در شماره ۸ ماهنامه راهنما(مطالعات بینالمللی تروریسم) با دو تن از افرادی که به دلیل ارتکاب جرائم تروریستی بازداشت شده بودند، مصاحبهای انجام شد. این دو نفر، آقایان سعید(غلامعباس) ساکی از گروه تجزیهطلب «الاحوازی» و هاشم شعبانی از گروه تجزیهطلب «المقاومهالشعبیه» بودند.
هرکس این دو مصاحبه را بخواند، متوجه خواهد شد که این گفتوگوها در فضایی کاملاً آزاد و بیهیچ ترس و واهمهای انجام شده است؛ بهطوریکه آنها نظرهای خود را بهصراحت اعلام کرده و درباره آن توضیح میدهند و طبیعتاً گاهی با سؤالها و توضیحاتی که مصاحبهکننده میپرسد، قانع میشوند و از اقدام خود ابراز پشیمانی کرده و از نبود «عقلانیت» و «جزمگرابودن» در رفتارهای خود صحبت میکنند.
اما مطلبی که به آن میخواهم بپردازم، این است که وقتی آنها به این واقعیت اذعان داشتند که گروههای خارجنشین از خون جوانان ارتزاق میکنند، پایگاه مردمی ندارند و بسیاری از حقایق دیگر را افشا کردند، به یکباره از سوی منافقین و تجزیهطلبان که سنگ آنها را، به دروغ به سینه میزدند، بایکوت شدند و دیگر به هیچعنوان از آنها صحبتی به میان نیامد.
منافقین و تجزیهطلبان که قبل از این مصاحبه از غلامعباس ساکی و هاشم شعبانی با عناوین و القاب دهنپرکن یاد کرده و بهرهبرداری خاص و تبلیغاتی خود را از آن میکردند، به یکباره ساکت شده و دم فرو بستند؛ تو گویی آن چیز که رسانههای معاند، آن را «حقوق بشر» و «حمایت از زندانیان سیاسی» مینامند تا زمانی معنا پیدا میکند که با این جریانها همراه باشند و اگر حقیقتی توسط آنها در جهت افشای این جریانات بیان شود، دیگر آن افراد از دایره حقوق بشر و حمایت از زندانیان سیاسی خارج میشوند!
البته این رویکرد همانگونه که همگان متوجه میشوند، رویکردی سیاسی است چرا که اگر این جریانها به فکر مردم ایران و سرنوشت آن بودند حداقل باید به صحبتهای سران عشایر و بزرگان قبایل که دراین نشریه با بسیاری از آنها مصاحبه شده است، توجه میکردند. این بزرگان بارها بر داشتن روحیه ایرانی، وفاداری مردم عرب، پایبندی به نظام جمهوری اسلامی ایران و ارادت ویژه به اهل بیت (علیهمالسلام)، علیرغم تمام مشکلات تاکید کردند و البته اعتقاد داشتند روند توسعه اقتصادی خوزستان باید تسریع شود.
اما آن چیزی که در این بین اتفاق افتاده است و اتفاقاً اپوزیسیون کاسبکار از آن میترسد، بیتوجهی نسل جوان و آگاهی از شگردهای بیفایده آنهاست؛ لذا نکتهای که غلامعباس ساکی به آن اشاره میکند، حاوی این پیام است که این گروهها از واقعیت مردم خیلی دورند، آنجا که میگوید: «اینها که بحث مذهبی یا سیاسی میکنند، از واقعیت مردم خیلی دورند. از نظر من اینها بحثهای خامی است. مردم خوزستان، چه عرب و چه عجم اعتقادات مشترک دارند و متحدند. آنچه از جانب ماهوارهها پمپاژ میشود از جنس کینه و فقط برتریدادن یک مجموعه نسبت به یک مجموعه دیگر است. وقتی میگویند من عرب هستم و عجم فلان است، یک حرکت غیرمتمدنانه است و در یک کلام دیکتاتوری و تفکرات فاشیستی است.»
و کلامم را با واقعیتی تلخ، که هاشم شعبانی دیر به آن دست یافته است، به پایان میرسانم: «من آنها را مقصر اساسی میدانم. بیرون از گود ایستادهاند و دم از نبرد میزنند. شما که دم از مبارزه میزنید چرا فرار کردید و از آنجا دارید مردم را اغوا میکنید؟! آنهایی که در رابطه با قومیت عرب کار میکنند، شبیه کرکسهایی هستند که در آسمان خوزستان پرواز میکنند، منتظرند طعمهای را بگیرند و از لاشهاش استفاده کنند. هیچ چیز دیگر نیست.»
مصاحبه ماهنامه راهنما (مطالعات بینالملل تروریسم) با هاشم شعبانینژاد
مصاحبه ماهنامه راهنما (مطالعات بینالملل تروریسم) با سعید ساکی