خط شورش در 30خرداد1360

مقطع تاریخی 30خرداد1360، پس از گذشت بیش از 39 سال از وقوع آن، هنوز محل بحث و گفت‌وگو میان بسیاری از صاحب‌نظران و تحلیلگران مسائل سیاسی ایران است؛ اینکه چرا گروهی که خود را نیروی انقلابی می‌دانستند به‌سرعت در برابر آن قرار گرفته و در یک حرکت خام (به اذعان بسیاری از تحلیلگران) خود را در مقابل نظام حاکم و مردم انقلابی حامی آن قرار دادند.


در رابطه با وقوع شورش ناکام منافقین در 30خرداد1360 نوشته‌ها و گفت‌وگوهای فراوانی وجود دارد که هر کدام از زاویه خاصی به این مساله نگاه می‌کنند. یکی از موضوعات مهم و قابل توجه در تحلیل وقوع این حادثه، رفتار و عملکرد خود تشکیلات منافقین در پدید آمدن این شرایط است. با توجه به گستردگی موضوع مورد بحث، در این نوشتار سعی می‌شود، خط شورش و نافرمانی مجاهدین خلق(منافقین) را در موضع‌گیری‌های مسوولان اول سازمان و به‌طور مشخص شخص مسعود رجوی و موسی خیابانی دنبال کنیم.
انقلاب شکوهمند اسلامی پس از پیروزی در 22بهمن1357 بلافاصله با مشکلات زیادی مواجه شد که البته در هر انقلاب دیگری نیز مشاهده می‌شد؛ اما بروز پدیده «چهره‌منافقانه» باعث بغرنج‌تر‌شدن شرایط کشور می‌شد. این رویه به‌شدت از سوی مجاهدین خلق دنبال می‌شد و به همین دلیل از همان روزهای ابتدای پیروزی انقلاب عنوان منافقین بر آن‌ها اطلاق و ماندگار شد.
در واقع اینان خود را نیروی پیشتاز در عرصه انقلاب می‌دانستند و بر همین اساس این باور برای آن‌ها شکل گرفته بود که جامعه باید به دنبال آن‌ها حرکت کند و فقط آنان هستند که می‌توانند سکان هدایت انقلاب را به دست داشته باشند. این مهم در بیشتر سخنان و صحبت‌های سران گروهک منافقین به‌ویژه پس از پیروزی انقلاب به چشم می‌خورد. منافقین از همان روزهای بعد‌از پیروزی انقلاب یا حتی بسیار قبل از آن، حاکم‌‌شدن نیروهای مذهبی و تفکر دینی بر جامعه را خلاف منافع خود ارزیابی کرده و مترصد فرصتی برای تصاحب قدرت و کنار زدن نیروهای حاکم بودند. رجوی یک‌سال پس از آغاز اقدامات تروریستی بر این حقیقت که اقدام منافقین یک حرکت از قبل طراحی‌شده برای براندازی بوده است، اشاره کرده و چنین می‌گوید: «...حتی یک‌سال قبل از ورود خمینی به ایران از روی اطلاعیه‌هایی که می‌داد، تفکر و ماهیتش را به‌طور مکتوب تحلیل کردیم... در این تحلیل که بعداً خبرش در زندان به گوش رفسنجانی هم رسیده، آشکارا گفته بودیم که اگر خمینی بیاید هیچ‌ مساله‌ای را از جامعه نخواهد توانست حل کند و باز انقلاب دیگری لازم خواهد بود.» (مسعود رجوی، «جمع‌‌بندی یكساله»، چاپ پاریس، صص۱۵ و ۱۸)
بنابراین پس از پیروزی انقلاب، خط انحراف منافقین از مسیری که رهبران آن ترسیم کرده بودند، شروع شد. در ادامه، 28 ماه شورشگری اجتماعی در شكل افراطی راهپیمایی، تحصن، درگیری خیابانی، میتینگ و سخنرانی، تحریك خشونت‌بار افكار عمومی، تحریف، دروغ‌پردازی علیه رهبران جمهوری اسلامی و تحریك احساسات جوانان كم‌تجربه دانش‌آموز و دانشجو و... در سطح جامعه تأثیرات منفی عمیقی گذاشت. (نماد بی‌هویتی، مغضوب ملّت: حیدر معصومی، تارنمای بنیاد هابیلیان)
هنوز چند هفته‌ای از پیروزی انقلاب نگذشته بود که سازمان مواضع خود را در برابر نظام حاکم به شیوه‌های مختلف آشکار کرد. خط، همان خط شورش و ایجاد درگیری به‌منظور ایجاد فشار و حرکت به سمت تصاحب قدرت بود. بر همین اساس منافقین طی اطلاعیه‌ای در 13اسفند1357 ضمن بزرگ‌نمایی تشكیلات سازمان و مظلوم‌نمایی، مدعی شد كه گروه‌های مشكوك راست‌گرا تهاجم علیه آن را آغاز كرده‌اند و از این پس مسوولیت برخوردها و حوادث برعهده سازمان نخواهد بود. (آرشیو اسناد بنیاد هابیلیان)
ادبیات خشونت‌بار و لحن تهدیدآمیز بیانیه، نشانه آشكاری از تمایل شتابناك سازمان به شورشگری محسوب می‌شد، آن هم در شرایطی كه كمترین زمینه برای شورشگری وجود نداشت. همچنین سازمان با فاصله کمی از انتشار این اعلان، طی اطلاعیه سیاسی‌-‌نظامی شماره 22 در تاریخ 26 فروردین 1358 خطر جنگ داخلی را مطرح كرد.
حرکات ایذایی و تخریبی منافقین برای تشتت اوضاع جامعه و به وجود ‌‌آوردن شرایطی که در آن بتوانند بر اساس تعالیم مارکسیستی خود دست به اسلحه برده و حکومت را ساقط کنند، هر روز شکل تازه‌تری به خود می‌گرفت. تحلیل سران سازمان این بود که اکنون با تثبیت نظام حاکم و حمایت‌های مردمی از آن، امکان حرکت‌های چریکی مائویستی از روستاها و جنگل‌ها وجود ندارد و باید حرکت از درون شهرها و در صورت امکان غیرمسلحانه صورت بگیرد تا نظام که از مشروعیت سیاسی برخوردار بود را به چالش بکشند. تشکیل میلیشیای منافقین را نیز می‌توان در همین راستا ارزیابی کرد. تحلیل سران منافقین این بود که همزمان می‌توان با آشفته‌کردن فضای سیاسی جامعه، همان میلیشا را به سمت یک حرکت نظامی خشن و شورشگر سوق دهند؛ بنابراین تهدیدات سازمان طی سال‌های 58 و 59 درباره توان تشکیلاتی منافقین در 
راه انداختن جنگ داخلی و حمام خون در ایران را می‌توان در همین راستا تحلیل کرد.
منافقین در تحلیل‌های خود، اغتشاشات و درگیری‌هایی که در طول سال 1359 به راه انداخته بودند را زمینه‌ساز انقلاب و مهیاکننده دنباله‌روی مردم از طرح و برنامه‌های خود می‌دانستند؛ لذا تلقی رهبری منافقین این بود که افکار عمومی آمادگی قیام علیه حاکمیت را پیدا کرده و کافی است که با یک جرقه، جرات به صحنه آمدن را به آنها داد و دیگر نظام یارای ایستادگی در برابر موج به‌وجود‌آمده را نخواهد داشت.
در همین راستا بود که مهدی ابریشمچی از اعضای رده اول منافقین نسبت به افزایش واكنش خشونت‌بار هواداران سازمان در آینده هشدار داده و گفت: «این اخطار است نه تهدید كه ما نمی‌توانیم كنترل‌مان (بر هواداران) را برای مدت زیادی ادامه دهیم.» (آرشیو اسناد بنیاد هابیلیان) و موسی خیابانی نیز طی مصاحبه‌ای تأكید كرد: «من از روی احساس مسوولیت و نه تهدید می‌گویم كه توان كنترل ما نامحدود نیست و امكان دارد كه ما آنها (هواداران) را نتوانیم برای مدت زیادی كنترل كنیم.» (آرشیو اسناد بنیاد هابیلیان)
این اظهارات با تصریح به كلمات تهدید و خشونت و تظاهر به اجتناب از آن، آشكارا زمینه‌سازی برای توجیه افزایش خشونت‌های رفتاری هواداران سازمان بود و همزمان با ادعای مظلومیت، قدرت‌نمایی در برابر مسوولان نیز 
به شمار می‌رفت.
رجوی قبل از 30 خرداد نیز در فکر جنگ مسلحانه بود و بهترین شاهد این مدعا، سخنرانی او در میتینگ امجدیه است که در آن با صراحت تمام، حکومت را تهدید و اعلام کرد، ایران را به لبنان تبدیل خواهد کرد. علاوه بر آن نشریه مجاهد در تاریخ 2 تیر 1359 نیز از قول مسعود رجوی این تهدید را دوباره اظهار کرد: «یک عده می‌خواهند ایران را ترکیه بکنند، ولی ایران ترکیه نخواهد شد؛ لبنان خواهد شد و ما می‌گوییم که در یک تجربه لبنانی نیروهای انقلاب نیستند که بازنده اصلی هستند.» منظور از ترکیه در این سخن، استحاله و سکوت نیروهای مخالف همراه با آرامش، استبداد و زندگی عادی است، در حالی که لبنان مصداق آشوب‌های خیابانی و شهری بین گروه‌های مختلف مسلح در آن زمان بود. (آصف، جلال، نگاهی به اوضاع و شرایط عمومی کشور ایران در آستانه 30‌خرداد‌60، ص 146)
همچنین مسعود رجوی در دیگر سخنرانی‌ها و متینگ‌های انتخاباتی، به خط شورش و نافرمانی اشاره و تاکید دارد: «برای (فرد) انقلابی، آزادی‌های انقلابی شوخی‌بردار نیست. به قیمت خون به‌دستش آوردیم و تا پای جان هم از دستش نخواهیم داد.» (۲۲‌خرداد۵۹ میتینگ امجدیه) همچنین رجوی در میتینگ انتخاباتی مجاهدین در تبریز ۲۰اسفند۱۳۵۸ نیز جمله‌ای از ویکتور هوگو، نویسنده فرانسوی را به نقل از شهید محمد خیابانی بیان کرد که آشکار خط شورش و نافرمانی را به هواداران خود منتقل می‌کرد. او در این اجتماع که بسیار احساسی و تهییج‌آمیز برگزار شده بود، عنوان کرد: «درهای پارلمان را به روی جوانان نبندید والا آنها میدان‌های عمومی را به روی خود خواهند گشود و ما خواهیم گشود.»
در میتینگ انتخاباتی رشت رجوی واژه‌های «شهادت، خون و آتش» را بسیار با تاکید و هدفمند به کار برد که پیامی آشکار برای هواداران و نظام حاکم داشت: «ما آن جاودانه آتش را هرگز اجاقش را سرد نخواهیم داشت. اگر لازم است که خون‌هایمان برایش نثار شود، بگو بشوند. ما باز هم بیشتر و بیشتر شهدا را تقدیم خواهیم کرد تا این آتش مقدس هرچه شعله‌ورتر بشود؛ کدام آتش، آتش اسلام انقلابی، آتش فروغ خلق، آتش آزادی.» (میتینگ رشت ۱۴اسفند۱۳۵۸)
اما شاید نقطه غایی این خط شورش را رجوی بسیار بی‌پرده در جمع هواداران در دانشگاه تهران بیان کرد. آنجا که با یک سخنرانی احساسی سوار بر هیجانات هواداران خود شده و متوهمانه بیان کرد: «ولی بگذارید تأکید بکنیم، وای به روزی که تصمیم بگیریم مشت را با مشت و گلوله را با گلوله پاسخ بدهیم. آن‌‌وقت خودتان پشیمان خواهید شد. آن‌‌وقت خودتان افسوس خواهید خورد.» (میتینگ دانشگاه تهران ۱۰بهمن۱۳۵۸)
علاوه بر رجوی، موسی خیابانی شخص دوم منافقین در نواری که موسوم به صدای سردار است، به وضوح مواضع منافقین را در برابر نظام اسلامی از فردای پیروزی انقلاب بیان می‌کند: «خط فعلی سازمان یعنی خط مبارزه مسلحانه ما با ارتجاع، حرکتی خلق‌الساعه، بررسی و پیش‌بینی‌نشده، نبود، بلکه این خط از درون حرکت تقریباً دو و نیم ساله سازمان، تا سرفصل 30 خرداد بیرون‌آمده و ادامه منطقی آن است که در شرایط مشخص خود نیز صحیح‌ترین پاسخ به ضرورت‌های عینی اجتماع و ادامه حرکت انقلابی ما بود.»، «ما در مجموع از این انتخاب هم ناگزیر بودیم و هرگونه تعلل یا به تأخیر انداختن آن دیگر موجب ضربات مهلک به سازمان یا حداقل یک عقب‌افتادگی استراتژیک می‌شد که معنای آن هم 
با توجه به موقعیت آن زمان سازمان، در واقع از دست‌دادن بسیاری از دستاوردهای انقلاب بود که مسوولیت آن هم مستقیماً متوجه ما می‌شد.»، «جریان دستگیری برادرمان سعادتی، که قدم بسیار مهمی در تشدید تضاد بین ما و ارتجاع، در همان اوایل بود، به موضوع کشمش و مبارزه‌ای طولانی بین ما و ارتجاع مبدل شد.» و «در این نقطه ما واقعاً به کیفیت جدیدی دست یافته بودیم که باید دیگر چارچوب‌های قبلی را ترک کرده و در فضا و چارچوب جدیدی وارد می‌شدیم؛ درست مانند جنینی که پس از طی مراحل رشد جنینی خود، باید وارد دنیای جدیدی شود، در غیر‌این صورت در شکم مادر خفه می‌شود و می‌میرد.» (آرشیو اسناد بنیاد هابیلیان)
از گفته‌ها و نوشته‌های سران منافقین به ویژه شخص رجوی چنین برمی‌آید که وی بسیار متمایل به ایجاد و شروع درگیری با نظام حاکم داشت. برداشت‌های متوهمانه او از هواداران و میلیشای خود، اشتباه محاسباتی در میزان محبوبیت بنی‌صدر، رییس‌جمهور وقت -که توانسته بودند او را جذب خود کنند- و همچنین شرایط جنگی کشور، منافقین را بر آن داشت که هر چه زودتر خط شورشگری خود را به سرانجام برسانند. رجوی می‌گوید: «باید به هر ترتیب و با هر قیمت یک تظاهرات بزرگ توده‌ای را بار دیگر آزمایش کرد. آخرین تجربه مسالمت‌آمیز را نیز حتی به‌منظور اتمام حجت سیاسی و تاریخی باید از سر گذراند... سرانجام از میان طرح‌های نظامی مختلف، پس از مباحثات بسیار، مناسب‌ترین آنها انتخاب شد.» (آرشیو اسناد بنیاد هابیلیان)
سرکرده منافقین (رجوی) در جمع‌بندی یکساله عملکرد منافقین و همچنین در سخنرانی‌های بعدی، راجع به بزرگداشت 30 خرداد، به صراحت و گاه به‌طور تلویحی اعلام کرد که از آغاز منتظر جنگ با آیت‌الله خمینی بوده‌است و عدم انجام حرکت 30 خرداد یعنی مرحله‌سوزی؛ زیرا باوجود وی در آن زمان 50 درصد مردم، 40 درصد قوای ارتش و همچنین 500 هزار نیروی مجاهد از طرفداران منافقین به شمار می‌رفتند و همچنین انبارهای سلاح گروهک پر بود و لذا همه چیز برای قیام آماده بود و گروهک منافقین درصدد برکشیدن عنصر اجتماعی برای نابودی حکومت بود. (رجوی، مسعود، جمع‌بندی یک ساله، ص 42)
و سرانجام با توجه به دیدگاه‌های حاکم بر تشکیلات منافقین، اتفاقی که سران این گروهک به دنبال آن بودند، حادث شد. شورش ناکام منافقین در بعداز ظهر 30 خرداد فقط چند ساعت بیشتر دوام نیاورد و گرفتار دفاع جانانه مردم از نظام اسلامی شد.

منبع: روزنامه صبح نو

گزارش محمدرضا سرابندی پژوهشگر بنیاد هابیلیان

 


دی 1402
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
5
6
7
8
9
10
11
12
14
15
16
17
18
19
21
22
23
28
29