8) مشکلات مالی سازمان
از سریع ترین نتایج تروریست شناخته شدن سازمان یکی به وجود آمدن مشکلات مالی بود و دیگری ریزش نیروهای سازمان ، که البته آن هم به نوبه خود تا حدودی معلول مشکلات مالی به شمار می رفت .
تروریست شناخته شدن سازمان ، مسدود شدن دارایی های آنان در کشورهای اروپایی و آمریکایی ، محدود شدن فعالیت های تجاری آنان ، تعطیلی مؤسساتی که تحت عنوان جمع آوری کمک و اعانه برای افراد بی سرپرست و کودکان یتیم تشکیل داده بودند را در پی داشت، در همین راستا کشور انگلیس یکی از اولین کشورهایی بود که برای اینگونه اقدامات منافقین محدودیت هایی ایجاد کرد .
رایان ویلیامز سخنگوی کمیسیون امور خیریه بریتانیا اعلام کرد که بر پایه تصمیم مقام های مسئول این کشور ، گروهک تروریستی منافقین به دو سال اشغال غیر قانونی خود در یک دفتر پوششی به ظاهر خیریه موسوم به کمک به ایران در لندن پایان داد و این کمیسیون مشغول بررسی اقدام های بعدی در مورد سازمان است .(1)
سازمان منافقین از شبکه نهادهای خیریه به مثابه یک پوشش غلیظ و هجیم برای پنهان کردن فعالیت های مخرب و مهلک خود بهره می جست و البته برخورد با چنین شبکه ای می توانست عواطف و احساسات مردم نیکوکار و خیرخواه را که از اصل قضیه بی خبر بودند ، جریحه دار نماید .
اما اکنون روشن شده بود که این شبکه مبالغ جمع آوری شده را به صورت تقسیم جهت خرید سلاح های مرگبار و تأمین مهمات برای حمله به مناطق مسکونی در شهرهای ایران و همچنین انجام عملیات تروریستی زیر نظر سازمان استخبارات عراق مصرف می نموده است .
بدین تریتب سازمان با دست زدن به این عملیات غیر قانون یکه سال ها ادامه داشته است ، از حسن نیکوکاری مردم انگلیس به نفع اهداف و مقاصد تروریستی خود سوء استفاده می کرد .(2)
بنابراین از این لحاظ سازمان تحت فشار قرار گرفت به ویژه این که سران منافقین در اروپا حاضر نبودند از هزینه های گزاف شخصی خود و همچنین هزینه های سرسام آور تبلیغاتی سازمان بکاهند ، آنان با پیش گرفتن اصولی از جمله تأسیس شرکت های کوچک بازرگانی و صرفه جویی شدید در هزینه ها ، که اولین آن کم نمودن حقوق اعضا بود ، سعی کردند با این مشکلات مقابله کنند .
در نظر آنان اکنون سازمان در شرایط بحرانی قرار داشت و اعضا موظف بودند تا با تحمل کمبودها و سختی ها این شرایط را از سر بگذرانند ، که البته این امر زمزمه های نارضایتی را در بین بعضی از اعضای این سازمان به دنبال داشت .
در همین زمینه یکی از اعضای بلند پایه منافقین طی سخنانی عنوان نمود : به دلیل مسدود شدن حساب مالی سازمان در اروپا و آمریکا و از طرفی قطع مستمری و حقوق اعضا در سه ماهه گذشته برخی از اعضا زمزمه های مخالف و جدایی سر داده اند ، لذا تصمیم گرفته شد که میزان حقوق اعضا به نصف کاهش یابد .
این تصمیم پس از آن بود که وزارت امور خارجه آمریکا اعلام کرد شاخه سیاسی گروهک منافقین را تحریم کرده است و ضمن مسدود کردن دارایی هایش قصد دارد دفاتر این گروهک را نیز در آمریکا تعطیل کند .
این بیانیه که زیر خود امضای کالین پاول وزیر امور خارجه آمریکا را داشت شورای مقاومت ملی را به عنوان سازمان تروریستی معرفی کرده و تمامی دفاتر نمایندگی اش را در آمریکا و سایر نقاط جهان در بر می گرفت ، این بیانیه همچنین به دولت آمریکا اجازه می داد تا دفاتر این گروه را تعطیل کند .(3)
در اروپا علاوه بر دولت فرانسه و آلمان ، انگلستان نیز دست به مصادره اموال منافقین زده و به محدود نمودن فعالیت های آنان پرداخت ، یک روزنامه چاپ انگلیس در این ارتباط نوشت که : پلیس ضد تروریست این کشور در اقدامی نسبتاً پنهان بخشی از اموال متعلق به گروهک تروریستی منافقین در شهر لندن را مصادره کرده است .
یک سخنگوی پلیس انگلستان گفت : در هفدهم ماه جولای 2003 میلادی (بیست و ششم تیرماه 1382) پلیس ضد تروریست به یک محل تجاری در مرکز لندن و پنج محل مسکونی در غرب و شمال غرب لندن حمله کرد ، وی افزود : در این عملیات کسی دستگیر نشد ولی مکان های مذبور به اشغال پلیس در آمد و اموال موجود در آنها مصادره شد . (4)
به دنبال این اقدامات علاوه بر این که جلوی فعالیت های مالی و سیاسی سازمان گرفته شد ، بعضاً اموال متعلق به منافقین نیز مصادره و بلوکه شد ، در فرانسه همان طور که پیش از این ذکر شد با دستگیری مریم رجوی یک گاو صندوق شامل 3/1 میلیون دلار اسکناس های یکصد دلاری و مقادیر زیادی تجهیزات رایانه ای و حدود یک صد آنتن ماهواره نیز کشف و ضبط شد .
همچنین از مقر صالح رجوی برادر مسعود رجوی مقادیر زیادی تجهیزات لجستیکی و حدود شش میلیون دلار کشف شد .(5)
در چنین شرایطی این گروهک در آلمان از اعضا و هواداران خود خواست تا با بسیج نفرات ، جمع آوری کمک های مالی را با شدت بیشتری ادامه دهند ، نیاز جدی منافقین به کمک های مالی در شرایط قبل از حمله آمریکا به عراق بیشتر از هر زمان احساس می شد .
در همین راستا منافقین ضمن تماس با برخی از مرتبطان خود در خارج از کشور اعلام کردند که هر یک از کمک های خود را حتی در حد یک دلار به شمار حساب هایی که اعلام خواهد شد واریز کنند .
منافقین با تشکیل کمیته ای برای جذب کمک های مالی ، شماره حساب بانکی را که آماده دریافت کمک های مالی هواداران است ، اعلام کردند . مهمترین هدف از انجام این عمل جمع آوری اسناد برای اثبات پول های توقیف شده است که تنها در یک مورد مبلغ هشت میلیون دلار در جریان حمله پلیس فرانسه به مقرر اورسور توقیف شده بود .
البته در همین زمان هم جمع آوری کمک های مالی منافقین در کشورهای اروپایی که بعضاً با عناوینی نظیر کمک به فرزندان بی سرپرست و یا کمک بعضی هواداران ثروتمند انجام می شد با وقفه روبرو شد .
بنابراین منافقین با وجود کاهش هزینه ها ، مزایده خودروهای فرسوده ، فروش دستگاه های اداری مستعمل و کاهش سفرهای خارجی نتوانست مشکلات مالی به وجود آمده را مرتفع کنند .
در کنار این فعالیت ها ، گروهک منافقین برای رفع بعضی نیازمندهی خود اقدام به تأسیس شرکت ها و مؤسسات تجاری به منظور کسب سود و در واقع به منظور برآوردن احتیاجات اعضای سازمان با هزینه پایین نمودند .
البته این ترفندها هر چقدر هم موفق بوده باشد یا خیر ، در وضع معیشتی منافقین حاضر در اردوگاه های عراق تأثیری نداشت و بر اساس گزارش های موجود از اعضای بریده سازمان ، روز به روز بر فقر و فلاکت آنها افزوده می گشت ، به طوری که بعضی سازمان های بین المللی حاضر در عراق اوضاع این آوارگان منافق را بسیار اسفناک گزارش می کردند .
اکنون که از فراز سال ها شعار و تبلیغات در مورد عملکرد سازمان به وضعیت این افراد فریب خورده در عراق می نگریم ، جای هزاران سؤال وجود دارد که چرا و چگونه شد که آن همه تبلیغات و ژست های سیاسی پوچ و بی هدف از آب درآمد و نتیجه آن چگونه به اینجا ختم شد ؟
این اعضا برای که و برای چه چیز این طور خود را آواره کرده اند ، اکنون که مسعود و مریم رجوی در کمال آسایش در اروپا زندگی می کنند به طور قطع اگر راه گریزی برای این منافقین از اردوگاه ها متصور بود حتی یک لحظه هم در عراق نمی ماندند .
ریزش نیروهای منافقین در عراق و اروپا
ریزش نیروهای سازمان منافقین یکی دیگر از نتایج مستقیم تروریست شناخته شدن سازمان و مشکلات مالی آن بود ، البته نارضایتی از عملکرد و تفکر حاکم بر سازمان همیشه وجود داشته و به صورت پراکنده اعضا از سازمان جدا می شدند .
هر چند سران منافق به راحتی اجازه خروج از سازمان را به اعضا نمی دادند و به آنها در این مورد سخت می گرفتند ، اعضای بریده و یا مخالف ابتدا در سازمان محاکمه شده و پس از آن با عنوان خائن تحویل سازمان استخبارات عراق می شدند .
با این حال روز به روز بر تعداد افراد بریده از سازمان اضافه می شد ، یکی از اعضای بریده از سازمان در خاطرات خود به این مسئله اشاره کرده و می گوید : " اگر راه های خروج از سازمان به زندان های استخبارات عراق ، ابوغریب و بیابان های رمادی ختم نمی شد ، به جز چند نفر خاص کسی در قرارگاه اشرف باقی نمی ماند . " (6)
به ویژه پس از فشارهایی که پیش از حمله آمریکا به عراق بر منافقین وارد آمد بسیاری را از ادامه همراهی با آن سازمان بازداشت ، این افراد به مرور زمان دچار بن بست های درون تشکیلاتی شده و پس از مدتی به عنوان افراد به اصطلاح بریده و جدا شده به عنوان زندانی به رژیم عراق تحویل داده می شدند ، در همین زمان مسئولین سازمان نیز به این مسئله اعتراف کرده و از وجود زمزمه های مخالف و جدایی بین اعضا پرده برداشتند .
در این شرایط گروهک منافقین حداکثر توان توجیهی و روانی خود را برای جلوگیری از روند بریدگی نیروهای درون تشکیلاتی به کار بسته و با روش های گوناگون هم چون : برخوردهای عاطفی ، واگذاری مسئولیت های بالاتر و در نهایت با برخوردهای اهانت آمیز ، ضرب و شتم و غیره آنان را از بازگشت به کشور بر حذر می داشت .
علیرغم این اقدامات نفرات بریده در صورت تأکید و اصرار بر جدایی خود از تشکیلات ملزم خواهند بود تا در مقابل دوربین فیلمبرداری قرار گرفته و اعتراف نمایند که به دلیل عدول از آرمان های مبارزاتی ، داشتن ضعف های شخصیتی و اخلاقی ، ناتوانی روحی ، جسمی و ایدئولوژیک در ادامه مبارزه و غیره ، قادر به همراهی با گروهک منافقین نیستند .
سازمان حتی از این اعضا به زور اعتراف می گرفت که در صورتی که پس از جدا شدن از سازمان هر گونه صحبتی نمایند هیچ سندیتی ندارد ، اما علیرغم این تمهیدات اکثر اعضای بریده از سازمان در اروپا و ایران اقدام به افشاگری های گسترده علیه این سازمان نمودند ، این امر واکنش شدید سران سازمان را به دنبال داشت و آنها بی هدف می کوشیدند که این جریان را به سازمان های امنیتی جمهوری اسلامی و یا ضعف اخلاقی اعضای بریده منتسب نمایند .
البته مواضع جمهوری اسلامی ایران در ارتباط با این گروهک در این شرایط زمانی بسیار سنجیده شده و با تدبیر همراه بود ، با اعلام عفو افرادی از سازمان که در عملیات تروریستی علیه جمهوری اسلامی ایران دست نداشته اند و کسی را به قتل نرسانده اند ، بسیاری از تبلیغات سازمان برای اعضا دروغ از آب در آمد و ترس از بازگشت به ایران برای تعدادی زیادی از اعضا که ناآگاهانه به منافقین پیوسته بودند ، فرو ریخت .
این شیوه عمل بر این که باعث نجات بسیاری از افراد فریب خورده می شد ، ضعف و اضمحلال سازمان را نیز در پی داشت .
در ایران مسئولین علاوه بر این امر ، با خانواده های بعضی اعضای منافقین تماس گرفته و با بیان شرایط وخیم اردوگاه ها و اوضاع منافقین از جمله ماهیت تروریستی آنها و قرار گرفتن این گروهک در لیست گروه های تروریستی از سوی کشورهای عضو اتحادیه اروپا و برخی دیگر از کشورها ، وضعیت بحرانی عراق و آسیب پذیری جدی افراد پیوسته به منافقین به دنبال حمله آمریکا به این کشور ، وضعیت نابهنجار و تأسف انگیز نفرات بریده درون تشکیلاتی و غیره ، از خانواده های منافقین خواستند تا برای بازگشت این اعضا همکاری نمایند .
این استراتژی ایران در برابر تبلیغات دروغ و مسموم منافقین در بین اعضای خود و کشورهای اروپایی بسیار کارآمد بود و البته یک شکست دیگر برای منافقین به حساب می آمد . در چنین شرایطی اعضای پایین رتبه منافقین دیگر انگیزه های خود را برای ماندن در عراق و همراهی با منافقین از دست می دادند .
بیشتر این افراد توسط گروهک منافقین طی سال های متمادی با پوشش های کاریابی و پناهندگی به کشورهای اروپایی از بین نیروهای جوان داخل و خارج کشور جذب شده بودند .
البته همان طور که ذکر شد این نیروها فاقد انگیزه تشکیلاتی و اعتقاد راسخ به سران گروهک بودند و بدیهی بود که در شرایط پیش امده اغلب خواهان خروج از تشکیلات و بازگشت به کشور باشند .
بنابراین پس از به وجود آمدن این شرایط و در آزمایش جدی قرار گرفتن این اعضا ، سازمان هم زمان با آغاز تهاجم آمریکا و انگلیس به عراق از کلیه نیروهای خود خواست تا از جذب افراد جدید خودداری کنند .
--------------------------------------------
1. روزنامه اطلاعات 8/4/1379
2. روزنامه قدس ، 14/12/79
3. روزنامه ایران ، 25/5/1381
4. روزنامه ایران ، 6/5/82
5. روزنامه کیهان 28/3/1382
6.نادره افشار ، پیشین
