فروردین ماه سال 1338 در یکی از توابع رودبار نوزادی پا به عرصه زندگی گذاشت که نامش را جلیل نهادند . او تا سن 8 سالگی به دور از خانواده تحت سرپرستی مادربزرگ خود پرورش یافت و آنگاه پس از مدتی به تهران مهاجرت نمود و با تحمل سختی و مشقت بسیار در گذران زندگی ، تحصیلات خودش را تا اخذ مدرک دیپلم به پایان رساند . هنوز 5 ماه بیشتر دوره آموزشی را در پایگاه نیروی دریایی حسن رود در بندرانزلی نگذرانده بود که امواج پر تلاطم نهضت ، او را به صفوف مبارزان کشاند و او به دنبال ترک محل کار خود در نیروی دریایی به تهران مراجعت نمود و فعالیت های گسترده ای را همراه با سایر دوستانش در جهت تبلیغ و ترویج اسلام و پیام های آگاهی بخش امام خمینی آغاز نمود .
او در کلاس های آموزش قرآن و ایدئولوژی اسلامی که در مجالس مختلف برگزار می شد فعالانه شرکت کرد و با تشکیل کتابخانه در شبستان مسجد محل در جهت رونق بخشیدن به این سنگر مقدس برآمد . با اوج گیری حرکت های مبارزاتی مردم علیه رژیم خائن و وابسته شاه ، شهید عباسی به همراه سایر همسنگرانش به پخش و تکثیر اعلامیه و نوارهای امام امت پرداخت و به این وسیله بذر " استقلال ، آزادی ، جمهوری اسلامی " را در اذهان مردم افشاند و با شور و ایمان در صحنه راهپیمایی ها و تظاهرات پر شکوه امت شهید پرور حضور یافت .
وی بلافاصله پس از پیروزی در کمیته محل به پاسداری مشغول شد و با تأسیس انجمن اسلامی در مسجد ، زمینه را برای گسترش ابعاد فعالیت های خود و سایر برادران و خواهران آماده نمود که نمایش فیلم در مدارس و مساجد ، بسیج نیروها برای شرکت در جهاد سازندگی ، تشکیل شرکت تعاونی ، رسیدگی و کمک به محرومین و مستضعفین ، ورزش ، کوهنوردی و شنا را می توان به عنوان زمینه های مختلف فعالیت این مرکز به شمار آورد .
شهید جلیل عباسی پس از چندی به عضویت کمیته انقلاب اسلامی منطقه 4 در آمد و تلاش بی وقفه خود را در چارچوب وظایف و مسئولیت های این نهاد مردمی استمرار بخشید .
خصوصیات اخلاقی او برای سایرین همچون الگو و نمونه ای ممتاز به شمار می رفت . وی فردی مهربان ، هوشیار و دلسوز بود . حالت توسلش در نماز و دعا هیچگاه قطع نمی شد و از گیرایی عجیبی برخوردار بود . او با احساس مسئولیت و خلوص نیت کار می کرد و پاداشی جز شهادت در راه خدا را انتظار نمی کشید . لذا با کم کردن میزان وابستگی افراد خانواده به خود و ساده زیستی همواره خویشتن را برای این سفر الهی آماده می نمود .
شهادتنامه ....
بعدازظهر روز انتخابات دومین دوره ریاست جمهوری اسلامی (شهید محمد علی رجایی) برادر جلیل عباسی با 4 تن دیگر از برادران به منظور حفاظت از انتظامات و صندوق های رأی گیری به گشت اعزام می شود و در جریان توطئه به رگبار بسته شدن خودروی واحد گشت از پشت مورد اصابت گلوله منافقین تروریست قرار می گیرد .
طبق اعلام پزشکی قانونی علائم زیر در معاینه پیکر غرقه به خون وی مشخص گردیده است :
" 1) سوراخی به قطر تقریبی 8 میلیمتر با حاشیه سوخته که محل ورود گلوله است و در ناحیه پشت سمت چپ و در حدود دنده ششم قرار گرفته است . مسیر آن با میله فلزی بررسی شد.
2) سوراخ خروجی در ناحیه بالای بازوی راست به قطر 2×1 سانتی متر
3) ناحیه بالا و عقب سر متلاشی شده و تیر از آن خارج گردیده ، به علت متلاشی شدن پوست و استخوان ها تعیین نوح اسلحه و ورود و خروج آن میسر نیست .
4) سوراخ ورودی دست چپ که سوراخ خروجی آن در کف دست ملاحظه می شود .... "
و به این ترتیب جلیل عباسی به همراه روح الله (فریبرز) کرمی و امیر عباس بخشی مؤخر ، رأی های خود را که ساعاتی پیش از شهادت به نام محمد علی رجائی به صندوق ریخته بودند ، با نثار خون خویش تضمین نمودند و با زبان روزه در ماه مبارک رمضان به میهمانی خدا شتافتند تا در کنار یکدیگر و دوشادوش سایر شهدای انقلاب اسلامی به افطار بنشینند و از فضل و رحمت جاویدان الهی برخوردار گردند .
بی تردید حماسه زندگی این رزمندگان و سایر دلاوران اسلام همچون سندی پر افتخار و راهگشا برای امت حزب الله در تاریخ باقی خواهد ماند و شهادت مظلومانه آنان ننگ و نفرین ابدی را برای تمامی کافران معاند و منافقین سیه دل به دنبال خواهد داشت.
مزار شهید : بهشت زهرا ، قطعه 24 ، ردیف 87 ، شماره 8