اسناد اتحادیه کمونیست های ایران در واقعه آمل(23)

Amolآیت الله گیلانی: بله ... این برادرمان (نماینده خانواده شهدا) که پشت تریبون قرار گرفت، اکثرشان را مرتبط به سازمان سیا معرفی کرد و یا متهم کرد. در این رابطه چه می فرمایید؟

طلوعی: برای جواب به این سؤال، احتیاج دارم کمی مفصل تر درباره زمانی که حداقل خود من در خارج تجربه داشتم، صحبت کنم . اگر اجازه می فرمایید.

آیت الله گیلانی: شما چند سال در خارج بوده اید؟

طلوعی: من حدود پانزده سال در خارج بودم. حدوداً 18 ساله بودم که خارج رفتم و درکم آن وقت این بود که زودتر تخصصی بگیرم و به ایران برگردم و بعداً که فکر می کردم آگاهی پیدا کردم، رهایی از وابستگی به امپریالیزم را در این می دانستم که باید تخصصی گرفت و کاری کرد.

در مدتی که در خارج بودم، با یک مقدار مطالعات شخصی متوجه شدم که این درک من یک چیز خیالی است. در رژیمی مثل رژیم منفور پهلوی که به امپریالیزم وابسته است و تا مغز استخوانش مرتجع است و دستش به خون مردم آغشته است، در چنین اقیانوس پر از بدبختی نمی شود با به اصطلاح تخصص کاری از پیش برد. این تقریباً مصادف بود با زمانی که فوق لیسانسم را تمام کرده بودم.

در این موقع بیشتر به این فکر افتادم که راه حل چیست؟ و با مشورتی که با دیگران           می کردیم به نتیجه رسیدیم که باید علیه نظام شاهنشاهی مبارزه کرد. یعنی به عنوان اجبار برای راهیابی سرنوشت خودم و دیگران به این نتیجه رسیدیم. توضیحاً بگویم وقتی که از ایران رفتم، درکی از اسلام نداشتم و مسلماً در آن سیستم ارتجاعی آموزشی هم درس خواندم و میزان فهم من هم از مسئله اسلام معلوم است.

آیت الله گیلانی : پدرت چکاره بود؟

طلوعی : پدرم حق العمل کار گمرک بود ... میزان درک من از مسئله اسلام همین قدر بود که عرض کردم. یعنی در حد کلاس های قرآن و شرعیات آن زمان بود که تأکیدش بر عدم شناسایی اسلام بود، تا آن که بخواهد راهی نشان بدهد. در زمانی که تصمیم گرفتیم در خارج کاری کنیم، سعی کردیم یک راهی پیدا کنیم. در آن وقت چیزهایی که مقابل ما بود، یکی تشکیلاتی بود از دانشجویان به اسم کنفدراسیون و دیگری انجمن دانشجویان مسلمان مقیم آمریکا و کانادا.

من به بررسی اینها پرداختم. انجمن دانشجویان مسلمان مقیم آمریکا و کانادا، با تحقیقات خیلی ابتدایی که کردیم، معلوم شد تماماً وابسته به عربستان سعودی است و بسیاری از به اصطلاح خرج تحصیل و حتی خرج هواپیما و مسافرت ها از طریق عربستان سعودی تأمین می گردد و روشن بود که نمی توانست جای ما باشد.

کنفدراسیون جریان دیگری بود که از خانواده های شهدا و از زندانیان سیاسی دفاع می کرد، در آن زمان از امام امت دفاع می کرد و ظاهراً به هیچ مکتب معینی هم معتقد نبود، یعنی هم مارکسیست ها در آن بودند و هم کسانی که به مارکسیسم معتقد نبودند و به اسلام یا مسیحیت اعتقاد داشتند و به اصطلاح آن زمان یک تشکیلات دموکراتیک بود.

یعنی این که متعلق به هیچ ایدئولوژی نیست. ولی آنچه که بود این بود که مبارزه‌ای می کرد علیه رژیم شاه. اجباراً ما به کنفدراسیون جذب شدیم، چون واقعاً هیچ جریان دیگری نبود که بتوانیم جذب بشویم.

در این بحبوحه جنگ ویتنام یعنی در 1350 یا 1971 بود، یعنی در زمانی که تقریباً دو سال بیشتر به پیروزی جنگ ویتنام نمانده بود. بعد از این که ما به این جریان جلب شدیم، اکثریت این تشکیلات تمایل به مارکسیسم داشتند و آن هم بیشتر تحت تأثیر جنگ ویتنام بود و این که مسلمانان انقلابی واقعاً در مقابلش هیچگونه راه حل دیگری نگذاشته بودند.

در همان زمان دانشجویان مسلمان ایرانی در انجمنی که عرض کردم، پافشاری شان این بود که انجمن را از عربستان سعودی جدا کنند و تا حدی هم شاید در سال های بعد موفق شدند. یکی دو سال بعد از این که ما به کنفدراسیون پیوستیم، آقای ابراهیم یزدی، یک به اصطلاح انجمن مسلمانی راه انداخت که به هیچ وجه نمی توانست برای هیچ کسی جذاب باشد، چون اساساً کاری به مبارزه نداشت و بیشتر تقیه را تبلیغ می کرد و به آن معتقد بود.

من البته بعدها فهمیدم که امام، تقیه را در ایران قبل از 15 خرداد یا در همان حول و حوش حرام شناخته بودند، ولی سال ها بعد در سال 51 یا 52 در خارج، تقیه به عنوان یک راه حل و راه مبارزه تبلیغ می شد. بنابراین تمایل ما به کنفدراسیون تمایلی سیاسی بود، برای اینکه بخواهیم به این میهن خدمت کنیم. نه درکی از ایدئولوژی داشتیم و نه درکی از اسلام و میزان فهم ما هم همین قدر بود که سعی کردم توضیح بدهم.

آنچه که مسلم است و تا به حال روشن شده، کنفدراسیون هیچ وقت به هیچ جریانی در خارج وابسته نبود. قبل از انقلاب خیلی سعی شد که اسنادی از کنفدراسیون به دست آید؛ حداقل رژیم شاه میل داشت این کار بشود، چون در خارج برایش اسباب زحمت بود.

بعد از انقلاب که خیلی از اسناد رو شد، باز هم این روشن نشد و تا به امروز من اعتقاد ندارم که کنفدراسیون هیچگونه وابستگی در هیچ بخشش داشته باشد، هدفش هم روشن بود، تبلیغات مارکسیستی نبود و من هم که تمام فعالیتم در خارج از کشور در کنفدراسیون بود، مادام که در کنفدراسیون فعالیت می کردیم، اجازه تبلیغات مارکسیستی نداشتیم.

من در سال های بعد تمایل مارکسیستی پیدا کردم، به خاطر این که بیشتر کسانی که آنجا بودند در این وضع بودند و هیچ راه حل دیگری از نظر ایدئولوژی در مقابل خودمان نمی دیدیم. هیچ آموزشی نداشتیم ولی در خود این تشکیلات، به خصوص کسانی که دبیر بودند، هیچ وقت حق تبلیغات مارکسیستی نداشتند.

از نظر منبع مالی متکی بود به خود دانشجویان که اینها صرفه جویی کنند و پولشان را کمک کنند. در آن وقت حتی فرستادن وکلایی به ایران که در بیدادگاه های آن زمان شرکت کنند، فقط با پول دانشجویان بود. از دانشجویان خواسته می شد که کار بیشتر بکنند و کمک بیشتر بکنند.

واقعیت این است که ما در دل امپریالیزم آمریکا چند سال زندگی کردیم و بیشتر کثافت‌هایش را شناختیم، بیشتر دیدیم که توطئه ها و سیاست هایش چیست؟ در همه این موارد لااقل این را می دانیم که این جریانی که چند هزار دانشجو را در بر می گرفت، به هیچ وجه نمی توانست وابسته باشد.

و آخرین نکته را عرض کنم، کنفدراسیون " احیا "، که جناب دادستان محترم از آن اسم برد، مسئول مستقیم به راه انداختن تظاهرات آذر ماه سال 56 بود. در این تظاهرات بود که شاه و اربابش کارتر به گریه افتادند و شاید فیلمش را هم در ایران نشان داده باشند. کارتر در خاطرات خودش نوشته، این دانشجویان ایرانی چه به سر ما آوردند و چگونه ما را به گریه انداختند.

یادم هست بعد از این پیروزی که سفر شاه را به هم زد و توطئه ای که در آنجا بود، در حدود 600 ساواکی از ایران وارد کرده بودند، برای این که دانشجویان را بزنند و نشان بدهند که شاه ماهیت مردمی دارد. بعد از این پیروزی، امام امت در پیامی به دانشجویان خارج از کشور از این کار قدردانی کردند و گفتند در راه انقلاب و در راه پیروزی انقلاب اسلامی است. (من اصل جمله را نمی دانم چه بود)

مسلماً اگر چنین تشکیلاتی وابسته به ساواک یا سیا بود ، در زمانی که شاه مذبوحانه دست و پا می زد که چند صباحی بیشتر زندگی کند، اجازه نمی داد چنین تشکیلاتی تمام          برنامه ای را که با وارد کردن ساواکی ها ریخته بود و می خواست در اروپا و امریکا نشان بدهد که حمایت مردمی دارد، این طوری بهم ریخته شود.

و از جمله کسانی که مسئولیت تدارک بر هم زدن سفر شاه را داشت، من بودم و بعضی از دوستان دیگری که در همین جمع متهمین نشسته اند و مسلماً ما نمی توانستیم وابسته باشیم؛ به خاطر این که، این در خدمت منافع آمریکا نبود ، این در همه دنیا هم منعکس شد و پوشالی بودن رژیم شاه بهتر نمایان شد.

این جریان حداقل یک ماه قبل از قیام قهرمانانه و انقلابی مردم قم بود. بعد از این تظاهرات، تمام رهبری کنفدراسیون از جمله بنده و بقیه دوستان که اینجا هستند، همه تحت تعقیب بودند و برای مدتی مجبور بودند مخفیانه زندگی کنند.

برنامه کارتر و شاه این بود که در حدود دو هزار نفر که 600 نفرشان ساواکی و بقیه را از وابستگان خودش بودند، در مقابل کاخ سفید، در مقابل جایگاه مخصوص بنشانند و تلویزیون نیز قرار بود این جمع را به عنوان حامیان رژیم پهلوی نشان بدهد. در آن زمان تمام دانشجویان ایرانی که در تشکیلات های کنفدراسیون های مختلف بودند، جمع شدند؛ از جمله کنفدراسیون احیا که بنده هم یکی از مسئولینش بودم.

ما از دو ماه قبل اجازه برگزاری تظاهرات در گوشه ای خارج از کاخ سفید یا چمن آن را گرفتیم. در روز تظاهرات، ما در حدود 50 نفر از دوستان خودمان را با لباس های مبدل به صورت افراد دولتی در میان این جمع گذاشته بودیم، در حدود 2500 نفر از دانشجویان بودند که همه به چوب هایی مسلح بودند.

وقتی که شاه وارد می شد، 21 توپ برای به اصطلاح بزرگداشت، شلیک می شد. قرار ما این بود که در توپ هفتم به طرف جایگاه ساواکی ها حمله کنیم. ما با چوب ها و سپرهایی که قبلاً تهیه کرده بودیم، به آنها حمله کردیم. اول زد و خورد شدیدی با پلیس انجام شد و بعد توانستیم خودمان را به این جایگاه برسانیم و آنها را شدیداً ضرب و شتم کردیم که حدود 90 نفر از ساواکی ها و 24 نفر از پلیس آمریکا به بیمارستان رفتند.

پلیس گاز اشک آور پرتاب کرد، گاز اشک آور را به طرف ما پرتاب می کرد، ولی خوشبختانه جهت جریان باد به طرف کاخ سفید بود که این گازها به صورت ابری داخل کاخ سفید را فرا گرفت و در حدود 200 نفر از افراد اصلی مراسم و گارد تشریفات و خبرنگاران را احاطه کرد.

واضح است که گریه به خاطر گاز اشک آور بود، ولی دلیلی که گاز اشک آور انداخته شد، برای حمله به دانشجویان بود. پرچم بسیار بزرگی درست کرده بودند، به عنوان استقبال از شاه با عنوان " شاه خوش آمدی "؛ این پرچم جلوی دوربین های تلویزیونی توسط دانشجویان پاره شد.

دادستان: بفرمایید که چند روز در جنگل بودید؟

اسناد اتحادیه کمونیست های ایران در واقعه آمل(۲۲)


مطالب پربازدید سایت

دبیرکل بنیاد هابیلیان در دیدار با خانواده شهید کامیاب مطرح کرد:

مجازات منافقین را در محاکم بین المللی نیز دنبال خواهیم کرد

جدیدترین مطالب

دبیرکل بنیاد هابیلیان در دیدار با خانواده شهید کامیاب مطرح کرد:

مجازات منافقین را در محاکم بین المللی نیز دنبال خواهیم کرد

بنیاد هابیلیان (خانواده شهدای ترور کشور)

باز هم تروریسم و باز هم کاپشن صورتی

حمله تروریستی به سه نقطه شهرستان چابهار و راسک

تعداد شهدای حمله تروریستی به راسک و چابهاربه 16 نفر رسید

سعید کریمی از مجروحان حمله تروریستی راسک و چابهار عیادت کرد

وضعیت مجروحان حمله تروریستی چابهار و راسک

محمود عباس‌زاده مشکینی عضو کمیسیون امنیت ملی

ورود کمیسیون امنیت ملی به حمله تروریستی راسک و چابهار

معاون امنیتی و انتظامی وزیر کشور:

عناصر تروریستی راسک و چابهار ملیت غیر ایرانی دارند

فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31

دانلود فیلم های تروریستی ایران و جهان