نام پدر : ميرزا موسي
تاریخ تولد : جمعه ، 1 فروردين ، 1314
محل تولد : شاهرود
سن هنگام شهادت: 46 سال
تحصیلات : علوم حوزوي
تخصص : خارج فقه و اصول
زندگي نامه
سوابق مبارزاتي: تنوير افكار عمومي عليه رژيم پهلوي، برپايي جلسات سخنراني و تشويق مردم به مبارزه بر ضد طاغوت
كارهاي تشكيلاتي: همكاري با انتشارات مكتب اسلام، همكاري با انجمنهاي اسلامي و مذهبي، عضويت در حزب جمهوري اسلامي
مسئوليتها: دبير دبيرستانها و استاد حوزههاي علميه، نماينده حضرت امام خميني (ره) در آموزش و پرورش، مشاور عالي وزارت آموزش و پرورش در زمان مسئوليت شهيد رجائي در اين وزارتخانه، عضو دادگاه تجديد نظر اداري، عضو شوراي انتخاب نشريه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، عضو شوراي سازمان پژوهش و برنامهريزي آموزش و شوراي سازمان نوسازي، توسعه و تجهيز مدارس
آثار علمي: تصحيح جلد اول تا چهاردهم و حاشيهنويسي و تخريج و تصحيح جلد 35 تا 42 كتاب بحارالانوار، تصحيح ارشاد شيخ مفيد، تفسير مقتنينات الدور، ادب النفس، شواهد و مجمعالبيان، تأليف پنج جلد كتاب عربي آسان
تولد تا جواني
حجتالاسلام والمسلمين سيدكاظم موسوي فرزند ميرزا موسي در سال 1314 ه.ش در روستاي حسينآباد شهر ميامي از توابع شهرستان شاهرود ديده به جهان گشود. شش ساله بود كه راه مكتبخانه را پوئيد. در حالي كه به خواندن قرآن مجيد مشغول بود سعي ميكرد سورههاي كوچك را نيز حفظ كند. در همان دوران خواندن و نوشتن، بخشي از مقدمات دروس حوزوي را نيز فراگرفت. پدر بزرگش كه از روحانيون با تقواي منطقه بود، توجه خاصي به سيدكاظم داشت و امور تحصيلي وي را با دقت زير نظر گرفت. او همواره نوهاش را تشويق ميكرد تا آيات قرآن و بعضي خطبههاي نهجالبلاغه و برخي متون اسلامي را حفظ كند.
در سيزده سالگي براي ادامه تحصيل علوم حوزوي عازم مشهد مقدس شد. شرح لمعتين را نزد حاج ميرزا محمود مدرس و رسائل و كفايتين را نيز در محضر مرحوم حاج شيخ هاشم قزويني آموخت. درس خارج را ابتدا در محضر ميرزا جوادآقا تهراني فراگرفت و بعد از آمدن مرحوم آيتالله العظمي ميلاني(ره) به مشهد، در محضر ايشان زانوي ادب به زمين زد و مشغول فراگيري فقه آل محمد(ص) شد. او در زمره طلاب با توان و مستعد درس استاد بود و هر روز پس از خروج از محضر استاد، دروسي را كه فراگرفته بود به عربي مينوشت. به واسطه همين جديت و توانايي كه داشت از سوي آيت الله ميلاني براي تقرير بيانات و دروس ايشان انتخاب شد.
شهيد موسوي پس از ازدواج با دختر عموي خود به تهران سفر كرد و تلاش نمود با كسب روزي حلال از اتكاي خود به ديگران بكاهد.
در اوايل ماه مبارك رمضان سال 1336 ه .ش ، نخستين فرصت شغلي براي او پديدار شد و از او براي همكاري با انتشارات كتب اسلامي دعوت به عمل آمد. او ابتدا به تصحيح جلد اول تا چهاردهم و حاشيهنويسي و تصحيح و تخريج جلدهاي 35 تا 42 كتاب بحارالانوار روي آورد.
شهيد موسوي در كنار اين وظيفه سنگين، تصحيح كتب ديگر از جمله ارشاد شيخ مفيد، تفسير مقتنينات الدور، ادبالنفس، شواهد و مجمعالبيان را به عهده گرفت.
حجتالاسلام عابدي، يكي از همكاران شهيد موسوي در انتشارات كتب اسلامي دربارهي روحيه پژوهشگري و تحقيق او چنين نقل كرده است: « ... حقيقتاً ، در مورد كتاب اخير زحمت شايان توجهي كشيد، طوري كه گاهي براي پيدا كردن يك بيت از كتاب مزبور ساعتها به تتبع ميپرداخت و اغلب اوقاتش صرف مطالعات ادبي و روايتي ميشد».
در سال 1340 ه .ش با استاد فقيه مرحوم روزبه آشنا شد و در سال 1342 ه.ش با دعوت دبيرستان علوي، به همكاري با اين مؤسسه آموزشي - اسلامي پرداخت. دوستي شهيد موسوي با استاد روزبه تا وفات ايشان در سال 1352ه.ش ادامه يافت. شهيد موسوي و مرحوم روزبه در اين مدت بيشتر اوقات خود را باهم ميگذراندند و نتيجه اين همنشيني پيدايش فكر تأليف كتابي شد كه زبان و ادبيات عرب را كه زبان قرآن نيز هست، به آسانترين روش به طلاب مبتدي حوزهها آموزش ميداد.
شهيد موسوي در كنار تحصيل علوم حوزوي و تدريس، از فراگيري تحصيلات دانشگاهي نيز غافل نبود و با وجود مشكلات متعدد و مسئوليتهايي كه در تأليف كتب و تدريس داشت، موفق شد دانشنامه كارشناسي و كارشناسي ارشد خود را در سالهاي 1345 و 1350 ه.ش در رشته زبان و ادبيات عرب اخذ كند.
در سال 1349 ه.ش مسئوليت اداره انجمن اسلامشناسي خانمها را كه توسط مرحوم شاهچراغي بنيان نهاده شده بود، به پيشنهاد استاد روزبه پذيرفت.
در سال 1350 مدرسه راهنمايي دخترانه روشنگر و پس از آن دبيرستان روشنگر را تأسيس كرده و در برنامهريزيهاي پرورشي، آموزشي و اجرايي مربوط به مدرسه ونيز تربيت معلمان و ساير مسئولان مدرسه نقش به سزايي داشت.
شهيد موسوي بدون سروصدا تربيت اسلامي نسل نوجوان و جوان را بر عهده داشت. او معتقد بود فراگيران قبل از آموختن مقدمات لازم ، دست به تحقيق نزنند و خود مسير كار را مشخص مينمود.
شهيد موسوي و مبارزه عليه طاغوت
اساس كار شهيد سيدكاظم موسوي بر پايه تعليم و تربيت بود. او همواره روح مبارزه را در قالب آموزش معارف اسلامي و سيره اهل بيت (س) به مخاطبان ارائه مينمود. از گفتن حقيقت چشمپوشي نميكرد و با زبان علم و دانش، ظلم و ستم طاغوت را آشكار مينمود.
همزمان با آغاز مبارزات حضرت امام خميني(ره) او نيز به صف مبارزان انقلابي پيوست و با توجه به محبوبيتي كه در نزد طلاب علوم ديني و معلمان و دانشآموزان داشت، توانست آنان را با انديشههاي امام راحل آشنا كند.
او با سخنراني و بيان حديث، به مبارزه با رژيم پهلوي ادامه ميداد و سرانجام طلوع خورشيد حكومت عدل اسلامي را در جامعهي شبزده ايران مشاهده نمود.
شهيد موسوي پس از پيروزي انقلاب اسلامي
پس از پيروزي انقلاب اسلامي شهيد موسوي به عنوان نماينده حضرت امام خميني(ره) در وزارت آموزش و پرورش منصوب شد و در زمان تصدي آقاي رجائي در اين وزارتخانه مشاور وي بود. وي همزمان ، عضو دادگاه تجديد نظر اداري، عضو شوراي انتخاب نشريه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي و شوراي سازمان پژوهش و برنامهريزي آموزش و شوراي سازمان نوسازي توسعه و تجهيز مدارس نيز بود.
او عاشق امام خميني(ره) بود و ايشان را پناهگاه مستضعفان و ياور محرومان در برابر قدرتهاي پوشالي شرق و غرب ميدانست. شهيد محمدعلي رجائي در آئين يادبودشهيد موسوي در اين خصوص چنين نقل كرده است: « ... ما سخنان امام را گوش ميداديم و بعد منتظر ميمانديم كه آقاي موسوي با برداشتهاي خاص خود به اداره بيايد و ضمن بازگو كردن آنها ما را به وجد بياورد».
شهيد رجائي هم چنين دربارهي روحيات كاري شهيد موسوي گفته است: « ... در هر يك از استانها كه مشكلي داشتيم ، ابتدا با ايشان مشورت ميكرديم و خود ايشان داوطلب و در اندك مدتي جهت رفع آن اشكال عازم سفر به آن منطقه ميگرديد. هر روز با يادداشتهاي حاوي مطالب لازمالتوجه و پيشنهادات مؤثر به وزارتخانه ميآمد و به ما رهنمود ميداد».
شهيد موسوي با آغاز فعاليت حزب جمهوري اسلامي با شناختي كه از شهيد بهشتي و ديگر بنيانگذاران آن داشت، همكاري خود را با اين تشكل آغاز نمود و با حضور در جلسات، برنامههاي خود را براي پيشبرد اهداف نظام ارائه ميكرد. او پس از آغاز جنگ تحميلي رژيم صدام عليه ملت ايران، بارها به جبهههاي نبرد حق عليه باطل شتافت.
شهيد چند روز قبل از شهادتش به همراه شهيد باهنر، به يكي از مناطق عملياتي عازم شده و هنگام بازگشت چنين گفته بود: « بايد همه به جبهه برويم و از آن زندهها روحيه بگيريم».
او سه روز در هفته ميان اقامه نماز ظهر و عصر ، براي نمازگزاران موضوعات اخلاقي و عبادي را بازگو ميكرد، اما پس از بازگشت از جبهههاي نور عليه ظلمت، موضوع بحث جلسات را به وضع جبههها و روحيه و مقاومت دليرمردان ايران اسلامي اختصاص داد.
او پاسداران انقلاب و سربازان جبهههاي حق عليه باطل را زندههاي واقعي ميدانست و ميگفت: « دوست دارم هر پنج فرزند پسرم پاسدار باشند».
حجتالاسلام والمسلمين سيدكاظم موسوي عاشق شهادت بود و آن را راه سعادت ميدانست و سرانجام با پيكري آغشته به خون، در شامگاه هفتم تير سال 1360 ه.ش در انفجار دفتر مركزي حزب جمهوري اسلامي به دست منافقين به شهادت رسيد و با شهادتش رسوايي ابدي را براي منافقين برجا گذاشت.
تكريم مقام و جايگاه والاي زن ويژگي بارز شهيد
شهيد موسوي ، همواره زنان را در پيشرفت جامعه مؤثر ميدانست . او معتقد بود زنان با توجه به نقشي كه در خانواده دارند، نخستين مربي فرزندان به شمار ميروند و در تربيت نسل آتي يك كشور نقش مهمي برعهده دارند. شهيد موسوي پيش از پيروزي انقلاب اسلامي از اين كه ميديد به جايگاه والاي زن بيتوجهي ميشود، رنج ميبرد و همواره با برگزاري جلسات مختلف ديني و كارشناسي سعي داشت زنان را به هويت و ارزش ذاتي شان آگاه نمايد.
او هميشه سعي داشت تا زنان درك صحيحي از احكام اسلامي و فرامين شرع مقدس داشته باشند و به عمق مفاهيم پيببرند. شهيد موسوي در جهت تشويق زنان به فعاليتهاي همه جانبه هشدار ميداد. و از زنان ميخواست تا با تأمل در زندگي حضرت زهرا(س) و الگوپذيري از ايشان ، مقام خود را به عنوان يك بانوي مسلمان حفظ و راه سعادت را طي كنند.
ويژگيهاي اخلاقي و شخصيتي شهيد
- ولايتپذيري
- جامعنگري
- مربي دلسوز
- هوشيار و دلسوز
- اهل تحقيق و پژوهش
- عاشق شهادت
- خوشرويي
از ويژگيهاي اخلاقي و شخصيتي شهيد موسوي است.