جنگ آذربایجان و ارمنستان بر سر منطقه قرهباغ یک بار دیگر خاطرات تلخ جنگهای خونین در هزاره جدید را زنده کرد؛ خاطرات تلخی که نظیر آن را بیش از سدهای قبل در دوران قاجارها در مرزهای شمالی کشور تجربه کرده بودیم اما یقینا به مانند هر جنگی دود این نبرد نیز صرفا در چشم مردم منطقه نمیرود و مناطق پیرامونی خود را نیز به طرق سلبی و ایجابی متاثر میکند.
ارتفاعات «ناگورنو قره باغ» مبدا این جنگ بوده اما اینک ابعادی جهانی پیدا کرده و از سوی دیگر میتواند زمینهساز رشد و تکثیر گروههای تکفیری در منطقه و نوار شمالی نیز شود.
تحرکاتی که اینک در این منطقه دیده میشود تا حدودی میتواند موید این تئوری باشد که شاید تداوم جنگ به صورت ایجابی و یا حتی جنگ کلامی میان طرفین میتواند نطفه تشکیل گروههای تکفیری جدید و یا احیاء گروههای سنتی در نوار شمالی ایران باشد.
اینک زمزمههایی از انتقال هزاران شبهنظامی تکفیری و غیرتکفیری از سوریه و لیبی به منطقه «قرهباغ کوهستانی» توسط ترکیه شنیده میشود؛ اقدامی که اگر صحه و مهر تائید بر آن زده شود خود میتواند نخستین جرقه برای شکلگیری مفهوم تروریسم انتقالی در این منطقه باشد.
علاوه بر این در میان بخشهایی از جمهوریهای چچن، اینگوش، داغستان و تاتارستان تمایلاتی استقلالطلبانه دیده میشود و حتی در چچن به عنوان عضوی از فدراسیون روسیه این تمایلات در همین اواخر نیز دیده شد و کسانی که در راس این قیام و شورش استقلالخواهی را هدایت و رهبری میکردند حمایتهای ایدئولویک و فکری از سوی وهابیت دریافت میکردند و از نظر سختافزاری نیز از سوی ریاض حمایت شدند و تمام اینها مویدی بر فرضیه تلخ رشد گروههای تکفیری در این منطقه است و قطعا تداوم جنگ قرهباغ میتواند این آتش زیر خاکستر را عیانتر و شعلهورتر کند.
از سوی دیگر بهنظر میرسد که بازیگران فرامنطقهای این نبرد تنها چیزی که برایشان اهمیت ندارد نبرد خونین میان آذربایجان و ارمنستان است و صرفا به دنبال تامین منافع میان مدت و بلندمدت خود از طریق رشد و تکثیر گروههای تکفیری وابسته به خود در این منطقه هستند.
تصاویری از حمل و انتقال شبهنظامیان سوار بر تویوتاها که در مسیر انتقال به منطقه قرهباغ هستند اینک در فضای مجازی دست به دست شده و سر و صدای زیادی برپا کرده؛ بنظر میرسد «رحم اجارهای» گروههای تکفیری در حال انتقال به منطقه قرهباغ باشد و نقش عمده را در این زمینه بازیگرانی برعهده دارند که هیچ منفعت مستقیمی در نبرد قره باغ ندارند.
نکته مهم این است که بخش اعظمی از مردم آذریایجان شیعه هستند و با اندیشههای تکفیری بشدت مخالفاند و رشد و انتقال گروههای تکفیری به این مرزهای شمالی مطابق میل و نظر آنان نیست و میتواند در آینده میان مدت زمینه تنش را در منطقه بیشتر کند و قطعا هرچه بر آتش جنگ در منطقه نیز افزوده شود زمینه رشد این گروهها نیز بیشتر میشود و شرایط صلح و ثبات این موقعیت را برای آنان فراهم نمیکند.
علاوه بر این در ماجرای رشد گروههای تکفیری در منطقه نباید از نقش پشت پرده و دست پنهان رژیم صهیونیستی نیز غافل شد زیرا هدف نخست آنان ناامن سازی مرزهای شمالی ایران است و هیچ گروهی بهتر از گروههای تکفیری نمیتواند به نیابت از این رژیم شمال ایران را ناامن کند.
رژیم صهیونیستی با هدف گسترش نفوذ خود در قفقاز اینک گفتمانی اقتصادی را نیز دنبال کرده و تسلیحات مورد نیاز آتش افروزی این نبرد را برای طرفین تامین میکند و هیچ محمل و بستری بهتر از ناامنی برای گسترش گروههای تکفیری وجود ندارد.
در پایان باید عنوان کرد که به طور قطع تداوم جنگ قرهباغ هیچ مشکلی را در منطقه نه تنها حل نخواهد کرد بلکه به وخامت وضعیت موجود نیز دامن میزند. قرهباغ تبدیل به میعادگاه و محلی برای مناقشه و زورآزمایی بازیگران خارجی شده و منافع مردم آذربایجان و ارمنستان قربانی این رقابتها شده است و رشد گروههای تکفیری و ناامنی بیشتر در مرزهای شمالی ایران را نیز میتواند به ارمغان بیاورد.