از چنگال سازمان خون می چکد

مهران اصدقی : خوب! بعد از این جریان وقتی خسرو در جریان عملیات دستگیر می شود موضوع از طریق تلویزیون افشا می شود و به قدری واقعه وحشتناک بود که سازمان مجبور می شود آن را انکار کند . چرا که با موج انزجار و تنفر مردم روبرو شده بود . در قبال این مسئله در داخل تشکیلات این طور عنوان شد که پس از اجرای آن عملیات ، آن عده ساواکی مامور تعقیب و مراقبت کاملا از بین رفته اند و یا دیگر تهدیدی برای ما محسوب نمی شوند و ما در این جریان پیروز شده ایم . در حالی که همه اینها توجیهی برای ماست مالی کردن قضیه بود . بعد از ضربه دهم مرداد هم سازمان می گفت آن را یک عده ساواکی زده اند. در حقیقت این مسئله مشخص می شود که به کار بردن لفظی مثل ساواکی لااقل به این دلیل بود که سازمان می خواست رابطه ای بین این نظام و امپریالیسم برقرار کرده باشد در حالیکه این جمهوری اسلامی نبود که از ساواک استفاده می کرد بلکه این ما بودیم که روش ساواکی ها را انتخاب کرده بودیم و برای حفظ موجودیت خودمان دست به شکنجه زدیم . همانطور که ساواک هم برای حفظ موجودیت خودش دست به شکنجه می زد .

در جزوه ای که منافقین در رابطه با این افراد ساواکی ! انتشار دادند گفتند این افراد عموما مسن و سی ساله هستند . حال باید پرسید آیا این نوجوان 17 ساله ( طالب طاهری ) که ما گرفتیم شکنجه کردیم یک ساواکی وابسته بود ؟ سابقه دار بود ؟ و با رژیم شاه همکاری می کرد ؟

این ضربه ها را ما از کانال ساواکی ها نخورده بودیم این مسئله کاملا روشن بود که ارگانهای انقلابی با همکاری مردم و سازمان اطلاعاتی 36 میلیونی بر ما ضربه می زدند و سازمان این نکته را هم خودش خیلی خوب می دانست ولی در عمل مردم را شکنجه می کرد چرا که آن خط و ایدئولوژی که این همه کشتار بقال و سبزی فروشی و ... به راه انداخته انتهایی جز شکنجه نمی توانست داشته باشد و دقیقا این خط از ماهیت حیوانی سازمان ناشی می شد .

بعد از کشف اجساد، سازمان اعلام می کند که خسرو زندی اصلا هوادار ما نیست ، در حالیکه من در اینجا به عنوان فردی که مستقیما در این عمل شرکت داشتم و از عاملین این جریان بودم به عنوان فرمانده اول نظامی منافقین در تهران می گویم : خسرو زندی یکی از اعضای واحدهای عملیاتی بخش ما بود و در این جریان شرکت داشت و اگر سازمان تا به حال خسرو زندی را انکار می کرده مرا دیگر نمی تواند انکار و تکذیب کند و بگوید کار ما نبوده و یا اشتباه کردیم .

در اینجا آقای رجوی مسئول شورای ملی مقاومت و فرمانده به اصطلاح سیاسی - نظامی سازمان ، آقای زرکش قائم مقام و مسئول اول و فرمانده اول سیاسی - نظامی سازمان ، آقای محمود عطائی عضو مرکزیت و فرمانده ستاد عملیات سازمان ، آقای مهدی افتخاری عضو فرمانده اطلاعات و عملیات ویژه ( که از ترس خودش را در نشریات فتح الله معرفی می کند ) بخصوص آقای مهدی کتیرائی که مسئول من بوده و در جریان شکنجه و بازجوئی ها قرار دارند بایستی در مقابل سوالات مطرح شده جواب بدهند و از ماست مالی کردن قضیه بپرهیزند . بله آقایان! اگر می بینید که من وقایع را افشا می کنم شاخ در نیاورید . اگر چه می دانم الان شاخ در آورده اید ولی آقایان حقیقت تلخ است وسازمان از چنگـــالش خون می چکـد.

جریان به هیچ وجه بدین شکل نبود که توسط عده خاصی صورت گرفته باشد و یا مثلاً طاهر از پیش خود این کارها را انجام داده باشد . بلکه دقیقا در اجرای تمامی خطوطی بود که به بخش ویژه نظامی سازمان داده شده بود . من اگر به عنوان یکی از عاملان آن جریان سازمان و مرکزیت را مسئول این جریان می دانم به آن علت است که بایستی در قبال خون این شهدا و خانواده آنها پاسخ گو باشند . همانطور که دیدیم ، انتهای جریان به اینجا ختم شد که بایستی مردم را شکنجه کرد . بعد از این جریان بود که دیگر سازمان و بخش ویژه هیچ جنایتی نماند که انجام نداده باشد چون راه به جائی نبرده بود .