در خرداد1377، گروهي در تهران با سوءاستفاده از هيئتهاي مذهبي و با القاي اين موضوع که ميخواهند شرايط را براي ظهور امام زمان فراهم کنند فعاليتهاي تبليغي خود را شروع کردند. رهبر گروه، شخصي بهنام سيدمحمد حسيني ميلاني بود که توانست با ايجاد تشکيلاتي محدود به بخشي از اهداف خودبرسد. غلامرضا عاملي که سرپرستي يکي از هيئتهاي مذهبي در منطقه دولتآباد تهران را داشت، رابطه بيشتري با ميلاني برقرار کرد و اين مسئله، زمينهاي براي گشايش باب مراوده بين ميلاني و اين هيئت شد.
باند مهدويت خود را از عوامل اصلي برقراري شرايط مناسب براي ظهور ميدانست. طبيعي بود که در جهت نيل به اين مقصود نيز تلاشهاي فراواني را انجام داد. جواناني که احساسات مذهبي آنان توسط ميلاني تحريک شده بود، آمادگي خود را براي اجراي هر حکمي اعلام کردند و براي اينکه در اجراي دستور ميلاني موفق باشند، اقداماتي از جمله خلع سلاح ده پايگاه بسيج و تهيه دهها فقره سلاح و جمعآوري مهمات و مواد منفجره و وسايل ساخت بمب را انجام دادند. علاوه بر اين، دو اقدام تروريستي ناموفق عليه علماي اهل سنت در مناطق سنينشين ايران صورت گرفت. مضاف بر اينکه در راستاي ترويج بغض و کينه بين اعضا دربارة مخالفان حقانيت خاندان اهل بيت(:) براي بهدستگرفتن زمام امور جامعه اسلامي، دستور تخريب مقبره يکي از رهبران فکري آنان صادر شد که اين اقدام تروريستي نيز ناموفق بود. در بازرسيهاي انجام شده، نيز کروکي محل سکونت بيش از ده نفر از افراد و مسئولان و روحانيون نزد آنان کشف شد. در گفتهها و اظهارات اعضاي گروه، بعد از دستگيري آمده بود که اينان قصد داشتند، عوامل و مسبباني را که باعث تأخير در ظهور حضرت وليعصر ميشوند، از بين ببرند تا هرچه زودتر زمينه براي فرج بقيهالله فراهم آيد.
زماني کار گروه ـ تحت نظر ميلاني ـ اوج گرفت که بنا به دلايلي نامعلوم، حکم ترور علي رازيني، دادستان وقت دادگستري تهران توسط وي صادر شد و هوادارانش براي اجراي اين دستور، در دي1377 دست به اقدام زدند که نتيجه اين تلاش، ترور نافرجام حجتالاسلاموالمسلمين علي رازيني و مجروح شدن 4 نفر از همراهان او و نيز شهادت شخصي بهنام انصار عزتي قرهلو شد که بهصورت تصادفي از محل حادثه ميگذشت. از اين پس بود که مأموران امنيتي، سعي فراواني براي شناسايي عوامل ترور انجام داده و سرانجام موفق به کشف آن شدند.
ده نفر از پنجاه متهم اين پرونده به زندان محکوم شدند. ميلاني و عاملي نيز به اعدام محکوم شدند؛ اما بعدها مشمول عفو قرار گرفتند. ميلاني بهعلت بيماري قلبي تحت عمل جراحي قرار گرفت و زير عمل درگذشت. عاملي هم از زندان مرخصي گرفت و ديگر بازنگشت.