یک اندیشکده آمریکایی با پرداختن به جزئیات ترور دانشمند هستهای ایران، بر نقش عوامل خارجی در این ترور تاکید کرد و معتقد است ترور افراد لزوما صدمه بزرگی به برنامه هستهای ایران نمیزند |
یک اندیشکده آمریکایی با پرداختن به جزئیات ترور دانشمند هستهای ایران، بر نقش عوامل خارجی در این ترور تاکید کرد و معتقد است ترور افراد لزوما صدمه بزرگی به برنامه هستهای ایران نمیزند.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی هابیلیان (خانواده شهدای ترور کشور) به نقل از فارس، اندیشکده «استراتفور» در مقالهای مینویسد ترور مصطفی احمدی روشن، ادامه ترورهای هدفمند دانشمندان هستهای ایران در پنج سال گذشته است. با بررسی شیوه، هدف و انگیزههای این ترور میتوان دریافت که این ترور توسط عوامل داخلی که از سوی عوامل خارجی حمایت میشوند، صورت گرفته است.
*ترور یکی دیگر از دانشمندان هسته ای ایران
یکی از دانشمندان هستهای ایران در 21 دی 1390 (11 ژانویه 2012) در پی انفجار بمبی که به ماشین وی چسبانده شده بود، به قتل رسید. مصطفی احمدی روشن که بنا به گفته بعضی مسئول بخشی در مجتمع اصلی هستهای ایران «نطنز» بود پنجمین دانشمند ایرانی مربوط به برنامه هستهای ایران است که در پنج سال گذشته به قتل رسیده است. با توجه به شیوه و انتخاب هدف این ترور، احتمالا عوامل داخلی که از خارج هدایت میشدند این حمله را ترتیب دادهاند.
یک دانشمند ایرانی در روز 11 ژانویه مقابل دانشگاه علامه طباطبایی در تهران کشته شد. مصطفی احمدی روشن، مدرس 32 ساله که بنا به گفته بعضی مسئول بخشی در مجتمع اصلی هستهای ایران، نطنز، بود به همراه راننده و محافظ شخصی خود با انفجار بمبی مغناطیسی که به اتومبیل وی چسبانده شده بود، به قتل رسید. بمب توسط دو شخص موتورسوار در محل تعبیه شده بود و انفجار آن به بیشتر بدنه اتومبیل آسیبی نرساند، اما موجب شد احمدی روشن در دم جان سپارد.
*ترورهای مشابه در پنج سال اخیر
احمدی روشن پنجمین دانشمند ایرانی وابسته به برنامه هستهای تهران بود که در پنج سال گذشته به قتل رسید (و همینطور دانشمند دیگری به نام فریدون عباسی دوانی که در سوءقصدی که در نوامبر 2010 به جان وی شد و طی آن سوءقصدکنندگان سوار بر موتور بمبی را بر روی اتومبیل او قرار دادند، مجروح گشت) به تازگی، در ژوئیه 2011، سوءقصدکنندگان سوار بر موتور، داریوش رضایینژاد، مهندس هستهای را در اتومبیل او در شرق تهران به ضرب گلوله به قتل رساندند. در نوامبر 2010، دانشمند مجید شهریاری در حالی که با اتومبیل به سمت محل کار خود در حرکت بود با انفجار بمبی که موتورسوارانی به اتومبیل او متصل کردند، به قتل رسید (این حمله و سوءقصدی که منجر به مجروح شدن دوانی شد، همزمان اتفاق افتادند). در ژانویه 2010، مسعودعلیمحمدی، فیزیکدان هستهای وابسته به دانشگاه تهران، با انفجار بمب متصل به موتورسیکلتی که در نزدیکی جایی پارک شده بود که وی اتومبیل خود را متوقف کرد، به قتل رسید. در سال 2007، دانشمند هستهای، اردشیر حسن پور بنا به گفته بعضی در اثر مسمومیت با مواد رادیواکتیو کشته شد.
* دست داشتن عوامل داخلی و خارجی را در این ترور
هدف قرار دادن دانشمندانی که در زمینه برنامه هستهای ایران فعالیت میکنند، روندی دنبالهدار است که «استراتفور» سالهاست آن را پیگیری میکند. به نظر شیوههای مورد استفاده برای کشتن این افراد تغییر کرده است، اکنون از موتورسوارها برای حمله به اهداف در اتومبیلهایشان استفاده میشود. شیوهای که ظاهراً مؤثر بوده است. ترور احمدی روشن مشابه ترورهایی است که پیشتر انجام شد، و تحلیل ما از حملات دوگانه نوامبر 2010- که به احتمال زیاد توسط عوامل داخلی و با حمایت خارجی صورت گرفتهاند- در این مورد هم صدق میکند.
*استفاده از بمب تأخیری و گروههای تروریست در ایران
بمبی که در این حمله مورد استفاده قرار گرفت به نظر از نوع تأخیری بوده است، طبق گفته شاهدان تروریستها چیزی را به ماشین چسباندند و قبل از آنکه منفجر شود به سرعت دور شدند. با در نظر گرفتن ویژگیهای این حمله، به احتمال زیاد بمب زمانبندیشده بود که به تروریستها فرصت گریختن از نزدیکی ماشین را میداد. با توجه به تصاویر «گوگلارث»، احمدی روشن در محدوده یک بزرگراه ترور شد که راه گریزی سریع را برای تروریستها فراهم میآورد.
اقلیتهای قومی بیشمار و گروههای مبارز کوچکی نظیر تجزیهطلبان سنی وابسته به جندالله در سیستان بلوچستان، گروه ضد ایرانی مجاهدین خلق که اکنون در عراق هستند انگیزههایی برای تضعیف حکومت دارند.
*انتخاب احمدی روشن با کمک عوامل خارجی بوده است
اما انتخاب هدفمند افراد مربوط به برنامه هستهای ایران نمایانگر حمایت خارجی است. آمریکا تلاشی بینالمللی را برای اعمال تحریمها علیه ایران در اعتراض به برنامه هستهای این کشور رهبری کرده است، و اسراییل در مواضع خود علیه برنامه هستهای ایران و تأثیر این کشور در خاورمیانه بسیار صریح بوده است. با توجه به شیوهها و هدفگیری، با احتمال زیاد این حملات- شامل ترور احمدی روشن- توسط بازیگران داخلی، و با حمایتهای خارجی در زمینه شناسایی هدف، هماهنگی ترور و تأمین مالی، صورت گرفتند. خبرگزاری فارس ادعا کرده است «موساد»، شبکه اطلاعاتی اسرائیل، و مجاهدین خلق در اجرای این حملات همکاری کردهاند. اسرائیل یا مجاهدین خلق مسئولیت حملات پیشین و ترور احمدی روشن را به عهده نگرفتند، اما ترکیبی مثل موساد و مجاهدین خلق، چندان بعید به نظر نمیرسد.
*ترور دانشمندان هستهای ضربهای به برنامههای هستهای ایران نمیزند
هرچند ترور افراد لزوما صدمه بزرگی به برنامه هستهای ایران نمیزند- اگر هزاران نفر نباشند، حداقل صدها دانشمند و مهندس در این برنامه همکاری میکنند، و کوچک سازی نیروها بخشی از سیستم است- توانایی تداوم تهدید افراد مرتبط به این برنامه یقیناً مؤثر است. ایران مجبور به افزایش امنیت میشود، اگرچه به مصلحت نیست چرا که این کار روند پیشرفت و تحقیقات را کند میکند. همچنین این اقدام ترس و تردید را بین افراد درگیر در این برنامه را افزایش میدهد، و این نوع شرایط کار باعث عدم تمرکز آنها میشود.
*ایران به دنبال شیوه دیگری در غنیسازی است
علاوه بر تداوم این ترورها، مرگ احمدی روشن مشخص کرد که ایران احتمالا روشی به جز سانتریفیوژها را برای غنیسازی اورانیوم دنبال میکند. دو شیوه اصلی برای غنیسازی اورانیوم وجود دارد: سانتریفیوژ گازی و دیفوزیون گازی. به گزارشی که الجزیره منتشر کرد، احمدی روشن مدیر پروژه ای مربوط به غشاهای پلیمری بود که برای جداسازی گاز، نه برای سانتریفیوژها، ضروری است.
تمام گزارشات رسمی در مورد فعالیت هستهای ایران این موضوع را نشان میدهند که ایران روی روش سانتریفیوژها برای غنیسازی کار میکرده است، و تلاش ایران به یقین بر روی این روش متمرکز شده است. بیش از شش هزار سانتریفیوژ در سایت «نطنز» استفاده میشود، و گزارشاتی در هفته گذشته منتشر شد مبنی بر اینکه نیروگاه پرقدرتمند تر «فردو» در نزدیکی قم به بهرهبرداری رسیده است. در حالی که برای ایران کاملاً عاقلانه است که از شیوه های دیگر به جای سانتریفیوژها استفاده کند، گفته شده است این کشور همچنین در تلاش برای بهبود کیفیت سانتریفیوژها و ظرفیت غنیسازی آنها است. اگر ایران پیگیری مصرانه تر دیفوزیون گاز را آغاز کرده باشد، میتوان دریافت که این خللها میتوانند حائز اهمیت باشند.