این خواب را فقط برای آقای خردمند روحانی مسجدشان تعریف کرده بود و گفته بود تا بعد از شهادتم برای کسی تعریف نکن. ایشان در خواب دیده بود که در تشییع جنازه یک شهید حضور داشته و مجری میگوید دو شهید اینجا هستند. حسین به او میگوید که یک شهید اینجاست چرا میگویی دو شهید و مجری به ایشان میگوید که دومی خودت هستی. بعد که میرود جلوی تابوت را میخواند میبیند نوشته: شهید حسین انتظاریان.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی هابیلیان، گروهک تروریستی جیش العدل در بامداد روز پنجشنبه 16فروردین1403 به چند نقطه از استان سیستان و بلوچستان حمله کرد. این گروهک تروریستی سابقه حملات گسترده را علیه ملت ایران دارد؛ جنایاتی چون آدمربایی، حمله به واحدهای گشتی نیروی انتظامی و سپاه، حمله مسلحانه به مرزبانی و حملات انتحاری که صدها تن از هموطنانمان را شهید و مجروح کرده است. حمله تروریستی این گروهک در فروردین امسال ترکیبی از جنایات سابق آنها بود. به چند مرکز نظامی و انتظامی حمله کردند و مردم را به گروگان گرفتند و قصد داشتند در صورت نفوذ به مراکز عمومی با عملیات انتحاری افراد زیادی را بهشهادت برسانند که با دفاع جانانه نیروهای حافظ امنیت خنثی شد و تمام تروریستها به هلاکت رسیدند. در این بین 16 نفر از نیروهای امنیتی و انتظامی به درجه رفیع شهادت نائل آمدند.
پاسدار حسین انتظاریان یکی از پاسدارانی بود که در مقابله با حمله ترکیبی گروهک تروریستی جیش العدل به پایگاه محلی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در جاده سرباز به راسک بهشهادت رسید.
دبیرکل بنیاد هابیلیان (خانواده شهدای ترور کشور ) در جهت بزرگداشت یاد و نام شهدای ترور و شناساندن این شهدا به عموم مردم به اردکان سفر کرده و با خانواده این شهید والامقام به گفتوگو پرداخت که در ادامه مشروح این دیدار را میخوانید.
آقای هاشمی نژاد در این دیدار ضمن عرض تسلیت به خانواده شهید انتظاریان گفت: مرحوم پدر ما سخنرانی دارند به نام «مقام شهید». ایشان در آن سخنرانی روایتی آوردهاند از رسول اکرم (ص) که میفرمایند پدر و مادر شهید درست همان مقامی را دارند که خود شهید دارد. این جایگاه شما پدر و مادر شهداست. ما باید قدردان این باشیم.
دبیرکل بنیاد هابیلیان با اشاره به لزوم سازماندهی خانواده شهدای ترور برای احقاق حق خون شهدای ترور گفت: ما سالها در پی تشکیل مجموعهای بودیم که متشکل از خانوادههای شهدای ترور باشد تا بتوانیم خودمان موضوعات مربوط به شهدای ترور را در دنیا دنبال کنیم. ترور شهروندان ایران از روز اول پیروزی انقلاب وجود داشته و هنوز هم ادامه دارد. هر روزی به یک نام و هر روزی به یک شکل شهروندان ما را ترور میکنند.
وی افزود: تلاش دشمن این است که جای شهدا را با قاتلین آنها عوض کند. زمانی که برای اولین بار فهرست شهدای ترور کشور را استخراج کردیم، بالغ بر 30 گروه تروریستی را شناسایی کردیم که عامل این ترورها بودند. این گروههای تروریستی عمدتاً در کشورهای اروپایی دفتر دارند، به این دلیل که اقدامات حقوقی علیه آنها انجام نشده است. معمولاً زمانی که یک جنایت صورت میپذیرد. مجرم یا حضور دارد یا ندارد. اگر مجرم حضور داشته باشد، جلسه محاکمه برگزار و مجرم محاکمه میشود. اما در رابطه با سرکردگان گروهک های تروریستی که دستور به اقدامات خشن تروریستی دادند محاکمهای صورت نگرفته است.
هاشمینژاد به برگزاری دادگاه برای رسیدگی به جرایم گروهک تروریستی منافقین اشاره کرد و گفت: همانطور که مستحضر هستید، برای منافقین دادگاهی در جریان است. در همین یزد مرحوم آیت الله صدوقی و جمع کثیری از مردم را ترور کردند. ولی ما در کشور، پیگیری حقوقی در خصوص مسئولان و حامیان این گروه انجام نداده بودیم. لذا دنبال این بودیم که بهوسیلۀ خود خانوادهها اقداماتی انجام دهیم. مسئله اینجاست که حامیان این گروهها در تلاشند تا از آنها چهرهای حقوق بشری بسازند و جای ظالم و مظلوم را عوض کنند. ما خانوادهها میخواهیم نگذاریم که این اتفاق بیافتد. در طول 45 سالی که از انقلاب میگذرد بیش از 50 قطعنامه حقوق بشری در سازمان ملل علیه ایران صادر کردند. در هیچ جایی هم مظلومیت ما ثبت نشده بود. لذا بودنِ خود خانوادهها بسیار اهمیت دارد که نگذارند خون عزیزانشان فراموش شود و بدتر از همه اینکه آن ظالمی که مرتکب این جنایت شده است بخواهد در جایگاه مدعی بنشیند.
وی افزود: در جریاناتی که در سالهای اخیر هم اتفاق افتاد، دیدیم که منافقین نقش مخربی ایفا کردند و جوانان ناآگاهانه ابزار دست تروریستها قرار میگیرند. بههرحال این روشنگریها از سوی خانوادهها میتواند بسیار مؤثر باشد. زندگینامههای این شهدا اگر مستندسازی شود میتواند نقش مؤثری داشته باشد. در 19 سال گذشته اقدامات بسیار زیادی انجام دادهایم. بخشی از فعالیت ما همین انعکاس سرگذشت شهداست. زندگی هر کدام از این شهدا الگویی است خصوصاً برای نسل جوان که هم در معرض هجمۀ دشمن هستند و هم کسانی که ترور شدند را نمی شناسند. رهبر انقلاب دهۀ 60 را بهعنوان دههای مظلوم یاد کردند. بر اساس کمکاری روی این موضوعات، افرادی که این جنایات را انجام دادند، امروز مدعی شدهاند و دوباره برگشتهاند و فرزندان ما را از طریق رسانههای خود طعمه میکنند.
هاشمی نژاد به تاثیر انحرافات ذهنی که گروهک های تروریستی بر جوانان می گذارند اشاره کرد و گفت: قاتل مرحوم پدر ما یک جوان 16ساله بود. چه میشود که یک جوان 16ساله به خودش نارنجک ببندد و خودش و فرد مقابلش را از بین ببرد. این فرد فرایند مغزشویی را پشت سر گذاشته بود. این مغزشوییها به شکل دیگری انجام میشود. همان آدمها دوباره جوانان ما را به وسط میدان میآورند تا به مطامع خود برسند. رسالت زینبی با خانواده است. بارها شنیدهایم که میگویند اگر کار حضرت زینب نبود، عاشورا فراموش شده بود. رسالت خانواده شهدا میتواند بهنوعی تأثیرگذارتر و در دنبالۀ همان مسیر شهدا باشد.
در ادامه پدر شهید حسین انتظاریان به بیان روحیات و منش فرزندش اشاره کرد و گفت: شهید حسین سه ماه قبل از تهران بر میگشتند که تصادف عجیبی برایشان اتفاق افتاد. جفت لاستیکهای ماشین ترکید ولی هیچ اتفاقی برای ایشان و همسرشان نیافتاد.
انتظاریان به بازگویی خواب پسرش قبل از شهادت پرداخت و گفت: این خواب را فقط برای آقای خردمند روحانی مسجدشان تعریف کرده بود و گفته بود تا بعد از شهادتم برای کسی تعریف نکن. ایشان در خواب دیده بود که در تشییع جنازه یک شهید حضور داشته و مجری میگوید دو شهید اینجا هستند. حسین به او میگوید که یک شهید اینجاست چرا میگویی دو شهید و مجری به ایشان میگوید که دومی خودت هستی. بعد که میرود جلوی تابوت را میخواند میبیند نوشته: شهید حسین انتظاریان. شبی هم که قرار بود فردا صبح به مأموریت برود گفت میخواهد برای اولین سالگرد عمویش به یزد برود. هر چه به او گفتم بابا ساعت 4 صبح میخواهی به مأموریت بروی، نیازی نیست بروی خسته میشوی. گفت نه من باید بروم.
وی افزود: پسرعموهای حسین در مراسم به من گفتند عمو بدونِ اینکه شما متوجه شوید حسین گفت من دارم به مأموریت میروم و از تک تک ما حلالیت طلبید. برای همین هم به یزد آمده بود.
انتظاریان از علاقه پسرش به دفاع از میهن پرداخت و گفت: حسین حسابداری خوانده بود و اردکان هم شهری صنعتی است و اگر میخواست می توانست کاری راحت داشته باشد وقتی به او این پیشنهاد را دادم، اشک دور چشمانش حلقه زد و گفت بابا خواهش میکنم استغفار کن و دیگر این حرف را پیش من نزن. گفت بابا نمیدانم چه دعایی پشت سر من خوانده شده که من عاشق دفاع از خاک وطنم هستم. نمیتوانم این کار را رها کنم.
/