مانوئل گالیانا راس، نویسنده و محقق اسپانیایی و نویسنده کتاب «لابی صهیونیستی در اسپانیا» که تحقیقاتی در زمینه تروریسم تکفیری و جریان وهابیت داشته است، در گفتگو با پایگاه اطلاعرسانی دومین کنگره بینالمللی 17000 شهید ترور با اشاره به «عدم اطلاع مردم اروپا و آمریکا از وجود 17000 قربانی تروریسم در ایران» دلیل این موضوع را «سلطه مستقیم و غیرمستقیم صهیونیسم بر جریانهای اصلی رسانه ای در غرب» عنوان کرد.
بخشی از گفتگو با نویسنده کتاب «بحران جهانی» را در ادامه خواهید خواند:
طی 35سال گذشته بیش از 17000 نفر از مردم ایران بهوسیله گروههای تروریستی مانند منافقین (سازمان مجاهدین خلق) که مورد حمایت برخی کشورهای غربی نیز هستند، به شهادت رسیدهاند. به نظر شما چرا این موضوع نه تنها در رسانههای غربی انعکاسی پیدا نمیکند، بلکه ایران را بهعنوان یک کشور حامی تروریسم معرفی میکنند؟
در این رابطه باید دید که در غرب واقعاً چه رخ میدهد. آیا مردم کشورهای غربی اطلاع دارند، طی 35سال اخیر نزدیک به 17000 از مردم ایران بهوسیله گروههای تروریستی و تکفیری کشته شدهاند؟ خیر. چنین اطلاعاتی در اروپا وجود ندارد. لااقل در اسپانیا که من در آن کشور زندگی میکنم، چنین موضوعی را نمیتوان شنید. در حقیقت ایران هیچگاه در اروپا بهعنوان یک قربانی تروریسم مطرح نبوده بلکه برعکس؛ بهعنوان حامی و ترویجکننده اقدامات تروریستی شناخته میشود! دلیل این موضوع سلطه مستقیم و غیرمستقیم صهیونیسم بر جریانهای اصلی رسانهای در غرب است. صهیونیستها نه تنها بر رسانههای دیداری و شنیداری تسلط دارند، بلکه تمام خبرگزاریها نیز تحت کنترل آنها است. برای مثال، خبرگزاری رویترز که یکی از 5 خبرگزاری اصلی در جهان است، از سال 1895 تحت سلطه مالی خاندان روچیلد درآمده است. آنها در حوزههای مالی، بانکها، شرکتهای چند ملیتی، رسانههای اصلی دنیا، تجارت جهانی، هالیوود و ... مسلط هستند. من علاقهمند هستم هرچه زودتر شاهد ازهمپاشیدن اتحادیه اروپا و واحد پولی آن (یورو) باشم. زیرا این دو عنصر از اهرمهای اصلی سلطه صهیونیستها بر اروپا هستند. بانک مرکزی اروپا روزبهروز به پول الکترونیکی وابستهتر شده و بدهی اروپا در حال افزایش است. اما من به شما اطمینان میدهم این شرایط رو به اتمام است. به نظر من، بهزودی شاهد تغییراتی جدی خواهیم بود.
دومین کنگره بینالمللی 17000 شهید ترور ایران، شهریور امسال با حضور دهها شخصیت علمی و سیاسی بینالمللی در تهران برگزار میشود. اهمیت برگزاری چنین اجلاسی را چگونه ارزیابی میکنید؟
خود من هم، مانند اغلب مردم در جوامع اروپایی و آمریکایی، از برگزاری چنین رویدادی بیاطلاع بودم. امیدوارم با تلاشهایی که انجام میدهید، حقایق را آشکار کنید و این رویداد، تاثیرات مثبتی در این زمینه خواهد داشت.
اسنادی وجود دارد که نشان میدهد رژیم صهیونیستی در ترور دانشمندان هستهای ایران نقش داشته است. چرا تروریسم دولتی اسرائیل و صهیونیستها واکنش مجامع جهانی مانند سازمان ملل را به دنبال ندارد؟
دلیل این موضوع، اهمیت نداشتن موضوعات مربوط به ایران و دانشمندان ایرانی، برای آنها است. با وجود اینکه کشورهای زیادی در سازمان ملل حضور دارند، اما تعداد کمی کشور مهم؛ که تحت سلطه صهیونیستها نیز هستند آراء سایر کشورهای عضو را تحت تاثیر قرار میدهند. بنابراین این موضوع که تعداد زیادی از مردم ایران از جمله دانشمندان هستهای آن کشور کشته شدهاند، برای غرب دارای اهمیت نیست.
تروریسم تکفیری زاییده اندیشههای خشک و متحجرانه برخی رژیمهای منطقهای مانند عربستان سعودی است. با این وجود، متأسفانه این رژیمها بهوسیله آمریکا حمایت میشوند، نظر شما در این رابطه چیست؟
وهابیت و تکفیریگری از زمان شکلگیری، پیوسته در حال پیشرفت بودهاند. البته در برخی برههها نیز سرعت پیشرفت آنها کاهش یافته است. پس از دهه 80 میلادی وهابیت نه تنها در عربستان سعودی و قطر، بلکه در ترکیه (در مساجد و نظام آموزشی این کشور) نیز جایگاه خود را یافته و توانسته خود را تثبیت کند. ایالات متحده آمریکا در ماجرای حمایت از آل سعود از انگلیسیها تبعیت کرد. انگلیسیها متحدین سنتی آل سعود بهشمار میروند. در سال 1944 زمانی که جنگ جهانی دوم رو به اتمام بود، رئیس جمهور وقت آمریکا، روزولت، قراردادی را با یکی از پادشاهان سعودی به امضاء رسانید که طی آن سعودیها در ازای همکاری نظامی آمریکاییها با آنها، نفت در اختیار ایالات متحده آمریکا قرار میدادند. این اتحاد اکنون سالها است که پابرجا است و طی 60 سال گذشته هم پولهای زیادی در این میان رد و بدل شده که این پول میتواند بسیاری از سیاستمداران غربی را به ورطه فساد بکشاند.
درباره داعش برخی معتقدند که از یکسو زاییده تفکرات افراطی جریانهای سلفی و وهابی است و از سویی دیگر اسرائیل نیز به عنوان یک حامی مهم این گروه مطرح است. شما در پژوهشهای خود به چه نتیجهای دست یافتهاید؟ آیا ارتباطی در این میان وجود دارد؟
اگر بخواهیم به طور مشخص درباره جهادیگریِ وهابی صحبت کنیم، میتوان آن را به این شکل تعریف کرد: «یک تفکر اسلامیِ جعلی که به منظور ایجاد اختلاف و درگیری و نابودی اسلام از درون، توسط معتقدین به نظم نوین جهانی شکل گرفته است.» همه میدانند که داعش یا خلافت اسلامی، یا هر نام دیگری که بر روی آن میگذارند، از کجا ریشه گرفته است. داعش از القاعده ریشه گرفته است. همانطور که همه اطلاع دارند، القاعده سازمانی است که در زمان جنگ افغانستان با شوروی بهوسیله موساد و سیا ایجاد شد و تحت حمایت مالی و آموزشی درآمد. در این میان کشورهایی وجود دارند که هنوز هم، این گروههای ضداسلام را آموزش داده و تسلیحات در اختیار آنها قرار میدهند که ازجمله آنها، میتوان به آمریکا و انگلیس اشاره نمود. کشورهای دیگری نیز هستند که سرزمین خود را در اختیار آنها قرار میدهند تا در آنجا آموزش نظامی ببینند و از مرزهایشان به راحتی عبور کنند. کشورهایی مانند اردن و ترکیه.
عناصر دیگری هم در این زمینه دخیل هستند که خیلی شناختهشده نبوده و ریشههای تاریخی و مذهبی دارند. اسنادی وجود دارد که نشان میدهد تعداد زیادی از یهودیان در گذشته تنها به شکلی ظاهری و نه حقیقی به دین اسلام درآمدند. در برخی از منابع به این افراد «سباطین» گفته میشود. برای مثال میتوان گفت آتاتورک؛ رهبر سابق ترکیه، دارای ریشههایی از سباطین بوده و روابط بسیار خوبی با انگلیسیها و به طور کلی با صهیونیسم داشته است. از این جهت به این موضوع اشاره کردم که احتمالی قوی وجود دارد که وهابیت نیز چنین ریشههایی دارد؛ ریشههایی صهیونیستی و تلمودی. حقیقتی که وجود دارد و در گزارشات دستگاههای امنیتی- اطلاعاتی عراق و آمریکا هم به آن اشاره شده، این است که آل سعود از یهودیان بصره عراق ریشه گرفته،اند و پدربزرگ محمدبن عبدالوهاب هم از یهودیان ترکیه بوده است. بنابراین این فرضیه وجود دارد که این افراد ریشههایی از یهودیت دارند.