بعد از شنیدن خبر شهادت ایشان شوکه شدم و هنگامی که شنیدم مقاومت کرده و شهید معرکه شده، خدا را شکر کردم، زیرا خودش همیشه از خداوند میخواست ذلیل نشود و عزت پیدا کند و به این عزت رسید، این شهادت مبارکش باشد.
«شهید ابوالقاسم اسدی» معاون کنسولی و اقتصادی سفارت ایران در صنعا بود که در ماههای پایانی ماموریتش در این کشور به سر میبرد.
وی ظهر روز شنبه 28 دی ماه در اقدامی تروریستی مورد اصابت چندین گلوله قرار گرفت و به دلیل شدت جراحات در ناحیه دستها و سینه پس از انتقال به بیمارستانی در صنعا به شهادت رسید.
پیکر این شهید والامقام پس از تشییعی باشکوه در قطعه 29 گلزار شهدای بهشت زهرا(س) به خاک سپرده شد.
در ادامه، مصاحبه باشگاه خبرنگاران جوان با همسر این دیپلمات شهید، سرکار خانم «سهیلا اسدی» را خواهید خواند.
متن این مصاحبه به شرح ذیل است:
آقای اسدی در چه سالی و در کجا به دنیا آمدند؟
ایشان اول آذر ۱۳۳۹ در یکی از محلههای جنوب شهر تهران به دنیا آمد و در همان منطقه بزرگ شد، به همراه حاج آقا مطلبی پیش نماز مسجد ابوذر فلاح در امورات پیش از انقلاب فعالیت میکرد در همین راه تمام هدفهای زندگی خود را مشخص کرد، آدمی بود که نسبت به نماز، روزه، خمس و تمام مسائلی که مربوط به یک بچه مسلمان میشد بسیار توجه میکرد و به حلال و حرام بودن لقمه زندگی بسیار توجه داشت و یک بچه مسلمان واقعی بود.
تحصیلات ایشان تا چه مقطعی بود؟
شهید اسدی در حوزه اقتصاد تحصیل کرده بودند و از نظر پایه کاری در این مسیر در ردههای خوبی قرار گرفته بود.
از نحوه آشناییتان با همسرتان بفرمائید و حاصل این ازدواج چند فرزند است؟
ما با هم همکار بودیم، اتاق کارمان کنار یکدیگر بود، در واقع بنده کارمند وزارت خارجه بودم و بعد از ازدواج ایشان شرط گذاشتن که من سرکار نروم و قبول کردم، بنده و همسرم در 4 اردیبهشت سال 1366 ازدواج کردیم و در مهرماه همان سال در خارج از کشور ماموریت بودیم و پسر بزرگم در سال ۶۷ در چین به دنیا آمد، دخترم سال ۶۹ و پسر کوچکم در سال ۷۷ به دنیا آمد و در این ۲۶ سال زندگی حدود ۱۲_۱۳ سال را در خارج از کشور گذراندیم.
رابطه ایشان با شما و فرزندانش چگونه بود؟ اخیرا دخترتان دل نوشتهای با این عنوان که «پدر من بهترین بابای دنیا بود» در وصف پدرشان نوشته بودند و در صفحههای مجازی منتشر کرده بودند، این نشان از رابطه عمیق پدر و فرزندی است، از این ارتباط بگوئید؟
این رابطه به گونهای بود که در حال حاضر وجود، محبت و عشقش را در خانه احساس میکنیم و همیشه مرا با لفظ خانم صدا میزد و خیلی احترام میگذاشت و من گاهی اوقات به او میگفتم شرمنده محبت شما میشوم، عاشقانه بچههایش را دوست داشت و به نحو خاصی ناز و نوازششان میکرد و به خاطر همین دوست داشتن زیادش، نبودش کمی برای فرزندانش سخت است.
دلنوشتههایی را دخترم فاطمه در شب قبل از شهادت پدرش نوشته بود یکی از آنها را منتشر کرد، او اهل قلم است و خوب مینویسد زیرا از عمق دلش برمیآید بنابراین به دل مینشیند.
وقتی خبر شهادت همسرتان را شنیدید آن لحظه چه احساسی داشتید؟ آیا بر شما الهام شده بود که امکان دارد روزی برای همسرتان این اتفاق بیافتد؟
بعد از شنیدن خبر شهادت ایشان شوکه شدم و هنگامی که شنیدم مقاومت کرده و شهید معرکه شده، خیلی لذت بردم خدا را شکر کردم، زیرا خودش همیشه از خداوند میخواست ذلیل نشود و عزت پیدا کند و به این عزت رسید، این شهادت مبارکش باشد.
احساس میکردم که یک روزی این اتفاق برای همسر من نیز رخ دهد، زیرا شرایط در یمن به گونهای بود که هر لحظه امکان داشت اتفاقی بیفتد و همسرم این مسیر را آگاهانه رفت و میگفت: «من نروم چه کسی باید برود، دینی را که به گردن دارم باید ادا کنم، در این کار قرار گرفتهام که بتوانم خدمت کنم پس نباید از شهادت هراسی داشته باشم و ناراحت شوم از اینکه ممکن است هرلحظه اتفاق بدی برایم بیفتد.»
خودم نیز در تابستان امسال 3 ماه در این کشور بودم این مسئله را کاملا حس میکردم، زیرا آنقدر افراد مسلح اطراف ایشان زیاد بود که هر لحظه امکان رخ دادن اتفاقی وجود داشت و این به صلاح خداوند بود و خواستهاش اجابت شد.
شهید اسدی در کشور یمن اقامت داشتند؟
خیر، ایشان ماموریت 2 ساله داشتند و گاهی اوقات برای کار اداری به مدت یک هفته به تهران میآمدند و دوباره باز میگشتند ولی به صورت ثابت در این کشور مامور به انجام وظیفه بودند.
نقش شما در ایستادگی در برابر حرکتهای تروریستی مهم است، زیرا این گروهها احساس خوشحالی میکنند که فرزندان انقلاب را ترور و فکر میکنند این پروسه همچنان ادامه دارد، چه پیامی برای دشمنان انقلاب اسلامی دارید؟
نه تنها برای گروههای تکفیری، سلفی و وهابیون بلکه به دست اندرکارانی مثل سازمان ملل و مجامع بینالمللی که میدانند چه چیزی میگذرد و سکوت کردند، میگویم که ببینند چه شیعه ستیزی رخ داده و با کشتن شیعههای حضرت علی(ع) چه کار میکنند، دلم میخواهد حق و حقوق انسانها را پایمال نکنند، خودشان میدانند که پایمال میشود و از بین میرود، اما آن خونی که به ناحق بر زمین ریخته بدون منتقم نمیماند، مانند جوشش خون امام حسین (ع) که تا الان باقی است و مختار به خون خواهیاش قیام کرد، امثال این افراد نیز هستند که قامت راست کنند و انتقام بگیرند، طلایهدار این ملک امام زمان(عج) و ولایت فقیه است و ما خیالمان راحت است که آن کسی که بالا نشسته نمیگذارد خون شهیدانمان پایمال شود و شیعیان علی(ع) نیز انتقام این خون ریخته شده راخواهند گرفت به همین دلیل دلمان قرص است، چون دنیا گذرا است،خوشا به سعادت آنها که در این مسیر قدم گذاشتند و به درجه اعلی رسیدند خداوند هم عزت میدهد هم خواری، به شوهر من عزت داد و من خیلی ممنون خدایم.
آقای اسدی شاید یک فرد معمولی بود و حقیقتا با حضور بیشماری که مردم در تشییع جنازه داشتند و با دلداریهایی که میدادند، دیدم که این جمعیت عظیم همان عزتی را به وجود آوردند که خداوند داده بود، کاش خداوند این عزت را به من هم بدهد و این همه سربلندی را از من دریغ نکند.
دولت یمن چه اقداماتی را به دنبال این حرکت تروریستی انجام داده است؟
هیئتی از ایران برای بررسی این مسئله به یمن رفته است، دقیقا در شب ولادت پیامبر اکرم (ص) این حادثه رخ داد و این عمل آنها نشان داد که چقدر با شیعه مخالفند و به دنبال تفرقه افکنی میان شیعه و سنی هستند و با این کار خودشان را رسوا کردند.
اگر این وهابیون که میگویند کارمان درست است و جایمان بهشت است و افتخار میکنند که شیعه را به شهادت رساندهاند و شیعه ستیزی میکنند، باید بدانند که در این مسیر راه به جایی نخواهند برد.
دشمنان باید بدانند که باید در مسیر ما قرار بگیرند و به ما افتخار کنند و ما نیاز نداریم که دنباله روی مسیر آنها باشیم، خدا ما را سرافراز کرده است.
ما میخواهیم رابطه حسنه و انسانی باشد، نه روابطی که آنها میخواهند، ظاهر و باطنشان یکی نیست.
تاریخ در این مسئله ورق خورده است، از زمانی که نبی اکرم(ص) در دوران جاهلیت به درجه پیامبری رسید و حضرت علی (ع) را به عنوان ولی و سرپرست خویش معرفی کرد، همین گروه در پستو جمع شده و با هم هماهنگ کردند و دستور پیامبر (ص) را نادیده پنداشته و حضرت علی (ع) را به عنوان ولی و سرپرست قبول نداشتند در حالی که در خطبه غدیر نیز این مطالب آمده بود و خود نیز این مسائل را میدانستند و سعی در تحریف تاریخ دارند و میگویند این حضرت چهارمین خلیفه است و ایشان را جز امام نمیدانند.
این افراد دوست ایران نیستند بلکه دشمنان این کشورند، در واقع دوستانیاند که در پوستهای قرار گرفتهاند، مانند گرگی که داخل میش رفته است.
وقتی چهره واقعیشان دیده شود مشخص میشود که چه هستند، این پروسه اسلام ستیزی همچنان ادامه دارد تا زمانی که ریشه ظلم کنده شود و آن نیاز به اتحاد مسلمانان شیعه و سنی دارد که پشت سر هم بایستند و از اعتقادات هم دفاع کنند و این کار در ابتدا زمینهسازی میخواهد و با فرماندهی امام زمان(عج) میسر خواهد شد، چرا باید در کشورهای عراق، سوریه، بحرین، لبنان این اتفاقات رخ دهد؟ زیرا اتحاد میان مسلمانان وجود ندارد، اگر باهم جمع شوند دشمنان اسلام را به زانو در میآورند، آنها کاری از دستشان برنمیآید و فقط دست به کشتار میزنند و به این کارشان افتخار میکنند و نمیدانند هرچقدر شهیدمان بیشتر شود، استقامتمان نیز بیشتر میشود.
اگر ما واهمه داشتیم و پایمان میلرزید باید در این ۳۴ سال انقلاب میلرزید تا 100 سال دیگر هم اگر عمری داشته باشیم، باز هم پای انقلاب میایستیم و دست از حمایت دینمان برنمیداریم، پیرمردها و پیرزنها نیز ایستادهاند، دین اسلام به راحتی به دست نیامده که به راحتی از بین برود و این دین در زمان پیامبر (ص) یک نهال بوده ولی در حال حاضر بارور شده و تمام جهان را احاطه کرده است، اینها چگونه میتوانند ریشه اسلام را بخشکانند؟!
شهید اسدی نظرشان درباره مشکلاتی که دامنگیر جوانان و جامعه حال حاضر ما شده است، چه بود؟
نگاهشان این بود که نظر خدا به ماست، تا کی باید در راستای وارد کردن کالا زیر سلطه کشورهای بیگانه باشیم؟ وقتی مغزهای متفکر داریم چرا نباید برای خودمان کار کنند؟ باید به جوانان بها داد تا بتوانند با تلاششان ایران را سربلند کنند و برای وارد کردن یک وسیله مجبور نشویم با کشوری که دوست نداریم رابطه داشته باشیم.
استعدادهایی که خداوند در وجود فرزندان ایرانی قرار داده است اقتدار ایران را حفظ خواهد کرد، جوانان باید بلند شوند و فعالیت کنند و این در حالی است که ما منکر مسائل اقتصادی و بحرانها نمیشویم، ولی اگر بخواهیم چیزی را بدهیم تا چیزی را بدست بیاوریم این کار را انجام خواهیم داد، زیرا سرافرازتر میشویم، باید در این مسیر صبور باشیم، زیرا برای چیزی که میخواهیم بدست بیاوریم باید زحمت بکشیم و سختیهایش را نیز تحمل کنیم.
ایران مانند یک «دُرّ» درخشان در منطقه خاورمیانه میدرخشد و برای اینکه این «دُرّ»، درخشش بیشتر شود باید سختیهای مسیر را تحمل کرد تا به نتیجه رسید.
در حال حاضر در مسائل نظامی، صنعت، داروسازی و مرکز پژوهشکده رویان افتخارات زیادی نصیبمان شده است و جمله «خواستن توانستن است» در این مسئله مصداق پیدا میکند، ما نباید بگذاریم که برخی کشورها فکر کنند به آنها وابستهایم، ایران کشوری غنی است و باید از سرمایههایی که خداوند در اختیارمان قرار داده است نهایت استفاده را ببریم، امکانات در کشور وجود دارد و جوانان ما میتوانند با همه امکانات مغزشان را در همین کشور بکار بگیرند.
در پایان این مصاحبه چه نصیحتی به جوانان میکنید؟
بچههای ما آگاه و دانا هستند، ما بچههای انقلاب هستیم، امام(ره) در آن زمان میگفت: امید من به بچههایی است که در این قنداقه هستند و ما راه امام(ره) را میرویم و تا آخر در این مسیر خواهیم ماند و دلمان میخواهد جوانانمان نیز همین راه را ادامه دهند.
جوانان ما به بسیاری از مسائل نیاز دارند و نباید بگذارند سرزمینمان به دست بیگانگان بیافتد، زیرا برای پایداری این کشور خون شهیدان بسیاری ریخته شده و باید از منافع میهن اسلامی دفاع کنند، زیرا در نقطه به نقطه میهنمان خون شهید میجوشد، ریشه اسلام همه جا را گرفته و جوانان باید از خداوند کمک بخواهند و این مهم را قدر بدانند و یا علی بگویند برخیزند، سختیها را تحمل کنند و نگذارند سختیها کمر همتشان را خم کند.