23
28
29