شهید تروری که مبارزه با منافقین را به امامت جمعه ترجیح داد

13951025145939183969340
حجت‌الاسلام عبدالحسین رضایی در 5فروردین1306 در خانواده‌ای که از طرف جد پدری و خانواده مادری، روحانی و اهل علم بودند در لیما گوابر از منطقه اشکورات شهرستان رودسر متولد شد.
ایشان از ابتدای جوانی وارد حوزه علمیه رودسر و سپس حوزه علمیه قم شد و با آقایان آیت‌الله محمدی گیلانی و آیت الله محفوظی هم‌درس و هم‌حجره بود.
شهید رضایی بعد از مدتی تحصیل در قم به رودسر برمی‌گردد و در  سال 1332 ازدواج کرده و در یک ناحیه جنگلی اطراف کلاچای، که -به‌نقل‌از فرزندانش- فاقد هرگونه امکانات رفاهی بود، ساکن می‌شود.
وی در ساعت پنج و نیم عصر روز 25 دی 1361 که با ماشین پیکان در جاده روستای بی بالان به سمت روستای سلاکجان در بخش کلاچای به سمت شهرستان رودسر در حال حرکت بود، توسط اعضای سازمان منافقین ترور شد و به ضرب پنج گلوله به شهادت رسید.
مزار او در گلزار شهدای کلاچای قرار دارد و از وی سه پسر، که همگی پزشک هستند، و چهار دختر به یادگار ماند.
حجت‌الاسلام والمسلمین هادی قدس، امام جمعه وقت کلاچای، در گفتگویی با تسنیم بیان کرده است  که آیت‌الله محمدی گیلانی به ایشان فرموده‌اند آقای رضایی در برخی جهات علمی از ایشان جلوتر بودند.
اعتراف ارگان رسمی منافقین به ترور شهید رضایی

گروهک تروریستی منافقین در یکی از اخبار منتشر شده خود در نشریه مجاهد در تاریخ 24دی1361 این‌گونه به این جنایت اعتراف کرده است:
«مقارن ساعت پنج و بیست و پنج دقیقه بعدازظهر جمعه ۲۴ دی ماه ۶۱ یک واحد از رزمندگان مجاهد جنگل طی یک طرح کمین در جاده های بی بالان رودسر، اتومبیل حامل آخوند جنایتکار حاج عبدالحسین رضایی یکی از کارگزاران اصلی رژیم در سرکوب مردم منطقه رودسر را به دام انداخته و به سزای اعمال جنایتکارانه اش می رسانند. این عملیات هنگامی انجام گرفت که مزدور فوق با اتومبیل در حال عبور از جاده بی بالان رودسر بود که ابتدا به دستور رزمندگان مجاهد متوقف شده و سپس به وسیله گلوله های آتشین مجاهدین در دم به هلاکت می رسد. رزمندگان مجاهد جنگل پس از این عملیات موفقیت‌آمیز همگی سالم به پایگاههای خود در دل جنگل باز می گردند.»

Mojahed Martyr Rezaei 0
اعتراف عامل ترور
یکی از عوامل این عملیات تروریستی، فردی است به نام حسین عباسی که پس‌از ترور شهید رضایی، به تهران می‌گریزد و درآنجا دستگیر می‌شود. عباسی در اعترافات خود پس از دستگیری، که در جلد چهارم از کتاب کارنامه سیاه به آن اشاره شده، اظهار داشته است که شهید رضایی هدف عملیات منافقین نبوده است، بلکه این تیم با هدف ترور شخص دیگری اعزام شده بود: «طرح عملیات به‌این‌صورت بود که در جاده فرعی بی‌بالان به روستای سلاکجان ماشینی را مصادره کرده و از آنجا به روستای گلدشت آمده و در مغازه خواربارفروشی فردی بنام سهراب‌خانی که حزب‌اللهی می‌باشد رفته و افراد حزب‌اللهی را که در آنجا هستند شهید کرده و به جنگلهای اطراف روستای اربوسرا برویم که پس از اینکه شب شد بازهم به پایگاه خود در روستا بازگردیم تا سپاه به خیال اینکه ما بچه‌های جنگل هستیم، نیرو و انرژی خود را در جنگل تلف کند...».

Karnameh Syah Martyr Rezaei
وی در ادامه اعترافات خود، بیان می‌کند عناصر گروهک منافقین، علی‌رغم این که شهید رضایی هدف عملیات آن‌ها نبوده است، پس از توقف خودرو وی با هدف ربایش و استفاده از آن در عملیات ترور فرد موردنظر، وی را شناسایی و با مغتنم‌شمدن فرصت به شهادت می‌رسانند: «در یکی از شب‌های ماه دی ساعت ۱۲ شب از پایگاه حرکت کردیم و به روستای بی‌بالان رسیدیم. پایگاه ما در کنار رودخانه پلرود در گودالی که حفر کرده بودیم، بود. ساعت حدود ۳ بود که به محل کمین رسیدیم و در کنار تمشک‌ها نشستیم تا ساعت ۵/۵ بعدازظهر حدود ۳۰ متری خودمان ماشین پیکانی را دیدیم (فاصله ما تا جاده ۴ متر بود )من به طرف جاده رفتم که جلوی ماشین را بگیرم که در کنار تمشکها سرم را به طرف جاده گرفتم دیدم حاج رضایی توی ماشین نشسته... . من گفتم با شما کاری نداریم ما ماشینت را می‌خواهیم و علی جامع به حاج رضایی گفت بیا پائین که یکبار پائین آمدند و سریع توی ماشین نشستند و در همان لحظه من به جلوی درب ماشین رسیدم و گفتم بیائید پائین ما با تو کاری نداریم که در همین لحظه که حدود دو دقیقه از ماجرا می‌گذشت علی سه تیر به طرف حاج آقا شلیک کرد و او با گفتن یک آخ دیگر چیزی نگفت و من هم دو تیر به طرفش شلیک کردم.»
عجیب اینکه مطابق اعترافات ضاربین، عوامل ترور به خوش‌نامی و محبوبیت شهید رضایی میان مردم واقف بودند و بااین‌حال او را به شهادت رساندند: «دو روز بعد از به شهادت رساندن حاج آقا رضایی، رادیو منافقین در برنامه اخبار روزانه خود اعلام کرد که رزمندگان مجاهد خلق در جنگل در یک عملیات متهورانه کمین، عبدالحسین رضایی یکی از عاملان شکنجه و یکی از ایادی سرکوب مردم منطقه و یکی از فئودال‌های منطقه رودسر که در سرکوب مردم کشاورز و محروم منطقه دست داشته در روز فلان به دست رزمندگان اعدام انقلابی شد. من و علی پس از گوش دادن این خبر، به علی گفتم راستی او همسایه شما بود و کسی بود که همه ما او را می‌شناختیم، او فردی بود که در بین مردم از محبوبیت خاصی برخوردار بود و اگر این خبر به گوش مردم همین منطقه برسد و آنها کاملاً به این خبر توجه کنند شاید تأثیر بدی بگذارد.»
راننده شهید رضایی در گفتگو با خبرگزاری تسنیم، خاطره آن روز را این‌گونه به یاد می‌آورد: «دویست متر مانده به منزل شهید رضایی بر سر پیچ، سه مرد که صورتشان را پوشانده بودند با اسلحه بر سر راه ما قرار گرفتند. شهید مظلوم با دیدن آنها سه بار بلند گفت: های، های، های؛ گویا همه چیز برایش روشن شده بود. آن‌ها سعی بر بیرون‌کشیدن شهید رضایی از ماشین داشتند که ایشان مقاومت می‌کردند و پیاده نمی‌شدند و نهایتاً در حالی‌که یک پایشان بیرون از ماشین بود و یک پایشان داخل به سینه شهید سه گلوله شلیک کردند و ایشان را به شهادت رساندند.»
روایت دکتر محمدصادق رضایی از ویژگی‌های اخلاقی پدر
دکتر محمدصادق رضایی، یکی از سه پسر پزشک شهید رضایی، در گفتگو با تسنیم، درباره محل زندگی خود در دوران کودکی و دلیل حساسیت منافقین نسبت به پدر می‌گوید: «خانه ما در منطقه‌ای بدون آب و برق و امکانات اولیه رفاهی با جاده‌ای سخت‌گذر بین روستای سلاکجان و بی‌بالان بود و فعالیت گروه‌های ضد انقلاب در آن ناحیه بسیار گسترده بود و حضور ایشان که مدرس اخلاق در سپاه رودسر بودند مورد توجه ضدانقلاب و منافقان قرار گرفته بود.»

139510251521211269693724
ایشان درباره ساده‌زیستی پدر می‌گوید: «خیلی از دوستان به ایشان پیشنهاد می‌کردند که به شهر نقل مکان کنند، اما ایشان ساده‌زیستی را برگزیدند و به کشاورزی در باغی سخت‌گذر که امکان تردد اتومبیل به آنجا نبود می‌پرداختند و معیشت خانواده و زندگی را با فروش محصولات باغی و کشاورزی تأمین می‌کردند.»
فرزند شهید عبدالحسین رضایی درباره روحیات مردمی شهید، با اشاره به‌این‌که ایشان زندگی ساده در میان مردم را برگزیده بود و هیچ حائلی بین ایشان و مردم وجود نداشت، بیان می‌کند شهید به‌دلیل ویژگی خاص منطقه که از کانون‌های فعالیت منافقین در آن زمان بود، حتی پیشنهاد امامت جمعه سلمان‌شهر را رد کرده بود.
دکتر محمدصادق رضایی توصیه به علم‌اندوزی و ترسیم افق‌های بالای علمی را از رفتارهای بارز شهید درخصوص فرزندانش برمی‌شمارد: «توصیه ایشان به علم‌آموزی را  همیشه به‌خاطر داریم و در زمان حیات ما سه برادر و پنج خواهر همه را به تحصیل علم تشویق می‌کردند حتی ایشان برای خواهران که به‌خاطر جو زمان شاه به مدرسه نرفتند در منزل شرایط تحصیل را فراهم کردند و براساس این تأکیدات، سه برادر وارد علم پزشکی شدیم چرا که ایشان افق‌های بالای علمی را همیشه برایمان ترسیم می‌کردند.»
این فوق تخصص قلب و عروق در همین زمینه می‌افزاید: «یکی از اصطلاحی که ایشان داشتند «شب تحصیلی» بود که به ما توصیه می‌کردند شب‌هایی که صبح روز بعدش باید به مدرسه می‌رفتیم زود بخوابیم تا صبح با توان کامل برای درس خواندن برخیزیم و می‌گفتند امشب «شب تحصیلی» است.»
فرزند شهید ترور رضایی، در بیان خاطره خود از نحوه ترور ایشان، به ماجرای هولناکی اشاره می‌کند که غم ازدست‌دادن همسر و پدر را برای خانواده ایشان صدچندان کرده است: «یکی از خواهرانم که شانزده‌ساله بودند، زودتر سر صحنه ترور رسید و دچار بهت و حیرت و شوک شد که متأسفانه بعد از دو هفته از این حادثه این دختر دردانه پدر، غم بی‌پدری و صحنه دیدن بدن خونین پدر را تاب نیاورد و از دنیا رفت و غم ما و مادرمان را صدچندان کرد.»


جدیدترین مطالب

وزیر امور خارجه کشورمان در دیدار نخست‌وزیر پاکستان مطرح کرد

ارتباط نزدیک بین گروهک‌های تروریستی در منطقه و رژیم صهیونیستی

شهید ترور

شهید صفدر محمدی

در رزمایش عملیاتی شهدای امنیت قرارگاه قدس نیروی زمینی صورت گرفت؛

هلاکت و دستگیری ۱۰ تروریست دیگر در جنوب سیستان و بلوچستان

شهید ترور

شهید محمد رافعی

فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31

دانلود فیلم های تروریستی ایران و جهان