استراتژي براندازي از درون خاك عراق (6)

Mive Terror

آقاي رشيد : نظام ما را به يك نظام فئوداليستي تشبيه كرده ؟

آقاي طاهري : مي گويد : جمهوري اسلامي نظام ما قبل سرمايه داري است كه به دليل جنگ و به دليل خفقاني كه به وجود آورده بين مردم و ملت فاصله افتاده است . در نتيجه آن بخشي از مردم هم كه طرفدار نظام بودند به دليل فعاليتي كه ما در مرزها داشتيم ، جمهوري اسلامي مجبور شده نيروهاي طرفدار خودش را به جبهه ها بياورد . براي چه ؟ چون ارتش جواب نمي داده ، مجبور شده نيروهاي داوطلب را بياورد . در نتيجه شهرها از نيروهاي اصلي كه بايستي مدافع شهرها باشند خالي شده و نيرويي هم وسط راه نيست !چرا نيست ؟ چون مردم بي تفاوت هستند ، مردم به دليل تورم ، مشكلات اقتصادي ، بيكاري و .... بي تفاوت شده اند ، در نتيجه اگر ما از اينجا شروع كنيم تا شاه نشين قلعه مي توانيم پيش برويم .

بر اساس اين تفكر زماني كه در آن حمله مي كند مي گويد : در جبهه اي به عرض يك جاده مي توانيم به تهران برسيم . با اين تفكر ما مي توانيم چه كار كنيم ؟ چند سال قبل از اين كه سازمان اين خط مشي را استفاده كند ، در اوگاندا چنين اتفاقي افتاده است . چه چيزي وجود داشت ؟

يك گارد ملي داشت و يك ارتش وجود داشت . گارد ملي از شاه اوگاندا ، رئيس جمهوري حمايت مي كرد و ارتش هم مرزها را محافظت مي كرد ، وقتي چند نفر انقلابي از بيرون حمله كردند و آمدند در اوگاندا انقلاب شد . دولت گرفته شد و تمام شد و رفت . سازمان مي خواست از اين شيوه استفاده كند ، از اين تفكر مي خواست استفاده كند و اين كار را انجام دهد .

آقاي رشيد : او لااقل از نيروهايش استفاده كرد در اين ....

آقاي طاهري : اما چه نقصي در اين خط مشي وجود داشت ؟ نقصي كه وجود داشت اين بود كه اساساً اين استراتژي براي دوران ما قبل سرمايه داري يعني دوران فئوداليسم است . در حالي كه رجوي يا سازمان در چند مقطع به شدت تأكيد كردند بر سرمايه داري يا وابسته بودن بورژوازي ايران .

در سال 1348 هم در نشست تبريز وقتي كادرهاي همه جانبه سازمان در آنجا تشكيل جلسه دادند ، در آن نشست مي خواستند كه استراتژي از دلش بيرون بيايد . گفتند نيروهايمان سرخورده شده اند و ديگر كار فكري ، مطالعاتي و .... به دردشان نمي خورد . بايستي چه كار كنيم ؟

بايستي استراتژي مان را مشخص كنيم ، در آنجا آمدند اوضاع سياسي ، اقتصادي و اجتماعي ايران را بررسي كردند ، يكي از نتايج آن جمع بندي اين بود كه ايران كشوري است وابسته به سرمايه داري خارجي و بورژوازي وابسته آن .

آقاي دروديان : قبل از انقلاب به اين جمع بندي رسيده بودند ؟

آقاي طاهري : دو مرتبه در آستانه پيروزي انقلاب يعني چند ماه قبل از اين كه انقلاب پيروز بشود ، در زندان چه كار كردند ؟ اگر شما كتاب كارتر يا امپرياليسم را بخوانيد كه سازمان نوشته بود ، پنج شش تا كتاب در آن زمان نوشته اند ، زمامداري كارتر يك كتابش بود و يك كتابش امپرياليسم بود كه سازمان چاپ كرد ، دقيقاً همين تحليل در اين كتاب است ، مي گويد : ايران كشور سرمايه داري است .

آقاي دروديان : چرا به اين تحليل تأسي مي كنند ؟

آقاي طاهري : سؤال اصلي اينجاست كه سازمان با چه تحليلي اين كار را كرد ؟ نيروها از سازمان مي پرسند شما كه مي گوييد از اين تفكر استفاده كنيم ، اين تفكر كه براي ما قبل سرمايه داري است . ما قبلاً اشاره كرديم كه مي گفتند جمهوري اسلامي يا ايران كشور سرمايه داري است ، پس چرا چنين چيزي را استفاده مي كنيد ؟

در پاسخ اعضا يك حرف فوق العاده بي ربطي مي زند و بر اين اساس توضيح مي دهد . وقتي مي خواهد بيايد اين را زميني اش كند و توضيح بدهد كه بين ملت و مردم فاصله وجود دارد ، مي آيد زنداني هايش را مي گويد ، چقدر مردم در زندان ها هستند ؟ چقدر كشتار كرده است ؟ چقدر اعتراضات كارگري وجود دارد ؟

آن زمان ها اگر يادتان باشد اين تفاوت خيلي زياد بود ، مثلاً تعداد زيادي از اين اعتراضات كارگري كه مردم براي حقوق شان يا بيكاري شان تظاهرات مي كردند ، همه اينها را كنار هم مي گذارد و از مجموع اينها نتيجه مي گرفت كه : جمهوري اسلامي نظام سرمايه داري به معني ارتباط تنگاتنگ دولت و ملت نيست به جهتي ....

آقاي دروديان : پس اين تحليل پشتوانه عمليات هاي كوچك هم هست و تشكيل ارتش آزاديبخش را هم شامل مي شود .

آقاي طاهري : بله ، اين تفكر براي اين است كه مي گويد : دولت هاي ما قبل سرمايه داري را با جنگ مانوري مي شود سرنگون كرد . جنگ مانوري به معني همين كودتا ، يعني از بيرون مي شود با يك حركت اين شكلي آمد و جمهوري اسلامي را سرنگون كرد!

آقاي دروديان : برای همین اينها مرصاد را انجام دادند كه به سمت تهران بيايند .

آقاي دروديان : 28 تير پذيرش قطعنامه است و 29 آتش بس بر قرار شد .

آقاي دروديان : به نظر من اگر سازمان در ماجراي جنگ نمي آمد ، قطعاً سرنوشت جنگ عوض مي شد . خود سازمان چندين بار توي مذاكراتي كه با همين مسئولين عراقي داشته است ، دقيقاً به آنها مي گويد كه ما در جنگ به شما كمك كرديم . در مراحل بعدي هم با آنها مذاكره مي كنند ، هميشه اين نكته را به آنها گوشزد مي كنند . يعني به عنوان يك تشكيلاتي كه ما به شما اطلاعات مي داديم به ما نگاه كنيد .

وقتي عراق يك موشك به ايران مي زد در عرض پنج دقيقه ما متوجه مي شديم ، يعني بر اساس تخليه هايي كه سازمان انجام مي داد ، مشخص مي شد موشك به كجا خورده ؟ چند نفر كشته شده ؟ شهدا چه كساني هستند ؟ مجروحين در كدام بيمارستان خوابيده اند ؟ و كوچه و پلاك و .... را همه را دقيقاً در اختيار صدام مي گذاشتند .

مجموعه اطلاعاتي كه سازمان به صدام مي داد ، مجموعه خط مشي و استراتژي كه به آنها نشان مي داد و اصلاً آنها را راهنمايي كرد كه ايراني ها چطوري ضربه پذير هستند ، تمامش را خود صدام هم مي دانست كه مديون چه كسي است ، مديون سازمان است .

آقاي دروديان : ببخشيد اگر از بحث شما بخواهيم نتيجه بگيريم ، شما به هر جهت معتقد هستيد كه منافقين در استراتژي شكست خوردند . مرصاد يعني شكست در استراتژي .


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31