غائله چهاردهم اسفند 1359 (2)

74 سال بعد در چهاردهم اسفند 59 دو سال پس از پيروزي انقلاب اسلامي در ايران ، كشور به نقطه اي رسيد كه اگر آگاهي و بيداري مسلمانان و مواظبت رهبر عظيم انقلاب نبود ، باز هم تاريخ تكرار مي شد و عوامل و نمايندگان و ستون پنجم فرهنگ بيگانه موفق مي شدند زمام امور را در دست گرفته ، بار ديگر مردم را از صحنه خارج كنند .

Banisadr1

پس از آن كه مجلس دائر شد بيشتر از آن كه صاحبان واقعي انقلاب در آن عضويت يابند ، شاهزادگان و اشراف و سرسپردگان و تحصيل كردگان فرنگ در آن راه يافتند و در مراحل بعد (خصوصاً پس از رفع غائله استبداد صغير و جان بازي هاي توده هاي فقير) به كلي زمام امور را در دست گرفتند .

بهتر است اين منظره را با مجال بيشتر و دقت و حوصله اي فراوان تر تماشا كنيم . اكنون پس از قريب به هفتاد و هشت سال كه از انقلاب مشروطيت مي گذرد ، همه به اين مسئله باور دارند و آن را مسلم مي دانند كه اصل حركت ، مبتني بر انگيزه هاي اسلامي و اعتقادات مذهبي مردم بوده است ، بدين معني كه واقعه " رژي " و جنبشي كه با تحريم تنباكو در ميان مردم ايران و به فرمان ميرزاي شيرازي و در اعتراض به اعطاي امتياز توتون و تنباكو به " بارون ژوليوس دورويتر " انگليسي پيش آمد ، منشاء‌ بيداري ايرانيان و هموار كننده راه حركت هاي بعدي آنان شد .

اين واقعه سبب گرديد كه مردم با راهنمايي و رهبري روحانيون خودكامگي سلاطين قاجار را مورد سؤال قرار داده و خواهان نظامي مبتني بر عدالت و محدوديت اختيارات سلاطين اين سلسله شوند .

در آن ايام در ايران تشكيلات سياسي منسجم و منظمي كه معمولاً به نام حزب يا دسته سياسي ناميده مي شوند ، وجود نداشت . اما تشكيلات مذهبي در نهايت انسجام و با اقتدار تمام وجود داشت و همين تشكيلات بود كه به مبارزات مردم شكل و اساس لازم را مي داد .

آنچه مسلم است با رويداد رژي و درك قدرت تشكيلات مذهبي ايرانيان و نيروي سياسي بالقوه اي كه در اين تشكيلات نهفته بود ، سياست هاي مسلط آن عصر منجمله انگليس در فكر چاره جويي برآمدند . به خصوص آن كه دولت عثماني مانعي جدي بر سر راه استيلا طلبي و برتري جويي دول اروپايي در شرق به حساب مي آمد و سيد جمال الدين اسدآبادي فكر " اتحاد اسلام " را در شرق منتشر ساخته بود و كساني نيز چون عبدالرحمن كواكبي و شيخ محمد عبده نيز در اين زمينه فعاليت هاي چشمگيري داشتند .

طبعاً اين امر باعث مي شد كه بيداري ايرانيان منجر به يك حركتي شود كه در خلاف مسير منافع انگلستان و سلطه اش بر هندوستان ، جريان يابد و بالطبع سياست آسياسي انگليس ايجاب مي كرد براي حفظ هندوستان و راههاي ارتباطي خود با آنجا مسير اين حركت فكري و نهضت بيداري را در جهت منافع خود تغيير دهد .

سياست آسيايي انگليس در آن زمان يعني اواخر قرن نوزدهم ميلادي بر تضعيف امپراطوري عثماني و جلوگيري از اتحاد مسلمين و منحرف ساختن آنان از مسير وحدت قرار داشت و از اين رو سياستمداران انگليس در صدد بودند به هر ترتيب كه ممكن بود با استفاده از كليه وسايل و عوامل خود از تحقق وحدت در جامعه مسلمين جلوگيري كرده و نيروي عظيم تشكيلات مذهبي در ايران را به گونه اي مهار سازند .

اين بود كه مي بينيم به موازات فعاليت هاي سيد جمال الدين اسدآبادي در جهت اتحاد مسلمين و دعوت آنان به اتحاد و برگشت به خويشتن و اعتلاي دين و مجد و عظمت مسلمانان ، شخصي به نام " ميرزا ملكم خان اسپهاني " از ارامنه جلفاي اصفهان در كارهاي دولتي وارد مي شود و به مقام هاي بالا مي رسد و به اروپا مي رود و سپس آن طور كه گفته اند مسلمان مي شود و افكار تازه اي را منتشر مي سازد كه گرچه ظاهراً در جهت بيدار ساختن ايرانيان و دلسوزي به حال مردم ايران بوده ، اما مقاصد ديگر و نتايج متفاوتي را در پي داشته است .

ميرزا ملكم خان چنانچه در تاريخ آمده است : " مرد با فهم و بيداري بوده و نوشته هايي دارد كه همگي گواه آگاهي و دانش او بوده ، اما چون از گروه فراماسونها بوده نوشته هايش بو و رنگ فراماسونري مي داده است ."

اين آگاهي كافي است كه پي به ماهيت اين شخص و مأموريت حقيقي او برده شود . به دنبال فعاليت هاي ميرزا ملكم خان ، تعداد بسياري از فرنگ رفته ها و روشنفكران پيرو مكاتب غربي هر يك به فراخور استعداد و فهم خود با انتشار كتب و مقالات در روزنامه ها ، شروع به تبليغ فرهنگ غرب در ايران كرده و علاج خود كامگي و ظلم دستگاه شاهان قاجار نسبت به مردم را در راه حل هاي سياسي غربي جستجو كرده و تعليم مي دادند .

اين فعاليت ها كه بي شك براي ايجاد يك رفرم به سبك غرب در دستگاه هاي دولتي ايران و يا احتمالاً رهبري يك انقلاب انجام مي گرفت ادامه داشت تا اين كه واقعه توهين " مسيونوز " بلژيكي وزير تازه گمركات ايران به روحانيت و نيز مسئله تعديات روسيه در مسائل گمركي به تجار ايراني و چوب خوردن يكي از تجار تهران از علاء الدوله حاكم تهران پيش آمد كه باعث انتقاد شديد و سخنراني هاي كوبنده روحانيون و التهاب و ناآرامي و عكس العمل مردم شد .

در حقيقت انقلاب شروع شده بود و اين چيزي بود كه متجددين انتظار آن را مي كشيدند و خود را براي گرفتن ابتكار عمل از پيش آماده كرده بودند . در اين مرحله روشنفكران اجازه دادند تا برپايي مردم و اعتراض آنان كه در جستجوي شرايط عادلانه و مناسبات خداپسندانه اي از سوي حكومت جائر وقت بودند به نهايت اوج و كمال خود برسد و نتيجه مطلوب كه همان امضا فرمان مشروطيت بود ، حاصل آيد .

غرض مردم و روحانيت از اين برپايي و نهضت ، تأسيس عدالتخانه اي بود كه مفهوم آن براي مردم روشن بود و آن را لمس مي كردند ، اما پس از امضاي فرمان ،‌سخن هاي ديگري به ميان آمد و روشنفكران و متجددين سخن هاي نامأنوس در مورد سياست و حكومت به سبك غرب بر زبان راندند كه با شرع اسلام در تضاد آشكار بود و روحانيون بيداري مثل شيخ فضل الله نوري ، مباينت اين جريان را با اساس شرع به خوبي درك كرده و عليه آن قيام نمودند .

در حالي كه خود اينان از جمله كساني بودند كه در مورد تأسيس عدالتخانه و گرفتن دستخط مربوط به تأسيس اين نهاد كه بعداً به نام فرمان مشروطيت معروف شد ، جانفشاني ها كرده بودند .

به طور خلاصه نهضت و قيام مردم عليه حكومت جائر قاجار تنها در چارچوب تشكيلات مذهبي و توسط محروم ترين قشر مردم و متدينين كوچه و بازار صورت گرفت و به رهبري روحانيون منجر به صدور فرمان تأسيس مجلس شوراي اسلامي از جانب مظفرالدين شاه شد .

اما زماني كه نهضت به پيروزي رسيد سر و كله روشنفكران و شاهزادگان متجدد و غرب گرا براي زعامت و سرپرستي مردم پيدا شد و اينها با تشكيل مجلس و بحث هاي خاص به در دست گرفتن سر رشته كارها اقدام نمودند .

 

آنان كه دلباخته آراء و آداب فراماسونري با لعابي از اومانيسم و ليبراليسم و دموكراسي بودند ،‌ فرهنگ و دين و مليت و انقلاب را در پاي گوساله ماسوني قرباني كردند .

در تاريخ دوران قاجاريه تمايلات انقلابي در مردم بيش از دوران هاي پيش از آن به چشم مي خورد و بديهي است كه تنها محور اتحاد مردم براي حركت انقلابي ،‌ تفكر قرآني و طرز فكر اسلامي آنان بود .

بر طبق گزارش سفير انگليس به وزير امور خارجه انگلستان در حدود 17 سال قبل از مشروطه و در زمان حيات ناصرالدين شاه ، توطئه اي مبني بر اشغال كاخ شاه و اعلام وضع جديد كشف و خنثي شده است . سفير انگليس مي نويسد :

" گروه هاي مخالف چند دسته اند ، دسته از از درباريان كه فقط مي خواهند صدر اعظم وقت تغيير كرده و به جاي او فردي از جناح خودشان صدر اعظم شود و گروهي ديگر نيز ملايان و مسلمانان متعصب هستند كه در صدد انقراض رژيم شاهنشاهي و تشكيل جمهوري اسلامي اند و مي خواهند با عثماني و ساير كشورهاي مسلمان اتحاديه بزرگ ايجاد كنند ."

در اينجاست كه نقش فراماسونري در تبديل انقلاب اسلامي به انقلاب مشروطه و نقش شيخ فضل الله نوري در جلوگيري از اين انحراف متجلي مي شود . در چنين زمينه اي بود كه استعمار انگليس فعاليت فراماسونها را تشديد كرده و گسترش مي داد تا بنا بر قول صريح خودشان افرادي را براي هدايت مردم در آينده ايران تربيت كنند (فعاليت هاي ميرزا ملكم خان اسپهاني) .

اين تربيت شدگان با موفقيت تمام توانستند انقلاب را از صورت اسلامي خارج كنند و ابتدا با تصويب اصول قانون اساسي متخذ از غرب جاي پاي خود را محكم كرده و سپس سر رشته را از دست توده ها بيرون آورند و شيخ فضل الله نوري ، روحاني متعهد و بيدار آن زمان كه متوجه حضور دستگاه و دست هاي بيگانه در برنامه ريزي ها و اجراي كارها بود ، فرياد بر مي آورد كه " ما حكومت مشروعه مي خواستيم نه مشروطه ". (1)

به هر حال فراماسونرها فكر اين مرحله از كار را كرده بودند و آن در دست داشتن عده اي از روحانيون فراماسون يا وابسته به فراماسونري بود . به خوبي لمس مي كنيم كه جريان نهضت براي برپايي حكومت اسلامي چگونه منحرف شد و تبديل به مبارزه در جهت برپايي حكومت مشروطه اروپايي گرديد .

قضيه جالب و مهمي كه در اين ميان روشن مي شود اين است كه تعليم يافتگان و متأثران مكتب فراماسونري در ايران ، اقدامات شان شامل دو مرحله بود : در مرحله اول نهضت مردم را از محتواي اسلامي آن خالي كردند و در مرحله بعد پس از به ثمر رسيدن نهضت آهسته آهسته مردم جانفشان و فداكار را خلع سلاح كرده به گوشه اي فرستادند و رهبران آنان را در زنجير مقتضيات و اصول و حجب و حيا كرده ، خود به كامراني و فرمانروايي پرداختند و پس از آن بساط حزب و حزب سازي و جنگ لفظي و مبارزه انتخاباتي " اعتدالي و اجتماعي " پيش آوردند كه زمينه را براي ظهور ديكتاتوري پهلوي و به انزوا كشاندن نيروهاي انقلابي و مسلمان فراهم ساخت .

شيخ و هوادارانش پس از امضاء فرمان تأسيس " مجلس شوراي اسلامي " از طرف مظفرالدين شاه و تشكيل مجلس چون ديدند اصول پيشنهادي آنان در مجلس مورد پذيرش قرار نمي گيرد و روال كار مجلس بر مدار ديگري قرار دارد ، به عنوان اعتراض در حرم حضرت عبدالعظيم بست نشسته و روشنگري مي كردند . (2)

 

مبارزات و ستيزهاي شيخ فضل الله نوري و همفكرانش با موفقيت همراه نشد و متجددين توانستند با استفاده از همكاري تعدادي از روحانيون و وعاظ ، مردم را برانگيخته و سر رشته كارها را در دست بگيرند و پس از رفع غائله استبداد صغير در يك جو انقلابي و محيطي مساعد شيخ را بر دار كنند و به تدريج مردم مسلمان و انقلابي و رهبران نظامي آنان را از صحنه خارج كرده و اركان سياسي مملكت را قبضه نمايند .

74 سال بعد در چهاردهم اسفند 59 دو سال پس از پيروزي انقلاب اسلامي در ايران ، كشور به نقطه اي رسيد كه اگر آگاهي و بيداري مسلمانان و مواظبت رهبر عظيم انقلاب نبود ، باز هم تاريخ تكرار مي شد و عوامل و نمايندگان و ستون پنجم فرهنگ بيگانه موفق مي شدند زمام امور را در دست گرفته ، بار ديگر مردم را از صحنه خارج كنند .

اما اين بار همان طور كه اشاره شد بيداري مردم و مسلح بودن آنان با ايدئولوژي اسلامي و درك عميق مفهوم حكومت و سياست در اسلام و پافشاري بر اين نكته كه "‌سياست نمي تواند از مذهب جدا باشد " و دستورات به موقع و كاملاً هوشيارانه امام امت سبب گرديد تا اصالت انقلاب محفوظ مانده و مردم در صحنه باقي بمانند و دستاوردهاي خود را از كف ندهند و ضد انقلاب با رسواترين وضع صحنه را ترك گويد .

كتابي كه اينك جلد اول آن را در دست مطالعه داريد كوششي است در جهت جمع آوري وقايع پيامدهايي كه در نهايت منجر به روشن شدن ماهيت جريان هاي سياسي وابستته به بيگانه در ايران و سرنگوني بساط پيروان مكتب " اومانيسم اروپايي " شد .

مطالعه عميق در نقل قول ها و اسناد و مداركي كه در اين كتاب جمع آوري شده است ، به خوبي بيانگر استراتژي امپرياليسم در تدارك و تهيه فرصت هاي مناسب در صحنه انقلاب اسلامي و راه بردن انقلاب در جهت هدف هاي خود بوده است ، كه خوشبختانه به نتيجه نرسيد .

در پايان اين مقال و براي روشن تر شدن قضيه ، بي مناسبت نيست بحث مختصري پيرامون ابزار فرهنگي سلطه استكباري كه دشمن شماره يك انقلاب هاي مردمي است ، ارائه شود و بهتر آن است كه مسائل مطروحه و اشخاص نامبرده در اين كتاب مورد ارزيابي قرار گيرند ، چرا كه نفوذ فرهنگي بيگانه ، راه را براي نفوذ اقتصادي و سياسي وي هموار ساخته و تمام بنيان هاي حيات يك ملت را در يد قدرت او قرار مي دهد .

Banisadr3

كشورهاي سلطه جو از قديم پيوسته كوشش داشته اند كه با نفوذ در فرهنگ ، آداب و رسوم ،‌سنن و عوامل رواني ملل مورد نظر ، اساس تسلط و استيلاي اقتصادي و سياسي خود را بر پايه هاي محكم تر استوار سازند . مقامات استعماري ، زبان ، فرهنگ و تمدن خود را در مدارس به ملل تحت انقياد مي آموختند و هنوز هم به صور مختلف زور و اجبار مي آموزند .

اينان از كودكي فكر خردسالان ملل مورد نظر را براي قبول سلطه و سيادت خود آماده نموده و سعي مي كرده اند از راه فرهنگ و متون كتب درسي ، اطفال را از كودكي به سياست خود متمايل نمايند . اين امر هنوز هم اگر چه نه در صورت ، اما در ماهيت ادامه دارد .

اكنون تعداد بيشتري از جوانان ملل محروم به اميد آن كه در جريان آخرين پيشرفت هاي فني قرار گيرند به كشورهاي استعمارگر مي روند و اكثر آنان كه زماني ميهن پرستان سازش ناپذير بودند ، بدون آن كه خود بخواهند تبديل به بيگانگان بومي _ زادي شده اند كه چرخ هاي حكومت دست نشانده نظام نو استعماري را به حركت در مي آورند و به قيمت فقر روز افزون هم وطنان خود سطح زندگي شان را به حد توقعاتي كه فرهنگ مغرب زمين در آنان به وجود آورده است ، مي رسانند .

و بدينسان است كه هنگامي كه استعمار نو در فرهنگ ، انديشه و عوامل رواني ملتي رخنه كرد ، اهداف سياسي و اقتصادي آن سهل تر و آسان تر جامع عمل خواهد پوشيد ، چرا كه موفق شده است آن ملت را از خويشتن خويش بيگانه كرده و بي هويت سازد .

سال ها استعمار و استعمار نو كوشش كرد تا با استفاده از تمامي حربه هاي فرهنگي ، ابتدا مسلمانان را از هم جدا نموده و در مرزهاي مشخص سياسي تثبيت نمايد و سپس آنان را از فرهنگ خود بيگانه سازد .

اين طرح و نقشه مكارانه با پيش كشيدن انديشه قديمي " قوميت " (ناسيوناليسم) و سپس رواج آن در بعضي از كشورها تا سر حد ميهن پرستي و نژاد پرستي صورت گرفت و بدين صورت با مطرح شدن آن در كشورهاي مسلمان خاورميانه منجمله ايران (بعد از مشروطيت) و تركيه و كشورهاي عربي به صورت انفعالي و در اسرائيل به صورت تعرضي ،‌ بنيان فرهنگ اسلامي مورد تهديد قرار گرفت .

در اينجا بايد جنايتي را كه نظام نو استعماري و استعمار در راه محو و نابودي فرهنگ اسلامي مرتكب شده است مورد تأكيد قرار داد و يادآور شد كه اسلام به خاطر مخالفت با هر گونه سلطه ظالمانه و استثمار و بهره كشي ظالم از مظلوم بوده است كه مورد اين همه عناد و دشمني قرار گرفته و هم اكنون نيز انقلاب اسلامي ايران هدف انواع تهمت هاي ناروا قرار دارد .

اسلام با قواعد و عملكرد مترقي خويش قادر است دنيايي عاري از استثمار و بهره كشي بسازد ، اما اين امر با منافع سلطه گران و جباران دنيا سازگار نيست و به همين دليل است كه امپرياليسم سعي داشت انقلاب را توسط تعليم يافتگانش از مسير حق خارج سازد ،‌ اما اين بار نيز موفق به اين كار نشد .

 

پی نوشت:

 

1. در برابر فرياد حق پرستانه شيخ شهيد ، ديگران از صنف خود او را به ستيزه وا داشتند و اين امر سبب گمراهي مردم ناآگاه گرديد . درست در همان موقعي كه شيخ شهيد را به جرم مخالفت با مشروطه بر سر دار مي كردند ، صدر اعظم ننگين و مغز متفكر استبداد ، عين الدوله را كه قاتل مبارزين بود با استقبال فراوان به مجلس آوردند و از طرف همان مجلس ملي دوره هاي نخست دوباره صدراعظم مشروطه كردند . زيرا او همان فراماسون بود .

شانزده وكيل دوره اول مجلس شوراي ملي نيز عضو لژ فراماسونري جامع آدميت بودند ، در حالي كهت محمد علي شاه و عين الدوله نيز عضو همين لژ بودند ، بقيه نيز عضو لژ بيداري ايرانيان بودند ، نظير تقي زاده و غيره . هم زمان با پا گرفتن انقلاب مشروطه جريان جديدي در تفكر ايراني پبدا شد كه ابتدا منور الفكري و سپس روشنفكري نام گرفت ، اين جريان فرهنگي ، سياسي ، اجتماعي اساساً به وسيله فراماسونها به وجود آمد به طوري كه مي توان گفت در صدر مشروطه منورالفكرها كسي جز فراماسونرها نبودند . نقل از مقاله روزنامه صبح آزادگان

 

2. در اينجا بد نيست قسمتي از متن يكي از اعلاميه هاي هواداران شيخ فضل الله نوري را كه در حرم حضرت عبدالعظيم تهيه و منتشر شده است بياوريم : " به رأي العين همه ديديم و مي بينيم كه از بدو افتتاح اين مجلس جماعت لاقید لا ابالي لامذهب از كساني كه سابقاً معروف به بابي بوده اند و كساني كه منكر شريعت و معتقد به طبيعت هستند همه در حركت آمده و به چرخ افتاده اند ، سنگهاست كه به سينه مي زنند و جنگهاست كه با خلق خدا مي كنند و ديگر روزنامه ها و شب نامه پيدا شد ، اكثر مشتمل بر سب علما اعلام و طعن در احكام اسلام و اين كه بايد در اين شريعت تصرفات كرد و فروعي از آن تغيير داده تبديل به احسن انسب نمود و آن قوانيني كه به مقتضاي يك هزار و سيصد سال پيش قرار داده شده است بايد همه را با اوضاع و احوال و مقتضيات امروز مطابق ساخت از قبيل اباحه مسكرات و اشاعه فاحشه خانه ها و ... بالجمله تمام مفاسد ملكي و مخاطرات ديني از اينجا ظهور كرد كه قرار بود مجلس شورا فقط براي كارهاي دولتي و ديواني و درباري كه به دلخواه اداره مي شد ، قوانيني قرار بدهد كه پادشاه و هيئت سلطنت را محدود كند و راه ظلم و تعدي و تطاول را مسدود نمايد .

امروز مي بينيم در مجلس شورا كتب قانوني پارلمنت فرنگ را آورده و در دايره احتياج به قانون توسعه قائل شده اند ،‌ غافل از اين كه ملل اروپا شريعت مدونه نداشته ،‌ لهذا براي هر عنوان نظامنامه نگاشته اند و در موقع اجرا گذاشته اند و ما اهل اسلام شريعتي داريم آسماني و جاوداني كه از بس متين و صحيح و كامل و مستحكم است نسخ بر نمي دارد . و صاحب آن شريعت در هر موضوع حكمي و براي هر موقع تكليفي مقرر فرموده است ، پس حاجت مردم ايران به وضع قانون منحصر است در كارهاي سلطنتي كه بر حسب اتفاقات عالم از رشته شريعتي موضوع شده و در اصطلاح فقهاء دولت جائره و در عرف سياسين دولت مستبده گرديده است .

باري بعد از بيدار شدن حضرات مؤسسين مجلس از حجج اسلام و ساير مسلمين به ظهور اين فتن و بروز اين مفاسد و اين كه توليد اين نتايج سوء از وخامت دو دسته دشمنان دين و دولت كه بابيه و طبيعيه هستند شده است ، قرار قاطع بر جلوگيري ابدي از تصرفات لامذهبان در اين اساس متين داده شد و جلوگيري از وخامت و تصرفات اين فرقه هاي فاسده مفسده به نگاشتن و ملحوظ داشتن چند فقره است در نظامنامه اساسي ، يكي آن كه در نظامنامه اساسي مجلس بعد از لفظ مشروطه لفظ مشروعه نوشته شود .

و ديگر آن كه فصل دايره بر مراعات موافقت قوانين مجلس با شرع مقدس و مراقبت هيئتي از عدول مجتهدين در هر عصر بر مجلس شوري به همان عبارت كه همگي نوشته ايم بر فصول نظامنامته افزوده شود و هم مجلس شوري را به هيچ وجه حق دخالت در تعيين آن هيئت از عدول مجتهدين نخواهد بود و اختيار انتخاب و ساير جهات راجعه به آن هيئت كليه با علما مقدلين هر عصر است لا غير .

و ديگر آن كه محض جلوگيري از فرق لامذهب خاصه مرتدين از دين كه فرقه بابيه و نحو آن است ، حضرت حجت الاسلام و المسلمين آقاي آخوند ملا محد كاظم مدظله افزودن فصلي را فرمايش فرموده اند حكم ايشان هم معلوم است بايد اطاعت شود و مخصوصاً فصلي راجع به اجراء احكام شرعيه درباره فرقه بابين و ساير زنادقه و ملاحده در نظامنامه اساسيه منظور و مندرج گردد و ديگر آن كه چون نظامنامه اساسي مجلس را از روي قانون هاي خارج مذهب ما نوشته اند محض ملاحظه مشروعيت و حفظ اسلاميت آن پاره تصرفات در بعضي فصول با حضور همگي حجج اسلاميه شده است بايد آن فصول نيز به همان اصلاحات و تصحيحاتي كه همگي فرموده اند مندرج شود و هيچ تغيير و ترك به عمل نيايد .

براي نمونه آن تصرفات و تصحيحاتي مثلي بياوريم تا همه برادرهاي ديني بدانند كه بدواً چه بوده است و بعد چه شده است از جمله يك فصل از قانون هاي خارجه ترجمه كرده اند اين است كه مطبوعات مطلقاً آزاد است ، يعني هر چه را هر كس چاپ كرد احدي را حق چون و چرا نيست ، اين قانون با شريعت ما نمي سازد ، لهذا علما عظام تغيير دادند و تصحيح فرمودند زيرا كه نشر كتب ضلال و اشاعه فحشا در دين اسلام ممنوع است ،‌ كسي را شرعاً نمي رسد كه كتاب هاي گمراه كننده مردم را منتشر كند و يا بدگويي و هرزگي را در حق مسلماني بنويسد و به مردم برساند لامذهبها مي خواهند اين در باز باشد تا اين كارها را بتوانند كرد .

باري مهاجرين زاويه مقدسه را مقصودي جز تمشيت اين فقرات مسطوره كه " والله القاهر الغالب المدرك المهلك محض حراست اسلام و حفظ شريعت خير الانام عليه و آله الصلوه و السلام " است ،‌ نيست هر وقت وكلاء محترم كه همه دم از مسلماني و دينداري و خداشناسي مي زنند مضايقه و ممانعت و مزاحمت خودشان را نسبت به اين چهار فقره ترك گفتند و اينها را پذيرفتند احدي از علماء اسلام و طبقات مسلمين را با ايشان سخني نخواهد بود و مجلس دارالشوري كبراي ملي اسلامي هم حقيقتاً به لقب مقدس و دعاي " شيدالله اركانه " شايسته و سزاوار خواهد گرديد .

 

غائله چهاردهم اسفند 1359 (1)


مطالب پربازدید سایت

مردم آلبانی استرداد و خروج اعضای گروهک منافقین را از دولت خود مطالبه کنند

دادگاه رسیدگی به اتهامات سرکردگان گروهک تروریستی منافقین آغاز شد

سوم اردیبهشت سالروز ترور شهید سپهبد محمدولی قرنی؛

روایت تنها شاهد اولین ترور

فرزند شهید آقامیری می‌گوید منافقین باید به اشد مجازات محکوم شوند

فرزند شهید ترور: منافقین به اشد مجازات محکوم شوند

دبیرکل بنیاد هابیلیان در دیدار جمعی از جوانان و نوجوانان بهشهری:

حیات رژیم صهیونیستی وابسته به ترور است

جدیدترین مطالب

سوم اردیبهشت سالروز ترور شهید سپهبد محمدولی قرنی؛

روایت تنها شاهد اولین ترور

فرزند شهید آقامیری می‌گوید منافقین باید به اشد مجازات محکوم شوند

فرزند شهید ترور: منافقین به اشد مجازات محکوم شوند

مردم آلبانی استرداد و خروج اعضای گروهک منافقین را از دولت خود مطالبه کنند

دادگاه رسیدگی به اتهامات سرکردگان گروهک تروریستی منافقین آغاز شد

دبیرکل بنیاد هابیلیان در دیدار جمعی از جوانان و نوجوانان بهشهری:

حیات رژیم صهیونیستی وابسته به ترور است

دبیرکل بنیاد هابیلیان در دیدار با خانواده شهید کامیاب مطرح کرد:

مجازات منافقین را در محاکم بین المللی نیز دنبال خواهیم کرد

بنیاد هابیلیان (خانواده شهدای ترور کشور)

باز هم تروریسم و باز هم کاپشن صورتی

حمله تروریستی به سه نقطه شهرستان چابهار و راسک

تعداد شهدای حمله تروریستی به راسک و چابهاربه 16 نفر رسید

فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31

دانلود فیلم های تروریستی ایران و جهان