مسئله تروریسم در ایران مسئلۀ جدیدی نبوده و مردم این سرزمین از نخستین روز شکلگیری انقلاب اسلامیشان در 22بهمن1357 همواره هدف گروهها و جریانات تروریستی بودهاند. گروههای تجزیهطلب، منافقین و سایر گروههای خرد مسلح تروریستی، انقلاب اسلامی را در مرحلهای میدیدند که به خیال واهی خود یارای مقابله با تحرکات خصمانه آنها را نداشت. بر همین اساس، مردم بیگناه در گوشه و کنار مرزهای ایران قربانی خشنترین تروریسم ممکن شدند.
قربانی تروریسم؛ واژهای غریب و گسترده است که نیاز به بازتعریف دارد. در کشور ما عموماً قربانیان تروریسم محدود به دو گروهی هستند که قربانیبودن آنها سنجیدنی است. فرزندانی از وطن که جان خود را در اقدامات تروریستی از دست دادهاند یا دیگرانی که از این پدیده زخمی جسمانی برداشتهاند. قربانیبودن این دو گروه را بهراحتی میتوان سنجید. اما در این بین قربانیان بیگناه دیگری هم هستند که قربانیبودنشان سنجیدنی نیست. آنها جان در بدن دارند و در ظاهر هم زخمی بر نداشتهاند.
در حمله تروریستی هفته گذشتۀ سیستان و بلوچستان که 16 شهید و حدود 80 مجروح بر جای گذاشت تعدادی از فرزندان شهدا از جمله شهید سیدمحسن حسین نیا، شهید حسین انتظاریان و شهید حامد عبداللهی با فقدان پدرانشان رنجی عمیق را تجربه کردند که شاید با انتقام سخت از عوامل این گروهک و اربابان صهیونیست آن کمی تسکین شود؛ اما جبران آن تا پایان عمر برای این نازدانهها مقدور نخواهد بود.
در مراسم تشییع شهدای تیپ الغدیر استان یزد، مادری در بین جمعیت بود که دختری دو ساله در آغوش داشت. دختری با کاپشن و کلاه صورتی. این دختر کسی نبود جز دختر 2سالۀ شهید سرافراز امیرمحسن حسننژاد از پاسداران تیپ الغدیر استان یزد که بهمنظور تأمین امنیت مردم سیستان و بلوچستان ذیل قرارگاه قدس در این استان حضور داشتند. شهید حسننژاد عضو گروه جهادی شهید محمدخانی بود و بهگفتۀ دوستان و آشنایان وی، تلاشهای بسیاری در کارهای جهادی و کمکرسانی به مردم کرده بود. حال زینب حسننژاد با کاپشن صورتی بر سر تابوت پدر قرار میگیرد و در آستانۀ دوسالگی، قربانی تروریسم خشنی میشود که حدوداً سه ماه پیش از آن در گلزار شهدای کرمان ریحانۀ یکونیمساله، همان دختر کاپشنصورتی را در مراسم سالگرد حاج قاسم عزیز قربانی ترور کرد.
شهدا و جانبازان حملات تروریسم خود از مظلومترین شهدا و جانبازان در کشور هستند و بازماندگان آنها بهمراتب مظلومتر از آنها که باوجود آسیبهای روحی و روانی عمیقی که متحمل میشوند در عِداد قربانیان تروریسم محسوب نمیشوند. از این رو، شایسته است در جهت ثبت آسیبهای روحی و روانی بازماندگان قربانیان تروریسم و ابعاد اجتماعی و روانی تروریسم مطالعات و بررسیهای بیشتری صورت گیرد.