اسناد اتحادیه کمونیست های ایران در واقعه آمل(8)

نقش مردم در این درگیری غیر قابل تصور بود ، به طوری که در ساعات اولیه این نبرد دلاورانه ، مردم تمام سطح شهر را پوشانده بودند و از خارج شهر با سرعت تمام وانت وانت شن و ماسه به داخل شهر می آوردند

Amol

• درگیری 22 آبان

نیروهای نظامی و امنیتی منطقه آمل می دانستند که تجمع نیروهای اتحادیه کمونیست ها در جنگل به قصد ضربه زدن به نظام جمهوری اسلامی است ، لذا با هدف خنثی کردن توطئه آنها به مقر آنان که در 3 کمپ بین جاده امامزاده عبدالله و جاده معدن قرار داشت ، حمله بردند .

البته دشمن بعد از شکست در درگیری 18 آبان ، از سازماندهی نیروهای خود تغییراتی را ایجاد کرده بود . با حمله نیروهای نظامی در صبح جمعه 23/8 که البته بخشی از آنان از شب قبل در جنگل مستقر شده بودند ، کمپ های پایین و وسط مورد حمله قرار گرفتند .

" در این روز طبق معمول یک دسته برای نگهبانی به جاده معدن رفت و من به همراه 5 نفر دیگر ، کاظم ، کوروش ، امیر ، صمد و مرتضی برای کشیک رفتیم که با شنیدن صدای ماشین درگیر شدیم و هراسان به کمپ بالا رفتیم که کاک محمد به ما اعتراض کرد و گروهی را به مقابله آنها فرستاد ." (1)

با اطلاعاتی که نیروهای ارتش مهاجم از وضعیت استقرار جنگلی ها داشتند ، توانستند به راحتی آنها را فراری دهند . " بچه ها به سمت کمپ بالا رفتند و همه آذوقه را به آنجا بردند تا حداقل کمپ بالا که مشرف بر تپه بود حفظ شود ؛ ولی درگیری ها به آنجا هم رسید . (2)

در جریان عقب نشینی ، یکی از نیروهای سربداران جنگل به نام کاظم در جنگل گم شد و احتمالاً به طور کلی از صحنه جنگ گریخت ؛ چون دیگر خبری از او نشد . منوچهر آر.پی.جی با سلاح خویش به یکی از ریوهای ارتش شلیک کرد و 11 نفر از نیروهای سپاه و ارتش را به شهادت رسانید . از نیروهای اتحادیه نیز محمد شیرازی کشته شد و دو نفر دیگر زخمی شدند. (3)

اما اتحادیه کمونیست ها پس از شکست در جریان 18 آبان و فرار از صحنه درگیری 22 آبان ، دست به عملیات روانی زد و برای این که روحیه نیروهای خود را حفظ کند ، آمار شهدای سپاه و ارتش را بسیار بیشتر از آمار واقعی اعلام کرد : " به قول های مختلف نیروهای جمهوری اسلامی 40 یا 44 نفر شهید دادند ." (4) یکی دیگر از سربداران در اظهار نظری تأمل برانگیز می گوید : " 9 _ 11 نفر از آنان توسط افراد جنگل به خاک سپرده شدند . " (5)

تا واقعه ی 6 بهمن آمل چندین درگیری بسیار محدود دیگر رخ دادند که مهم ترین آنها ، درگیری کوچک " زرکه " بود .

• تسخیر شهر آمل (واقعه 6 بهمن)

سرانجام بیش از 100 نفر از اعضای اتحادیه کمونیست های ایران در اول بهمن 1360 از مقر خود در جنگل به سمت شهر آمل به راه افتادند . با توجه به برف سنگینی که آمل و اطراف آن را پوشانده بود ؛ عبور از رودخانه های متعدد با طناب صورت گرفت .

پشت سر گذاشتن این مسیر به خاطر سختی راه و مشکلات تردد 3 روز به طول انجامید ، البته با توجه به برف بودن زمین این وضعیت پیش بینی شده بود و در طراحی عملیات قرار بود که عملیات در روز 5 بهمن انجام گیرد که در اثر خستگی به 6 بهمن موکول شد : " نیروهایمان در روز 5 بهمن به شهر رسیدند و شب را همگی در خانه من بودند تا صبح ." (6)

بنابراین ، نیروهای شورشگر از ساعت 5/5 صبح به خانه مادری محمدرضا سپرغمی که در آن زمان ، مادر و همسر و فرزندش را به تهران فرستاده بود ، رسیدند . گروه تصور می کرد که در مرحله آخر ورود به شهر نیاز به 5 ساعت راهپیمایی دارد ، ولی این پیاده روی 10 ، 12 ساعت به طول انجامید و در نتیجه ، عملیات یک روز به تعویق افتاد.(7) نیروها از فرط خستگی حتی توان روی پای خود ایستادن را هم نداشتند : " حتی بعضی از بچه ها از فرط خستگی به محض لحظه ای ایستادن ، سر پا خواب شان می برد و جا می ماندند و گم می شدند ." (8)

شب 6 بهمن به هر شکلی بود در خانه سپرغمی اقامت کردند و به کشیک محل که عضو انجمن اسلامی بود ، به دروغ گفتند : " مأمور ویژه هستیم و از تهران آمده ایم . قرار است جنگلی ها به شهر حمله کنند . ما آمده ایم تا با آنها مقابله کنیم ." (9) حتی از او خواستند که رازداری کند تا ضد انقلاب متوجه نشود و آن فرد هم به آنها اطمینان داد . در ساعت 9 شب ، گروهها به تدریج از خانه یل محمد بیرون آمدند . (10)

سرانجام با عبور از رودخانه هراز که از حاشیه شهر آمل می گذرد ، وارد محله اسپه کلا شدند و در مکان های مقرر ، استقرار یافتند . مقر بسیج که در آن سوی رودخانه نزدیک ترین هدف نظامی مهاجمین بود ، به محاصره در آمد .

گروه ها هر کدام کارشان در یک قسمت شهر بود . تقریباً 17 نفر مسئول حمله به بسیج بودند . درگیری در ساعت 11:45 آخر شب 5 بهمن شروع شد . گروه های عمل کننده دیگر در دادگاه انقلاب و سپاه ، که این 3 هدف از عمده ترین اهداف گروه سربداران بود ، وارد درگیری شدند .

در حین عبور از خیابان های شهر ، هر گاه با نیروی مسلح یا افرادی که ظاهر حزب اللهی داشتند رو به رو شدند ، به آنها حمله می کردند و آنها را به شهادت می رساندند و یا زخمی می کردند و با کمال شقاوت رفتار می کردند .

برنامه اصلی این بود که حتی الامکان نیروهای سپاه و بسیج را از کار بیندازند و بعد از آن ، مردم را به قیام دعوت کنند ؛ زیرا طبق تحلیل های تشکیلات ، آنها مطمئن بودند که مردم به آنها خواهند پیوست .

غلامرضا سپرغمی که خود از اهالی رضوانیه بود ، مأموریت داشت تا با اهالی آنجا صحبت و آنها را جمع آوری کند تا به صحبت های مسئولین تشکیلات گوش فرا دهند و در " قیام فوری " مشارکت کنند ، ولی او در این امر موفق نشد و حتی به در خانه دو تن از آشنایان خود رفت و پاسخی نشنید :

" من در ابتدای شب به محله رضوانیه رفتم و در 2 خانه را زدم (11) که اولی بدون اینکه حتی در را باز کند ، از همان پشت در با فحش از ما پذیرایی کرد . خانه دوم فقط در را باز کردند ، ولی هیچ کس بیرون نیامد . در تمام طول شب و پس از آن تا صبح و تا ظهر ، من در همان محله در بین افرادی که با روشن شدن روز از خانه بیرون آمدند ، بودم . (12)

در آن سوی شهر نیز درگیری با مقر سپاه پاسداران ادامه داشت :

" درگیری در اطراف سپاه بود و نیروهایمان سپاه را در محاصره داشتند و در کوچه های اطراف سپاه ، مقر سپاه را تحت نظر گرفته بودند . دو نفر موتور سوار را قبل از ظهر دستگیر و یکی را در خیابان اعدام انقلابی کردیم . نفر دوم که دستش تیر خورده بود ، فرار کرد .

به دلیل نیامدن و نپیوستن مردم صحبت شد که مردم نیامدند و حالا چه کار کنیم ؟ عقب نشینی کنیم یا بمانیم ؟ مرکزیت توصیه کرد درگیری را ادامه بدهیم و ما ادامه دادیم . (13) اما اوج درگیری ها در اطراف مقر بسیج بود که از اعضای سربداران 11 نفر جلوی ساختمان بسیج کشته شدند . اطراف مخابرات و فرمانداری نیز از مکان های درگیری بودند .

نیروهای مهاجم با قرار دادن 2 یا 3 گاری خیابان را بستند و شروع به تیراندازی کردند تا مردم به آنها ملحق شوند . به ما گفته بودند به محض تیراندازی ، مردم به شما ملحق می شوند . یک نفر به نام محمود آملی هم بلد ما بود ، ولی مردم نیامدند . " (14)

7

تیراندازی و سپس تسخیر شهر تا 6 صبح ادامه داشت ، اما با آغاز صبح ششم بهمن ، حماسه مردم آمل شکل گرفت و صدها نیروی داوطلب مردمی با روی آوردن به مقر سپاه و گرفتن اسلحه به مقابله سربداران جنگل رفتند . سنگربندی ها آغاز شد . از زن و مرد و پیر و جوان همگی با آوردن شن و گونی اقدام به سنگرسازی و نبرد سنگر به سنگر کردند تا آنجا که آمل لقب " هزار سنگر " گرفت .

رفته رفته به تعداد نیروهای ضد شورش که از روستاهای اطراف می آمدند و از مردمان وفادار به امام و انقلاب اسلامی بودند ، افزوده می شد . البته در شب حادثه هم ، از مردم آمل هر کس که خود را به خاطر صدای تیراندازی به سپاه و بسیج رسانده بود ، دستگیر ، اسیر و یا شهید شده بود. (15)

سازماندهی و ساماندهی نیروهای مردمی از ساعت 7 صبح آغاز شد و تا 8 صبح به پایان رسید . هر چند نهادهایی چون سپاه و بسیج به خاطر نوپایی این نهادها تجربه لازم را نداشتند ، ولی شور و اشتیاق بسیار بالا برای مقابله با ضد انقلاب ، جایگزین هر نارسایی شد . حمله مردم حزب اللهی به ضد انقلاب در دو محور اساسی ، یعنی در همان مناطقی که دشمن تمرکز داشت ، صورت گرفت .

در ادامه حضور مردم ، واحدهای کوچک تری از کوچه و خیابان ها به راه افتادند و خود را به مناطق درگیری رساندند . برخی از نهادهای انتظامی چون کمیته انقلاب اسلامی ، شهربانی و ژاندارمری در بخش هایی از شهر مانع ورود مردم به صحنه درگیری می شدند تا بدان ها آسیبی وارد نشود ، اما مردم در چند بخش اساسی ایفای نقش کردند که به ترتیب اهمیت بدین شرح هستند :

• کمک در ایجاد سنگر و مواضع دفاعی

• تلاش برای دستگیری دشمن

• درگیری مسلحانه و جنگ تن به تن با دشمن

• کشف محل استقرار دشمن

• تخلیه شهدا و کمک به مجروحین . (16)

یکی از ابتکارات جالب نیروهای بسیجی در نبرد با دشمن این بود که پشت یک وانت نیسان سنگر درست کرده بودند و وانت با دنده عقب به سمت دشمن حرکت می کرد ؛ نیروهای بسیجی پشت سنگرهای ساخته شده در وانت به سمت دشمن تیراندازی می کردند و راننده هم از تیراندازی دشمن در امان بود .

نقش مردم در این درگیری غیر قابل تصور بود ، به طوری که در ساعات اولیه این نبرد دلاورانه ، مردم تمام سطح شهر را پوشانده بودند و از خارج شهر با سرعت تمام وانت وانت شن و ماسه به داخل شهر می آوردند :

" در حین درگیری شدید در حدود ساعت یازده بود که وانت هایی که کیسه شن حمل می کردند ، از جاده رد شدند . ما ابتدا ایست دادیم که آنها توجه نکردند . یک بار به یک وانت به منظور ترساندن آنها شلیک کردیم که فرار کردند . یکی دو بار هم وانت ها را گرفتیم و گونی آنها را خالی کردیم ." (17)

ولی تعداد وانت ها آنقدر زیاد بود که محافظان جاده ، کاری نمی توانستند بکنند . جنگ و گریز مردم و نیروهای انتظامی منجر به کشته شدن و دستگیری عده ای از مهاجمین شد و در همان روز سه شنبه ، 6/11/60 ، دشمن تمام مواضع خود را از دست داد . (18)

در ساعت 4 بعد از ظهر دشمن شروع به عقب نشینی کرد و در دو باغ حاشیه شهر موضع گرفت :

" بعد از عقب نشینی وارد یک باغ بزرگ شدیم . در همان موقع صدای الله اکبر و صدای جمعیت زیادی از درون باغ آمد . بچه ها فهمیدند که باغ در محاصره است و از هر طرف که بخواهیم برویم به آنها بر می خوریم . در آنجا بچه ها تیراندازی هوایی کردند ، چون امکان داشت همدیگر را بزنیم ." (19)

 

افرادی که در برخی از محلات مانند رضوانیه مستقر بودند تا شاید مردم در روشنی روز به آنها بپیوندند ، نومیدانه به جنگل برگشتند : " من تا ظهر در همان محله ماندم و با شدت گرفتن درگیری در پیرامون محله و تنگ شدن حلقه محاصره ، جزو اولین گروهی بودم که به طرف جنگل برگشتیم." (20)

 

در واقع پس از یورش بی امان مردم و کشته شدن 34 نفر از گروه سربداران ، به ویژه کشته شدن کاک اسماعیل ، مسئول کمیته نظامی ، گروه به طرف جنگل عقب نشینی کرد . در این حماسه جاودان ، از مردم قهرمان آمل 40 شهید و 120 نفر زخمی شدند .

 

پی نوشت:

1. آرشیو مرکز اسناد ، پرونده محمود آزادی ، ش 24181

2. همان

3. پرونده محمدرضا سپرغمی ، ش 18295

4. همان

5. علی علیزاده ، پرونده ش34180

6. پرونده محمدرضا سپرغمی ، ش 18295

7. پرونده محمود آزادی ، ش 24181

8. همان

9. پرونده غلامرضا سپرغمی ، ش 24142

10. پرونده بهروز فتحی ، ش 24144

11. خانه اول پیرزاد و خانه دوم خاتم نژاد

12. پرونده غلامرضا سپرغمی ، ش 24142

13. پرونده محمدرضا سپرغمی ش 18295

14. پرونده محمود آزادی ، ش 24182

15. مهدی خانی ، پیشین ، ص 154

16. همان ، ص 174

17. پرونده بهروز فتحی ، ش 24144

18. حماسه مردم آمل ، چاپخانه ستاد مرکزی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ، تهران 1361 ، ص 20

19. پرونده علی علیزاده ، شی 24180

20. پرونده غلامرضا سپرغمی ، ش 24142

 

اسناد اتحادیه کمونیست های ایران در واقعه آمل(7)


مطالب پربازدید سایت

مردم آلبانی استرداد و خروج اعضای گروهک منافقین را از دولت خود مطالبه کنند

دادگاه رسیدگی به اتهامات سرکردگان گروهک تروریستی منافقین آغاز شد

سوم اردیبهشت سالروز ترور شهید سپهبد محمدولی قرنی؛

روایت تنها شاهد اولین ترور

فرزند شهید آقامیری می‌گوید منافقین باید به اشد مجازات محکوم شوند

فرزند شهید ترور: منافقین به اشد مجازات محکوم شوند

دبیرکل بنیاد هابیلیان در دیدار جمعی از جوانان و نوجوانان بهشهری:

حیات رژیم صهیونیستی وابسته به ترور است

جدیدترین مطالب

سوم اردیبهشت سالروز ترور شهید سپهبد محمدولی قرنی؛

روایت تنها شاهد اولین ترور

فرزند شهید آقامیری می‌گوید منافقین باید به اشد مجازات محکوم شوند

فرزند شهید ترور: منافقین به اشد مجازات محکوم شوند

مردم آلبانی استرداد و خروج اعضای گروهک منافقین را از دولت خود مطالبه کنند

دادگاه رسیدگی به اتهامات سرکردگان گروهک تروریستی منافقین آغاز شد

دبیرکل بنیاد هابیلیان در دیدار جمعی از جوانان و نوجوانان بهشهری:

حیات رژیم صهیونیستی وابسته به ترور است

دبیرکل بنیاد هابیلیان در دیدار با خانواده شهید کامیاب مطرح کرد:

مجازات منافقین را در محاکم بین المللی نیز دنبال خواهیم کرد

بنیاد هابیلیان (خانواده شهدای ترور کشور)

باز هم تروریسم و باز هم کاپشن صورتی

حمله تروریستی به سه نقطه شهرستان چابهار و راسک

تعداد شهدای حمله تروریستی به راسک و چابهاربه 16 نفر رسید

فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31

دانلود فیلم های تروریستی ایران و جهان