چه منافقين در ليست باشند و چه نباشند، دولت عراق حکم اخراج آنها را يقيناً عملي خواهد کرد و نتيجه ماندن يا خروج منافقين در ليست هم تأثيري در اقدامش ندارد
|
اين روزها گمانه زنيها براي خروج سازمان تروريستي مجاهدين خلق از ليست تروريستي آمريکا افزايش يافته است. کارشناسان سياسي از سويي با تحليلهاي خود تلاش ميکنند با پيش بيني آيندهاي نزديک، در خصوص خروج ياعدم خروج منافقين از اين ليست اظهار نظر کنند. عدهاي به خروج حتمي و برخي نيز به ماندگاري منافقين در اين ليست نظر ميدهند. بقاياي جنبش مرده سبز نيز که ديگر هيچ راهي به درون حاکميت ندارند و در اروپا و آمريکا پراکنده شدهاند، با اين توهم که خروج اين فرقه از ليست تروريستي، بهانهاي به دست نظام خواهد داد تا مخالفان خود را سرکوب کند، همچنان تلاش دارند تا از حيات پايان يافته خود دفاع و به نوعي اثبات کنند که هنوز حضور دارند. البته فتنه مرده سبز از ابراز مخالفت با خروج منافقين از ليست، دو هدف مشخص را دنبال ميکند؛
اول اينکه با توجه به نظر عموم مردم در مورد منافقين و ابراز انزجار عمومي ملت ايران از اين فرقه، سبزيها تلاش ميکنند خود را همسان و همرأي با نظرات عمومي مردم نشان دهند و ارتباطي که همهجانبه با مردم ايران گسسته شده را با هم نظري در مورد خروج منافقين از ليست تروريستي، دوباره برقرار کنند، ولو اين ارتباط بسته به تار مويي باشد و دوم اينکه با توجه به اظهار نظرات آشکار برخي سران فتنه دردفاع از منافقين و نيز نظر همسر يکي از سرکردگان فتنه در مورد منافقين و در خصوص اعدام تعدادي از منافقين و همچنين آشکار شدن خطوط ارتباطي گسترده سبزيها با منافقين در جريان فتنه سبز، سرکردگان اين جريان منحرف تلاش ميکنند گذشته تيره خود در مورد ارتباط با منافقين را پاک کرده و به مرز بندي با اين فرقه مبادرت کنند، غافل از اينکه پيوند شومي که در جريان فتنه سال 88 ايجاد شد، با سخنرانيهاي مثلاً علمي کديور در آمريکا و داد و فريادهاي ژورناليستهاي فراري اين جريان منحرف در مورد عدم ارتباط با منافقين، از اذهان عمومي مردم ايران پاک نخواهد شد و تا ابد در يادها خواهد ماند که منافقين عقبه حمايت فتنه سبز در ماجراي فتنه سال 88 بودند.
اما ماجراي گمانه زنيها در مورد خروج منافقين از ليست مذکور را از زواياي ديگري نيز ميتوان دنبال نمود.
ميتوان اين يادداشت را با پرسشي ادامه داد: آيا منافقين واقعا ديگر تروريست نيستند؟
در اين باره نظرات ضد و نقيضي وجود دارد. مسأله اول اشاره به تلاشهاي منافقين براي کاهش اثرات صفت تروريست بودن بر خود است. در اين مورد، منافقين با جلب حمايت برخي سياسيون بازنشسته آمريکايي و برخي چهرههاي سياسي کنگره و برخي نئومحافظه کاران – آنهم با هزينه و پرداختهاي سرسام آور – قبل از آنکه خروج از ليست تروريستي آمريکا را هدف خود قرار دهد، در ابتدا اهداف ديگري را مد نظر قرار دادهاند. منافقين در اين مورد و با هزينه کرد بالاي خود در وهله اول تلاش ميکنند تا باور تروريست بودن خود را از زبان کساني مورد خدشه قرار دهند که خود زير مجموعه دولتي هستند که آنها را در ليست تروريستي قرار داده است. با اين روش، منافقين به دنبال ايجاد شکافي عميق در مورد اطلاق لفظ تروريست بودن خود هستند و انتخاب سياسيون آمريکايي براي همراهي با اين ايده نيز دقيقا به اين خاطر است که اين افراد با ايجاد شکاف در تعريف تروريست بودن منافقين، خود به حامياني تبديل ميشوند که بااظهار نظرهاي تند خود، روز به روز هزينههاي ابقاي منافقين در ليست تروريستي را براي دولت آمريکا بيشتر ميکنند تا از پرتو اين نظرات، آنقدر ماندگاري منافقين در ليست تروريستي براي دولت آمريکا هزينه داشته باشد که اگر اين بار از ليست خارجشان نکرد، در بررسيهاي نه چندان دور، دولت آمريکا مجبور شود بر خروج منافقين از ليست صحه بگذارد و پسوند تروريستي را از کنارنام منافقين پاک کند اما از سويي ديگر آنچه باعث تشديد فشار بر دولتمردان و مسئولان وزارت خارجه آمريکا ميشود، گزارش جامع اف بي آي است که در مورد منافقين، همچنان رأي بر تروريست بودن آنها دارد. اف بی آی در گزارش ۲۰۰۴ خود اعلام کرد که در حال حاضر این گروه به گونه ای فعال مشغول ریختن طرح و اجرای عملیات تروریستی می باشد و البته این اطلاعات از طریق ردیابی مکالمات این گروه در مراکز فرماندهی عراق و فرانسه و لوس آنجلس بدست آمد؛ چيزي که سازمانهای اطلاعاتی فرانسه و آلمان نیز بر آن صحه گذاشتند و اين نشان ميدهد که تئوري مريم رجوي در اين خصوص که از سال 2001 هيچگونه تلاش تروريستي توسط اين فرقه صورت نگرفته است باطل و پوچ است.
آنچه اين روزها منافقين از آن به عنوان کمپين عمومي براي خروج از ليست تروريستي ياد ميکنند، چيزي نيست جز تلاش همهجانبه مادي که قبل از تحقق اهداف سران اين فرقه،دم خروس آن به خوبي آشکار شده است، چنانکه کريستين ساينس مانيتور در نقد سخنرانيهاي سياسيوني که به طرفداري از منافقين به ايراد سخن ميپردازند، دست به افشاگري زد و نوشت:«مقامات سابق آمریکایی پذیرفتند که مجاهدین مبالغ هنگفتی پول برای سخنرانی به آنها داده است. یک مامور رسمی وزارت دادگستری آمریکا که با چگونگی قرارداد برای سخنرانی آشنا می باشد، مکانیسم اینگونه سخنرانی ها را توضیح می دهد: آژانس سخنرانی شما تلفن میکند و میگوید که شما برای بیست دقیقه سخنرانی بیست هزار دلار میگیرید. آنها جت خصوصی برایتان میفرستند و شما بیست و پنج هزار دلار بعد از سخنرانی میگیرید و آنها یک تیم را برای شما میفرستند تا به شما بگویند که در سخنرانی چه بگویید.»
البته از آنجا که سران اين فرقه با خود قول و قرار گذاشتهاند اين بار به هر قيمت ممکن از ليست تروريستي آمريکا خارج شوند، عزم خود را براي هزينهکرد ميليونها دلار جزم کردهاند، چنانکه بنا بر اعلام کريستين ساينس مانيتور لیست کسانی که پول از مجاهدین برای سخنرانی گرفته اند طولانی می باشد و شخصیتهای بسیار مهمی در این لیست قرار دارند. کسانی مانند ژنرال پیتر پتراس، رئیس سابق ستاد مشترک آمریکا، وسلی کلارک، فرمانده سابق ناتو و جیمز جونز، مشاور سابق امنیتی اوباما. سخنرانانی مانند رئیس سابق سیا، جیمز ووسلی، پورتر گاس، مایکل هیدن و چند شخصیت دیگر در مصاحبه با فایننشال تایمز تایید کردند که از سازمان مجاهدین برای سخنرانی پول گرفته اند. در کنار آنها شخصیتهای دیگری مانند جان بولتون، سفیر سابق آمریکا در سازمان ملل، لوئی فری، رئیس سابق اف بی آی، ژنرال جیمز کانوی، فرمانده سابق لشکر تفنگداران دریایی و شلتون، نیر از مجاهدین پول گرفته اند. البته کسانی مانند جیمز کرولی، سخنگوی سابق وزارت خارجه در عین قبول پذیرفتن پول از سازمان گفت که عمدا در این باره صحبت نکرد که سازمان باید از لیست تروریستها خارج شود.
حال حساب کنيد سازماني که با اينهمه بودجه نامشروع، به راحتي براي 20 دقيقه صحبت، 25 هزار دلار پول ميدهد، چگونه ميتواند نيازهاي مادي يک سال خود را تنها از طريق برنامه مثلاً "همياري از هموطنان" که طی یک هفته در سیمای نفاق از همه درخواست کمک مالی میکنند را تأمين کند!؟
اما سئوال آخر؛
آيا خروج منافقين از ليست تروريستي بهرهاي هم براي آنها خواهد داشت؟
در گام اول ميتوان به آغاز مجدد فعاليتهاي کلاهبرداري و اخاذيهاي رنگارنگ منافقين از مردم آمريکا اشاره کرد؛ گدايي سياسي از مردم آمريکا در کوچه و خيابانها آشکارتر خواهد شد و انجمنهاي مثلاً رسمي که در اصل در زير لواي منافقين فعاليت ميکنند، به سادگي و دوباره فعاليت خواهند کرد و روال اخاذي پر شتابتر از گذشته ادامه پيدا خواهد کرد. اما مگر نه اينکه همه ميدانيم قسمت اعظم هزينههاي اين فرقه از راههاي پنهان همانند قاچاق مواد مخدر و انسان و کمکهاي فراوان رژيم اسرائيل و برخي کشورهاي عربي تأمين ميشود، بنابراين مسلم است که برخي شيوههاي فريب اجتماعي منافقين با کنار گذاشته شدن از ليست افزايش مييابد و گرنه منابع تأمين مالي منافقين که از مدتها قبل آشکار شده است. با اين حساب ميماند مسأله سياسي خارجي و داخلي خروج منافقين از ليست. مسلم است که خروج منافقين از ليست تروريستي آمريکا، چيزي رادر تفکر مردم ايران نسبت به اين فرقه عوض نخواهد کرد. منافقين همانها هستند که بيش از 17 هزار نفراز مردم ايران را ترور کردهاند، در جنگ تحميلي همآغوش صدام شدند و خود را در اختيار حزب بعث قرار دادند و حالا هم از آبشخور رژيم اسرائيل و برخي رژيمهاي مرتجع عرب منطقه تأمين ميشوند. پس چيزي عوض نشده الا پالان....
اما در مورد وجهه خارجي خروج منافقين از ليست تروريستي هم بايد گفت: در وهله اول دولت عراق -چه منافقين در ليست باشند و چه نباشند- حکم اخراج آنها را يقيناً عملي خواهد کرد و نتيجه ماندن يا خروج منافقين در ليست هم تأثيري در اقدامش ندارد. دولت آمريکا هم چه منافقين را ابقا کند و چه از ليست خارج کند، همانند ساير سران برخي کشورهاي اروپايي که رأي به خروج اين فرقه دادند، حاضر به پذيرش منافقين در خاک کشور خود نيست و در بررسي ديگر، هم کشورهاي اروپايي و هم آمريکايي،حتي تصور اينکه با خروج منافقين از ليست، آنها را جانشين نظام فعلي ايران بدانند را هم در ذهن ندارند و تصور اين ماجرا را هم به کاريکاتوري مضحک بيشتر شبيه ميدانند. پس نتيجه ميگيريم تمام دست و پازدنهاي مریم رجوي در شرايطي که مردم ايران چيزي از انزجارشان به اين فرقه کم نشده، دولت عراق همچنان بر اخراج آنها تأکيد ميکند،حاميان اروپايي و آمريکايي اين فرقه حاضر به پذيرش اين فرقه نيستند و به هيچ عنوان در مورد اين فرقه به عنوان جايگزين دموکراتيک نظام جمهوري اسلامي فکر نميکنند، چيزي جز تلاش براي به دست آوردن کاغذ پارهاي بيش نيست.