از آنجا که فرمانروای کانادا، ملکه اليزابت دوم(ملکه انگلستان) است و کانادا نيز به شيوه فرمانداري کل اداره مي شود. تاثير پذيري از سياستهاي انگلستان در مسائل راهبردي و کلان کانادا امري غير عادي نيست و... |
«5عضو پارلمان کانادا طی دیداری با اعضای برجسته گروهک منافقین در فرانسه قول حمایتهای مالی و غیره را به آنها دادند . در ادامه تلاشهای مذبوحانه برخی کشورهای غربی در جهت فشار و ضربه زدن به نظام جمهوری اسلامی ایران، 5 نماینده حزب لیبرال کانادا با سفر به فرانسه با برخی سرکردگان ارشد این گروهک تروریستی دیدار کرده و قول مساعدت و همکاریهای لازم مالی را به این گروهک دادند. به گزارش یک شبکه کانادایی دیدار ریموند فالکو، کارولین بنیت، راب اولیفانت، آندرو تلدی و تام واپل با سران گروهک منافقین در حالی صورت گرفت که گروهک مزبور کماکان در فهرست سازمانهای تروریستی کانادا جای گرفته است. همچنین یکی از اعضای این گروه از تغییر و تحولاتی در زمینه حمایت از منافقین و حذف نام آنها از فهرست سازمانهای تروریستی این کشور خبر داد. این شبکه خبری در پایان تاکید کرد که اعضای این گروهک و نیز برخی گروهکهای چپ و به اصطلاح دموکرات مخالف نظام ایران، از سوی آمریکا همچنان حمایت میشوند.»(1)
الف – تئوري اول اين است که منافقين نه تنها نبايد از ليست تروريستي کانادا و آمريکا حذف شود بلکه براي همين مقدار فعاليتهايي هم که در کانادا و آمريکا دارند بايد از جانب دولتهاي اين دو کشور محدود شوند. شايد لازم باشد عليرغم اطلاع سياسيون کانادايي، باز هم بر اين نکته تاکيد شود که منافقين بيش از 12 هزار انسان بيگناه را در ايران و بيش از دو برابر آن را در عراق(25 هزار نفر)ترور کردهاند ضمن آنکه عدم دست بردن به سمت سلاح نيز در حال حاضر نه به خاطر پايبندي به تعهدات بينالمللي و بشر دوستانه،بلکه به واسطه خلع سلاحي است که توسط نیروهای اشغالگر انجام شده است. از اين منظربايد تاکيد نمود که اين فرقه بالافطره تروريست بوده و در آموزههاي آن رسيدن به اهداف،تنها با خشونت و استفاده از تفنگ و سلاح است که جواب ميدهد. منافقين بي شک چنانچه شرايطاش مجددا فراهم شود دوباره دست به سلاح برده و بر روي مردم عراق و ايران سلاح خواهند کشيد و اقدام به ترور گسترده مردم بيگناه خواهند کرد.
شايدلازم باشد آنهایی که در کانادا از اين فرقه حمايت ميکنند بدانند که در ايران از تعداد بيش از 12هزار نفري که توسط اين فرقه ترور شدهاند، کمتر از 200 نفر را سياسيون تشکيل ميدادند و مابقي ترور شدگان مردم عادي و غير سياسي بودهاند. کانادا يکي از کشورهايي است که نمايدگان آن به زعم خود تلاش زيادي را براي ايجاد و گسترش حقوق بشر در دنيا انجام ميدهند و در قطعنامههاي حقوق بشري که در مجمع عمومي سازمان ملل تصويب ميشود، يکي از پايههاي ثابت هستند. تلاش براي خارج کردن منافقين از ليست تروريستي اين کشور نهتنها نشان ميدهد که تمام معيارها و الگوهاي اين کشور براي احقاق حقوق بشر، غير واقعي بودهاست بلکه ماهيت سياسي بسياري از اقدامات بشر دوستانه اين کشور را نيز نشان ميدهد.
اما سابقه اين رفتارهاي کانادا و دولتمردان آن از کجاست؟
ب – سابقه حمايتهاي برخي سياسيون کانادا از منافقين، اتفاق جديدي نيست و اين خط مشي از سالهاي دورتر در دستور کار بوده است.
از آنجا که فرمانروای کانادا، ملکه اليزابت دوم(ملکه انگلستان) است و کانادا نيز به شيوه فرمانداري کل اداره مي شود. تاثير پذيري از سياستهاي انگلستان در مسائل راهبردي و کلان کانادا امري غير عادي نيست و با مشاهده مشي و روش انگلستان در ماجراي تقابل با منافقين و حضور آنها در ليست تروريستي اين کشور و سپس خروج اين فرقه از ليست انگلستان، ميتوان به تکرار همان سناريو در مورد کانادا هم اشاره نمود. در اين سناريو هم ابتدا بايد برخي نمايندگان پارلمان با اعتراض نسبت به حضور منافقين در ليست تروريستي، نسبت به ايجاد حساسيت در مورد اين حضور اقدام کنند و در همان حال نيز مقامات اين کشور با خروج منافقين ازليست تروريستي مخالفت کنند و کش و قوسها شروع شود و احتمالا پاي يکي دو دادگاه محلي هم به ميان بيايد و ... قس عليهذا...
در اينکه اين سناريو کاريکاتوري از سناريوي اجرا شده در انگلستان است و کشور فرمانداري کل کانادا به دليل عدم استقلال سياسي مجبور به اجراي آن است شکي نيست. به انتهاي اين سناريو هم که نگاه کنيم و خروج منافقين از اين ليست را هم در نظر بگيريم ، منافقين در حداقل مسئله بايد به اين مسئله بينديشند که با اين خروج چه چيزي به دست ميآورند. همان چيزي که در جريان خروج از ليست تروريستي انگلستان واروپا عايد منافقين شد، در جريان اين خروج از ليست تروريستي عايدشان خواهد شد.
قبل از خروج از ليست تروريستي اتحاديه اروپا توسط سران فرقه، تبليغات گستردهاي در بين منافقين صورت گرفته بود که با اين خروج وضعيت منافقين دراروپا و عراق دگرگون خواهد شد. اين خروج که با جار و جنجال بسيار زياد منافقين همراه بود، تنها به خروج صوري از يک ليست مکتوب منجر شد و دستاورد ديگري براي منافقين نداشت زيرا با وجود تمام تبليغات دستگاه تبليغاتي منافقين، حلقه محاصره اشرف تنگتر شد، در اروپا استناد به آنچه که سران منافقين از آن به عنوان افشاگري ياد ميکردند نيز همچنان همانند گذشته ناچيز و بسيار اندک است، داد و فريادهاي مريم رجوي براي جلب توجه سازمان ملل و شوراي امنيت و به تحريمهاي بيشتر و حتي حمله نظامي به ايران تقريبا در حد صفر است. اپوزسيوني که ازليست تروريستي اتحاديه اروپا و انگلستان خارج شده است چيزي به عنوان دستاورد خروج ندارد که ليست بلند و بالاي آن را منتشر کرده و ازآن به عنوان پيروزي ياد کند.
از زماني که منافقين از ليست تروريستي اتحاديه اروپا خارج شدهاند، هيچ کدام از کشورهايي که در اتحاديه اروپا، راي به خروج اين سازمان دادهاند، حتي به عنوان پيشنهادي سادهاي اعلام نکردند که آماده پذيرش منافقين در کشور خود هستند. مسئله اشرف و ناموس بودن اين اردوگاه و آمادگي براي جان فدايي در راه حفظ آن هم شعار دهان پر کني است که به واسطه مسدود بودند تمام درهاي پذيرش و کوچ به ديگر کشورهاي اروپايي يا آمريکايي، بر زبان سرکردگان منافقين جاري ميشود والا براي فرقهاي که در آفتاب پرستي و رنگ عوض کردن شهره خاص و عام است، کاري ندارد که اردوگاه ديگري در کشوري اروپايي يا آمريکا نيز برايشان تبديل به ناموس و شرف و اعتبار شود. از اين حيث هم خروج از ليست تروريستي اتحاديه اروپا نتوانست هدف اساسي مسعود رجوي(خروج از جهنم عراق مورد توجه واقع شدن و جدا شدن از فضاي ايزوله پادگان اشرف) و انتقال به اروپا را ميسر و راههاي اين انتقال را هموار سازد.
با همه اين اوصاف چنانچه اين سازمان تروريستي از ليست کانادا خارج شود وضعيتش چگونه خواهد شد؟
ج – رقمهاي نجومي که سازمان منافقين براي خريد يک هوادار سياسي رده بالا هزينه ميکند بسيار بيشتر از يک خريد يک هوادار معمولي و بياطلاع است زيرا هوادار معمولي را ميتوان فرضا با هزينه ساده چند روز اقامت، بازديد و گردش از اماکن ديدني فرانسه يا ديگر کشورها فريب داد اما هزينه خريد سياستمداراني که قبل از دعوت منافقين براي اعلام حمايت از اين فرقه، به اندازه کافي با فرقه آشنايي دارند يا حداقل در مورد اين فرقه به تحقيق ميپردازند که شايد از روي ناداني اظهار نظري نکنند و آينده سياسي خود را بي برگشت نکنند، بسيار گرانتر و پر هزينهتر از خريد انسانهاي معمولي و افرادي مثل دانشجويان است.
سياسيوني که تا به امروز با اين سازمان همراهي کردهاند، هيچ کدام نه به خاطر فريبکاريهاي کلامي منافقين که اعلام ميکنند نيتشان آزادي ايران و حقوق بشر و رعايت حقوق زنان در ايران است، بلکه اکثريت قريب به اتفاق آنها به دلايلي ديگر است که با منافقين همراهي ميکنند. اول آنکه پرداختيهاي منافقين به سياسيون رده بالاي هر کشور آنقدر زياد است که بسيار وسوسه کننده و جذاب است. از سويي ديگر، علاوه بر انگيزههاي مالي منافقين که براي اين افراد جذاب است بايد گفت کينه و عداوت برخي از سياسيون اروپايي و آمريکايي نيز معيار خوبي براي نزديک شدن منافقين به آنها و تطميعشان ميشود.
آنچه براي سرکردگان منافقين اهميت دارد، آمار سازي و توليد اخبار کذايي اعلام حمايت است. مسلما بسياري از آنهايي که امروز از اين سازمان بالفطره جنايتکار حمايت ميکنند و مبالغ گزافي دريافت ميکنند، همانند پائولوکازاکا که به واسطه همين حمايت، از حضور در پارلمان اروپا بازماند و يا همانند کاردار سفارت فرانسه که در گفتگويي غير خبري با دبيرکل کانون هابيليان، بر تروريست بودن منافقين تاکيد کرد نيز به خوبي ميدانند که منافقين سازمان يا اپوزسيون استانداردي نيست که بتوان بر روي آن شرط بندي يا سرمايه گذاري کرد. براي حمايت از يک اپوزسيون موثر، از ابتداي پيروزي انقلاب، آمريکا بر روي بسياري از افراد و گروهها سرمايه گذاري کرده است اما تا به امروز منحط تر و منفورتر از اين سازمان در انديشه و افکار مردم ايران وجود نداشته است، بنابراين از نظر آمريکا شرط بندي بر روي يک جنازه آنقدرها هم ارزش ندارد.
در مجموع تلاشهاي منافقين براي جلب حمايت سياسيون اروپايي و آمريکايي، اگر چه در ظاهر و تا به امروز به اعلام حمايت از اين فرقه منجر شده است اما دستاوردهاي اين اقدامات در مقايسه با هزينههاي بسيار گزاف جلب حمايت از باند رجوي بسيار ناچيز و اندک است و باتوجه به شکست اين تجربه در انگلستان واروپا، قطعا در فرمانداري کل کانادا هم دردي از منافقين دوا نخواهد کرد.
-------------
1 - باشگاه خبرنگاران جوان.