مقدمه :
انقلاب اسلامي ايران در فرآيند تكوين و تثبيت خود ، چالش هاي بزرگي را پشت سر نهاده است . يكي از اين چالش ها ، مخالفت گروه هاي سياسي با حاكميت نظام اسلامي بود . گروه هاي سياسي _ نظامي كه عمدتاً در طول حكومت رژيم ستم شاهي با اين رژيم مبارزه مي كردند ، در سال هاي منتهي به پيروزي انقلاب از درگيري با امام و نيروهاي اسلام گرا پرهيز كردند ، اما پس از پيروزي انقلاب اسلامي ، بنيادهاي فكري خود را آشكار كرده و به مقابله آشكار با نظام نوپاي اسلامي اقدام كردند .
در اين ميان گروه كوچك و بسيار محدود فرقان كه سابقه ديگر گروه ها را هم در كارنامه خويش نداشت ، تنها به دليل هويت سازي به حركات تروريستي اقدام كرد تا از اين رهگذر نامي در ميان مخالفان در آورد .
گروه فرقان به رهبري روحاني جوان و درس ناخوانده اي و به بهانه مبارزه با زر و زور و تزوير ، متفكران و شخصيت هاي كم نظيري را از انقلاب اسلامي گرفت كه جبران فقدان اين شخصيت هاي مهم انقلاب ، نيازمند سال ها تلاش علمي و معرفتي است تا اندوخته هايي چون شهيدان : مطهري ، مفتح ، قاضي طباطبايي و حاج مهدي عراقي را به جامعه تحويل داد .
مركز اسناد انقلاب اسلامي در راستاي اهداف علمي و انقلابي خود كتاب حاضر را به جامعه علمي كشور تقديم مي كند تا گام ديگري در راه تبيين و تدوين تاريخ انقلاب اسلامي برداشته باشد .
ضمن تشكر از آقاي علي كردي ، محقق ارجمند اين كتاب ، از زحمات آقاي دكتر منصور طبيعي معاون محترم پژوهشي و همكاران محترم در معاونت انتشارات قدرداني مي شود .
مركز اسناد انقلاب اسلامي
* * * * * * *
پيشگفتار :
در تاريخ تفكر و زندگي بشر دو جريان كلي حق و باطل وجود دارد ، اما گاه اتفاق مي افتد كه گروه هايي از جريان باطل ، در جهت حيثيت حق بهره برداري مي كنند و لباس حق بر خود مي پوشند . آنها مصرانه خود را حق طلب معرفي مي كنند و از جريان حق براي هويت سازي خود مدد مي گيرند ؛ در حالي كه نمادهايي از جريان باطل هستند و تشخيص آنها به دشواري صورت مي گيرد .
اين شاخه از جريان باطل چون اهل تلبيس و پنهان كاري مي باشند ، هر لحظه مي توانند به شكل جديدي خودنمايي كنند و فكر و احساسات آنها دائماً تحت تأثير وسوسه هاي انحرافي است . هر چند تمام باطل گرايان با دين و دينداران دشمني مي ورزند ، اما اين جريان حق نما ، مدعي پيروي از دين است .
به رغم ادعاي حق طلبي شان ، يكي از ويژگي هاي بارز آنان دوستي با دشمنان حق و دشمني با دوستان حق است . جريان باطل حق نما ، دوستان خود را از دشمنان خدا و دين گزينش مي كند . همين ويژگي است كه حق طلبان بايد در راستاي افشاي اهل باطل حق نما از آن استفاده كامل نمايند .
اهل باطل حق نما ، فرجام تحقير آميزي دارند و خواري و حقارت در انتظار آنان است . در عرف سياسي جامعه ما به گروه هاي منشعب از جريان باطل كه حق نمايي مي كنند ، " التقاطيون " گفته مي شود . التقاطيون خود را حق مي پندارند و بر باطل بودن خود اعتقادي ندارند . آنان قاطعانه با جريان حق درگير مي شوند ، در حالي كه جريان نفاق به عيب جويي و تمسخر مؤمنين مي پردازند .
اغلب تهديدات التقاطيون از نوع سخت افزاري است و خود بزرگ بين ، لجوج ، بدبين و ستيزه جو هستند . التقاطيون در معنويت و عبادت سرسخت و سطحي هستند . در واقع ، نمونه تاريخي التقاطيون ، خوارج عصر اميرالمؤمنين (ع) را به ذهن متبادر مي كند كه سرسختانه از باطل خود در لباس حق دفاع مي كردند .
در فضاي سياسي قبل و به ويژه بعد از انقلاب اسلامي ، گروه فرقان به رهبري اكبر گودرزي ، از مصاديق بارز خوارج عصر انقلاب اسلامي هستند . گودرزي فعاليت هاي مذهبي خود را در مساجد جنوب تهران آغاز كرد و در سال 1355 به مسجد " خمسه قلهك " راه يافت . در اين مساجد شروع به جذب نيرو كرد و تأثير بسزايي بر افكار و انديشه هاي جوانان و نوجوانان اين مساجد گذاشت .
اكبر گودرزي به ترجمه و تفسير آيات قرآني اقدام مي نمود و از روايات اهل بيت (ع) كمترين استفاده اي در تفسير نمي كرد ؛ در واقع روش نويني در تفسير غلط و بر اساس سليقه شخصي ارائه داد . وي كه شديداً از شريعتي و بنيانگذاران اوليه سازمان مجاهدين خلق ايران (منافقين) تأثير گرفته بود ، تلاش مي كرد تا تفسيري مادي و انقلابي از قرآن و اصول اعتقادي اسلام ارائه دهد و اين برداشت ها را به نام " ايدئولوژي توحيدي " به هوادارانش عرضه مي كرد .
گروه فرقان پس از پيروزي انقلاب اسلامي و در ضديّت شديد با روحانيت مبارز و آگاه ، مشي بسيار راديكال و تندي عليه انقلاب اتخاذ كرد . اوج دشمني هاي فرقان با انقلاب اسلامي در ترور شخصيت هاي اسلامي و انقلابي تجلّي يافت .
در رويكرد تروريستي گروه فرقان افرادي چون : استاد مطهري ، دكتر مفتح ، آيت الله قاضي طباطبايي و حاج مهدي عراقي به درجه رفيع شهادت نائل آمدند و شخصيت هايي چون : آيت الله هاشمي رفسنجاني ، آيت الله رباني شيرازي و حسين مهديان مجروح كينه توزي هاي فرقان شدند . متفكران ديگري چون : شهيد مظلوم آيت الله بهشتي و دكتر محمد جواد باهنر و ده ها نفر ديگر نيز در فهرست ترور فرقان قرار داشتند .
سرانجام با يك سلسله عمليات هاي اطلاعاتي ، خانه هاي تيمي فرقان شناسايي و اكبر گودرزي در 18 دي ماه 1358 دستگير شد . پس از بازجويي و محاكمه اعضاي گروه فرقان ، اكبر گودرزي و پنج تن ديگر از سران اين گروه كوچك در تاريخ 3/3/1359 اعدام و ديگران با محكوميت هاي مختلفي مجازات شدند .
تحقيق حاضر كه به رغم كمبود منابع ، سختي هاي خاص خود را داشته است ، در سه بخش تنظيم شده است :
بخش اول ، به بررسي و شناخت مختصري از ايدئولوژي فرقان و ريشه هاي آن اختصاص دارد و ديدگاه امام خميني را نسبت به گروههاي التقاطي ارائه كرده است .
بخش دوم ، به مراحل شكل گيري و فعاليت هاي فرقان در قبل و بعد از انقلاب اختصاص دارد .
يكي از فصل هاي مهم اين بخش توضيح فعاليت هاي فرقان پس از پيروزي انقلاب اسلامي كه مهم ترين اين فعاليت ها ترور چهره هاي اسلامي و انقلابي مي باشد و در حقيقت ضربه هاي جبران ناپذيري بر انقلاب اسلامي بود . در همين فصل از كتاب به دستگيري ، محاكمه و واكنش فرقاني ها در قبال مرگ اكبر گودرزي پرداخته ايم .
در بخش سوم و پاياني ، برخي از مواضع و ديدگاه هاي فرقان درباره موضوعاتي چون : كردستان ، برپايي نظام اسلامي و جنگ تحميلي عراق عليه ايران بررسي شده است . اسناد و تصاويري از اين گروه در پايان كتاب آورده شده است .
در پايان از عزيزاني كه در مركز اسناد انقلاب اسلامي حقير را در تدوين اين كتاب ياري كرده اند بي نهايت سپاسگزارم . علي كردي
* * * * * * *
« بخش اول »
خاستگاه و ديدگاه هاي ايدئولوژيك گروه فرقان
فصل اول : فرقان و ايدئولوژي
گروه فرقان يكي از گروه هاي فكري – سياسي بود كه در اواخر سال 1355 به رهبري روحاني درس نخوانده اي به نام " اكبر گودرزي " در برخي از مساجد تهران به جذب نيرو اقدام كرد . آغاز فعاليت اكبر گودرزي با تدريس قرآن و تفسير برخي آيات و سوره هاي قرآني توسعه يافت .
گودرزي با مطالعه آثار دكتر علي شريعتي ، مرحوم آيت الله طالقاني و برخي دست نوشته هاي كادرهاي گذشته سازمان مجاهدين خلق ، به قرائت نويني از دين و معرفت ديني دست يافت . او براي اين كه به ايدئولوژي جديد خود مشروعيت دهد ، حلقه ها و كلاس هاي درس خويش را صرفاً با قرآن و نهج البلاغه سپري مي كرد ، اما برداشت هاي خود را ، كه فاقد هر گونه وجاهت علمي از ديدگاه قرآن و دين مبين اسلام بود ، به تأثير از عقلانيت و فضاي متأثر از مدرنيته تبيين مي كرد .
او قاطعانه از " جامعه توحيدي " و حاكميت " الله " سخن مي راند ، اما بدون ديدگاه فلسفي و حتي ايدئولوژيك ، طبعاً به پاره اي از شعارهاي انقلابي در چارچوب آموزه هاي ديني بسنده مي كرد ، از اين رو طرفداراني سطحي نگر و كم عمق تربيت كرد كه با حداقل مفاهيم ديني ، فلسفي و ايدئولوژيك آشنايي نداشتند .
به عبارت روشن تر مي توان اكبر گودرزي و گروه فرقان را از جريان هايي به شمار آورد كه به دين نگاه ابزاري داشتند . وي بيشترين مخالفت خود را با حوزه هاي ديني و روحانيت اظهار مي كرد كه بر اساس ايدئولوژي ناقص و نافرجام وي ، عمر مفيدشان به سر آمده بود .
آنان با مطالعه آثاري چند از روشنفكران ديني ، نه تنها با دينداران به مبارزه برخاستند ، بلكه با دينداران روشنفكري كه با مقتضيات زمان حركت مي كردند و قرائت هاي خشك و تحجر مآبانه را از چهره اسلام زدوده بودند نيز به شدت مخالف بودند .
گودرزي معتقد بود روحانيت بايد جاي خود را به حريف توانمندش يعني روشنفكري ديني بدهد و به بيان فرقاني ها دست از انحصار دين بردارد . فرقان هيچ گونه مخالفتي با اصول اسلامي و فلسفه اسلامي از لحاظ معرفتي ندارد .
آنها همچون يك مسلمان به خدا ، قرآن ، نبوت و معاد اعتقاد داشتند ؛ همچون يك شيعي دل سوخته به امامت و ولايت و امامت امام زمان (عج) و عصر غيبت و ظهور منجي معتقد بودند ؛ اجتهاد و مجاهدت در راه فهم دين را پذيرفته بودند ، اما خمير مايه اصلي ايدئولوژي آنها مخالفت با روحانيت و به بيان فصيح تر تبليغ تز " اسلام منهاي روحانيت " بود .
به همين منظور ، برخي از آراء و ديدگاه هاي ايدئولوژيك آنها ارائه مي شود تا شناخت بيشتري نسبت به برداشت هاي ديني و ايدئولوژيك اين گروه كسب شود . اما همچنان معتقديم كه اين گروه فاقد چارچوب هاي متعارف ايدئولوژيك است .
فرقانيسم در واقع يك جريان فكري _ سياسي در مقابل و در پارادوكس با جريان اصيل اسلام ناب محمدي (ص) است ، با مشاهده وقايع تاريخي در مي يابيم كه فرقانيسم يك جريان خلق الساعه و ناگهاني نبود كه به سرعت زاده شود و به سرعت نيز از بين برود ، بلكه ريشه در گذشته اي دارد كه همچنان در آينده نيز در تكاپوست تا بنا به مقتضيات زمان صورت هاي مختلفي از اين نحله فكري را آشكار سازد .
جرياني كه ريشه تاريخي آن به سابقه دين مبين اسلام نيز بر مي گردد و در عصر پيامبر اكرم (ص) متجلي شد . جرياني كه به تصريح قرآن در زمان خود پيامبر (ص) نيز در قالب شعار " كتاب منهاي پيامبر " ، " ما انزل الله منهاي رسول " و " قرآن منهاي سنت " مطرح بوده و در اواخر عمر آن حضرت به ويژه پس از رحلتش تحت عنوان « حسبنا كتاب الله » و كتاب خدا ما را كافي است ، مطرح گرديد . (1)
پی نوشت:
1. علي ابوالحسني منذر ، تبييني از فلسفه سياسي ، اجتماعي ، اخلاقي و فرهنگي فرقانيسم ، قم انتشارات كوثر ، بي تا ، ص 9 ؛ همچنين رجوع شود به قرآن كريم ، سوره نساء ، آيه 6 .