تروریسم پدیده جدیدی در عرصه زیست بینالمللی محسوب نمیگردد. اما آن چه که در این ارتباط موضوعیت بیشتری مییابد تکثرگرایی بازیگران در رابطه با کنشهای تروریستی است. در عصر پسا جنگ سرد و در دوران پسا وستفالی، که جهانی شدن روابط بینالملل ویژگی ممیزه آن است، صرفا دولتها منبع تهدیدات محسوب نمیگردند بلکه بازیگران دیگر نظیر افراد، گروهها و سازمانها نیز به عنوان مرجع تهدیدات از اهمیت شایانی برخوردار شدهاند. افرادی مانند بنلادن و ابوبکر بغدادی و گروههایی نظیر القاعده و داعش از جمله بازیگران تروریستی فراملی هستند که صلح و امنیت جهان را با چالش جدی مواجه ساختهاند.
بنیادگرایان رادیکال نظیر القاعده و داعش به عنوان گروههای تروریستی مدرن و پست مدرن با وجود این که بلحاظ ساختاری، راهبردی و تاکتیکها از یکدیگر متمایزند، اما در رابطه با دولتهای حامی و پشتیبان و همچنین نحوه تامین منابع مالی از اشتراکاتی برخوردارند. بطور مثال، عربستان سعودی یکی از حامیان اصلی جریانهای تندرو و تکفیری القاعده و داعش در منطقه و جهان است که به شیوههای گوناگون منابع مالی مورد نیاز این گروهها را تامین میکند. در همین رابطه، یکی از کانالهای جمع آوری و ارسال منابع مالی مورد نیاز این طیف از گروههای تروریستی، بنیادها و سازمانهای خیریه ای هستند که از سوی رهبران ریاض در سرتاسر جهان تاسیس شده اند تا تحت پوشش اعمال خیرخواهانه اقدامات تروریستی بینالمللی را ساماندهی کنند.
بهلحاظ سیر تاریخی خواستگاه تامین مالی گروههای جهادی به دهه ١٩٢٠ بازمیگردد؛ یعنی مقطعی که با ابتکار عمل «حسن البنا»، رهبر اخوان المسلمین، سنگبنای آن گذاشته شد. این ابتکار بعدها توسط «سید قطب» و «حسن قرضاوی» دنبال گردید. در این بین شاید عربستان اولین دولتی بود که در سال ١٩٧٨ بطور رسمی با تأسیس نخستین شبکه مالی گروههای اسلامگرا ازجمله اخوان المسلمین با عنوان « اتحادیه مسلمانان جهان » و «مؤسسه رابطة العالم اسلامی» موافقت کرد. در همان سال «ملک خالد» پادشاه عربستان سعودی از اقدامات اخوانالمسلمین مبنی بر ایجاد سازمان بینالمللی «صدقات اسلامی» نیز حمایت کرد؛ سازمانی که نزدیک به دو دهه بعد به یکی از تأمینکنندگان عمده مالی القاعده در سطح جهان تبدیل شد. اما حمله شوروی به افغانستان و حمایت آمریکا از مجاهدان افغانی، نقطه عطفی در گسترش این شبکههای مالی و تسهیل تأمین منابع مالی گروههای بنیادگرا از طریق مؤسسههای خیریه به شمار میآید. بگونه ای که، طبق گزارش «ماتیو لویت» در مؤسسه واشنگتن، بسیاری از مؤسسات و بنگاههای خیریه که اکنون اقدام به تأمین مالی شبکههای تروریستی میکنند، برآمده از شبکههایی هستند که در سالهای ١٩٨٠ در راستای تأمین منابع مالی و عضوگیری برای مجاهدان افغان تشکیل شدند. برخی آمارها حاکی از آن است که بین سالهای ١٩٧٥ تا ١٩٨٥ عربستان سعودی مبلغی نزدیک به ٤٨ میلیارد دلار را به مؤسسات خیریه در سرتاسر جهان بخشیده که بخش عمدهای از این مبالغ به دست گروههای بنیادگرا رسیده است.
نقش بنیادهای خیریه سعودی در تقویت رادیکالیسم و تروریسم صرفا محدود به دهههای گذشته نبوده بلکه در هزاره سوم نیز این نقش کماکان مشهود است. در همین زمینه میتوان به گزارش محرنامه 28 صفحه ای پلیس فدرال آمریکا (اف بی آی) در سال 2016 اشاره کرد که در آن بطور آشکار و مشخص از نقش اتباع سعودی و دولت عربستان در حوادث 11 سپتامبر 2001 نامبرده شده است؛ هر چند این گزارش با فشار و تهدیدات ریاض اجازه انتشار نیافت. در این گزارش بطور روشن ذکر شده است که علاوه بر سوء استفاده از مساجد و مراکز اسلامی جهت تزریق اندیشههای سلفی و رادیکالی به افراد و همچنین پولشویی، عربستان سعودی از سازمانها و موسسات خیریه نظیر بنیاد «ام القرا» و بویژه بنیاد «الحرمین»، که بزرگترین بنیاد خیریه در جهان اسلام است و حامیان اصلی مالی آن نیز اعضای خاندان سعودی هستند، جهت انتقال وجه، جعل سند، ایجاد اشتغال برای مظنونان تروریستی تحت تعقیب، تأمین مالی سفر جوانان برای شرکت در آموزشهای جهادی استفاده کرده است.
در سالهای اخیر نیز با موجویت یافتن گروه تکفیری داعش، این گروه نیز توانسته است بخشی از منابع مالی خود را از طریق بنیادهای خیریه که شعبات آن در سرتاسر جهان گسترش یافته اند تامین کند. به دیگر سخن، اگرچه درآمدهای حاصل از اشغال سرزمینهای جدید، غارت بانکها، فروش آثار باستانی، فروش نفت، آدم ربایی و فروش اعضای بدن بخشی از منبع مالی داعش را تشکیل میدهند؛ با این وجود کمکهای مالی سازمانهای غیرانتفاعی و خیریه و جمعآوری اعانههای مالی از طریق شبکههای مدرن ارتباطی به عنوان مهمترین منبع تأمین مالی این گروه باقی مانده است. در همین راستا، «سازمان بینالمللی مبارزه با پولشویی و کارگروه ویژه اقدام مالی آن» (FATF ) در گزارشی در فوریه سال ٢٠١٥، بیان داشته است که در ٢٤ سپتامبر ٢٠١٤ داعش دو میلیون دلار را از کشورهای حوزه خلیج فارس تحویل گرفته است. بنیادهای خیریه عمدتا تحت پوشش جمع آوری کمکهای مالی برای خرید چادر و مواد غذایی بخشی از منابع مالی و نیازهای تسلیحاتی گروههای تروریستی منطقه نظیر داعش را فراهم میسازند.
بطور کلی، واقعیت مسلم آن است که نخبگان سیاسی ریاض با تاثی از سیاست ماکیاولیستی از هر ابزار ممکن جهت حصول به اهداف خود بهره برداری میکنند. در همین راستا، عربستان به عنوان خواستگاه بنیادگرایی رادیکال سلفی و وهابی یا به تعبیر روزنامه انگلیسی ساندی تایمز «مركز تروریسم جهانی» همواره تلاش کرده است تا ضروریات و ملزومات نرم افزاری و سخت افزاری جریانات تروریستی و تکفیری را در منطقه فراهم نماید. آموزشهای مذهبی در چارچوب القای ادراکات و ذهنیات «خودی» و «غیر خودی» و یا «خیر» و «شر» و تامین مالی و تجهیز تسلیحاتی تروریستها نظیر داعش از ابزارهای مهم اشاعه و گسترش «خشونت مقدس» رهبران ریاض است. در همین زمینه، موسسات و بنیادهای خیریه که هدف بنیادین از تشکیل آنها اقدامات بشر دوستانه و نوع دوستانه است، خود به ابزاری جهت ترویج خشونت علیه بشریت تبدیل شده اند. آن چه که تاسف آور است این موضوع است که علیرغم آگاهی متحدان غربی عربستان سعودی بویژه ایالات متحده آمریکا از جنایات و اقدامات صلح ستیزانه آل سعود، اقدام جدی و موثری تاکنون در قبال این کشور صورت نپذیرفته است و دول غربی صرفا به ارائه گزارش اکتفا نمودهاند.