شغل : ستوان يار ژاندارمري جمهوري اسلامي
سن : 35 سال
وضعيت تأهل : متأهل داراي 3 فرزند
محل شهادت : ميدان رسالت ، خيابان نيروي دريايي
تاريخ شهادت : 19/3/1361
زندگينامه ...
در سال 1326 در شهرستان گلپايگان در خانواده اي متوسط ديده به جهان گشود . در عنفوان جواني به خدمت ژاندارمري وارد شد و تا قبل از پيروزي انقلاب بي آن كه به مفاسدي كه در اين نيرو در دوران طاغوت وجود داشت ، آلوده شود در حفاظت از جان و مال و ناموس مسلمين كوشيد .
در جريان انقلاب در صفوف مقدم نهضت عليه رژيم استبدادي پهلوي حضور داشت و پس از پيروزي انقلاب به پاسداري در مسجدالرسول نارمك پرداخت و به سبب توانايي هاي فراوان و صداقتي كه در او بود به سرپرستي پاسداران همان مسجد انتخاب گرديد و ضمن تأسيس كلاس هاي تبليغاتي مروج آرمان هاي والاي اسلامي گشت .
به دنبال تأسيس دايره مبارزه با مواد مخدر با توجه به سوابق درخشان از سوي حجت الاسلام خلخالي به سمت سرپرستي دايره مبارزه با مواد مخدر شرق تهران برگزيده شد و اين مسئوليت را با لياقت و كارداني شايسته عهده دار گرديد .به مبارزه با سوداگران مرگ با تمام وجود اعتقاد داشت و در دوران خدمت در اين مقام توانست بسياري از گرفتار شدگان در دام مواد مخدر را از مرگ نجات دهد .
در كنار انجام اين وظايف به تشكيل كلاس هاي ايدئولوژيك اسلامي ، آموزش اسلحه نيز اقدام ورزيد و پس از آغاز جنگ تحميلي چندين بار افرادي را كه خود تعليم داده بود به جبهه برد و در زمينه تحويل هداياي امت ايثارگر به جبهه ها نيز فعالانه حضور داشت .
پس از مدتي به ژاندارمري بازگشت و سپس مسئوليت تشكيل و سرپرستي نيروي ذخيره كميته انقلاب اسلامي شرق تهران را بر عهده گرفت و در اين مسئوليت نيز همچون ساير فعاليت ها توانست منشأ خدمات و تأثيرات فراواني گردد .
شهادتنامه ...
فعاليت هاي گسترده شهيد حقيقي باعث آن گرديد تا دشمنان قسم خورده اسلام قصد جانش را كنند ، اما او عليرغم همه خطراتي كه تهديدش مي كرد و در پاسخ به راهنمايي كه به وي در جهت حفاظت از جان خويش مي شد ، مي گفت : " جان را خداوند داده و هر وقت هم بخواهد مي گيرد ، حتي اگر داخل دژ مستحكمي هم زندگي كني ."
در اواخر عمر حالت و احساس عجيبي به او دست داده بود و يقين داشت كه به زودي شهيد خواهد شد و اين حالت تا آنجا پيش رفته بود كه خود را شهيد حقيقي مي خواند . شب نيمه شعبان (18 خرداد) از سفري كه به قم رفته بود به منزل بر مي گردد و دير وقت به خواب مي رود .
حدود ساعت 7 صبح سه نفر از منافقين تروريست كه از پيش منزل وي را شناسايي كرده بودند به آنجا رفته و خود را مأمورين انتظامي معرفي مي كنند و به محض آن كه شهيد به درب منزل مي آيد او را آماج گلوله هاي خود قرار داده و هراسان مي گريزند .
پزشكي قانوني علت شهادت برادر حسن حقيقي را به شرح زير اعلام كرده است :
" ... جسد متعلق به مردي است حدود سي سال سن و . ... سوراخ گرد و ... روي پيشاني دارد كه سوراخ دخول گلوله است و قطر آن در حدود 8 تا 9 ميلي متر است و از لاله گوش چپ خارج شده است . ضمناً ماركي روي گونه چپ دارد كه در اثر وجود گلوله به طور سطحي وجود دارد ، ضمناً يك گلوله روي بازوي راست و يكي روي ساعد دست راست دارد كه هر دو خارج شده است و ضمناً يك گلوله روي قفسه صدري و ... يكي در طرف راست شكم وجود دارد كه خارج شده است ، اولي از طرف چپ قفسه صدري و دومي از طرف پشت خار شده است . با توجه به مراتب فوق علت مرگ اصابت گلوله ... "
و به اين ترتيب قلبي كه كانون مهر و محبت به مستضعفين و قهر و كين نسبت به مستكبرين بود به دست مزدوران استكبار جهاني در خون سرخ خود مي غلطد و مي رود تا با رويش لاله هاي سرخ و عطرآگين در پهن دشت اين ميهن خونبار ، يأس و حرمان را بر دل هاي سخت و سياه دشمنان دون صفت بنشاند . روانش شاد و راهش مستدام باد .
مزار شهيد : بهشت زهرا ، قطعه 26 ، رديف 16 ، شماره 21