تحریف وقایع، ضریب دادن به حوادث قهری، آمارسازیهای دروغ و پوشش کامل اغتشاشات از طریق فراخوان ارسال تصویری توسط رسانههای ضدانقلاب را باید در مسیر دامن زدن بیشتر به آشوبها طی یک هفته اخیر ارزیابی کرد.
زمانی که یک رسانه فارسی زبان با حمایت دولت انگلیس، در سال 87 - چند ماه پیش از انتخابات ریاست جمهوری ایران- تاسیس میشود و همان رسانه در آشوبهای سال بعد برنامه خود را 24 ساعته کرده و بیشترین زمان خود را صرف پوشش اخبار اغتشاشات میکند، در واقع این پیام روشن را مخابره میکند که دشمن برای تاثیرگذاری بر فضای ایران چه سرمایهگذاری سنگینی بر شیوه اطلاعرسانی کرده است.
اکنون بیش از یک هفته از آغاز اعتراضات و آشوبها در بسیاری از نقاط کشور میگذرد؛ این حوادث که در پی اقدام دولت مبنی بر سهمیهبندی و افزایش قیمت بنزین، ابتدا در قالب اعتراضات مردمی شکل گرفت، بلافاصله با گسترش دامنه آن، تبدیل به یکی از بزرگترین آشوبها و اغتشاشات در چند سال اخیر شد.
حال با آرامتر شدن فضای هیجانات و درگیریها، میتوان تحلیلهای دقیقتر و منطقیتری از زوایای مختلف این حوادث ارائه کرد؛ اینکه کدام عوامل در ایجاد این آشوبها دخیل بودند، چه کسانی در آتش این اغتشاشات دمیدند، راهکار جلوگیری از موارد مشابه در آینده چیست و...
در این میان یکی از موضوعاتی که میتواند مورد مداقه بیشتر قرار بگیرد، نقش رسانههای بیگانه در ریختن بنزین بر آتش آشوبهاست که این بار نسبت به هر زمان دیگری بیشتر به چشم میآمد.
اگر رسانهها و منابع خبررسانی در این چند روز را به دو دسته رسانههای رسمی و کانالهای اطلاع رسانی تلگرامی دستهبندی کنیم، رسانههایی مانند بیبیسی فارسی، شبکه تلویزیونی منوتو، شبکه ایران اینترنشنال، صدای آمریکا و... در بخش اول قابل بررسی هستند.
این رسانهها اگر چه هرکدام به بخشی از دولتهای متخاصم ایران (بخصوص انگلیس) وابستهاند، سعی کردند در این حوادث، با ژست ظاهرا بیطرفانه وظیفهشان در ایجاد بحران، افزایش تنش و تحریک مردم از طریق اطلاعرسانی کاذب و جهتدار را به بهترین شکل انجام دهند.
تقریبا تمامی این شبکهها در این مدت، بیشترین زمان برنامههای خود را به پوشش این حوادث – آنطور که میخواستند - در قالب میزگرد، گزارش خبری، انتشار تصاویر از حوادث و ارتباط با افرادی که مدعی بودند در داخل ایران با آنها گفتگو میکنند اختصاص دادند.
این رویکرد را البته در تمامی موارد مشابه در سالهای گذشته نیز شاهد بودیم. برای مثال در فتنه سال 88، بیبیسی فارسی نقش تریبون فتنهگران و آشوبطلبان را بازی میکرد و یا در زمانی که گروهک تروریستی جندالله، جنوب شرق ایران را ناامن کرده و دست به کشتار مردم بیگناه می زد، صدای آمریکا در کنار بیبیسی، تریبون سخنرانی در اختیار عبدالمالک ریگی (سرکرده گروهک تروریستی) قرار میداد.
حال در حوادث اخیر هم باز همین رسانهها این بار با تعداد بیشتر و کیفیتهای متفاوت بودند که با شکلهای مختلف سعی در تند کردن فضا داشتند.
وقتی خبرنگار سابق بیبیسی فارسی در صفحه شخصی خود از موضوع حق مالکیت سلاح توسط شهروندان صحبت میکند، نشان میدهد که دست اندرکاران این شبکهها که گاهی در لابلای واکنشها و سخنان آنها بغض و کینهشان بیرون میزند، در پس چهره ظاهرا بیطرف خود چه رویکرد و نگاهی در قبال این حوادث دارند.
تحریف وقایع، ضریب دادن به حوادث قهری، آمارسازی در خصوص کشتهها و خسارتها و پوشش کامل اغتشاشات از طریق فراخوان ارسال تصویری و برپایی میزگردها با حضور مخالفین نظام جمهوری اسلامی توسط این رسانهها را باید در مسیر دامن زدن بیشتر به همین آشوبها بررسی کرد.
در فضای مجازی نیز پس از دستگیری ادمین اصلی کانال ضدانقلاب آمدنیوز که در گذشته نقش خطدهی و سازماندهی آشوبگران با هدف به اغتشاشکشاندن تجمعات اعتراضی را برعهده داشت، این وظیفه را بعضی کانالها و اکانتهای دیگر حاضر در فضای مجازی (چه تلگرام و چه توئیتر و...) انجام میدهند.
کار ویژه همه این رسانهها در حوادث اخیر را البته شاید بتوان القا و پمپاژ حس ناامیدی و ناامنی در جامعه دانست.
نگاهی به گزارشها، مقالات و گفتگوها در این رسانهها و نقشآفرینی بسیاری از سلبریتیها و صفحات پر مخاطب در فضای مجازی - که برخی از آنها اساسا در خارج از کشور به سر میبرند- در کنار این رسانهها نقش بسزایی در ایجاد این حس در میان جامعه داشتند و مراجعه به این صفحات کاملا این خط سیر تروریستی را نشان میدهد.
در واقع وقتی از کیلومترها دورتر، فنجان قهوه در دست و نشسته بر صندلی راحتی، سیاستهای کشورهای متخاصم علیه مردمت را دنبال میکنی و به آنان حس ناامیدی، خفقان، ترس، بیپناهی، جدا افتادن از دنیا، سیاه بودن وضعیت و... تلقین میکنی، تو یک تروریست هستی، تو «امید» را میکُشی و تفاوتت با یک خارجی متخاصم در این است که تو در حال کشتن همزبانان و هموطنانت هستی!