«اقلیت در دام ماجراجویی مجاهدین»

تروریسم ضد مردمی(8)

 

Terorist

اقلیت در تلاش برای مداخله انقلابی در جنبش !

یکی از ویژگی های حرکت و مواضع اغلب سازمان ها و گروه هایی که در ایران وجود دارند جدا بودن از مردم و حرکت های آنها می باشد ، این گروه ها به علت نداشتن پایگاه مردمی و در ضمن بیگانگی با روحیات حاکم بر مردم همیشه در برابر جریانات به طور عکس العملی و منفعل و برخورد نموده اند و به علت این که خودشان قدرت به وجود آوردن حتی یک حرکت مستقل را هم ندارند مجبورند فقط به تحلیل مسائلی که توسط مردم و گاهی اوقات به وسیله بعضی گروه ها به وجود می آید بپردازند .

گروه های معدودی که در بین بعضی از اقشار مرفه و ناراضی نفوذ دارند و در مقاطعی خاص می توانند مسئله آفرین باشند و به علت عدم تسلط بر جریانات حاکم بر جامعه در مورد آینده این جریانات هم بدون نقش و در نتیجه بدون دید و بینش هستند ، به ناچار در برخورد با حوادث دارای یک تحلیل مشخص و ثابت نمی باشند که این نقص باعث می شود در اتخاذ مواضع گوناگون دچار سردرگمی و عدم ثبات شوند .

اگر چه این گروهک ها فی نفسه قابلیت تبیین را ندارند و ارزشی برای اندیشه های آنها نمی توان قائل شد ، اما چون به هر حال در مقاطعی توانسته اند اختلالاتی ایجاد کنند و با منافقین به اتحاد ضمنی برسند ، از نظر ثبت در تاریخ لازم است که به بررسی مواضع آنها بپردازیم .

یکی از گروه ها به طور مشخص سازمان های چریک های فدایی خلق ( اقلیت ) می باشد که به خصوص بعد از انشعاب از اکثریت این مشخصه در تمام مواضع آن به وضوح دیده می شود ، این نقص در اقلیت تا حدی دامنگیر سازمان شده و تا جایی علنی گردیده است که خود اقلیت هم قادر به توجیه آن نشده و صریحاً اعتراف می کند :

" البته این توضیحات به هیچ وجه توجیه زیگزاگ زدن ها و عقب ماندگی هایمان نیست ، در این رابطه معتقدیم مادام که به سیاست و برنامه معینی دست پیدا نکرده ایم ، لغزش ها و زیگزاگ هایمان امری ناگزیر است و به خودی خود برخی ابهامات و ناروشنی هایی که وجود دارد خود را در حرکات و موضع گیریهایمان منعکس می سازد . " ( کار 113 _ 20/3/60 )

جملات بالا عدم وجود یک تحلیل مشخص و برنامه ثابت را در برخوردهای اقلیت به وضوح نشان می دهد ، این مشخصه بعد از عزل بنی صدر و اعلام مبارزه مسلحانه از طرف منافقین که باعث به وجود آمدن تحولات سریع و تندی در جامعه گردید ، به طور ملموس تری در برخوردهای اقلیت دیده می شود .

این مشخصه باعث می شود که اقلیت هر هفته مواضع جدیدی را به دنبال حوادثی که در هفته قبل رخ داده و بر مبنای آن اتفاقات اعلام نماید ، ولی مسائل هفته بعد تمام موضع گیریها و تحلیل های هفته قبل را در هم ریخته و این گروه را دچار یک تزلزل آشکار می نماید .

به این ترتیب در اوایل عزل بنی صدر و حرکات جدید مجاهدین گروه مزبور که از تظاهرات مقطعی و کوتاه مدت هواداران بنی صدر و منافقین ذوق زده شده بود و فکر می کرد چیزی به پایان کار حاکمیت خط امام نمانده ، از هواداران خودش می خواهد که به درون این تظاهرات رفته و در نبرد با مستبدان ! حزب جمهوری شرکت نماید و بدون ارائه تحلیل مشخص و معین نمودن تاکتیک خاصی به خاطر عقب نماندن از دیگران به هواداران خود رهنمود می دهد :

" تا هنگامی که سازمان شعار لحظه کنونی و تاکتیک و پلاتفرم خود را ارائه ندهد هواداران نباید منتظر بمانند ، باید در مبارزات توده های مردم به ویژه مبارزات خیابانی فعالانه شرکت کنند .... رفقای هوادار باید در حالی که لبه تیز حملات شان متوجه حزب جمهوری است به طرح شعارهایی علیه اختناق و سرکوب و به دفاع از آزادی های سیاسی توده های مردم بپردازند . " ( کار 114 _ 27/3/60 )

و به این ترتیب اولین گام ها را در همکاری و همنوایی با لیبرال ها بر می دارد تا این که بعد از یک هفته این تاکتیک را همراه با تحلیلی از اوضاع روز تئوریزه کرده و به عنوان تاکتیک محوری خود در مقاله ای تحت عنوان " حول شعار مرگ بر حزب جمهوری اسلامی ، زنده باد شوراهای انقلابی ، پیش به سوی مجلس مؤسسان ، متحد شویم " ( کار 115 _ 3/4/60 ) به هواداران خود ارائه می دهد .

در قسمتی از تحلیل فوق چنین آمده است :

" اما این شعارها باید به گونه ای انتخاب گردد که منطبق با مرحله کنونی جنبش توده ها و صف بندی و توازن نیروهای طبقاتی باشد ، بنابراین هنوز نمی توان مستقیماً از توده های سرنگونی قهرآمیز حاکمیت را طلب کرد ، بلکه باید از ضعیف ترین حلقه آن آغاز نمود این ضعیف ترین حلقه بدین معنا که توده ها در تجربه روزمره شان آن را لمس کرده اند و مورد نفرت بخش عظیمی از توده های مردم است حزب جمهوری اسلامی است .... بنابراین شعار ما در لحظه کنونی مرگ بر حزب جمهوری اسلامی است !! " ( کار 115 _ 3/4/60)

و به این نحو مشاهده می کنیم کسانی که زمانی لیبرال ها را یکی از مهمترین پایگاه های داخلی امپریالیسم می دانستند به دنبال آنها فریاد می زنند مرگ بر حزب جمهوری اسلامی و برای زمینه سازی و توجیه این دنباله روی مسائل مختلفی را مطرح می سازند .از جمله این که مطرح می کنند لیبرال ها در ایران نمی توانند منافع امپریالیسم را تأمین کنند و به این ترتیب به نحوی سعی در تنزیه لیبرال ها از وابستگی به آمریکا دارند .

جمله زیر نشان دهنده آماده نمودن زمینه همکاری با لیبرال ها می باشد :

" چون سیاست های به اصطلاح لیبرالی از دیدگاه امپریالیسم و بورژوازی نمی تواند پاسخگوی مقابله با بحران اقتصادی و سیاسی موجود باشد ، از همین رو است که اقدامات سرکوبگرانه حزب مورد استقبال ارتش و امپریالیسم قرار می گیرد . "

( کار 114 _ 27/3/60 )

بنابراین برای جا انداختن قبول رهبری لیبرال ها در وحله اول سعی دارند لیبرال ها را در تضاد با امپریالیسم نشان دهند و در وحله دوم سعی می کنند چنین وانمود کنند که حزب جمهوری اسلامی و یا خط امام فعلاً بهترین حکومت برای حفظ منافع آمریکا در ایران است و از جانب آن حمایت می شود و به این ترتیب ثابت می کنند که این حرکت یعنی دنباله روی از لیبرال ها رد کوبیدن حزب جمهوری اسلامی یک حرکت ضد امپریالیستی است .

در این طریق تا مرحله ای پیش می روند که قبول رهبری لیبرال ها را علناً اعلام می کنند :

" اکثریت توده ها .... ایستگاه اول ( نفی دیکتاتوری از هر نوعش ) پشت سر گذاشته اند و به خوان دوم و ایستگاه بعدی پا گذاشته اند این ایستگاه جمهوری بورژوازی مبتنی بر مجلس مؤسسان است ، ایستگاهی که سردمدارانش لیبرال ها هستند ....

قدر مسلم آن است که در این مرحله و این ایستگاه پرولتاریا در شکل شعار با لیبرال های ضد انقلابی همسو خواهند بو و این اولین بار و مسلماً آخرین بار نیست که چنین همسویی به وجود آمده است . " ( کار 119 _ 31/4/60)

و به این ترتیب گروهی که قبلاً به منافقین انتقاد می نمود که چرا با بنی صدر همسو و متحد شده اید خودش هم به زیر پرچم آنها می رود ، علل اصلی این حمایت های اقلیت یکی ارزیابی غلط آن بود در مورد پایگاه مردمی بنی صدر و متحدانش همان چیزی که منافقین را فریب داد و آنها را به روز سیاه نشاند ، به طور مثال در این مورد می نویسد : " ما همچنین آگاهیم که بخش هایی از توده های مردم که فاقد آگاهی و تشکل لازم هستند به لیبرال ها به ویژه بنی صدر چشم دوخته اند . " ( کار 115 )

و ماهیت بنی صدر را چنان مردمی می پندارند که عزل او را از طرف مجلس باعث بی اعتباری مجلس می دانند : " مجلس شورای اسلامی اکنون با شرکت در محاکمه بنی صدر و عزل او باز هم بر بی اعتباریش افزوده می شود . "

یا در جایی دیگر عزل او را با کودتای 28 مرداد مقایسه نموده و در این شرایط به افشای به اصطلاح کودتای " آیت " می پردازند و تازه بعد از ماهها که انقلاب اسلامی و میزان روی نوار آیت مانور داده بودند نوبت به اقلیت می رسد تا از ته مانده این مسئله خوراکی برای نشریه کار دست و پا کنند :

" اقداماتی که از مدت ها پیش توسط حزب جمهوری اسلامی در جهت قبضه کردن تمام قدرت انجام می گرفت در برنامه آن از مدت ها پیش در نوار آیت تشریح شده بود آخرین پرده های خود را با عزل بنی صدر با شتاب بسیار پشت سر نهاد و کاریکاتوری از کودتای 28 مرداد 32 را تداعی کرده . " ( فوق العاده شماره 3 _ 3/4/60 )

و با این تعاریف بنی صدر را تا حد یک قهرمان ملی که خیل عظیمی از مردم را پشتیبان خود دارد بالا می برد و به تمجید از او می پردازد . علت دیگری که باعث می شد اقلیت از بنی صدر حمایت نماید این مطلب بود که اقلیت ارتباط نزدیک و مستقیمی بین ادامه حیات خود با ادامه موجودیت و قدرت بنی صدر می دید و معتقد بود که اگر بنی صدر حذف شود اینها دیگر مجالی برای عرض اندام در جامعه نخواهند یافت و این ارتباط وابستگی را به نحو واضح و آشکاری بیان می کند :

" باید در نظر داشت که تعرض وسیع حزب جهت اشغال تمامی مواضع قدرت و به دست گیری یکپارچه حاکمیت در عین حال که به شکلی بلاواسطه کنار نهادن لیبرال ها را مورد نظر دارد ، اما مقدمه ای است جهت تشدید یورش یکپارچه و سرکوب وسیع جنبش خلق و در رأس آن نیروهای مترقی . " ( کار 114 _ 27/3/60 )

و به همین دلیل با تمام نیروی قلیلی که در اختیار داشت وارد صحنه دفاع از بنی صدر گردید . از علل مهم حمایت های ضمنی اقلیت از اتحاد بنی صدر و منافقین این بود که احتمال زیاد می داد آنها در سرنگونی حکومت جمهوری اسلامی موفق خواهند شد .

بنابراین برای سهم بردن در حکومت احتمالی بنی صدر _ منافقین بر خود لازم می دید که به طریقی از این اتحاد حمایت کند ، اما به نحوی حمایت می نمود که راه های دیگر را هم نبندد و احتمال دوم یعنی شکست خوردن آنها را هم مد نظر قرار می داد .

و اما در رابطه با حرکت های مسلحانه منافقین ابتدا در کار 116 ترورهای سرخ را به خاطر دفاع از تشکیلات خود مطرح می سازد ولی با حرکت قاطع دادگاه های انقلاب در برخورد با ضد انقلابیون ، اقلیت مرعوب گردیده و در ضمن امید دادن به هواداران مبنی بر موقتی و لحظه ای بودن این حرکت ها از مجاهدین هم می خواهد که دست از حرکت های تند خود بردارند و آنها را نصیحت می کند که :

" رفقا زمان نبرد قطعی هنوز فرا نرسیده است ، اما رژیم با توسل به چنین جنایات هولناکی چون اعدام های پی در پی و دست جمعی می خواهد ما را به عرصه نبرد قطعی بکشاند ، با درک عمیق و مسئولانه از موقعیتی که در آن قرار داریم و در مقابل چنین جنایاتی به احساسات تن ندهیم و دچار هیجان زدگی و عصبانیت نشویم ، آرامش خود را حفظ کنیم .

ما اکنون آنقدر تجربه آموخته ایم که اسیر تحریکات رژیم نشویم ، ما آنقدر تجربه کسب کرده ایم که در نبردی که دشمن زمان و مکان آن را معین می کند شرکت نکنیم ، بلکه زمان و مکان قطعی نبرد را ما به او تحمیل کنیم .

بنابراین آرامش خود را حفظ کنید و خونسرد به مبارزه ادامه دهید و با ایمان به طبقه کارگر و تکیه بر جنبش اعتلاء یابنده توده ها به امر تبلیغ ، ترویج ، سازماندهی و تسلیح و آموزش توده ها بپردازید . " ( کار 117 _ 17/4/60 )

جالب اینجاست ک اقلیت به حدی در تحلیل مسائل روز گیج و منفعل شده که حتی در یک مقاله هم نمی تواند از این تزلزل و انفعال مصون بماند و در همین مقابله با این که یکبار اعلام می کند زمان نبرد قطعی فرا نرسیده ، در جایی دیگر از همین مقاله می نویسد : " همانگونه که قبلاً گفتیم مرحله نوینی در نبرد قطعی میان انقلاب و ضد انقلاب آغاز گشته است . "

به هر حال در این شماره حرفی از ترور سرخ رهبران باندهای سیاه در کار نیست و از مجاهدین هم درخواست می کند که این کار را ادامه ندهند و در دام ارتجاع نروند .

اما در شماره بعد چون مشاهده می کند که مجاهدین دو پا را توی یک کفش کرده و حاضر نیستند حتی یک قدم هم از مواضع خود عقب نشینی نمایند و به خاطر عقب نماندن از آنها و سهیم بودن در منافع احتمالی آینده دوباره تغییر موضع داده و می نویسد :

" باید جوخه های رزمی را سازمان داد ، باید به تسلیح خلق همت گماشت ، توده ها را به مقاومت در برابر خلع سلاح دعوت کرد ، به مقابله جدی با باندهای سیاه برخواست ، با دمکرات های انقلابی ( یعنی منافقین خلق ) اتحادهای رزمی پدید آورد .... ! " ( کار 118 _ 24/4/60 )

بالاخره با اوج گرفتن کارهای مسلحانه منافقین و به وجود آمدن این توهم که تاکتیک مسلحانه دارد به حکومت ضربه می زند جوخه های رزمی را به طور گسترده مطرح می نماید ، البته با مرزبندی های نامرئی و نامحسوس با روش مسلحانه منافقین برخورد می کند و بدون این که این مرزبندی برای هواداران پایین مشخص باشد ، هدف های جوخه ها را این طور بیان می کند :

" هدف بلند مدت عملیات رزمی جوخه های رزمی سازماندهی ، آموزش و تربیت رهبران جنبش توده ای برای زمانی است که قیام صورت می گیرد .... هدف فوری عملیات رزمی عبارتست از مبارزه جدی علیه باندهای سیاه ، درهم کوبیدن سازماندهی آنها ، حمله به ارگان های سرکوب ، ترور انقلابی رهبران باندهای سیاه و خائنین به خلق ، مصادره مالی ، تأمین سلاح .... " ( کار122 _ 21/5/60 )

پس از گذشت مدت زمانی نسبتاً طولانی سیاست هردمبیلی اقلیت در قبال آینده این اتحاد با روشن شدن شکست آنها در جایگزینی حکومت به پایان می رسد و به این ترتیب گروه مزبور بعد از گذشت حدود چندین ماه از اتحاد فوق و اعلام میثاق نظر خود را اعلام می کند و به خود جرأت می دهد که از این مسئله انتقاد نماید :

" واقعیت آن است که ائتلافی نامیمون و نامتجانس از دمکرات های انقلابی و لیبرال ها در سطح جنبش شکل گرفته و مدتی است حرکت خود را شروع کرده است و این آن مانع اساسی در مقابل مادیت یافتن قدرت واقعی خلق است . "

( کار 129_ 8/7/60 )

ولی اعلام این موضوع با این مدت تأخیر زیاد آن قدر برای آنها از نظر درونی سازمانی راحت نبوده و اشکالات و نابسامانی هایی را برای اقلیت به وجود آورده است ، به این صورت که عده ای از اعضا و هواداران سازمان موافق با ادامه خط مشی قبلی سازمان بوده و معتقدند که باید وارد شورای مقاومت ملی می شدند و این بحران به حدی قوی و فراگیر است که در نشریه علنی سازمان هم مطرح می گردد :

" تمایل به ائتلاف و سازش با لیبرال ها به صورت دعوت به ورود به ائتلاف شکل گرفته ( شورای ملی مقاومت ) حتی در صورت عدم پذیرش اصلاحیه های ما بر میثاق در درون سازمان ( اگر چه به صورت ضعیف ) و تلاش برای قبولاندن این نظر با این استدلال که عدم ورود ما به این ائتلاف به معنای انزوای سیاسی و بی حرکتی سیاسی سازمان خواهد شد .

این جریانات معتقد است که سازمان ما با عدم ورود به این ائتلاف ( که به نظرش هژمونی [ رهبری] آن در دست دموکرات های انقلابی است ) در حقیقت بی اعتمادی خود را به انقلابی بودن دموکرات های انقلابی نشان می دهد .

به اعتقاد ما این گرایش به همه اصول و مبانی اعتقادی ما ( ..... ) پشت پا می زند و ورود به چنین ائتلافی را توصیه می کند که در شرایط کنونی تناسب قوا ( ضعف م _ ل ها ) جز مخدوش نمودن مرزهای انقلاب و ضد انقلاب معنایی ندارد .... این گرایش ریشه در ماهیت روشنفکری نمایندگان آن دارد . " ( کار 129 _ 8/7/60 )

این مسئله هم یکی دیگر از مشخصه های گروه هایی مانند اقلیت است که در یک چنین مقاطعی به محض این که جریانات مهمی در جامعه به وجود می آید اکثراً این گروه ها دچار تشنجات داخلی می گردند که در نهایت به انشعاب در آنها می انجامد .

مدت کمی بعد از انتقاد به شورای ملی مقاومت و میثاق ، انتقاد صریح به حرکت های مسلحانه منافقین هم شروع می شود و هر چه که حاکمیت خط امام بیشتر تحکیم می شود این انتقادات نیز آشکارتر می گردد :

" در چنین شرایطی که ضد انقلاب تعرض وسیع و متمرکز خود را آغاز نمود ، سازمان های انقلابی در منتهای پراکندگی فقدان وحدت عملی و سیاست مشترک به سر می برند و توده های بی سرپرست فاقد رهبری و چشم انداز روشن در برابر یکه تازی ارتجاع قرار می گیرند .

در این میان سازمان مجاهدین خلق نیز با ارزیابی نادرست از شرایط و عدم توجه به مرحله تکامل رشد جنبش و برخی شیوه های نادرست اسیر پرووکاسیون ( کشاندن مردم در گروه ها به فعالیت مرگبار از طریق فریب دادن آنها ) می گردد ، در دام تحریکات هیئت حاکمه گرفتار می شود به پای مبارزه قطعی می رود و به یورش ارتجاع میدان می دهد .

توده ها ( بخوانید هواداران گروه ها ) مرعوب می شوند و محیط رعب و وحشت بر جامعه حاکم می گردد و این امری طبیعی است . " ( کار 132 _ 29/7/60 )

این جملات را که بعد از رکود و شکست عملیات مسلحانه مجاهدین گفته است مقایسه کنید با جملاتی که در اوج این حرکت ها بیان می شد و با افتخار و غرور شرکت توده ها را در حرکت های مسلحانه ادعا می کرد :

" امروز نیز ترورها و بمب گذاری های سراسری که می توان گفت با چنین ابعادی در نوع خود در تمام جهان کم سابقه است و نمی توان آنها را صرفاً کار یک مشت روشنفکر جدا از توده ها دانست به درگیری های مسلحانه ابعادی تازه بخشیده است . " ( کار 122 _ 21/5/60 )

با شکسته شدن بت خیالی منافقین ، اقلیت هم گام به گام بر می گردد به مواضع قبلی خود و جوخه های رزمی که زمانی به عنوان مسئله ضروری و فوری مطرح می نمود ، به عنوان تاکتیک فرعی شناخته می شود و تاکتیک اصلی بسیج و سازماندهی توده می شود :

" عملیات رزمی در شرایط کنونی تنها یک تاکتیک فرعی ماست و تاکتیک های بسیج سیاسی توده ها همچنان عمده ترین تاکتیک های ما محسوب می گردد . "

و به این ترتیب جوخه های رزمی اهمیت سابق خودش را از دست می دهد ، تازه آقایان بعد از چند ماه مبارزه مسلحانه و عملیات رزمی به فکر بسیج سیاسی توده ها می افتند و هر روز که می گذرد فاصله اقلیت به نحو محسوسی با مبارزه مسلحانه افزایش می یابد و به سراغ سازماندهی توده ها و آماده نمودن آنها رفته و در این مسیر حتی استفاده از راه های قانونی را هم تجویز می نماید :

" باید از تمام وسایل و اشکال مبارزاتی که منطبق با سطح و درجه رشد و تکامل جنبش است استفاده کرد ، استفاده از اشکال قانونی نیز ضروری است . اما به ویژه امروز مسئله مهم این است که هیچگونه توهمی را نسبت به اشکال قانونی مبارزه در میان توده ها دامن بزنیم ، باید این واقعیت را درک کرد که شرکت ما در همه اشکال مبارزه و استفاده از وسایل و اشکال گوناگون ( از مبارزه در درون شوراهای فرمایشی تا تشکل های مخفی ) همه و همه باید در خدمت سازماندهی و ارتقاء و مبارزه طبقاتی ، آگاهی و تشکل توده ها باشد .... " ( کار 138 _ 11/9/60 )

کسانی که با آب و تاب وصف ناپذیری اعلام نموده بودند دوران مبارزات قانونی به سر آمده و ما وارد دوران مبارزات انقلابی شده ایم ، پس از یک زور آزمایی عقب رفته و ضرورت استفاده از اشکال قانونی مبارزه را نیز یادآور می شوند .

به هر حال پس از طی شدن حوادث پی در پی و سریع که مدتی جو سیاسی جامعه را دچار هیجان نموده بود و بر قرار شدن یک آرامش و سکون نسبی بر جریانات حاکم ، ظاهراً اقلیت هم در صدد سر و سامان دادن به خود برآمده است و می کوشد به انحاء مختلف از جمله برگزاری کنگره سراسری به سردرگمی های خود پایان دهد .

به دنبال برگزاری کنگره اقلیت آخرین موضع گیری های خود در مورد چگونگی ادامه مبارزه با جمهوری اسلامی ، چنین اظهار می کند :

" قطعنامه ضمن تأکید بر تدارک سیاسی و نظامی قیام به موازات یکدیگر سازماندهی جنبش توده ای و در رأس آن سازماندهی جنبش طبقه کارگر را به مثابه وظیفه اصلی تدارک سیاسی قیام اعلام می کند و تاکتیک های بسیج سیاسی توده ها را به مثابه تاکتیک های عمده ما در لحظه کنونی می داند ....

در زمینه تدارک نظامی قیام به لزوم سازماندهی جوخه های رزمی با خصلت آموزش رهبران جنبش توده ای در اثنای قیام و اهداف فوری آن می پردازد ، کنگره اتخاذ تاکتیک مسلحانه در لحظه کنونی جز در مناطقی ویژه تاکتیک فرعی می داند . "

( کار 140 _ 2/10/60 )

و در رابطه با منافقین اعلام می کند که در صورت شکستن ائتلاف مجاهدین و بنی صدر ، با مجاهدین خلق بر پایه برنامه حداقل پرولتاریا وحدت خواهد کرد و در حال حاضر هم در عمل انقلابی با مجاهدین وحدت عملی دارد .

مواضع اتخاذ شده در کنگره فوق معدلی است از کلیه موضع گیری های اقلیت در طول چند ماه اخیر ، در این جملات سعی شده است نظرات کلیه افراد و خط های ذی نفوذ در رهبری سازمان رعایت شود و میانگینی از نظرات مختلف را برای جلوگیری از تشتت بیشتر در سازمان ارائه گردد .

این ثبات که به نظر می رسد اقلیت در صدد است تا به آن دست یابد ثباتی ظاهری و پوچ است ، استعفای برخی عناصر مهم اقلیت و شروع بحث های جدید تحت عنوان مبارزه علنی ایدئولوژیک در درون سازمان از علائم تفرق بیشتر اقلیت است .

به هر حال تحول جدید و مهم ، پشتک زدن های تازه اقلیت و بالاخره از هم پاشیده شدن کادر مرکزی و فرار باقیمانده ها به خارج خواهد بود .

مطلب دیگری که در رابطه با مجموع حرکت های گروه هایی مانند اقلیت باید بررسی نمود نحوه برخورد آمریکا و طرفداران آمریکاست با حرکت های اینها . از جملات زیادی که در نشریات خود اینها وجود دارد چنین بر می آید که خودشان با توجه به این که این کارها به نفع آمریکا تمام می شود دست به انجام آن می زنند .

مثلاً اظهار نظر اقلیت در مورد انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی نشان دهنده یکسان بودن منافع و مسیر گروه های به اصطلاح انقلابی با گروه های سلطنت طلب است ، آنجا که می نویسد :

" انفجار مقر حزب جمهوری اسلامی .... ضربه خرد کننده ای را به حزب جمهوری اسلامی وارد آورد که به سادگی قادر به حل آن نیست ، گرچه هنوز هیچ سازمان و گروهی مسئولیت این انفجار را به عهده نگرفته است و هنوز معلوم نیست که این اقدام از سوی نیروهای انقلابی صورت گرفته باشد یا از سوی رقبای ضد انقلاب حزب ( سلطنت طلب ها ) اما به هر حال نتیجه ای که برای حاکمیت موجود در برخواهد داشت یکسان است .... " ( کار 116 _ 10/4/60 )

این اشتراک منافع و مسیر نشان دهنده آلت دست بودن گروهک های فوق به طور مستقیم و یا حداقل غیر مستقیم می باشد . نمونه زیر مثال گویاتری است ، در این مورد اقلیت هم آوازی با امپریالیسم را نه تنها قبول کرده و به آن اعتراف دارد ، بلکه تلاش می کند با آوردن شواهد و دلایل تاریخی و غیر آن نشان دهد که این کار به هیچ وجه اشکالی نداشته و ارتجاع آن قدر خطرناک است که بایستی برای مبارزه با آن حتی با آمریکا متحد شد .

واضح است که اعلام این مطلب در ارگان سازمان لازمه اش این است که در لفافه ها و آب و رنگ های لازم زشتی مسئله گرفته شده و به صورتی آبرومند ! ارائه گردد ، که اقلیت هم سعی کرده چنین کند ولی با این همه عبارات به حد کافی افشاگر و رسواگر مدعیان دروغین مبارزه ضد امپریالیستی می باشد .

نشریه کار ( اقلیت ) مقاله ای دارد تحت عنوان " آیا ما با امپریالیسم همسو هستیم ؟ "

در این مقاله سعی شده که برای یکبار هم که شده به سؤالات مزاحمی که از سوی هواداران در رابطه با عملکرد سازمان وجود دارد ، جوابی " ساکت کننده " داده شود ، اقلیت پس از یک صفحه فحاشی و ارائه تحلیل های من درآوردی از حکومت به جوابگویی نسبتاً صریح به این سؤال پرداخته و چنین می نویسد :

" در رابطه با مقابله و خواست سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی ما با امپریالیسم همسو هستیم . باید گفت در مقاطع تاریخی بسیاری کمونیست ها و دیگر نیروهای انقلابی با نیروهای مرتجع همسو و هم آواز شده اند و خواهند شد ، در این مورد می توان مثال های بسیار را ذکر کرد .... ( کار 137 _ 4/9/60 )

در نتیجه باید گفت که همگامی با آمریکا سرنوشت محتوم تمام گروه هایی است که با انقلاب اسلامی به ستیز برخاسته اند این همکاری بیشتر اوقات زیر انبوهی از شعارهای ضد امپریالیستی تا مدت ها برای هواداران ساده لوح این گروه ها مخفی می ماند ، ولی اکنون با این اعتراف صریح ، اقلیت آن را آشکار اعلام کرده و دیگر نیازی به پرده پوشی نیست .


مطالب پربازدید سایت

مردم آلبانی استرداد و خروج اعضای گروهک منافقین را از دولت خود مطالبه کنند

دادگاه رسیدگی به اتهامات سرکردگان گروهک تروریستی منافقین آغاز شد

سوم اردیبهشت سالروز ترور شهید سپهبد محمدولی قرنی؛

روایت تنها شاهد اولین ترور

فرزند شهید آقامیری می‌گوید منافقین باید به اشد مجازات محکوم شوند

فرزند شهید ترور: منافقین به اشد مجازات محکوم شوند

دبیرکل بنیاد هابیلیان در دیدار جمعی از جوانان و نوجوانان بهشهری:

حیات رژیم صهیونیستی وابسته به ترور است

جدیدترین مطالب

سوم اردیبهشت سالروز ترور شهید سپهبد محمدولی قرنی؛

روایت تنها شاهد اولین ترور

فرزند شهید آقامیری می‌گوید منافقین باید به اشد مجازات محکوم شوند

فرزند شهید ترور: منافقین به اشد مجازات محکوم شوند

مردم آلبانی استرداد و خروج اعضای گروهک منافقین را از دولت خود مطالبه کنند

دادگاه رسیدگی به اتهامات سرکردگان گروهک تروریستی منافقین آغاز شد

دبیرکل بنیاد هابیلیان در دیدار جمعی از جوانان و نوجوانان بهشهری:

حیات رژیم صهیونیستی وابسته به ترور است

دبیرکل بنیاد هابیلیان در دیدار با خانواده شهید کامیاب مطرح کرد:

مجازات منافقین را در محاکم بین المللی نیز دنبال خواهیم کرد

بنیاد هابیلیان (خانواده شهدای ترور کشور)

باز هم تروریسم و باز هم کاپشن صورتی

حمله تروریستی به سه نقطه شهرستان چابهار و راسک

تعداد شهدای حمله تروریستی به راسک و چابهاربه 16 نفر رسید

فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31

دانلود فیلم های تروریستی ایران و جهان