حیات بی ثمر
انقلاب اسلامی مردم ایران را در ۲۲بهمن۱۳۵۷ بهحق باید مرهون بیداری اسلامی و اعتقادات مردم مسلمان ایران و تلاش و کوشش نیروهای مبارز مذهبی دانست.
هرچند در مسیر مبارزه علیه رژیمِ طاغوتِ پهلوی گروههای زیادی در صحنه مبارزه حضور داشتند و هر کدام بنابر استعداد خود به نقشآفرینی پرداختند؛ اما در بررسی تاریخ مبارزات در سالهای پیش از انقلاب بهجرأت میتوان گفت که هیچیک از اقدامات این گروهها و دستهجات نمیتوانست باعث پدیدآمدن بارقهای از امید ضد رژیم حاکم باشد. مشی مسلحانه و چریکی که بیشتر متأثر از تفکرات مارکسیستی حاکم بر مبارزات آزادیخواهان در آن سالها بود، آفت این گروهها در داخل کشور بهشمار میآمد. حاکمشدن تفکرات مارکسیستی و چپ بر این گروهها باعث فاصلهگرفتن بیشتر آنان از متن جامعه، افکار و عقاید مردم میشد. شاید بههمیندلیل هم بود که اینان با درک نادرست از اندیشه اسلامی، آن را برای مبارزه ناکافی دانسته و مبارزه را نیازمند اصول مدون و علمی (مارکسیستی) ارزیابی کردند! درواقع آنچه این گروهها گمان میکردند که باعث قوت آنها میشود، اتفاقاً نقطهضعف و «چشم اسفندیار» آنان در جامعه مذهبی ایران شد که تفکرات الحادی را برنمیتافت.
در این بین هرچند سازمان مجاهدین خلق(منافقین) با درک فضای حاکم بر جامعه ایران و باورهای مذهبی مردم، تلاش کرد ضمن حفظ ظاهری اسلامی، اصول مبارزه را از مارکسیسم کسب نماید؛ اما در کوتاهمدت به دامان التقاط افتاد. این التقاط منافقین بهزودی حوزه عملکرد آنان را نیز در برگرفت. مطالعه تاریخ به ما نشان میدهد که در این مسیر بسیاری از گروههای مبارز، بهویژه گروههای مذهبی از این رویه منافقانه سازمان مجاهدین خلق(منافقین) آسیب دیده و دچار ضربات سختی شدند. این درحالی بود که تشکیلات منافقین بهدلیل عدم مقبولیت مبارزاتی در میان مردم و سختگیریهای ساواک که معلول عملکرد اشتباه خود آنان بود، درست در سالهای ۵۶ و ۵۷ که مبارزات مردمی اوج میگیرد، به محاق رفته و بروز و ظهور اجتماعی نداشتند و آنان که در زندانها بودند نیز در درک حرکت توفنده انقلابی مردم دچار سردرگمی شدند؛ چرا که بهنظر آنان و براساس آموزههای مارکسیستی نباید چنین اتفاقی میافتاد و اندیشه حاکم بر سازمان این حرکت را در ابتدا اصلاً باور نداشت و در روزهای آخر نیز تحلیلشان این بود که بهزودی این حرکت شکست خواهد خورد و رهبری روحانیت و آموزههای اسلامی از دید آنان نمیتوانست باعث پدیدآمدن انقلاب شود که این نشاندهنده تفکر ارتجاعی آنها نسبت به تحولات اجتماعی بود.
در این مجموعه با مروری دوباره به سالهای مبارزه ضد رژیم پهلوی و انقلاب اسلامی که سرانجام با رهبری بلامنازع حضرت امام خمینی(ره) و حرکت اسلامی مردم شکل گرفت، این موضوع را تحلیل و تبیین خواهیم کرد که نقش منافقین در پیروزی انقلاب اسلامی باتوجه به ماهیت التقاطی و عملکرد مسلحانه آنها که مورد تأیید حضرت امام و نهضتاسلامی نبود، چگونه میتواند باشد و به چهمناسبت سازمان در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی، طلبکارانه خود را صاحب انقلاب دانسته و آن را انحصاراً محصول ایدئولوژی و عملکرد خود معرفی میکند! این نوشتار تلاش خواهد کرد تا به پرسشهای اساسی در این حوزه پاسخ دهد و ماهیت تروریستی منافقین را در سالهای مبارزه در پیش از انقلاب اسلامی برای عموم خوانندگان و پژوهشگران این حوزه
بازشناساند.