آيا زنان عضو گروههاي اسلامي، باجريانهاي مختلف فکري، ميتوانند در اقدامات اعتراضي خشونتآميز شرکت نمايند؟
در اين نوشتار ويژه سعي ما بر اين است که به نقش زن در گروههاي تروريستي که تحت عنوان دين فعاليت ميکنند، بپردازيم. بهعنوان نمونه فرايند جذب و سازماندهي زنان در سازمانهاي جهادي فعال در سوريه و نقش آنان را در اين سازمانها بررسي ميکنيم تا از دستاورد آن به جواب اين پرسش برسيم که انگيزهها و دلايل پيوستن زنان به اين سازمانها و ورود به دنياي تروريسم چيست.
نقش آنان در اقدامات تروريستي چيست؟
اين سؤال پس از آن مطرح شد که آمار زنان فعال و عضو گروههاي تروريستي شاهد افزايش درخور توجهي بوده است. سؤال ديگري نيز در رابطه با انگيزههاي پيوستن زنان به اين گروهها و چگونگي پيشرفت نقش آنان از وظيفه نگهداري کودکان و تربيت آنان تا حضور در اقدامات خشونتآميز و طراحي آن، مطرح است.
يکي از فرضيات مطرح در رابطه با ورود زن به عرصه فعاليتهاي تروريستي، استفاده ابزاري زنان از آن براي نيل به اهداف آزاديخواهانه است؛ زيرا زنان در مجموعههاي تروريستي از حق مساوات با مردان برخوردارند و حتي نقش رهبري را در اين گروهها بهعهده ميگيرند. ولي چنين نظريهاي از ديدگاه گروههاي تروريستي کاملاً مردود است؛ چراکه اين گروهها ادعا ميکنند، اسلام تنها مرجع آنان است و ديدگاه آنان به زن صرف ابزاري است که در استمرار حيات سازمان کارآيي دارد و همچون خرج و مهمات توپخانه به حساب ميآيند. اين امر در بسياري از فتواهاي شخصيتهاي سازمان القاعده کاملاً مشهود است. مثلاً در اين فتواها ورود و حضور زن در عرصه درگيريهاي نظامي حرام اعلام شده و نقش آنان صرفاً در وظيفه مادري و تربيت نسلهاي آينده سازمان تعريف شده است.
انگيزهها و دلايل ورود زنان به سازمانهاي تروريستي چيزي فراتر از انگيزههاي آزاديخواهانه است و به دلايل و انگيزههاي شايع ديگري اشاره دارد که همچنين براساس همين انگيزهها، مردان نيز تمايل به پيوستن به اين گروهها پيدا ميکنند که شاخصترين آنها، فقر، ناديده گرفتهشدن و حاشيهنشيني و سرکوب سياسي است.
البته زنان در اين امر در بيشتر جوامع طرف ضعيفتر قضيه هستند و عواملي که افراد جامعه را تحت فشار قرار ميدهد تأثير بيشتر و چند برابري بر روي زنان دارد.
نقش زنان در سازمانهاي تروريستي
نويسنده سعودي، خانم بينه ملحم ميگويد: سؤالي که هميشه بايد مطرح کرد و از آن غافل نشد، اين است که تا چه اندازه زنان در جامعه ما از امکان به کار گرفتهشدن در سازمانهاي تروريستي دور و يا نزديک هستند؟ با توجه به اينکه دستيابي به زن و ابزار بهکارگيري آن در اين سازمانها، هزينههاي کمتري را در مقايسه با بهکارگيري مردان دارد و در عين حال از حيث نتايج و دستاوردها، بهکارگيري زنان ريسک بالا و خطرات زيانباري را بهدنبال دارد. اين خطرات در جريانهاي تندرو و توانايي گروههاي تروريستي در بکارگيري و سازماندهي زنان طرفدار آنان و يا زنان مجري برنامه هاي جذب و سازماندهي زنان براي اين گروهها نهفته است. هر چند که اين زنان همچون مردان در عرصههاي تروريستي ظهور و نمود پيدا نميکنند ولي ارتباط و جايگاهي که زنان را با ديگر افراد جامعه پيوند ميدهد، تشکيلدهنده شبکهاي است که در مرکز آن زن بهعنوان مادر حضور دارد.
در واقع بهکارگيري و سازماندهي زن بهعنوان عنصري تروريستي بهمعناي افزايش جذب در بهکارگيري نصف ديگر افراد جامعه يعني همان زنان است که از حيث تحقق اهداف، بهدليل ويژگيهاي خاص زنان و سهولت فعاليت و پنهانشدن آنان، بهدليل فرهنگ و آداب و رسوم حاکم در جامعه ما، براي گروههاي تروريستي چند برابر مردان نتايج بهتري را رقم ميزنند؛ زيرا در جوامع ما زنان از امکانات و زمينهها و گزينههاي بيشتري نسبت به مردان در رسيدن به هدفهاي مدنظر تروريستها بهرهمند هستند. زنان در گروههاي تروريستي نقشهاي زياد و محوري دارند. شايد نقش آنان در محور سه هدف ترسيم ميشود که از زنان توقع ميرود در آن به ايفاي نقش و وظيفه بپردازند.
مادري: زن در اين نقش وظيفه تقويت روح و تفکرات افراطگرايانه را دارد. تا از طريق نهادينهکردن آنها در ميان نسل خردسال که رو به رشد است، نسل جديدي از تروريستها را پديد آورد.
جذب و سازماندهي: غالباً اين مهم از وظايف مردان است؛ چراکه رهبري و تصميمگيري در داخل گروههاي تروريستي هنوز در دست مردان است ولي اين موضوع باعث کمرنگ شدن نقش زنان در فرآيند جذب و تسهيل آن در رابطه با جذب و سازماندهي ديگر زنان نميشود. هرچند که نقش جذب و سازماندهي توسط زنان در سازماني مثل «القاعده» به استثناء شبه جزيره عربستان، چندان روشن به چشم نميخورد. برخلاف حضور پررنگ زنان در ايفاي چنين نقشي در ديگر سازمانهاي تروريستي در آمريکاي لاتين يا غرب، وظيفه جذب بر پايه روابط خانوادگي و دوستانه صورت ميگيرد و بيشترين کاربرد آن در مناطق دور افتاده است. وظيفه زنان و نقش آنان در جذب نيرو براي گروههاي تندرو ابتدا در کشور پرو ظهور و بروز يافت؛ بهطوري که سازماني مانند «راه روشن» از زنان بهعنوان عنصري اصلي در رابطه با تجديد قواي سازمان و احياي آن در طول سه دهه از دهه شصت تا دهه نود بهره جست تا زنان همواره اعضاي جديدي را وارد سازمان کرده و به عضويت آن در آورند.
پروپاگاندا
با توجه به روند رو به رشد در عرصه تکنولوژي و پيشرفت رسانهها، گروههاي تروريستي در راستاي ترويج افکار خود و جلب توجه، از زنان بهعنوان عنصري مهم در اين زمينه بهره جستند. اين گروهها استراتژي زنان انتحاري و به تصويرکشيدن فيلمهاي ويدئويي آنان را پيش از عمليات انفجاري را استفاده کردند. تا حدّ ممکن اين تصاوير را در رسانهها منتشر نمودند تا بيشترين قدر ممکن از ابراز احساسات و همدردي را بهسوي خود جذب کرده و چهره سنتي و کليشهاي اين سازمانها را تغيير دهد. از اينرو زنان به ابزار قوي رسانهاي تبديل ميشوند؛ چراکه رسانهها نيز به زنان خيلي بيشتر از مردان توجه نشان ميدهند.
نمونههايي از نقش زنان در سازمانهاي تروريستي
به عقيده خانم کلوديا فورستر محقق آمريکايي، تفکر همنوعگرايي را محققان ازاينرو مطرح کردند تا نقش عناصر تروريستي فعال زن را در داخل گروههاي تندرو ناديده بگيرند. در اين تفکر عمليات تروريستي خاص نوع مردان است و نقش زنان در داخل گروههاي تروريستي فقط در رابطه با تربيت نسلهاي جديد تعريف ميشود و نه بهعنوان موجوداتي که توان ايجاد فعاليتهاي تروريستي دارند و نه بهعنوان مجريان يک عمليات تروريستي.
فورستر عقيده دارد همين برداشت سنتي از زن باعث شده که زن به مرحله تروريست بالفعل وارد شود و ميتواند مانند مردان مرتکب اقدامات تروريستي وحشيانه و خشونتآميز ضد غيرنظاميان شود که گاهي از مردان هم خشونتآميزتر ظاهر ميشود.
نظرات ديگري هم مطرح است که ميگويد زنان تروريست آثار و عملکردهاي سرنوشتسازي در تاريخ از خود بر جاي گذاشتهاند و بهعنوان مثال از طراحي ترور قيصر ألکساندر دوم در سال 1881 که توسط يک زن صورت گرفت ياد ميشود. تعداد زيادي از انقلابيهاي قرن نوزدهم زن بودند و تا سال 2002 بيش از نيمي از انتحاريها را در گوشه و کنار جهان زنان تشکيل ميدادند. براساس گزارشهاي کنوني حداقل 30درصد نيروي جنگي داخل گروههاي تروريستي زن هستند. مثلاً گردانهاي شهداء الأقصي بيش از 300 زن را در يگاني ويژه سازماندهي کرده است که براي عملياتهاي انتحاري آموزشهاي ويژه و خاصي را ديدهاند.
زنان تروريست از نوع خاص
زنان غير عرب و غير آفريقايي عموماً در وظايفي غير کليشهاي ايفاي نقش کردهاند. به نحوي که جايگاه آنان از مراحل پشتيباني يا جذب و حتي مشارکت فراتر رفته و به وظايف رهبري و حتي تأسيس برخي از اين گروههاي تروريستي انجاميده است.
فوسکو شيجينوبو
خانم فوسکوشيجينوبو ملقب به ملکه تروريست سرخ، يکي از مثالهاي عيني اين جريان بهشمار ميرود. وي بنيانگذار ارتش سرخ ژاپن است و پايگاههاي خود را در لبنان ايجاد کرده است. او در برخورد سرسختانه و وحشيانه با اعضاي سازمانش معروف است و در تأمين مالي و تسليحاتي سازمان عملکرد موفقي داشته است. شيجينوبو حملهاي را ضد آمريکا در خاک اين کشور رهبري کرد تا ارتش سرخ تنها گروهي بهشمار رود که پيش از سازمان القاعده حملاتي از اين نوع را انجام داده است.
سازمان بيوه سياه
پايهگذار جنبش بيوه سياه، شامل سلمانوويچ باساييف، مشهور به امير عبدالله شامل ابو ادريس است. او فرمانده شاخه نظامي مقاومت چچن ضد روسيه است. اين سازمان از زنان انتحاري تشکيل شده است که همگي بيوههاي مردان چچني هستند که بهدست نيروهاي روسي کشته شدهاند. گروه بيوه سياه نقش بهسزايي را در تهديد امنيت روسيه ايفا ميکند تا حدي که تهديدات اين گروه بازيهاي المپيک را هدف قرار داده بود. فعاليتهاي اين گروه حتي از چارچوب برنامههاي سازمان اصلي فراتر رفته و عملکرد آن به گونهاي است که انگار سازماني مستقل است. در آفريقا هم زنان عنصر اساسي داخل سازمانهاي تندرو و تروريستي اين منطقه بهشمار ميروند؛ به نحوي که موجوديت سازمان وابسته به حضور آنان است، حال چه در عرصه تربيت نسلهاي تروريستي خردسال باشد و چه در وظايف غير کليشهاي مانند آموزشهاي نظامي و مشارکت در عملياتهاي نظامي، ايفاي نقش کنند.
بوکوحرام در نيجريه
اين جنبش که نمونهاي از طالبان افغانستان است و بر آن اسم طالبان نيجريه نيز اطلاق ميشود، استراتژي ربودن زنان را در پيش گرفته است. مخصوصاً در اين اواخر که فعاليت آنان در اين زمينه گسترش يافته و تبديل به شوي رسانهاي بزرگي شده است. چه بسا ربودن 200 دختر در اين اواخر توسط آنان و تهديد به فروش آنها، اين گروه و خشونت آنها را بيشتر جلب توجه انظار عمومي قرار داده است.
اين جنبش در پي ممانعت از آموزش غربي و بهطور عموم فرهنگ غرب است و آن را فاسدکننده اعتقادات و باورهاي اسلامي ميداند. در تلاش است که شريعت اسلام را در تمام خاک نيجريه و از جمله ايالتهاي جنوبي که اکثريت ساکنان آن مسيحي هستند، به اجرا درآورد.
خانم ايان هرسي يکي از نويسندگان «پوول استريت ژورنال» معتقد است؛ ربودن دختران موج جديدي از فعاليت حرکتهاي گروههاي سلفي جهادي است که در پي حذف زنان از عرصه اجتماعي و به بردگي کشاندن آنان است. اين کار بهعقيده بوکوحرام خيلي بهتر از آموزش زنان است.
ولي با بررسي شهادت دختراني که توانستهاند از دست اين گروه فرار کنند، متوجه ميشويم که نقش و وظيفه زنان در ديد اين گروه فراتر از بردگي آنان است؛ بهطوري که داخل اين گروه رهبران زن نيز به چشم ميخورد، هرچند گروه سعي دارد با شرکتدادن دختران در عملياتهاي مجرمانه آنان را بهعنوان عضو دائم به گروه پيوند دهد.
جانت دختر نوزده سالهاي است که توانسته از دست اين گروه فرار کند. او سه ماه در بند اسارت اين گروه بوده است. به شهادت وي، بوکوحرام سعي داشته وي را به يک قاتل تبديل کند. او ميگويد: آنها به جوزا رفتند و پنج نفر را همراه خود به پادگان آوردند و در مقابل من شروع به کشتن آنها کردند. سپس به من دستور دادند که حنجره يکي از آنها را با چاقو ببرم. من گفتم نميتوانم. آنگاه همسر سرکرده گروه بوکوحرام آن شخص را بهجاي من سر بريد.
سازمان ارتش مقاومت خداوند
شايد «سازمان ارتش مقاومت خداوند» يکي از مشهورترين سازمانهاي تروريستي در آفريقا باشد که «جوزف کُني» رهبر آن است. اين سازمان عامل بيشترين ناآراميها در منطقه بحيرات الکبري در آفريقاست و نيز مسئول تمام جنايتها و خرابيها در جنوب سودان و شمال اوگاندا و همچنين منطقه شرقي جمهوري دموکراتيک کنگو است. تاکتيکهاي اين سازمان بر پايه فعاليتهاي تروريستي، تجاوز جنسي، جنگهاي چريکي، ربودن افراد و هتک حرمت شخصيتها و مانند آن است.
اين سازمان اقدام به ربودن زنان و دختران و تهديد به قتل آنان ميکند و 80درصد جنگجويان ارتش مقاومت خداوند را کودکان تشکيل ميدهند که از اين ميان 30درصد آنها زن هستند.
اکثريت غالب زناني که به سازمان ارتش مقاومت خداوند پيوستهاند داوطلبانه و يا با انگيزههاي آزاديخواهي اقدام به اين کار نکردهاند، بلکه آنها تهديد به قتل شده و مجبور شدهاند که در خدمت سازمان باشند. از آنها در وظايف گوناگوني استفاده ميشود مانند تربيت و نگهداري کودکان، کشاورزي، کارهاي منزل، سرقت مواد غذايي، حملونقل و جابهجايي اسلحه. هرچند که قاعده کلي در نقشپذيري و انجاموظيفه توسط دختران در ارتش مقاومت خداوند به همين نقشها و وظيفهها خلاصه ميشود ولي در ميان آنها دختراني هستند که براي عملياتهاي نظامي آموزش ميبينند.
زنان القاعده
از بدو تأسيس القاعده رهبران اين سازمان تلاش داشتهاند زنان را از فعاليتهاي خط مقدّم دور نگه دارند چه در افغانستان و چه پس از آن در سودان و سعودي و يمن.
اولين اعتراف در رابطه با استفاده از زنان بهعنوان نيروي انتحاري توسط ابو مصعب زرقاوي فرمانده سازمان القاعده در عراق، صورت گرفت. اين موضوع همواره موضع بحث و گفتوگوي جهاديها بوده و هست و همواره فتواهايي در تأييد و ردّ حضور و مشارکت زنان در سازمانهايي با عنوان سازمانهاي جهادي صادر ميشده که دائرمدار تجويز و تحريم مشارکت زنان است. عليرغم اينکه نقش زنان عضو القاعده در شبهجزيره عربستان همواره در حال صعود جايگاهي و گسترش است، اما در رابطه با بهدستگيري سلاح توسط زنان برخورد محافظهکارانه شديدي اعمال ميشود.
حتي در رابطه با آن سخنان صريح و روشني مطرح شده است. بهطوري که نامهاي سرگشاده از جانب زنان عضو القاعده شبهجزيره عربستان، خطاب به زنان منتشر شده است که متن آن بدين شرح است: ما از تو (خانم) نميخواهيم پا به عرصه جنگ و يا درگيريهاي کنوني بگذاري، بلکه توقع ما از شما همگامي و پيروي از نياکان ماست؛ زناني که پيروان پيامبر اکرم (ص)بودهاند. از شما توقع ميرود مانند آنان تشويق به جهاد کرده و براي آن آماده شويد و بر مصائب آن صبر و براي پيروزي اسلام مشارکت عاطفي کنيد.
زنان عضو القاعده مخصوصاً در شبهجزيره عربستان نقش کاملاً بارزي را در اين تشکيلات ايفا ميکنند. بلکه نقش آنان وجهه اساسي سازمان از همان بدو تأسيس آن در شبه جزيره به شمار مي رود. يوسف العييري اولين رهبر القاعده در جزيره العرب به اهميت نقش زنان در سازمان توجه ويژهاي نشان ميدهد. وي نامه سرگشادهاي با عنوان «نقش زنان در جهاد ضد دشمن» نوشته و در آن گفته است: اگر زن به چيزي ايمان و باور دارد بايد آن چيز اين موضوع باشد که او بزرگترين منبع و عامل قدرت مرد جهادي است. زنان القاعده قدرت اصلي جذب نيرو از طريق اينترنت بهشمار ميروند و حتي از اين مرحله هم فراتر رفته و وارد مرحله اجراي عمليات واقعي شدهاند که اين امر بهروشني در سوريه به چشم ميخورد.
«ندي معيض القحطاني» و حضور در صحنه نبرد سوريه
عليرغم آنچه گذشت، تعداد زنان عضو سازمان القاعده و حضور فيزيکي و مشارکت آنان در عرصه نبرد همواره رو به افزايش است و شايد شاخصترين اسمي که خيلي گسترده خود را مطرح کرده است، اسم ندي قحطاني مشهور به خواهر جليبيب باشد. اين خانم، گروهي از زنان را سازماندهي کرده و نام گروه خود را (صحابه جنان) گذاشته و اخيراً هم بيانيهاي را در جواز بهدستگيري سلاح توسط زنان در سوريه صادر کرده است. در اين بيانيه آمده است: تصميم زن مبني بر شرکت در جنگ موضوعي خاص خود اوست و تا زماني که در فعاليتهاي مجرمانه شرکت نکند آزادي شرکت در جنگ را خواهد داشت. در بيانيه همچنين آمده است که جهاد بر زن مسلمان واجب نيست ولي پاداش جهاد براي اوست، حتي اگر نقش او تنها در مراقبت پزشکي از مجروحان خلاصه شود. بيانيه با انتقاد از مرداني به پايان ميرسد که تلاش ميکنند مانع پيوستن زنان به جبهههاي جنگ شوند.
پس از اينکه ندي قحطاني در شبکههاي اجتماعي اعلام کرد، به سوريه مسافرت خواهد کرد تا در جنگ در خطوط مقدّم و مشارکت در عمليات جهادي شرکت کند. صفحات شبکههاي اجتماعي اينترنتي مملو از پيامهاي استقبال از اين تصميم از جانب کاربران مسلمان اين شبکهها شد و از ندي قحطاني بهعنوان يک زن سعودي ملي ياد کردند. همچنين از ديگر زنان هم دعوت کردند به ندي قحطاني بپيوندند و اين اقدام قحطاني را بهعنوان تزريق خون تازه در رگهاي سازمانهاي جهادي قلمداد و او را به «وفاء آل شهري» و «أروي بغدادي» تشبيه کردند.
وفاء آل شهري و أروي بغدادي و جذب اينترنتي
وفاء آل شهري بيوه سعيد شهري يکي از اعضاي سابق سازمان القاعده در شبهجزيره عربستان است. سعيد شهري پس از اينکه از زندان گوانتانامو به سعودي بازگشت، از آنجا متواري و به يمن فرار کرد. در اواخر سال 2012 در حمله هواپيماهاي بدون سرنشين آمريکايي در يمن کشته شد.
و أروي بغدادي نيز همسر انيس بغدادي يکي ديگر از اعضاي القاعده در شبهجزيره است. گمان ميرود که انيس هماکنون در يمن پنهان شده است. اين دو زن (شهري و بغدادي) تنها صرف همسر دو تن از اعضاي القاعده بهشمار نميروند. بلکه مسئولين سعودي آنها را متهم به سازماندهي، پشتيباني مالي و حمايت ايدئولوژيک از القاعده و صدور فراخوانهاي علني مبني بر دعوت به عضويت در سازمان القاعده کردهاند.
زنان القاعده اکنون در سمتهاي غيرکليشهاي ايفاي نقش ميکنند. آنان در زمينه جذب هرچه بيشتر پسران و دختران جوان به سازمان بهوسيله جذب از طريق ابزارهاي نوين مثل اينترنت فعاليت ميکنند و از نقشهاي سنتي که به آنها محوّل ميشود مانند تشويق مردان به جنگ و نوحه و مرثيهسرايي بر آنها پس از کشتهشدنشان در جنگ اجتناب ميکنند. وفاء آل شهري يکي از اعضاي سازمان در مقالهاي در تاريخ ماه مي 0102 خطاب به زنان سعودي آنان را به پيوستن به سازمان القاعده دعوت ميکند. وي از زنان سعودي درخواست کرد اکنون که مرد در شبهجزيره عربستان نميتواند از زن حمايت کند اين زنان هستند که بايد براي دفاع از خود خارج شوند. اين مقاله گامي رو به جلو بلکه مهم در پيشرفت شاخه زنان القاعده در شبهجزيره عربستان بهشمار ميرود.
هيله القصير رئيس زن سازمان القاعده
هيله القصير مشهورترين زن سازمان القاعده است. او در رسانهها مشهور به رئيس زن سازمان القاعده است. او ابتدا همسر يکي از شيوخ سعودي معروف به عبدالکريم حميد بود و پس از جدايي از او، با عضو بارز و شاخص القاعده محمد الوکيل ازدواج کرد. محمد الوکيل در حملهاي نافرجام به وزارت کشور عربستان که توسط ماشين بمبگذاريشده صورت گرفت و در تبادل آتش با نيروهاي امنيتي در دسامبر 4002 کشته شد. سيده سازمان القاعده يکي از عناصر پر فعاليت و پرکار اين سازمان در عربستانسعودي بهشمار ميورد. هيله القصير شخصيت اصلي سازمان در تأمين مالي و تأمين نيروهاي جديد براي سازمان بهشمار ميرود. برخي از اين نيروهاي جديد در آينده براي عملياتهاي انتحاري به کار گرفته خواهند شد.
وي متهم به جرائم متعددي است. از آن جمله حمايت از سازمان القاعده، حمل و بهکارگيري سلاح در حملات تروريستي و تشويق ديگران در ارتکاب اعمال تروريستي.
در پايان، اين گزارش در پي ارائه اين برداشت است که تروريسم تا چه اندازه ميتواند انسانها را بهطورکلي و زنان را بهطور خاص از موجوداتي زندگيبخش به موجوداتي تبديل کند که در پي سلب زندگي از ديگران هستند. اساس بروز اين نوع از تروريسم در ظاهر شايد برخاسته از تندروي و افراطيگري ديني بهنظر آيد ولي در واقع به اوضاع اجتماعي و اقتصادي و سياسي اشاره دارد که اساساً منشأ بروز خشونتهاست.
سوريه بهعنوان نمونه
پس از اينکه انقلابهاي تحت عنوان بهار عربي بهوقوع پيوست، زنان نقش اساسي را در شعلهورکردن آنها پيدا کردند، ولي گويي اوضاع در سوريه طور ديگري رقم خورد و سمتوسوي متفاوتي پيدا کرد. آشوبهايي که در اين کشور بهوقوع پيوست، خيلي زود تبديل به يک جنگ داخلي ويرانگر بين نظام سوريه و صدها گروه تندرو و بلکه تروريستي شد، اما عنصر زن هرگز به دور از عرصه جنگ نبود بلکه ابزار بسياري قوي براي هر دو طرف درگير در رقمزدن سرنوشت خيلي از درگيريها بهنفع خود، بهشمار ميرفت. اين امر باعث شد زنان دوشادوش مردان به ايفاي نقش اساسي خود بپردازند. شايان توجه است که زنان در گروههاي تروريستي مانند جبههالنصره و داعش چنين نقش اساسي را ايفا کردند که به نوبه خود تحوّلي ريشهاي در رابطه با نقش زنان در اين سازمانها بهشمار ميرود. در اين مبحث ميکوشيم به موضوع تحولات ريشهاي که جنگ سوريه در رابطه با وظايف و نقش زنان در سازمانهاي تروريستي بهوجود آورده است بپردازيم.
پيش از پرداختن به اين موضوع ابتدا بايد اوضاع داخلي سوريه را بررسي کنيم و درک درستي از آن داشته باشيم.
شروع درگيريها در سوريه
درگيريهاي سوريه در مارس 1102 شروع شد و با در دست گرفتن سلاح توسط معارضين، قضيه به شکل هيجانانگيزي تغيير کرد. در سال 2102 نيروهاي شورشي که عنوان ارتش آزاد سوريه را به خود لقب داده بودند به سلسله موفقيتهاي تاکتيکي دست يافتند و توانستند حملات هماهنگي را به دمشق پايتخت کشور و حلب ترتيب دهند.
اما اين نيروهاي معارض تحت عنوان ارتش آزاد سوريه بهدليل درگيريهاي خونباري که ميان خودشان اتفاق افتاد تضعيف شدند. از ژوئن 3102 درگيريهايي ميانسازماني بهعنوان دولت اسلامي عراق و شام معروف به داعش و نيروهايي از گردانهاي حمايتشده از طرف غرب و اسلامگراها که در رأس آن جبههالنصره وابسته به سازمان القاعده قرار داشت آغاز شد. اين درگيريها همچنان ادامه دارد و نتايج آن منوط به تحليل گزارشهاي درگيريها و تعداد نيروها و تسليحات و حرکات اين گروهها و غيره است.
زن عنصري اساسي در صحنه نبرد
پر واضح است که مقوله «زن خطرناکتر از اسلحه است» در عرصه نبرد سوريه به شکلي گسترده و روشن به اثبات رسيد؛ کما اينکه يکي از فعالان سوري ميگويد: «اگر در پي انتشار ايده خاص خود هستيد بهترين راه انجام آن بهکارگيري عنصر زن است.» گويي درگيريهاي سوريه نيز نقش زنان را از وظايف سنتي آنان که صرف حمايت از مردان بود فراتر برده و آنان را به عنصري اساسي پويا و تأثيرگذار در کنار مردان در عرصه نبرد و در برخي مواقع کارآمدتر از آنان تبديل کرده است. اگر نگاهي دوباره به وظايف و نقش زنان در گروههاي تروريستي بيندازيم که در گزارش قبل تحت عنوان «نقش استراتژيک زنان در سازمانهاي تروريستي» به آن پرداخته شد، درمييابيم که نقش و وظايف آنان منحصر در موارد ذيل است.
مادري: زن در اين نقش وظيفه تقويت روح و تفکرات تندروانه را دارد تا از طريق نهادينهکردن آنها در ميان نسل خردسال که رو به رشد است، نسل جديدي از تروريستها را پديد آورد.
جذب و سازماندهي: غالباً اين مهم از وظايف مردان است؛ چراکه رهبري و تصميمگيري در داخل گروههاي تروريستي هنوز در دست مردان است ولي اين موضوع باعث کمرنگشدن نقش زنان در فرآيند جذب و تسهيل آن در رابطه با جذب و سازماندهي ديگر زنان نميشود.
پروپاگاندا: با توجه به روند رو به رشد در عرصه تکنولوژي و پيشرفت رسانهها، گروههاي تروريستي در راستاي ترويج افکار خود و جلب توجه، از زنان بهعنوان عنصري مهم در اين زمينه بهره جستند. اين گروهها استراتژي زنان انتحاري و به تصويرکشيدن فيلمهاي ويدئويي آنان را پيش از عمليات انفجاري استفاده کردند و تا حدّ ممکن اين تصاوير را در رسانهها منتشر نمودند تا بيشترين قدر ممکن از ابراز احساسات و همدردي را بهسوي خود جذب کرده و چهره سنتي و کليشهاي اين سازمانها را تغيير دهد؛ ازاينرو زنان به ابزار قوي رسانهاي تبديل ميشوند؛ چراکه رسانهها نيز به زنان خيلي بيشتر از مردان توجه نشان ميدهد.
زن بهعنوان ابزار جنسي
شايد يکي از وظايفي مهم که زنان در سازمانهاي تروريستي مسلح در سوريه ايفا ميکنند، وظيفه جنسي است. با تصريح وزير کشور تونس مبني بر مسافرت سيزده دختر عضو حرکت جهاد اسلامي به سوريه جهت انجام آنچه که جهاد نکاح ناميده ميشود، از وجود چنين وظيفه و نقشي پرده برداشته شد. مفهوم جهاد نکاح به اين معناست که زنان خود را در اختيار رزمندگان قرار ميدهند تا کمکي باشد در راستاي برپايي حکومت و خلافت اسلامي. گفته ميشود. روحاني سعودي محمد عريفي فتوايي را در رابطه با سفر زنان به سوريه براي تأمين و ارضاي نيازهاي جنسي نيروهاي معارض حکومت سوريه به رياست بشاراسد در بهار 3102 صادر کرده است. در اين فتواي منسوب به عريفي وي شرط کرده است که دختران متمايل به اين عمل بايد بالاي چهارده سال سن داشته و مسلمان باشند. عريفي اين فتوا را تکذيب کرده است و سازمانهاي مسلح معارض نيز وجود چنين نوع جهاد و اقدام به آن را تکذيب کردند. ولي تکذيب و انکار آنان صرفاً جنبه رسانهاي دارد و واقعيت چيز ديگري را نشان ميدهد؛ چراکه جذب زنان براي تأمين نيازهاي جنسي نيروهاي معارض موضوعي است که از گستره کشورهاي عربي فراتر رفته و به اروپا رسيده است. دولت انگليس با نگراني افزايش تعداد زنان انگليسي که قصد سفر به سوريه جهت ازدواج با نيروهاي معارض گروههاي تندرو دارند را زير نظر دارد و بسياري از تحليلگران معتقدند اين نوع ازدواجها از طريق اينترنت صورت ميگيرد و در آن شرط ميشود که ازدواج بايد قبل از سفر انجام شود؛ زيرا مسافرت زنان غيرمتأهل به تنهايي، ممنوع است.
براساس تحقيقات مرکز بينالمللي بررسي جريانهاي تندرو، در لندن، تعيين آمار دقيق زناني که با نيروهاي معارض در سوريه ازدواج کردهاند امکانپذير نيست. اين مرکز بر اين باور است که تعداد زناني که با نيروهاي جهادي که انگليسي صحبت ميکنند به دهها تن ميرسد. خيلي از اطلاعاتي که دراينباره جمعآوري شده است، از طريق نظارت بر اتاقهاي چت، (چترومها) صورت گرفته است.
براساس همين تحقيقات، زناني که جهت ازدواج با نيروهاي معارض رهسپار سوريه شدهاند تابعيتهاي مختلفي از جمله فرانسوي، سوئدي، صربستاني، فيليپيني و آلماني دارند.
تشکيل شبهنظاميان زن
ارتش آزاد سوريه گردانهاي زنانه تشکيل ميدهد.
پس از اقدام حکومت سوريه در تشکيل يک گردان نظامي خاص زنان، ارتش آزاد سوريه نيز در ميان نيروهاي معارض اولين سازماني بود که يک ماه پس از آن اقدام به تشکيل يک گردان خاص زنان نمود. نيروهاي اين گردان متشکل از 051 زن است که بيشتر آنان کرد هستند. در همه ديگر نيروهاي معارض نيز زنان کرد نقش نظامي پررنگ و حضور فعالي دارند.
براساس گزارش فرانسپرس از هر پنج نفر در يگانهاي پشتيباني ملت کرد (YPG) شاخه نظامي حزب اتحاد دموکرات کرد يک نفر آنان زن است. شايان توجه است که حزب اتحاد کرد در همه نقاط کشور سوريه اقدام به تشکيل گردانهاي نظامي زنان کرده است و نظاميان مرد نيز از اينکه زنان هم در کنار آنان در خطوط مقدم نبرد با نظام سوريه قرار دارند احساس ننگ و خجالت نميکنند.
گردانهاي نظامي زنان در القاعده
سازمان القاعده از همان آغاز تأسيس، موضع خود را در قبال مشارکت و حضور زنان در صحنه نبرد مشخص کرده بود. زنان در اين سازمان از وظايف و نقشهاي نظامي در ميان نيروهاي رزمنده افغاني عرب به دور نگه داشته ميشدند. سازمان القاعده به اين موضع حتي پس از انتقال عناصر خود به سعودي و پس از آن به يمن پايبند بود تا اينکه تحوّلي بيسابقه روي داد. آن هم اقدام به عمليات انتحاري توسط زنان در عراق و در سال 5002 بود. فرمانده القاعده در عراق، ابو مصعب زرقاوي اعلام کرد، اين سازمان اقدام به جذب و سازماندهي دهها زن براي انجام عملياتهاي انتحاري کرده است. ايفاي نقش نظامي توسط زنان در القاعده موضوعي در تناقض با فتواي شخصيتهاي ديني سازمان است. مخصوصاً به خلاف گفتههاي يوسف العبيري در بيانيهاي است که از سوي وي صادر شده و در آن خطاب به زنان گفته است: «ما از شما زنان توقع نداريم در عرصه نبرد بهدليل وجود زمينههاي هرزگي و فتنه در آن حضور داشته باشيد. ولي از شما ميخواهيم به زنان سلف اقتدا کنيد. آنان که مردان را به جهاد تشويق کرده و آنان را براي اين امر آماده ميساختند و در شکيبايي آنان در پيشآمدها و اشتياق آنان به مشارکت با هر چيزي که باعث پيروزي اسلام ميشد.»
العبيري در ادامه ميگويد: کمترين چيزي که از شما هنگام رهسپاري مردانتان براي جهاد توقع ميرود آن است که سکوت کرده و به آنچه که خداوند براي آنان مقدّر ساخته راضي باشيد و بدانيد اگر شما مانع مشارکت مردان خود در جهاد شويد چه فرزندانتان باشند و چه همسرانتان و چه برادرانتان، اين اقدام نوعي ممانعت از عمل در راه خداوند بهشمار ميرود که هرگز خداوند به آن راضي نيست.
عليرغم اين موضع اصولگرا و قديمي و منفي سازمان در قبال مشارکت نظامي زنان، گروهي زن با عنوان «رفيقات الجنان» براي حمايت از موضع «ندي قحطاني» تروريست زن سعودي که تصميم به سفر به سوريه جهت مشارکت در نبرد گرفته بود، مهياي سفر به سوريه شدند. اين گروه در بيانيهاي اعلام کردند: اعزامشدن زنان مسلمان به منطقه شام موضوعي خاص خود زنان است. زنان تا زماني که اقدام آنان معصيتي در بر نداشته باشد در اين اقدام آزادي عمل دارند. اين بيانيه گامي بزرگ در تغيير ريشهاي، در سازماني بهشمار ميرود که بزرگترين سازمان تروريستي در سطح بينالمللي است.
گردانهاي جبههالنصره
جبههالنصره همانطور که قبلاً بيان شد شاخهاي از سازمان القاعده در سوريه است. پس از اينکه همه گروهها چه آنان که معارض نظام سوريه هستند و چه آنان که در کنار نظام قرار دارند اقدام به تشکيل گردانهاي نظامي ويژه زنان کردند و جبههالنصره نيز ناگزير به تشکيل چنين گردانهايي شد.
گردانهاي نظامي ويژه زنان با هم همکاري داشتند و گردانهاي النصره نيز با گردانهاي کرد همکاري ميکردند. اين گردانها آموزشهاي استفاده از سلاحهاي جديد و مختلف را ميديدند و حتي زنان آموزش استفاده از آرپيجي را نيز ديدند.
گردانهاي داعش، مخوفترين گردانها
سازمان دولت اسلامي عراق و شام (داعش) خشنترين سازماني است که در رابطه با مناطق تحت سيطره خود اعمال خشونت ميکند. اين اقدامات خشن کاملاً در منطقهاي مانند استان رقه سوريه که اکنون امارت رقه ناميده ميشود به چشم ميخورد. ميزان خشونتي که گردانهاي نظامي زنان داعش از خود نشان ميدهند کمتر از خشونتهاي اعمالشده از سوي گردانهاي مرد اين سازمان نيست. برخي از قوانين وضعشده توسط داعش به شرح ذيل است:
- وجوب استفاده زنان از نقاب سياه ضخيم، هرگونه کوتاهي از جانب زنان مخصوصاً در رابطه با ضخامت نقاب منجر به بازداشت ميشود. اين جرم بيشترين علل بازداشت زنان در رقه را به خود اختصاص داده است؛
- اجبار مسيحيان رقه به امضاي عهد ذمّي، که به موجب آنان مسيحيان توانگر بايد سيزده گرم طلا و مسيحيان فقير يک چهارم آن را جزيه پرداخت کنند. به گردن داشتن صليب براي مسيحيان ممنوع است و نبايد در نمازهاي خود از بلندگو استفاده کنند. همچنين حق داشتن سلاح و حمل آن را حتي براي دفاع از خود ندارند؛
- تعزير و شلاقزدن دختران جوان سوري بهدليل آشکاربودن ابروهاي آنان از زير نقاب؛
- ممنوعيت اختلاط زن و مرد در اماکن عمومي و ادارات و ممنوعيت خروج زنان در شب بدون به همراه داشتن محرم مرد. همچنين ممنوعيت سوارشدن تاکسي در هر حال و هر زمان بدون همراه بودن محرم مرد؛
- ممنوعيت پوشيدن شلوار لي و کت توسط زنان و لزوم پوشيدن چادر و نقاب؛
- ممنوعيت سيگار و قليان کشيدن؛
- پلمپ آرايشگاههاي مردانه و منع جوانان از استفاده مدلهاي جديد مو و آرايش و ممنوعيت استفاده هر نوع مواد آرايشي براي موها؛
- پلمپ مغازههاي خياطي زنان در صورت مشاهده حضور مردان در آن و ممنوعيت مراجعه زنان به دکتر مرد متخصص زنان براي درمان؛
- ممنوعيت فروش سيديهاي موسيقي و ابزار و آلات موسيقي و ممنوعيت پخش آهنگهاي مبتذل در اتومبيلها و اتوبوسها و اماکن عمومي و جمعآوري عکس زنان و مردان از ويترين مغازهها؛
- مغازهداران ميبايست ده دقيقه قبل از اذان مغازه خود را ببندند؛
- عابران مرد در خيابان ميبايست هنگام نماز به مسجد بروند و نبايد براي نماز تأخير کرده و يا در راه به صحبت مشغول شوند. اگر مغازهداري هنگام نماز مغازهاش باز باشد و يا عابران هنگام نماز هنوز در خيابان باشند، مغازه پملپ و شخص خاطي براي بازجويي ديني احضار ميشود؛
- هرکس کلمه داعش را به کار ببرد، 70 ضربه شلاق مجازات ميشود؛ چراکه بايد از عبارت، دولت اسلامي عراق و شام استفاده شود.
مجازاتهايي که داعش براي خاطيان اين قوانين اعمال ميکند بنابه نوع جرم، شلاق، قطع عضو و در مواقع مخالفت قانون منع سيگار و قليان کشيدن، اعدام است.
داعش اقدام به تشکيل دو گردان نظامي ويژه زنان بهعنوان گردان «خنساء» و گردان «أمّ ريان»، کرده است. اين اقدام پس از آن صورت گرفت که نيروهاي سازمان گرفتار کمينهاي انفجاري شدند که عاملان آن اشخاص انتحاري با لباس زنانه بودند؛ ازاينرو داعش بهدليل نگراني و هراس از تکرار حملاتي از اين دست گردان نظامي ويژه زنان را تشکيل داد تا به بازرسي و تفتيش همه زنان بپردازد.
بررسي اوضاع سوريه به روشني بيانگر تغييري اساسي در نقش زنان در سازمانهاي تندرو و تروريست است. که در آن نقش سنتي زنان از مرحله مادري به مرحله جذب و سازماندهي نظامي رسيده است و در اين سازمانها زنان صرف ابزاري جنسي نيستند و به عنصري فعال و تأثيرگذار در عرصه جنگ تبديل شدهاند. تغيير و تحوّلي که حتي شامل بزرگترين سازمان تروريستي جهان يعني القاعده شده است و ما را در آينده مقابل اين پرسش قرار ميدهد: «آيا مردان از نقش رهبري و زعامت خود براي زنان کنار خواهند رفت. به اين معنا که آيا تغيير و تحوّلات ريشهاي در افکار و انديشهها رخ خواهد داد؟»
منبع: نشریه راهنما، شماره دوازدهم، ویروس فراگیر تکفیر