التقاط و سويه هاي مختلف آن

Nafegh 1

در تاریخ معاصر ما برخی رویکردها و خط مشی ها، "التقاطی "توصيف شده اند.گاه نیز آنان که خود در معرض این توصيف يا ارزیابی بوده اند، کوشیده اند تا با برگرداندن این عنوان به مخالفین، خود را از لوازم و پیامدهای نامطلوب این ارزیابی برهانند.

التقاط در سطوح مختلف قابل طرح است. یکی از سطوح التقاط از خصلت نظری برخوردار است. اما التقاط می تواند در سطح نمادها و شعارها يا تصميم گيريهاي مقطعي سياسي (درحوزه سياست عملي)هم صورت پذیرد.

نمادها و شعارها يا تصميماتي که در یک موقعیت خاص، مرزهای یک هویت فکری ـ اجتماعی را از هویتهای دیگر مشخص می سازند.

معمولاً التقاط درسطح "شعارها، نمادها و تصمیم سازی های مقطعی سیاسی "همراه با التقاط یا حداقل اشتباه فکری است. ویا دست کم زمینه را برای التقاط در آن سطح فراهم می کند. با این حال نباید گمان کرد که ناپسندی این سطح از التقاط، تنها از حیث فراهم نمودن مقدمه برای التقاط فکری است یا از آن رو است که ملازم با آن بوده و از آن حکایت می کند. ویرانگری التقاط در سطح" نمادها، شعارها و یا تصمیمات سیاسی"، کمتر از ويرانگري التقاط نظري، نیست . التقاط از آن رو مذموم شناخته شده و از مطلق" مشابهت" یا "اقتباس "تمایز می یابد که هیأت تألیفی یک اندیشه یا خط مشی را مخدوش می سازد واتفاقاً التقاط در سطح شعارها، نمادها و تصمیم گیریهای مقطعی سیاسی این خدشه را صریح تر و آشکارتر اعمال می نماید.اين مدعا بيراه نيست چرا كه ظرفیت درونی کردن و هضم، در سطح نظري مهیا تر است حال آنکه در سطح نمادها و شعارها و نیز تصمیم گیریهای مقطعی سیاسی این ظرفیت به حداقل می رسد زيرا که اساساً هویت نمادها و شعارها و نقش آنها در جدا سازی و مشخص کردن یک هویت از دیگر هویت ها است .

در تاریخ معاصر ما مجاهدین خلق از نمونه های بارزی بود که دستخوش هر دو سطح التقاط گردیده بود .

پذیرش چهار اصل جهان شناختی دیالکتیک در آثار تئوریک این گروه در شرایطی صورت می پذیرفت که گروه مزبور خود را خدا پرست و باورمند به مرجعیت وحی نیز معرفی می کرد. حال آنکه حداقل یکی از اصول چهار گانه ديالكتيك( یعنی حرکت عام در اعیان و اذهان) نافی باورمندی به هرگونه امر ثابتی و لذا اعتقاد به عنصر الوهیت در هستی است.

به عبارت دیگر پذیرش دیالکتیک جهان شناختی از سوی مجاهدین خلق به هیأت تألیفی یک منظومه فکری خدا پرستانه (آن هم خدایی به روایت اسلام) خدشه وارد ساخته بود و لذا برازنده عنوان التقاطی گردیده بود.

در سطح نمادها و شعارها هم، داستان از همین قرار بود.طرح وحدت عمل با مارکسیستها در مقابل دشمن مشترک و اصرار بر آن به رغم اعتراض نیروهای مذهبی، شهید خواندن کشته شدگان مارکسیست به صرف مبارز بودن و اختیار کردن نمادهای مارکسیستی علاوه بر آنکه منطق فایده (یا مصلحت غیر مکتبی) را در مقابل منطق حقیقت(در عملكرد گروه مزبور) برتری می بخشید ، در جهت مخدوش کردن مرزهای هویتی عمل می کرد که قربانی ناپختگي نظري، خوش بینی به مارکسیسم و عمل گرایی در تعقیب اهداف سیاسی شده بود.


دی 1402
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
5
6
7
8
9
10
11
12
14
15
16
17
18
19
21
22
23
28
29