گزارش نشست علمی دانشگاه تبریز با موضوع «بررسی حقوقی و اجتماعی تروریسم در ایران»

Tabrizneshas

بنیاد هابیلیان ششمین نشست علمی از سلسله‌نشست‌های هم‌اندیشی نخبگان درباره تروریسم را سه‌شنبه 27مرداد1394 با همکاری دانشگاه تبریز و بنیاد شهید و با موضوع «بررسی حقوقی و اجتماعی تروریسم در ایران» در محل دانشکده حقوق و علوم اجتماعی دانشگاه تبریز برگزار کرد. این نشست علمی درواقع آخرین نشست از این نوع تا پیش از برگزاری دومین کنگره بین‌المللی 17000 شهید ترور بود.

از میان اساتیدی که در این نشست علمی به ایراد سخنرانی پرداختند می‌توان به افراد زیر اشاره کرد:

خانم لیلا نعمتی، دانشجوی دکترای حقوق جزا؛

آقای دکتر اسماعیل رحیمی‌نژاد، مدیر گروه آموزشی حقوق دانشگاه تبریز؛

آقای دکتر محمود شیخ‌زاده، عضو هیئت علمی گروه حقوق دانشگاه تبریز؛

آقای دکتر صمد ظهیری، استاد رشته علوم سیاسی دانشگاه پیام نور تبریز؛

آقای دکتر حسین فخر، رئیس دانشکده حقوق و علوم اجتماعی دانشگاه تبریز؛

آقای دکتر رجب ایزدی، استاديار دانشکده حقوق و علوم اجتماعی دانشگاه تبریز؛

آقای دکتر حسین پناهی، رئیس دانشکده اقتصاد، مدیریت و بازرگانی دانشگاه تبریز؛

آقای محمدرضا سرابندی، نویسنده و جانشین کمیته علمی دومین کنگره بین‌المللی 17000 شهید ترور؛

آقای دکتر ناصر صنوبر، مدیرگروه مدیریت دانشگاه تبریز(نفر برگزیده اولین کنگره بین‌المللی 17000 شهید ترور)؛

آقای دکتر حسن فرهودی‌نیا، عضو هیئت علمی گروه حقوق دانشگاه تبریز و رئیس کانون وکلای دادگستری استان آذربایجان شرقی؛

آقای دکتر داود بهبودی، عضو هیئت علمی دانشکده اقتصاد، مدیریت و بازرگانی دانشگاه تبریز و معاون برنامه‌ریزی استانداری آذربایجان شرقی.

آقای دکتر پاشازاده، معاون دانشکده حقوق و علوم اجتماعی دانشگاه تبریز و آقای هادی، از بخش روابط عمومی دانشگاه تبریز نیز در بین حاضرین در نشست بودند.

هدف تروریسم ایجاد ناامنی و فشار است

Fakhr1

دکتر حسین فخر رئیس دانشکده حقوق و علوم اجتماعی دانشگاه تبریز در ابتدای نشست مختصراً در ارتباط با تأثیرات تروریسم به سخنرانی پرداخت و گفت تروریسم ایجاد فشار از سوی دشمن است. تروریسم از طریق دشمن مدیریت می‌شود و آثار مختلفی دارد؛ چه آثار روانی که بر آحاد جامعه دارد و چه آثار روانی که بر گروه‌های هدف ترور دارد که بعضاً نخبگان و بعضی از فعالان سیاسی و اجتماعی هستند.

تروریسم همچنین بحث‌های فشارهای اجتماعی دارد که نارضایتی یا عدم احساس ثبات و امنیت قطعاً جزء بحث‌ها هست. تروریسم در آرزوهای فرهنگی اثرگذار است. حتی در ادبیات جامعه در مباحث فرهنگ عمومی جامعه قطعاً اثرگذار است. از طرف دیگر آثار اقتصادی هم دارد، چه به لحاظ اینکه بی‌ثباتی و ناامنی ایجاد می‌کند، بعضی از فعالیت‌های اقتصادی را می‌تواند مختل کند و چه آثار اقتصادی از آن جهت که به هر حال برای مدیریت و کنترل تروریسم باید هزینه‌هایی هم جامعه و هم نظام مدیریتی جامعه متحمل شود که این پدیده شوم را مدیریت و کنترل کند.

بنابراین قطعاً تروریسم آثاری در ابعاد مختلف دارد که به بخش‌هایی از آن اشاره کردم. شاید در اجمال هم بخواهیم بحث کنیم، هدف این پدیده عمدتاً ایجاد ناامنی اعم از روانی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی با رویکرد ایجاد فشار و تسلیم‌کردن و حوزه‌ای است که این فشار بر آن ایجاد می‌شود.

یک بخش ترورها، ترورهای سخت است که ما در منطقه شاهد هستیم و دکتر هم اشاره کردند؛ حالا بحث‌هایی که در عراق و سوریه و در جاهای دیگر مطرح است یک بخشی از تروریسم است که به شکل سخت اتفاق می‌افتد. بمب‌گذاری، حمله، انتحاری یا اشکال دیگر که بعضاً به شکل تروریسم بین‌المللی ظاهر می‌شود.

یک بخش به‌عبارتی خیلی بارز آن ترورهای سخت است که یک زمانی هم در جامعه خودمان تجربه کردیم. به‌هرحال این 17000 نفری که دوستان به عنوان نماد کنگره انتخاب کردند، افرادی هستند که با سبقه‌های مختلف در فعالیت‌های مختلف در ایام و دوران مختلف در مکان‌های مختلف با اشکال متفاوت به شکلی و به عبارتی سخت و فیزیکی ترور و شهید شده‌اند.

آثار ترورهای نرم وسیع‌تر از ترورهای سخت است

ولی ابعاد ترور قطعاً به شکل سخت آن محدود نمی‌شود. ترورهای نرم شاید آثارش وسیع‌تر از آن چیزی است که ما در ترورهای روشن سخت که ملموس و محسوس برای همه است دیده می‌شود. ترورهای نرم شاید برای خواص قابل رؤیت و قابل پیش‌بینی و ارزیابی باشند؛ ولی برای آحاد جامعه به شکل تدریجی اتفاق می‌افتند و آثارشان هم به شکل تدریجی تحقق پیدا می‌کند و شکل می‌گیرد.

به‌هرحال شکلش را شاید در کاهش امنیت اجتماعی به تدریج ببینیم. شکلش را شاید در ایجاد شکاف بین حاکمیت و مردم ببینیم. به‌تدریج کاهش سرمایه اجتماعی یکی از عوارض بحث‌های تروریست‌ها یا ترورهای نرم باشد. حالا زمینه‌هایی مثل اختلالات قومیتی، گسست‌های اجتماعی، فرهنگی، بعضاً اختلاف نظر و شاید اختلاف بین نخبگان و بعضاً سیاست‌گذاران، سیاست‌مداران، گروه‌های اجتماعی و احزاب. این‌ها اگر مدیریت نشوند و از حیطه قابل قبول خودش خارج شوند و به یک حد فراتر از مجاز پیش بروند، می‌توانند عامل ترورهای نرم باشند که آثارش هم به شکل تدریجی ظهور پیدا می‌کند. حالا شاید بعضی از پدیده‌هایی که در دنیا به‌عنوان مثلاً انقلاب‌های مخملی اتفاق افتاد یک نمودهایی از ترورهای نرم باشد که مصادیق آن هم وجود دارد.

بیش از یک‌چهارم تعداد شهدای ترور متعلق به خطه آذربایجان هستند

Behboodi

دکتر داود بهبودی، عضو هیئت علمی دانشکده اقتصاد سپس معرفی کوتاهی از بنیاد هابیلیان، خانواده شهدای ترور و دومین کنگره بین‌المللی 17000 شهید ترور کشور ارائه کرد.

بنیاد هابیلیان یا خانواده شهدای ترور در سال 1384 توسط تعدادی از خانواده‌های شهدای شاخص ترور که عمدتاً در مشهد بودند تشکیل شد. این بنیاد از 1384 شروع به فعالیت کرد و در سال‌های ابتدایی بیشتر بحث‌های مستندسازی، تهیه آرشیو و جمع‌آوری مطالب مربوط به شهدای ترور داشت. ما موفق شدیم طی این فاصله آماری بیش از 17000 هزار شهید ترور به تفکیک و با ریز اطلاعاتشان را جمع‌آوری کنیم و در غالب یک دانشنامه یا دایره‌المعارف به چاپ برسانیم که الان موجود است و آمار دقیق 17000 شهید ترور که از این تعداد بیش از 12000 هزار نفر توسط سازمان مجاهدین خلق (منافقین) به شهادت رسیدند.

همچنین آمار دیگری که من داشتم از این 17000 هزار حدود 5000 نفر متعلق به خطه آذربایجان(آذربایجان غربی و شرقی) هستند. بیش از 5000 نفر یعنی یک چیزی بیش از یک‌چهارم تعداد شهدای ترور ما متعلق به ناحیه آذربایجان هستند که خب این‌ها همه ایجاب می‌کند که انشاءالله همان‌طور که تا الان هم همین‌گونه بوده من‌بعد این استان در بحث همکاری در این حوزه و همچنین ارائه ایده‌ها و نظرات پیشرو باشد.

دومین کنگره بین‌المللی 17000 شهید ترور نهم شهریور برگزار می‌شود

آقای محمدرضا سرابندی، جانشین کمیته علمی دومین کنگره بین‌المللی 17000 شهید ترور نیز در ادامه گزارش مختصری از اولین کنگره ملی 17000 شهید ترور و مقدمات برگزاری دومین کنگره بین‌المللی 17000 شهید ترور کشور ارائه کرد و گفت: اولین کنگره 17000 شهید ترور در 9شهریور1392 سالروز ترور نخست‌وزیر و رئیس‌جمهور کشور که روز ملی مبارزه با تروریسم نام‌گذاری شده برگزار شد.

ما این کنگره را در سال 1392 برای اولین بار برگزار کردیم، فراخوان مقاله دادیم و همچنین یک نشست عمومی داشتیم که تعدادی از مسئولان از جمله وزیر محترم اطلاعات، رئیس سازمان بسیج مستضعفین و تعدادی از مسئولین، رئیس بنیاد شهید در این کنگره شرکت کردند.

در کنگره اول بر اساس فراخوان مقالاتی که دادیم بیش از 300 عنوان مقاله دریافت کردیم که در نهایت پس از داوری‌هایی که انجام شد، نفرات اول تا سوم و همچنین مقالاتی که دارای موضوعات بدیع بودند، در غالب آن همایش مشخص و تقدیر شد. همایش یک‌روزه انجام شد. اقبال و توجهی که جامعه علمی و همچنین دستگاه‌های اجرایی کشور به آن همایش نشان دادند باعث شد که ما دومین کنگره را در سال 1394 پیگیری کنیم که با حمایت مسئولان کشوری و همچنین جامعه علمی کشور همراه بود.

ما برای این همایش نیز فراخوان مقالات دادیم و تاکنون بیش از 650 مقاله دریافت کردیم. سیر داوری مقالات همچنان ادامه دارد و تاکنون 180 مقاله ارزشمند را شناسایی کردیم و از این تعداد باید همچنان کم کنیم تا به 15 مقاله برسیم. انشاءالله در هشتم شهریور اجلاس عمومی در سالن اجلاس سران برگزار می‌شود و بحث کمیته علمی و پنل‌های علمی‌مان در روز نهم در دانشگاه شهید بهشتی در خدمت دوستان عزیزی هستیم که ارائه مقاله فرمودند یا در غالب کمیته علمی یا دوستان مشاور هستند.

تأثیر تروریسم بر شاخص‌های اقتصادی

Panahi

دکتر حسین پناهی، رئیس دانشکده اقتصاد، مدیریت و بازرگانی دانشگاه تبریز در ادامه درباره سرمایه‌های انسانی و هدف‌قراردادن آن توسط تروریسم صحبت کرد.

یک دیتابیس و مرکز داده‌ها داریم به نام Global Terrorism Database یا داده‌های تروریسم بین‌المللی. اگر دوستان مراجعه کنند می‌توانند آمار حوادث تروریستی دنیا را به تفکیک کشورها در این دیتابیس ببینند. چند تا حادثه تروریستی وجود داشته، چند تا کشته بوده، چند تا زخمی بوده، تمام این آمار و اطلاعات آنجا وجود داشته و ما در بررسی‌هایی که برای بررسی تأثیر اقتصادی تروریسم داشتیم از همین دیتابیس استفاده کردیم.

فقط برای نمونه بگویم که در فاصله سال‌های 1970 تا 2008 فقط در منطقه منا، منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا، نزدیک 15 هزار حادثه تروریستی ثبت‌شده داریم. حالا ممکن است یک تعدادی در ایران بوده که ثبت نشده است. ما بعد از آمریکای جنوبی، بالاترین حوادث تروریستی را داشتیم. این مربوط به قبل از بحث جریانات اخیر و اتفاقات اخیر بود که در خاورمیانه به وقوع پیوست. الان آمارش بسیار بالاتر از آن است.

ما آمدیم این حوادث را از دید اقتصادی مورد بررسی قرار دادیم؛ تأثیری که این حوادث در شاخص‌های اقتصادی به‌خصوص سرمایه‌گذاری و سرمایه‌گذاری خارجی دارد. حدود 13 تا شاخص تعریف‌شده در اقتصاد وجود دارد که این‌ها از طرف تروریسم و تأثیری که بر ثبات سیاسی دارد روی متغیرهای اقتصادی اثر می‌گذارد و این‌ها اثبات شده و تحقیقات بسیار زیادی اتفاق افتاده و اثبات شده که حوادث تروریستی به‌دلیل ایجاد ناامنی در کشور و به‌دلیل اثراتی که در سرمایه‌گذاری‌ها چه سرمایه‌گذاری داخلی و چه سرمایه‌گذاری‌های خارجی دارند، تأثیر منفی بر رشد اقتصادی دارند که به عدد و رقم در این مقاله خدمت دوستان ارائه شده است.

هدف اصلی تروریسم سرمایه‌های انسانی کشور هستند

ما یکی از متغیرهای اساسی که در اقتصاد همیشه درباره آن صحبت می‌کنیم، بحث سرمایه انسانی است. هدف اصلی بحث تروریسم و در واقع آن سیبل مقابل حوادث تروریستی هم، ترور شخصیت‌های علمی، شخصیت‌های برتر آن جامعه است چه حالا از تیپ جوانان یا علمای دینی باشد یا دانشمندان هسته‌ای و غیره. این‌ها کلاً سرمایه‌های کشور هستند.

شما حساب کنید که کشور برای تربیت یک نیروی انسانی متخصص چقدر هزینه می‌کند. ما تا سطح کارشناسی این را برآورد کردیم چیزی در حدود 100 میلیون تومان به قیمت سال و دهه 1360 شد. یعنی ما 100 میلیون تومان هزینه می‌کنیم که یک بچه‌ای از دوره ابتدایی بیاید دوره کارشناسی، حالا این اگر برسد به رده‌ای که به عنوان صاحب‌نظر علمی، اندیشمند علمی، دانشمند علمی در سطح جهان معرفی می‌شود قطعاً این از سرمایه بسیار عظیمی است که متأسفانه آماج این تروریسم‌ها در سال‌های اخیر به‌خصوص در کشور ما شده است.

خب تروریسم دلایل بسیار زیادی دارد. حالا من فقط از دید اقتصادی دارم این‌ها را عرض می‌کنم، قطعاً در بعد حقوقی، اجتماعی و سیاسی دوستان اشاره خواهند کرد. ولی خب منطقه جغرافیایی و شرایط جغرافیایی و اقتصادی منطقه خودش یکی از دلایل عمده در واقع هدف‌قرارگرفتن مردم و دانشمندان این خطه از جهان هست. چرا که همه اطلاع دارند خاورمیانه با شرایط اقتصادی خاصی که دارد طبیعتاً هم از بعد مثبت و هم از بعد منفی آن بسیار مورد توجه هم تروریست‌های دولتی هست و هم تروریست‌های غیردولتی.

اجازده دهید خیلی در قالب سخنرانی این مسئله را ادامه ندهم و به همین اطلاعات مختصر بسنده کنم. نتیجه‌ای که ما از این مطالعات گرفتیم همچنان که عرض کردم یک چیز حالا همه دوستان هم می‌دانند که امر بدیهی است که ترور شخصیت‌ها تأثیر منفی دارد؛ ولی از دید آمار و اطلاعات اقتصادی هم به اثبات رسیده، قطعاً راه‌های مبارزه با تروریسم چه پیشگیری چه تنبیه از بُعد حقوقی و کیفری بحث مقابله با تروریسم قطعاً از بعد اقتصادی هم اثرات بسیار خوبی خواهد داشت.

به‌خصوص الان که ما در یک دوره خاص پساتحریم هستیم، طبیعتاً این شرایط امنیت اقتصادی و ثبات سیاسی در ایران در مقایسه با کشورهای مجاور و همسایه بسیار تأثیرگذار است و ما با علت‌یابی در واقع این بحران‌ها می‌توانیم در ثبات بیشتر و بهتر سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کمک کنیم.

عوامل شکل‌گیری تروریسم

Naser

دکتر حسن فرهودی‌نیا عضو هیئت علمی گروه حقوق دانشگاه تبریز و رئیس کانون وکلای آذربایجان شرقی سخنرانی خود را با قرائت سوره کافرون آغاز کرد و به دلایل شکل‌گیری پدیده ترور پرداخت.

حقیقتاً اگر ما اجمالاً بخواهیم بررسی کنیم، خب می‌گوییم بررسی حقوقی. در هر جامعه‌ای اگر تروریسم حاکم باشد به لحاظ حقوقی معنی‌اش این است که آن جامعه، جامعه ناامنی است. یعنی مدیران و دست‌اندرکارانش از مدیریت بهینه حقوقی جامعه ناتوان هستند. اجتماعش را که دوستان فرمودند، اقتصادش هم مشخص است، باعث فرار سرمایه می‌شود. صاحبان سرمایه قطعاً از انتقال سرمایه خودداری خواهند کرد. این‌ها اجمالاً آثار شوم این پدیده واقعاً شوم است.

از منظر حقوقی خب ترور بالاخره می‌شود قتل عمد. حالا در حد کلامش می‌شود گفت محاربه مثلاً؛ ولی من اجازه می‌خواهم به این مسئله ورود کنم که در فرمایشات دوستان نبود، حالا نمی‌دانم واقعاً روی آن کار شده یا نه. چرا تروریسم؟ این مهم است. چرا اصلاً پدیده ترور پیش می‌آید؟ این را باید به لحاظ حقوقی واقعاً بررسی کرد. منشأ آن چیست؟

خودحق‌‌پنداری عامل پیدایش تروریسم است

من اجمالاً می‌خواهم بگویم، البته عواملی که به ذهن قاصر بنده می‌آید این است که تفکر ایدئولوژیک لزوماً به مفهوم دین نیست. تفکر ایدئولوژیک اساس پیداشدن این پدیده شوم است. اینکه من خود را نسبت به دیگران برتر و خود را حق مطلق بدانم. شما یک سیر تاریخی کنید. حالا من فکر می‌کنم در ذهنم اولین ترور، ترور امام علی(ع) توسط ابن‌ملجم بوده است. خب این خوارج خشکه‌مقدّس‌هایی بودند که فکر می‌کردند آنچه که آن‌ها از اسلام می‌فهمند حق کامل است و علی چنین نیست و تصمیم می‌گیرند که حذفش کنند. ریشه‌اش می‌شود همان تفکر به حق خود و این که هر چه در مقابل من است باطل است و این بسیار خطرناک است.

بعد شما می‌رسید در تاریخ به حشاشین. این گروه قلعه الموت حسن صباح. این‌ها در تاریخ به حشاشین معروف هستند. آن‌ها اساساً فکر می‌کردند که طرف چطور خودش را به حالت انتحار در می‌آورد و می‌میرد، لابد حشیش کشیده از خود بی خود شده است، معروف است به حشاشین که جالب است این قضیه. یک کتابی هم هست، حشاشین در ایران، اگر مطالعه کرده باشید سرنوشت این طرفداران قلعه الموت و حسن صباح را می‌بینید که این‌ها تفکرشان همین بوده و خود را حق می‌دانستند.

یک نمونه تاریخی را عرض می‌کنم که یکی از این هواداران حسن صباح ظاهراً در مشهد در یک حوزه علمیه‌ای پای درس یک استادی می‌نشسته. این استاد هم نقد حسن صباح می‌کرده، این‌ها که مرتد هستند و منحرف هستند و این‌ها. ظاهراً یک روز صبح قبل از اذان، استاد چشم‌هایش را باز می‌کند می‌بیند که یک نفر نشسته روی سینه‌اش شمشیر تیزی را گذاشته روی گردنش، چشم‌هایش را که پاک می‌کند می‌بیند همان شاگرد مبرزش است. می‌گوید اوضاع از چه قرار است؟ می‌گوید من از هواداران حسن صباح هستم، اگر من‌بعد در جلسات درس خود نقد کنی دفعه بعد سرت را خواهم برید. اگر قول می‌دهی که این کار را نکنی سرت را نمی‌برم. می‌گوید قول می‌دهم و روزهای بعد می‌بیند که استاد از حسن صباح نقد نمی‌کند. شاگردان می‌پرسند استاد چه خبر؟ می‌گوید من از آنان برهان قاطع دیدم. برهان قاطع هم شمشیر است هم برنده و هم به مفهوم دلیل قاطع.

این را باید بین پرانتز باز کنیم که اگر ما کل این اعمال را در قالب ترور نفی کنیم بالاخره ملت‌ها مبارزات آزادی‌بخشی دارند. دیروز من اخبار را گوش می‌کردم در مصر خب دیکتاتور نظامی قوانین را وضع کرده که هر کس تکانی بخورد به او می‌گویند تروریست. این را باید باز کرد، یعنی صاحب‌نظران حقوق باید بشینند و بگویند که بالاخره تفاوت این مبارزات آزادی‌بخش با رفتارهای تروریستی چیست. آن وقت ما باید بگوییم که اقدامات فلسطینیان هم اسمش تروریسم است. این را باید باز کرد، فارغ از این تأییدیه حقوقی‌اش که نکته قابل تأملی است. به اعتقاد من مصریان باید شروع کنند. نمی‌شود که بگذارند همین دیکتاتورهای نظامی هر کاری دلشان می‌خواهد بکنند، همه آزاداندیشان، مسلمانان و غیرمسلمان را از دم تیغ بگذرانند چون آقای سی‌سی فعال شده است و روشنفکرانی متأسفانه خطا کردند و همراهی کردند و با وضعیتی مواجه هستیم که الان می‌بینیم.

عرض بنده این است که به لحاظ نظری باید تأمل کرد. شما هم در این بحث‌هایتان این بحث ریشه‌یابی را باید بگذارید که چرا این‌طوری می‌شود؟ اشکال ندارد در منطقه ایران، ایران هم بگوید چرا با این پدیده شوم مواجه شدیم، چون امر مطلوبی نیست. یک واقعیت تلخی رخ داده است. اینکه بنشینیم درباره‌اش حرف بزنیم مشکلی را حل نمی‌کند. ما باید ببینیم این پدیده شوم با این آثار شومش چرا پدید آمد؟ این را باید فکر و تأمل کرد. یعنی می‌خواهم بگویم این داستان یک ذره بار سیاسی هم دارد.

مشکلی که الان ما در منطقه داریم بر می‌گردد به همین درواقع تلقی‌هایی که بعضی‌ها مثل داعش به خودشان می‌دهند و حق می‌دهند که دیگران را بکشند. متأسفانه در تاریخ این تفکر را ما هم ترویج کردیم. بالاخره از آن طرف خدا رحمت کند دکتر شریعتی را که در بیاناتش بود که در تفکر غالیانه شیعی وقتی ما معتقد بودیم که یهود از اهل سنت بهترند، چرا؟ چون آن‌ها فدک را به ما دادند (یهود) و بعد سنی‌ها از ما گرفتند. از آن طرف طرفداران تسنن اموی می‌گفتند که هر یک رافضی را بکشید، یعنی یک شیعه را بکشید ثوابش چه میزان خواهد بود؟ انگشتش را می‌زد بر شیره بعد می‌زد به بذرک و بعد می‌گفت چقدر در دست من بذرک وجود دارد؟ لاتحد و لاتحصی؛ نمی‌شود آن را شمرد. هر کس یک رافضی را بکشد خداوند در بهشت این قدر به او ثواب خواهد داد.

یکی از راه‌های رهایی از تروریسم پذیرش تفکرات غیررسمی در جامعه است

می‌خواهم بگویم این بر می‌گردد به ریشه‌های تاریخی. یکی از راه‌ها برای این که بتوانیم از این پدیده شوم برهیم (بر می‌گردد از این منظر به آیه‌ای که قرائت کردم) و آن پذیرش تفکرات غیررسمی موجود در جامعه است. اگر بپذیریم مطمئناً با این پدیده شوم مواجه نخواهیم بود. این سوره را از این نظر خواندم که بالاخره پیامبر می‌فرماید: ای کافرون، بالاخره نه من به خدای شما ایمان خواهم آورد و نه شما به خدای من ایمان خواهید آورد، باز تأکید می‌کنم من به خدای شما ایمان نخواهم آورد و شما هم به خدای من ایمان نخواهید آورد. لکم دینکم ولی دین، بیایید با هم زندگی کنیم.

اگر ما در واقع به این مرحله برسیم به نظر من می‌توانیم با پدیده شوم تروریسم مواجهه عالمانه و علمی کنیم. اگر این کار را کردیم طبعاً از آثار و نتایج شومی که اساتید من فرمودند و بعداً خواهند فرمود پرهیز خواهند کرد.

یک صاحب‌نظری تحلیل کرده بود که چرا هم اکنون در واقع تروریست‌های بنام از اروپا می‌آیند و به داعش با گرایشات اسلامی وصل می‌شوند. این را بررسی کرده بود و می‌گفت اعتقاد من این است که در واقع این‌ها دچار بحران هویت شده‌اند، تحقیر شده‌اند. افراد نباید تحقیر شوند. در اروپا مسلمانان دارند تحقیر می‌شوند وقتی تحقیر می‌شوند و هویتشان می‌رود زیر سؤال طرف می‌خواهد انتقام بگیرد. خب در سطح کلانش واقع این است که بچه اروپایی که معتقد به اسلام است، زمانیکه تحقیر ‌شود می‌آید می‌گوید حالا من می‌روم داعش پدرتان را در می‌آورم. یک اروپایی را سر می‌برم. آنجا به لحاظ اعتقادی تحقیر شده. باید برای هویت ارزش قائل شد. حالا این را شما در سطح کلانش در سایز بزرگش هم همین‌طور است و در سایز کوچک هم آقای دکتر فرمودند قومیت‌ها و فلان از مصادیق تروریسم نرم است. این هم این‌طوری است اگر ما به هویت‌ها در متن جامعه خودمان بها بدهیم و این تفاوت‌ها را بشناسیم یعنی به لحاظ اعتقاد دینی و قرآنی، بفهمیم که اختلاف السنتکم از آیات خداوند است. این وضع اگر در جامعه ما به نرمال برسد مطمئن باشید که ما با چنین پدیده‌هایی مواجه نخواهیم بود.

تروریسم یک پدیده رایج و پرهزینه در کشور ما بوده است

Senobar

دکتر ناصر صنوبر، دانشیار دانشگاه تبریز و مدیر گروه مدیریت دانشگاه تبریز که مقاله وی با عنوان «واکاوی نظریه‌های بنیادین توضیح‌دهنده تروریسم» رتبه اول را در بخش ارائه مقالات اولین کنگره ملی 17000 شهید ترور کسب کرد نیز در این نشست به سخنرانی پرداخت.

علت ورود بنده به این حوزه‌ها بر می‌گردد به سال 1391 بعد از فرمایشات آقا در خصوص تبدیل واژه اقتصاد مقاومتی به گفتمان. به نوعی حرکت شود که این از سطح واژه در بیاید و بشود یک گفتمان و دانشگاه‌ها به آن بپردازند. اگر وظیفه علم تدوین روابط بین پدیده‌هاست، اگر علم ادعا دارد که می‌تواند علت هر پدیده را توضیح دهد و به واسطه این شناخت علت به بشر کمک می‌کند تا در آن ورود پیدا کند، پس بفرمایید بحث اقتصاد مقاومتی یک پدیده است و برایش توضیح دهید.

بعد منجر شد به ایجاد یک پروژه پژوهشی ملی که بنده بخشی از این کار را به عهده داشتم و دنبال این معنا بودم که ببینم در بحث اقتصاد مقاومتی جایگاه بنگاه‌ها به چه صورت است. بنگاه‌ها، مدیران، سازمان‌ها باید چه کار کنند؟ به‌دنبال یافتن مطالبی برای این بحث رسیدم به مباحث تئوریک نظری در دنیا و دیدم که در حوزه ترور کارهای خیلی قشنگی در این زمینه انجام شده است. از این طرف آمدم خودم را جای استاد راهنما قرار دادم و گفتم اگر بخواهم دانشجویانم را ترغیب کنم، تشویق کنم که بیایند در این زمینه‌ها مطالعه کنند، دانشجو برای ایجاد پروپزال به چه چیزهایی احتیاج دارد. دیدم که دانشجو به اپیستمولوژی، متودولوژی و متد نیاز دارد. اگر این‌ها باشد از خدا می‌خواهد که به این‌ها بپردازد.

ما در مقوله ترور اعتراف می‌کنیم که یک پدیده رایج و پرهزینه در کشور ما بوده است. اگر این عدد 17000 را تقسیم کنیم به این 35، 36 سال به‌طور متوسط ما روزانه بیش از یک‌ونیم نفر قربانی برای این موضوع داده‌ایم. اعتراف می‌کنیم که خیلی در حوزه دانشگاه به این موضوع به صورت علمی نگاه نشده بود. بنابراین تدارک اساس و مبانی تئوریک به نحوی که دانشجو قادر باشد پروژه‌های پژوهشی خودش را سامان دهد، به عنوان بخشی از مأموریت به بنده محول شد. سه محور را می‌خواستیم ببینیم که می‌توانیم مدل‌سازی کنیم: 1. آیا ترور مهم است؟ صرف‌نظر از مسائل انسانی و احساسات و روح و گناه و امثال این که هر چند خیلی مهم است؛ آیا خود واقعه ترور ارزش بررسی دارد؟ یا می‌توانیم مثل سایر وقایع غیرمترقبه به آن نگاه کنیم. ما مطالعات بسیار خوبی در این زمینه دیدیم. ما دیدیم ترور را الان به سه سطح طبقه‌بندی می‌کنند؛ به عنوان مثال به‌ازای هر واقعه تروریستی مقیاس متوسط، دیدیم که تولید ناخالص ملی یک کشور آناً یک‌دهم درصد کاهش پیدا می‌کند و این عدد خیلی قابل‌توجهی است. ترور مقیاس متوسط را اگر بخواهیم قیاس کنیم مثلاً ترور شهید شوشتری در ادبیات علمی تروریسم به عنوان یک ترور مقیاس متوسط ارزیابی می‌شود، یک چنین واقعه‌ای با اعداد ایران یک چیزی حدود 700 میلیون دلار خسارت آنی ایجاد می‌کند.

در مرحله بعد آمدیم به این پرداختیم که ترور چگونه باعث این خسارت‌ها می‌شود؟ دیدیم که در رفتار خریداران و مردم، چه در رفتار بنگاه‌ها و چه در سطح سیاست‌های ملی، ترور باعث جابجایی‌های اساسی در متغیرهای اقتصادی می‌شود. هزینه‌های بنگاه‌ها را تغییر می‌دهد. قیمت تمام‌شده را افزایش می‌دهد. سیاست‌های بودجه‌ای دولت‌ها را تحت تأثیر قرار می‌دهد؛ بنابراین مجموعه شواهد مستحکمی دیدیم که ترور ارزش بررسی دارد. پرداختن به این موضوع چیزی بیشتر از دعوت‌هایی از جنس انسان‌دوستانه و بشردوستانه است.

ترور به سلاح اقتصادی به‌صرفه برای پیشرفت اهداف دولت‌ها تبدیل شده است

نکته سومی که در این زمینه دیدیم این بود که متأسفانه ترور به یک ابزار و یک اسلحه اقتصادی بسیار به‌صرفه برای پیشرفت اهداف و منویات دولت‌ها تبدیل شده است. بدین معنی که راه‌انداختن یک جنگ برای خسارت‌زدن به کشور مقابل دارای هزینه قابل توجهی است. مناسبات نشان می‌دهد که هزینه راه‌اندازی همان خسارت از طریق اسلحه‌ای به‌نام ترور به مراتب کمتر از جنگ‌های متعارف است و همین جذابیت خاص تروریسم باعث شده است که متأسفانه به سیاست راهبردی بسیاری از دولت‌هایی تبدیل شود که پایبند به مسائل اخلاقی نیستند و ترور را به‌عنوان یک اسلحه مؤثر در برنامه استراتژیک توسعه خودشان قرار دادند. می‌توانیم آثار این تغییر را در همین بروز و اشاعه و این بحث‌های داعش به‌خوبی ببینیم. قطعاً پشت سر این جریانات دولت‌هایی دست دارند.

بعد در ادامه گفتیم که خب این دانشجو برای این که پروپزال خودش را سامان بدهد به چه احتیاج دارد؟ آقای دکتر(فرهودی‌نیا) اشاره کردند به این احتیاج دارد که ببیند تئوری‌های اساسی توضیح‌دهنده تروریسم کدام است؟ تروریسم چرا ایجاد می‌شود؟ تروریسم چرا اشاعه می‌شود؟ در مطالعات بنده دیدم هفت تا تئوری معتبر و مهم تلاش دارد توضیح دهد که چرا تروریسم ایجاد می‌شود. البته یک کتاب هم اخیراً منتشر شده متأسفانه نرسید به دستم که خدمت عزیزان برسانم. انشاءالله ارسال می‌کنم محضرشان به محض این که به دستم رسید.

در این مباحث دیدیم که هفت تا تئوری مهم تلاش دارد توضیح دهد چرا تروریسم اشاعه می‌شود؟ یکی از این تئوری‌ها منتسب است به هانتینگتون، تئوری مشهور برخورد تمدن‌ها. من این را به این دلیل از اینجا شروع می‌کنم که آقای دکتر هم اشاره کردند. هانتینگتون معتقد است که هرگونه نزاع، تعارض و تضاد محصول برخورد تمدن‌هاست. ایشان می‌گوید که موضوع به اخلاق بر می‌گردد. اخلاق می‌دانیم بحثش این است که به ما بگوید چه چیزی خوب است و چه چیزی بد است. این که منشأ خوب و بد چیست؟ سه تا برایش سامانه بر می‌شمارند. به بیان دیگر خوب و بد از کجا آمده است؟ چرا مادر خوب است؟ چرا مالکیت خوب است؟ چرا شرافت و احترام خوب است؟ چرا خصومت بد است؟ خوب و بد از کجا آمده است؟ در توضیح این که خوب و بد از کجا آمده است، می‌گوید سه تا سامانه اخلاقی وجود دارد:

  1. نظام کثرت‌گرا: نظام کثرت‌گرا می‌گوید خوب و بد را اکثریت معین می‌کنند. رأی می‌گیریم این خوب است همه می‌پذیریم که این خوب است. این بد است، همه می‌پذیریم این بد است، که نتیجه‌اش می‌شود نظام‌های دموکراسی.
  2. نظام وحدت‌گرا: این سامانه وحدت‌گرا می‌گوید که خوب و بد را صلاح تعیین می‌کند نه اکثریت. اگر صلاح باشد آن صلاح به این وجودی که می‌خواهیم در موردش تصمیم‌گیری بگیریم خوب است، گیرم که اکثراً ممکن است نپسندند. شما حتماً در این فیلم‌های مخصوصاً ‌هالیوودی دیدید که مثلاً در یک هوایپمایی که دارای 400 مسافر است، ویروسی پیدا می‌شود. آن پایین دارند راجع به آن بحث می‌کنند که آیا این هوایپما را در آسمان منفجر کنیم یا نه؟ آنجا می‌گوید که صلاح بر این است که منفجر شود. هر چند که اگر این را به رأی بگذاریم نود درصد مردم بگویند گناه دارد، نمی‌دانم بچه در آن هست، عروس هست. صلاح می‌شود منافع ملی. هر آنچه منافع ملی اقتضا می‌کند خوب است غیر آن بد است.
  3. نظام بنیادگرا: این نظام معتقد است که اساس خوب و بد بر بشر یا ابلاغ شده یا اهدا شده. ما مسلمان‌ها بر این اعتقادیم، می‌گوییم خداوند در قرآن خوب و بد را برای ما مشخص کرده و ما مکلف به انجام آن هستیم.

در خیلی موارد این 3 نظام با هم مشکل ندارند. به‌عنوان مثال قوانین راهنمایی رانندگی را هم اکثریت می‌پذیرد هم صلاح است و هم با بنیادها مشکل ندارد؛ ولی در موارد کثیری پیش می‌آید که این‌ها با هم مشکل پیدا می‌کنند. به‌عنوان مثال بحث سنگسار در اسلام. بنیادها می‌گوید این تکلیف است و خوب است؛ ولی مراجعه به آرای عموم ممکن است که نتیجه مخالف بگیریم و یا صلاح اصلاً بر این نباشد.

در اینجا بحث به‌کرسی‌نشاندن حرف مطرح می‌شود. یک معضل بزرگ که آقای دکتر هم اشاره کردند اینجا بحث تفسیر این بنیادهاست. عزیزان خب مستحضرند به عنوان مثال حضرت امام صادق(ع) رفتند یک کلاسی برگزار نمودند، از داخل کلاس ایشان 4 نفر از بهترین شاگردانش، 4 تفسیر کاملاً متفاوت از بیانات حضرت در آوردند که منجر شد به ایجاد 4 نحله و جریان فکری در اعتقادات متفاوت. بحث سنی و شیعه نیز به همین ترتیب است.

بنابراین مشکلات تفسیر را هم به این بنیاد اضافه کنید. و همچنین تقابل‌هایی که مقوله بنیاد با وحدت با کثرت پیدا می‌کند؛ لذا هانتینگتون می‌گوید که همواره باید منتظر این تضارب آراء باشید و بر اساس کیفیت اعتقادات معتقدین هر گروه آن رفتارها نیز مشخص می‌شود. آیا اجازه ترور می‌دهد یا نمی‌دهد؟ بر اساس این تئوری پیش‌بینی می‌شود با توجه به اینکه این در واقع 3 جریان فکری همچنان در دنیا به صورت 3 جریان اصلی پر طرفدار مطرح است. لذا شما باید همواره منتظر این تضارب آراء و مشکلات از این دست در جامعه باشید، دیگر این یک اتفاق نیست، یک حادثه غیرمترقبه نیست، دیگر باید منتظر بحث کاربرد ارعاب، خشونت، وحشت در پیشبرد کلان باشیم.

سایر نظریه‌ها را من فقط به اجمال اشاره می‌کنم. به‌عنوان مثال «گور» (1991) نظریه‌ای تحت عنوان محرومیت نسبی و فقر ارائه می‌دهد. ایشان معتقد است که هر جا فقر و محرومیت نسبی باشد باید منتظر ترور نیز باشید، چرا؟ چون هم یافتن طرفداران بحث ایده‌های تروریستی آسان‌تر می‌شود و هم اینکه پیش‌بردن و یافتن داوطلبانی برای انجام این ترور نیز ارزان‌تر برایتان تمام می‌شود.

«ربیسون» (2002) در نظریه‌ای تحت عنوان تغییرات اجتماعی و اقتصادی، معتقد است که ترور محصول تحولات اساسی اقتصادی و اجتماعی است و هر کشوری که دیدید دچار تغییرات اساسی در نظام اقتصادی و اجتماعی شد، بازماندگان از این جریانات قطعاً ترور را به‌عنوان ابزاری برای دادخواهی خودشان در معرض توجه خودشان قرار خواهند داد. تئوری سوم منسوب است به «کرک» (1983). ایشان معتقد است که ترور محصول نانظمی سیاسی و نهادی است. اگر نظام سیاسی یک کشور مستحکم بود، اگر نظام حقوقی و قانونی هر کشوری مستحکم باشد می‌تواند بحث ترور را اداره کند. نظریه بعدی منصوب است به «روتیر» تحت عنوان بی‌ثباتی سیاسی. ایشان معتقد است که هر کشوری در آن بحث حزب و جریانات حزبی پررنگ‌تر باشد باید منتظر مقوله تروریسم هم آنجا باشیم. نظریه پنجم برخورد تمدن‌ها که توضیح دادم. نظریه جهانی‌شدن که معتقد است به موازات افزایش جهانی‌شدن باید منتظر تروریسم بیشتر نیز باشیم. برخلاف تصور چون آموزش تروریسم آسان‌تر می‌شود، اطلاع‌رسانی تروریسم آسان‌تر می‌شود، تکنولوژی هم کمک می‌کند. نظریه هفتم موسوم است به نظریه سرایت زمانی و مکانی. این نظریه معتقد است که تروریسم ماهیت تسریع زمانی و مکانی دارد. هر کجا اتفاق بیافتد خودبه‌خود یک مقوله درون‌زا است و خودش را ایجاد می‌کند و تشدید می‌کند.

بنده خودم عرایضم را اینجا خاتمه می‌دهم. من خودم تصور می‌کنم هدف اصلی این نشست‌ها این است که از عزیزان اساتید محترم تقاضا شود که در همان فراخوان حضرت آقا درخصوص اینکه دانشگاه‌ها کمک کنند واقعاً این واژه‌های کلیدی از سطح واژه در بیایند و به یک گفتمان تبدیل شود و تبدیل شود به یک دغدغه جدی در محافل علمی و دانشگاهی تا شاید انشاءالله برایش راه‌حل‌های مناسب هم پیدا شود. بنده نشست‌ها را در این راستا می‌بینم و مغتنم است و تشکر می‌کنم.

جایگاه حقوقی تروریسم در نظام جزایی ایران

Sheykhzade

دکتر محمود شیخ‌زاده، عضو هیئت علمی گروه حقوق دانشگاه تبریز سپس در ارتباط با جایگاه حقوقی تروریسم در نظام جزایی ایران به ارائه سخنرانی پرداخت.

در نظام جزائی ایران تعریف دقیقی برای تروریسم ارائه نشده است. به عبارت دیگر عنوان مجرمانه مستقلی تا به حال در نظام حقوقی ایران برای این پدیده شوم تبیین نشده است. این پدیده شوم سال‌های متمادی در کشورهای مختلف مطرح بوده است. منتها به نظر می‌رسد در یکی، دو دهه اخیر، خصوصاً بعد از حادثه تروریستی یازده سپتامبر آمریکا، تبلور بیشتری پیدا کرده و به‌نوعی به‌اصطلاح اهمیت خاصی چه در جوامع بین‌المللی و چه در کشور ما پیدا کرده است.

در کشور ما هم برای اینکه بعد از آن حادثه قوانینی در این زمینه تصویب کنند، دو لایحه در سال‌های گذشته از طرف دولت به مجلس ارائه شد. یک لایحه‌ای در سال 1382 تحت عنوان لایحه مبارزه با تروریسم به مجلس ارائه شد و متأسفانه تا به حال تصمیم‌گیری و تصویب نشده و به نظر می‌رسد که مطرود شده؛ چون حتی من بررسی می‌کردم لوایح به‌اصطلاح مطرح در کمیسیون حقوقی و قضایی و سایر کمیسیون‌ها را و این را پیدا نکردم. این لایحه را ظاهراً کنار گذاشته‌اند.

لایحه دیگری در سال 1389 از طرف دولت وقت و نه قوه قضائیه تحت عنوان لایحه یک‌فوریتی مبارزه با تأمین مالی تروریسم به مجلس تقدیم شد. به لحاظ یک‌فوریتی‌بودن و تصویب کلیات، مجلس در سال 1390 این لایحه را تصویب کرد و برای بررسی اعلام نظر شورای محترم نگهبان رفت. شورای محترم نگهبان در اواخر سال 90 ایراداتی بر این لایحه مطرح کرد. از جمله اصلی‌ترین ایرادی که شورای محترم نگهبان مطرح کردند و تا به حال نیز این موضوع استمرار دارد این است که شورای نگهبان معتقد است و اعلام نموده است که این لایحه ماهیت قضایی دارد و باید با توجه به اصول قانون اساسی از طرف قوه قضائیه تهیه و ارائه می‌شد و عمدتاً به این دلیل با آن مخالفت کرده که از نظر محتوا نیز ایرادات متعددی در سال 90 مطرح کرده است.

این لایحه مجدداً در کمیسیون‌های ذی‌ربط و در صحن علنی مجلس مورد بررسی قرار گرفت و بعد از 4، 5 سال مجدداً در 31تیر1394 در 18 ماده به تصویب رسید و جهت تأمین نظرات شورای نگهبان، البته نه آن ایراد اصلی، به این شورا ارجاع شد. شورای نگهبان هم بعد از بحث و بررسی‌ها که انجام داد در 10 مرداد مجدداً مخالفتش و مغایرت این لایحه را با به‌اصطلاح موازین قانون اساسی اعلام کرد.

من نظر شورای نگهبان را که امروز پرینت گرفتم خدمت‌تان می‌خوانم. مقرر شده خطاب به رئیس مجلس شورای اسلامی که این لایحه که با اصلاحاتی در مورخه 31تیر1390 به تصویب مجلس شورای اسلامی رسیده در جلسه مورخ 7مرداد1394 در شورای نگهبان مورد بحث و بررسی قرار گرفت و با توجه به اصلاحات به عمل آمده نظر این شورا به شرح زیر اعلام می‌گردد:

اشکال قبلی شورا این بود که لایحه ارسالی ماهیتاً قضایی است و با توجه به نظریه شماره فلان مورخ 30مهر1379 این شورا باید توسط رئیس قوه قضائیه تهیه و پس از طی مراحل قانونی تقدیم مجلس می‌گردید. با عنایت به مراتب مذکور علی‌رغم اصلاحات به عمل آمده، علاوه‌بر اشکالات و ابهامات متعددی که در آن مصوبه وجود دارد، اشکال مذکور مرتفع نگردیده و کماکان به قوت خود باقی است؛ بنابراین اعلام مغایرت کرده است.

حالا علی‌القاعده باید برگردد به مجلس و در صحن علنی مطرح شود. اگر احتمالاً مجلس بر تصویب نهایی با این وضعیت اصرار داشته باشد، قاعدتاً در مجلس مطرح می‌شود و اگر این تصمیم‌گیری را مجلس کند باید برود مجمع و در مجمع مورد بررسی قرار بگیرد؛ بنابراین مقرراتی که ما از نظر حقوقی در خصوص تروریسم داشتیم، حالا این نقطه عطفی بود که فعلاً این وضعیت را دارد.

نکته‌ای که بنده باید اشاره کنم در ارتباط با این لایحه که البته هنوز به قانون تبدیل نشده، این است که من مواد این لایحه را مرور می‌کردم. حداقل استفاده و منفعتی که فعلاً این لایحه دارد این است که مصادیق مهم اعمال و اقدامات تروریستی در ماده1 این لایحه تبیین شده و می‌تواند به تمیز این مسئله با اقدامات مجرمانه دیگر کمک کند.

آقای دکتر فرهودی‌نیا اشاره کردند بله فرض کنید شاید یکی از مصادیق بارز اقدامات تروریستی قتل و کشتن انسان‌های بی‌گناه است. منتها چگونه ما یک قتل عمدی را با اعمال تروریستی که در قالب ترور یک مقام و شخصیت سیاسی یا مذهبی یا به‌اصطلاح شخصیت‌های دیگر صورت می‌گیرد، تفکیک کنیم؟ با توجه به نکاتی که در ماده1 و برخی مواد این لایحه هست تا حدودی می‌توانیم به‌اصطلاح ضوابطی مشخص کنیم که با توجه به آن ضوابط تا حدودی از نظر حقوقی تمیز دهیم. من این‌ها را در واقع مطالعه می‌کردم. در مجموع می‌شود گفت که مهم‌ترین ضوابطی که در این راستا می‌توان مطرح کرد یکی انگیزه مرتکب یا مرتکبان است که این اعمال و اقدامات غالباً روی انگیزه‌های حزبی، گروهی، فرقه‌ای و جناحی و غیره مطرح می‌شود.

ویژگی دیگر با توجه به مواد این لایحه و البته برخی از مواد قانون مجازات اسلامی که در ارتباط با محاربه، در ارتباط با بغی، در ارتباط با افساد فی الارض مطرح است، وسیع و گسترده‌بودن اعمال و اقدامات مرتکبان این قبیل اعمال مجرمانه است و ویژگی سوم که در برخی مواد قانون مجازات و این لایحه هم به آن اشاره شده ایجاد ناامنی عمده و وسیع در جامعه است. بنابراین با توجه به این ویژگی‌ها تا حدودی می‌شود یک قتل عمدی را که توسط فردی یا افرادی ارتکاب یافته از اعمال تروریستی که موجب قتل انسان‌های بی‌گناه شده تشخیص داد.

بد نیست برخی از این مصادیق عمده‌ای که در ماده این لایحه که در مجلس هم 2بار تصویب شده، اشاره کنم که به‌اصطلاح قانون‌گذار ما انجام و ارتکاب این قبیل اعمال و اقدامات را در واقع جزء اعمال و اقدامات تروریستی مطرح کرده: ارتکاب یا تهدید به ارتکاب هرگونه جرم یا اقدام خشونت‌آمیز از قبیل قتل، سوء‌قصد، اقدام خشونت‌آمیز منجر به آسیب جسمانی شدید؛ ربودن و توقیف غیرقانونی، گروگان‌گیری اشخاص یا اقدام خشونت‌آمیز آگاهانه علیه افراد دارای مصونیت قانونی، یا به‌مخاطره‌انداختن جان یا آزادی آنان به قصد تأثیرگذاری بر خط مشی و تصمیمات و اقدامات دولت جمهوری اسلامی ایران و سایر کشورها. خرابکاری در اموال و تأسیسات عمومی دولتی و غیردولتی، ایجاد خسارات شدید به محیط زیست از قبیل مسموم‌کردن آب‌ها، آتش‌‌زدن جنگل‌ها. تولید، تملک، اکتساب، انتقال، حمل و نگهداری، توسعه یا انباشت غیرقانونی، سرقت و تحصیل متقلبانه و قاچاق سموم، عناصر و مواد هسته‌ای، شیمیایی و میکروبی و بیولوژیک، ارتکاب خشونت علیه مسافر یا مسافران و خدمه هواپیما یا اعمال خطرناک علیه اموال موجود در هواپیمای در حال پرواز؛ تولید، تملک، اکتساب، انتقال، حمل و نگهداری، توسعه یا انباشت غنی‌سازی و انفجار غیرقانونی، سرقت، تحصیل متقلبانه و قاچاق عناصر یا مواد هسته‌ای به میزان غیرقابل‌توجیه برای اهداف درمانی، علمی و صلح‌آمیز، تولید، تملک، اکتساب، انتقال، سرقت، تحصیل متقلبانه قاچاق حمل و نگهداری توسعه یا انباشت، استفاده یا تهدید به استفاده از سلاح‌های هسته‌ای، شیمیایی و میکروبی و بیولوژیک. دزدی دریایی، تصرف غیرقانونی کشتی و یا اعمال کنترل غیرقانونی بر آن؛ تصرف یا کنترل غیرقانونی سکوها یا تأسیسات مستقر در مناطق دریایی، حالا از جمله مصادیق عمده، بمب‌گذاری در اماکن عمومی، تأسیسات دولتی، شبکه‌های حمل و نقل عمومی و... موارد از این قبیل را از جمله مصادیق عملیات و اقدامات تروریستی در نظام حقوقی ایران مطرح کرده‌اند.

 اگر این لایحه انشاءالله به تصویب نهایی برسد می‌تواند از جهت حقوقی کمک مهمی برای دستگاه قضایی کشور ما باشد که الان یک مقدار با خلأ قانونی مواجه هستند. البته دوستان حقوقی ما بگویند نه! ما با وجود تأسیسات حقوقی محاربه و بغی و افساد فی الارض نیازی به پیش‌بینی عنوان مجرمانه خاص بر این عمل نداریم و این به‌اصطلاح رفتار مجرمانه نداریم. به‌هرحال با توجه به آثار و ویژگی‌ها و تفاوت‌هایی که اعمال و اقدامات تروریستی دارند بهتر است که از سایر تأسیسات جزایی تفکیک شود و قانون خاصی در این زمینه تحصیل شود.

فعلاً ما در زمینه محاربه و افساد فی الارض و بغی، مخصوصاً در قانون جزای اسلامی تا حدودی جزای روشنی داریم. بغی در ماده 287 قانون مجازات اسلامی مطرح شده که در واقع اجمالاً قیام مسلحانه در برابر اساس نظام جمهوری اسلامی ایران است. برخی از اعمال و اقدامات تروریستی شاید با این انگیزه و به این صورت است که در حال حاضر در غالب این رفتار مجرمانه می‌شود برخورد کرد.

محاربه در ماده 279 قانون مجازات اسلامی مطرح شده و تعریفش دقیقاً بیان شده، منتها اگر توجه کنیم در ضمن ماده 279 عنوان شده که هر گاه کسی با انگیزه شخصی به سوی یک یا چند شخص خاص سلاح بکشد و عمل آن جنبه عمومی نداشته باشد، در واقع این محاربه نیست و لذا با توجه به این جنبه هم می‌شود محاربه و برخی اقدامات تروریستی را از قتل‌های عمدی دیگر تفکیک نمود.

همین‌طور در ضمن تبصره ماده 286 نیز بیان شده است که هرگاه دادگاه از مجموع ادله و شواهد قصد اخلال گسترده در نظم عمومی و ایجاد ناامنی و ایراد خسارت عمده و اشاعه فساد و فحشا در حد وسیع، یا علم به مؤثر‌بودن اقدامات انجام شده احراز نکند، این در واقع فساد فی الارض محسوب نمی‌شود و این‌ها در واقع در حال حاضر کمک می‌کند که ما بتوانیم از نظر حقوقی اقداماتی که به‌صورت عمدی است و موجب قتل شده یا برخی اقدامات متضررشدن افراد و غیره شده از اقدامات تروریستی تفکیک کنیم.

امیدواریم انشاءالله با تصویب لایحه مبارزه با تروریسم و هم تصویب نهایی این لایحه که خدمت‌تان عرض کردم، لایحه مبارزه با تأمین مالی تروریسم ما از نظر حقوقی و قانونی در شرایط مطلوبی قرار بگیریم و بتوانیم با تأمین منابع حقوقی و فراهم‌نمودن زمینه‌های مناسب شاهد برخورد مؤثر و قوی با افراد و گروه‌هایی که احیاناً در کشور یا در خارج از کشور علیه اتباع ایران یا منافع و مصالح ایران اقدامات تروریستی انجام می‌دهند، مبارزه کنیم و برخورد قاطع داشته باشیم.

عوامل مهم جرم‌شناختی شکل‌گیری تروریسم

Rahiminezhad

سخنران بعدی نشست آقای دکتر اسماعیل رحیمی‌نژاد، دکترای تخصصی حقوق کیفری و جرم‌شناسی و عضو گروه حقوق دانشگاه تبریز بود که درباره عوامل مهم جرم‌شناختی شکل‌گیری پدیده تروریسم و راهکارهای پیشگیری در این حوزه توضیحاتی را ارائه کرد.

همکاران استحضار دارند پدیده تروریسم ابعاد و جنبه‌های مختلفی دارد. این پدیده را می‌شود از جنبه‌های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، حقوقی و جرم‌شناختی مورد مطالعه و بررسی قرار داد. از جنبه اقتصادی و سیاسی و حقوقی، همکاران تا حدودی به این موضوع اشاره فرمودند و اشاره خواهند فرمود. من فقط اجازه می‌خواهم جنبه جرم‌شناختی تروریسم را برای دوستان توضیح دهم.

بهترین راهکار برای مقابله با تروریسم رویکرد فرهنگی است

همه ما می‌دانیم تروریسم عوامل مختلفی می‌تواند داشته باشد اعم از سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی. بنده تأکیدم در این قسمت بیشتر به آن عوامل جرم‌شناختی خواهد بود. خب اولین عاملی که به نظرم در شکل‌گیری پدیده تروریسم حائز اهمیت است، عامل فرهنگی است. همکار عزیزمان آقای دکتر فرهودی‌نیا در رابطه با عامل فرهنگی تروریسم با بیان شیوا و در عین حال ساده مطالبی را ایراد فرمودند و ما استفاده کردیم؛ بنابراین بنده خیلی به این حوزه وارد نخواهم شد.

این عامل فرهنگی شکل‌گیری تروریسم امروزه در جرم‌شناسی فرهنگی مورد مطالعه و بررسی قرار می‌گیرد. جرم‌شناسی فرهنگی هم که یکی از شاخه‌های جرم‌شناختی معاصر است، تأکیدش بر این است که بعضی از فرهنگ‌ها خود تولید جرم می‌کنند. به عبارتی بهتر فرهنگ به منزله جرم و به مثابه جرم باز به عبارتی ساده‌تر یعنی تروریسم در متن و بطن بعضی فرهنگ‌ها شکل می‌گیرد و بارور می‌شود. بنابراین برای مقابله با پدیده تروریسم هم بهترین راهکار همین رویکرد فرهنگی و اصلاح گفتمان‌های انحرافی عقیدتی و ایدئولوژیک است.

رئیس دانشگاه الازهر مصر اگر اشتباه نکرده باشم می‌فرمود که ریشه عمده این گروه‌های تروریستی افراط‌گرا که در خاورمیانه شکل گرفته به تفسیرهای انحرافی این‌ها از کتاب و سنت بر می‌گردد. آقای دکتر فرمودند که این‌ها خودشان را حق می‌دانند؛ اما آیا واقعاً حق هستند یا نیستند. این خودش نیازمند مطالعه و تحقیق است. این یک مسئله است در جرم‌شناسی فرهنگی.

مسئله دیگر در جرم‌شناسی فرهنگی این است که خود این رسانه‌های گروهی، وسایل ارتباط جمعی و مطبوعات عامل مهم تقویت، توسعه و گسترش جریانات تروریستی در دنیا هستند. و در همین راستا بود که باز اگر اشتباه نکنم مرجع تقلید شیعیان جهان آیت‌الله العظمی سیستانی فرمودند که هفت نوع پخش تصاویر و گزارشات مربوط به جریانات تروریستی از جمله داعش حرام است. ما نباید در عرصه مطبوعات، در عرصه رسانه‌های گروهی میدان بدهیم به این گروه‌های تروریستی که خیلی راحت بیایند سرمایه‌گذاری کنند، نفوذ کنند و افکار عمومی را با این اخبار رسانه‌ای تحت تأثیر قرار دهند و خودشان را به حق جلوه دهند.

حالا می‌شود اقدامات مختلفی را در این راستا انجام داد که از همه مهم‌تر شاید نظارت و کنترل بیشتر بر این رسانه‌ها و سایت‌های بعضاً مختلف، متنوع و غیر مجاز که با هزینه‌های کلان در این حوزه‌ها فعالیت می‌کنند، خب این یک مسئله است.

باز در ادامه همین عامل فرهنگی آقای دکتر هم اشاره فرمودند به این نکته، من هم اشاره کنم که امروزه تروریسم صرفاً پدیده سیاسی نیست؛ تبدیل شده به یک پدیده دینی، مذهبی و فرهنگی. الان خیلی از گروه‌های تروریستی بر اساس فتاوای دینی دارند عمل می‌کنند، عاشقانه هم وارد میدان می‌شوند، عشق به ترور پیدا می‌کنند، چرا؟ در سایه همان فرهنگ ترور.

اما عامل مهم دیگر به لحاظ جرم‌شناختی در رشد و گسترش تروریسم و جریانات تروریستی، معتقدم که عامل سیاسی است. این عامل سیاسی هم در یک شاخه دیگر جرم‌شناسی انتقادی که جرم‌شناسی چند دهه اخیر است، به ویژه جرم‌شناسی پست‌مدرن، مورد تأکید این شاخه از جرم‌شناسی؛ حالا این شاخه از جرم‌شناسی می‌آید چگونه پدیده تروریسم را علت‌شناختی می‌کند. جرم‌شناسی می‌آید ریشه و منشأ تروریسم را در ساختارهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی جامعه جستجو می‌کند. و این شکلی دارد به پدیده تروریسم نگاه می‌کند.

خشونت را نباید با خشونت پاسخ داد

به عبارتی ساده‌تر نژادگرایی، تبعیض‌های مختلف جنسیتی، قومیتی، دینی، عقیدتی، استثمار، استعمار، عوامل این شکلی را جرم‌شناسی پست‌مدرن که جرم‌شناسی به عبارتی سیاسی هم هست، تبیین و تحلیل می‌کند. بنابراین راهکار آن چیست؟ راهکار برای پیشگیری از پدیده تروریسم آیا پیشگیری از طریق کیفری است؟ از طریق قلع‌وقمع و خشونت است؟ نه! می‌گوید خشونت را با خشونت خیلی نمی‌شود پاسخ داد. بدی را خیلی نمی‌شود با بدی پاسخ داد.

بهترین راهکار این است که با عوامل ریشه‌ای سیاسی و این شکلی تروریسم نژادگرایی، تبعیض‌های اینگونه جنسیتی و فلان مبارزه کنیم و ما این‌ها را از بین ببریم و به عبارتی دیگر این جرم‌شناسی روابط نابرابر قدرت، توزیع نابرابر قدرت، فرصت‌های اقتصادی اجتماعی را عامل اصلی تروریسم می‌داند و بنابراین راهکارش این است که تلاش کنیم در این راستا برای پیشگیری از تروریسم حرکت کنیم.

ما معتقدیم و واقعاً ایمان هم داریم اگر نظام سیاسی حاکم بر جامعه همانگونه که یکی از جرم‌شناسان سابق و قدیم آقای انریکو فری می‌گفتند اگر نظام سیاسی حاکم بر جامعه یک نظام سیاسی کاملاً مردمی باشد، به این معنا که به حقوق و آزادی‌های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، مدنی، نسل‌های چهارگانه حقوق بشر اگر احترام قائل شود؛ در چنین جوامعی دیگر سخن از ترور، سوءقصد و براندازی واقعاً بی‌معناست؛ البته به صفر نمی‌رسد، ممکن است همچنان عوامل مختلف دیگر نقش‌آفرین باشند و دامن بزند به این قضیه؛ ولی در حوزه قلمروی جغرافیایی آن کشور کم می‌شود.

توصیه و پیشنهاد این جرم‌شناس ‌پست‌مدرن که عرض کردم جرم‌شناسی به نوعی سیاسی هم هست، این است که ما گفتمان‌های توأم با مدارا را نه خشونت را، گفتمان‌های صلح‌جویانه را حاکم کنیم. برای چه؟ برای اینکه بر می‌گردد به همان نکته اول، اعتقادشان بر این است که این‌ها در بیشتر اوقات دچار انحرافات عقیدتی، سیاسی و ایدئولوژی هستند. اگر این‌ها اصلاح شد که فبها و اگر نشد آن موقع هیچ چاره‌ای نیست برای مقابله با پدیده تروریسم جز خشونت.

برخورد سیاسی با تروریسم عامل رشد و توسعه این پدیده است

معتقدیم که عامل مهم دیگر در رشد و توسعه تروریسم برخورد سیاسی با پدیده تروریسم است. این به این معنا است که برخی از کشورها و دولت‌ها نه فقط عزم و اراده جدی سیاسی و اجتماعی برای مقابله با تروریسم ندارند؛ بلکه از گروه‌ها و جریانات تروریستی هم در راستای اهداف و منافع اجتماعی و سیاسی خودشان استفاده ابزاری و سرمایه‌گذاری می‌کنند، تأمین مالی می‌کنند و الی آخر. متأسفانه همین برخورد سیاسی، جانبدارانه و تعصب‌مدارانه تبدیل به یک چالش مهم و عمده برای حقوق کیفری معاصر و همین‌طور جرم‌شناسی معاصر شده است.

عامل مهم دیگر به ضعف عملکرد سازمان‌ها و نهادهای مختلف بین‌المللی و همین‌طور ملی در مقابله با تروریسم بر می‌گردد. به این معنا که باز برخی از کشورها و دولت‌ها از بیم آن که خودشان چه بسا قربانی حملات این چنینی و آنچنانی تروریستی واقع شوند، عکس‌العمل نشان نمی‌دهند و موضع بی‌تفاوتی و انفعالی در پیش می‌گیرند؛ اما متوجه این واقعیت نیستند که این مواضع انفعالی در نهایت به ضرر آن‌ها تمام می‌شود و خواهد شد.

یک مدتی ترکیه تا حدودی چنین موضعی را دنبال می‌کرد. حالا اگر نگوییم موضع طرفدارانه؛ ولی حداقلش این است که موضع انفعالی داشته‌اند. همین موضع انفعالی دامن این‌ها را گرفت و کشوری چون ترکیه را هم در حقیقت در آتش اقدامات تروریستی دارد فرو می‌برد. بنابراین نباید با تروریسم موضع انفعالی داشته باشیم که این پدیده‌ای جهانی، فراملی و سازمان‌یافته است.

ما معتقدیم توسعه و تقویت همکاری‌های بین‌المللی و تدابیر پیشگیرانه وسیع در سطح جهان و همین‌طور در سطح ملی تا حدود زیادی می‌تواند با پدیده تروریسم مقابله کند.

من اینجا این نکته را هم برای دوستان یادآوری کنم که واقعاً برای من سؤال مطرح است. ایران قربانی تروریسم است، 17000 شهید ترور داده و از همه مهم‌تر قربانیان این ترور اندیشمندان و دانشمندان هسته‌ای بوده‌اند که هر کدام سرمایه‌ای برای ما بودند و فکر آن‌ها همچنان سرمایه است برای ما، راه آن‌ها همین‌طور. عرضم این است که آیا ما نمی‌توانستیم با اتخاذ تدابیر امنیتی و حفاظتی و پیشگیرانه و نظارتی به‌موقع و شایسته جلوی این نوع تدابیر و اقدامات تروریستی را بگیریم. حالا یک مورد شد، دو مورد شد، موارد بعدی چه؟

ما بایستی با الهام و با استفاده از تجربیات اندیشمندان مختلف در حوزه‌های مختلف علوم اجتماعی و جرم‌شناسی به فکر این تدابیر باشیم، برای حفظ امنیت کشور و به‌ویژه نخبگان و اندیشمندان در مقابل این قبیل تدابیر تروریستی.

ما معتقدیم تشکیل سازمان‌های بین‌المللی جواب نمی‌دهد، نمی‌دانم تحت تأثیر سیاسی‌کاری هستند. آنجا هم با خیلی از مسائل برخورد سیاسی می‌شود. ما معتقدیم می‌توانیم با تقویت و توسعه نهادهای بین‌المللی غیررسمی و غیردولتی، نهادهای این شکلی تقویت سازمانی چون جنبش غیر متحدها و تشویق به واکنش این قبیل سازمان‌ها تا حدودی با این پدیده‌های تروریستی مقابله کنیم.

فقر اقتصادی بستر جریانات تروریستی را فراهم می‌کند

عامل دیگر فقر اقتصادی است که جناب آقای دکتر صنوبر هم اشاره فرمودند فقر اقتصادی، سیاسی و فرهنگی است. چرا اکثریت قریب‌به‌اتفاق اقدامات تروریستی در منطقه خاورمیانه اتفاق می‌افتد؟ صرف‌ نظر از آن موقعیت‌های ژئوپلوتیکی جغرافیایی و غیره علت عمده بر می‌گردد به اینکه کشورهای جهان سوم و خاورمیانه کشورهای در حال توسعه هستند یا احیاناً در مواردی زیر توسعه هستند. در یک چنین بستری برای جریانات تروریستی فرصت فراهم می‌شود.

خلأ حقوقی بین‌المللی برای گروه‌های تروریستی فرصت‌های مجرمانه فراهم می‌کند

عامل دیگر خلأ هنجاری و حقوقی ملی و بین‌المللی است که جناب آقای دکتر شیخ‌زاده هم اشاره فرمودند و ما هنوز متأسفانه نه وفاق آنچنان بین‌المللی داریم در رابطه با مفهوم حقوقی تروریسم، نه قانون جامع و کنوانسیون جامع بین‌المللی در رابطه با تروریسم، نه در رابطه با مصادیقش؛ چرا دولت‌ها در این کار سهل‌انگاری می‌کنند؟ در رابطه با تدوین قانون جامع و شفاف، کنوانسیون جامع و فراگیر در رابطه با پدیده تروریسم. مادامی‌که این خلأ وجود دارد فرصت‌های مجرمانه، سیاسی و حقوقی برای گروه‌های تروریستی فراهم می‌شود. بنابراین آقای دکتر هم اشاره فرمودند ما نباید در این کار تسامح نشان بدهیم. ان‌شاءالله امیدواریم که حداقل کشور خودمان، کشورهای نظام‌های حقوقی ملی و داخلی سرعت عمل نشان دهند و همت به خرج دهند و قوانین خودشان را تدوین کنند.

حالا این یک پیشنهاد است: پذیرش صلاحیت دیوان کیفری بین‌المللی برای رسیدگی به این قبیل جرائم و جنایات. حالا اگر ممکن است با کنارگذاشتن تعصبات و برخوردهای سیاسی جامعه بین‌المللی با یک اجماع و وفاقی تروریسم به‌ویژه آن صور سازمان‌یافته‌ آن را به‌عنوان یک جنایت بین‌المللی پیش‌بینی کند.

نهایتاً من معتقدم و آقای دکتر صنوبر و همکاران دیگر به نوعی اشاره فرمودند، توسعه تاب و توان و به‌عبارت بهتر ظرفیت تحمل ایده‌های مختلف، اندیشه‌های مختلف، گفتمان‌های مختلف و توسعه و تقویت فرهنگ حقوق بشر. به‌ویژه من در زمینه نگرش اسلامی آن هم یک مقاله‌ داشتم باعنوان نگرش اسلامی به کرامت انسانی و حقوق بشر.

من معتقدم اگر آمیزه‌های بنیادین اسلامی را خوب نگاه کنیم و تفسیر کنیم، تحلیل کنیم، می‌بینیم که خیلی از هنجارهای بین‌المللی حقوق بشر که در کنوانسیون‌های مختلف، اعلامیه‌های مختلف پیش‌بینی شده آنجا هم هست. آن کرامت که مبنای حقوق بشر است، کرامت یعنی حرمت انسان بما هو انسان، حیثیت انسان بما هو انسان، در منشور سازمان ملل و منشور بین‌المللی همه این اعلامیه‌ها پیش‌بینی شده و در اسلام هم هست. و لقد کرمنا بنی آدم، ما بنی آدم را کرامت بخشیدیم. اگر چنین رویکردی به حقوق بشر داشته باشیم و بر اساس چنین مبنایی بخواهیم حقوق بشر را تدوین و تبیین کنیم و جا بیاندازیم، واقعاً معتقدم حداقل تا حدودی جلوی اقدامات گروه‌های تروریستی گرفته می‌شود.

رهیافتی بر تعریف تروریسم

Zahiri

سپس آقای دکتر صمد ظهیری، عضو هیئت علمی دانشگاه پیام نور شهرستان هشترود درباره تعریف پدیده تروریسم به سخنرانی پرداخت.

در ایران از این جلسات درباره پدیده تروریسم خیلی کم اتفاق می‌افتد. بیشتر در فضای مطبوعات، رسانه‌ها، ژورنالیسم شاهد طرح این مباحث هستیم تا محافل آکادمیک. زمانی‌که در دانشگاه تهران دنبال موضوعی می‌گشتم در مورد پایان‌نامه دوره کارشناسی ارشدم، آن موقع هم حدود سال 1382، 1383 بود که خیلی این مباحث مخصوصاً دولت جرج دبلیو بوش بود و این مسئله و این مفهوم خیلی به کار برده می‌شد و در محافل سیاسی بیشتر سیاسیون و مقامات و در حوزه مطبوعات و رسانه این را به کار می‌بردند. این موضوع خیلی ذهنم را مشغول کرده بود و چون چیزهایی به ما نسبت داده می‌شد که من به‌شخصه خودم فکر می‌کردم که چیزهایی گفته می‌شود به ماها و به خاورمیانه‌ای‌ها و مذهبیون، به قشری که مثلاً قشر متمول هم نیستند، به هر حال ذهنم مشغول بود. یکی از علاقمندی‌های من مسئله روش‌شناختی یعنی متدولوژیک بود، چطور ما پدیده‌ها را می‌فهمیم؟

برای مدت‌ها این بود که بیرون از ما واقعیتی وجود دارد و ما مشاهده می‌کنیم و ما واقعیت بیرونی را می‌فهمیم. این روش بیشتر در حوزه رشته‌های غیر علوم انسانی مطرح بود و بعد رهیافت تفسیری وجود داشت. ما پدیده‌ها را تفسیر می‌کنیم و می‌فهمیم، ما جهان را تفسیر می‌کنیم و می‌فهمیم. بعد رهیافت انتقادی بود که می‌گفت انتقاد باید همیشه چاشنی عملکرد و رفتارمان باشد با دنیا، با زندگی، با هستی وگرنه ضرر می‌کنیم. و یک رهیافت دیگر، رهیافت تبارشناسانه بود یعنی ژنیولوژیک. حالا از این مفاهیم نترسیم. این مفاهیم در محافل آکادمیک کاربرد دارد.

من همیشه دغدغه متدولوژیک داشتم که چطور ما می‌فهمیم؟ و برای این چطورفهمیدن یک مثال واقعی هم برای هر نظریه‌ای با یک مثالی توضیح داد چه مثالی بهتر، زنده‌تر، جدی‌تر و عینی‌تر و جلوی چشممان هست؟ تروریسم.

در حوزه دیدگاه رشته ما خب انقلاب‌ها، کودتاها و شورش‌ها هستند. الان در حال حاضر کسی از انقلاب حرف نمی‌زند، کسی از جنگ‌های مدرن و ملی حرف نمی‌زند، خیلی از کودتاها به آن صورت و به اندازه‌ای که از این پدیده حرف زده می‌شود، زده نمی‌شود؛ درنتیجه این‌طوری طرح شد حداقل در دهه 80 شمسی و هیچ‌کس نمی پذیرفت که این پدیده تروریسم است. یعنی یک زمانی در قرن نوزدهم انقلابی‌بودن همان بار معنایی را داشت که الان تروریست‌بودن دارد. در کنگره وین خواستند جلوی انقلابیون را بگیرند و انقلابیون در واقع شیاطین بودند؛ ولی بعداً به انقلابی خیلی هم افتخار می‌کنند.

در مفهوم تروریسم هم کسی فعلاً نمی‌پذیرد و تروریست‌بودن مساوی با افکار شیطانی داشتن است. حالا نمی‌گویم خوب است یا نه. من خلاصه می‌کنم در واقع که خلط مبحث نشود. این‌ها همه‌اش جای بحث است که سرنوشت این مفهوم و این پدیده چه خواهد شد. آیا مثل انقلاب‌ها خواهد شد. بعد در نتیجه 2 دیدگاه به‌طور کلی وجود داشت یکی اینکه این پدیده را هیچ‌کس نمی‌پذیرد و همه می‌گویند یک مسئله خارجی است، یعنی به دیگران نسبت می‌دهند و تروریسم را مساوی با امر شیطانی می‌دانند. هیچ‌کس نمی‌پذیرد. مخصوصاً در ایالات متحده آمریکا که بزرگ‌ترین قدرت و بیشترین نقش را در ایجاد پدیده‌های سیاسی در دنیا دارد، از این لحاظ بزرگ‌ترین قدرت، که بیشترین نقش را در حوزه سیاست جهان دارد. این دیدگاه‌ها یکی در آمریکا شکل گرفته و یکی در اروپا. اینکه این پدیده مال خارجی‌هاست، مال کجاست؟ مال خاورمیانه‌ای‌هاست. حالا چرا این‌طور موضع می‌گیرند بماند. در نتیجه محل رشد و تولید تروریسم و تروریست در جهان کجاست؟ خاورمیانه.

اتحادیه اروپا و کلاً کشورهای اروپایی جناح کشورهای اروپایی و جناح کشورهای در واقع آمریکایی، با هم متحد هستند منتها در دیدگاه. اروپایی‌ها به‌طور کلی معتقدند یعنی معتقد بودند که این عامل چرا در خاورمیانه رخ می‌دهد؟ به‌دلیل مسائل اقتصادی و اجتماعی و روانشناختی و این‌ها. خاورمیانه منطقه ثروتمندی به لحاظ منابع است؛ ولی در عمل بسیار فقیر است. مردم مسلمان در خاورمیانه چشم دیدن تمدن اروپایی‌آمریکایی را ندارند؛ درنتیجه این حس حسادت و کمبود و عقب‌ماندگی آن‌ها را وادار می‌کند که شمشیر بردارند علیه کسی و آن چیزی که به آن حسادت می‌کنند.

منتها دیدگاه آمریکایی‌ها دیدگاه بیشتر مذهبی بود و این‌ها معتقد بودند که خب دنیای دو قطبی بود و ما یک رقیب سرسخت و قدر و ابرقدرت را مثل شوروی را بعد از 60، 70 سال ساقط کردیم و از همه لحاظ به لحاظ فرهنگی، نظامی، تکنولوژیک و اقتصادی شکستشان دادیم. قدرتی الان دارد ظهور پیدا می‌کند، که اتفاقاً خیلی هم خوب است. شما به‌هرحال به دشمن نیاز دارید که دنیای اسلام است به صورت یکپارچه و کلیتش. دنیای  در حال خیز است و منابع خدادادی زیرزمینی بسیار علاوه‌بر الگوی ساخت تمدنی بر اساس عقلانیت را دارند؛ پس دنیای اسلام دارد می‌رود که درواقع به یک قدرت تبدیل شود. انگیزه آنچه که این قدرت را هدایت می‌کند، نص مذهبی اسلام است. قرآن و بعد حالا تقسیم می‌شود به شاخه‌ها، شیعه می‌شود، خوارج هست، اهل سنت هست و فلان. و چرا این اتفاق می‌افتد؟ برای اینکه نص دینی اسلامی خشونت‌خیز است و مخصوصاً این تفسیر در موقعیت بحرانی تاریخی هم قرار دارد. در نتیجه این هم عامل دوم بود. به‌طور کلی طرح خاورمیانه بزرگ ارائه شد که این مسئله تروریسم را به‌طور کلی با تمام جوانب زندگی خاورمیانه‌ای‌ها و مسلمان‌ها حل کند؛ ولی خب خیلی ساده‌اندیشی کرده بودند.

بعد گفته بودند که خب این طرح خاورمیانه بزرگ چه هست، یعنی ما برویم چه کار کنیم؟ شما اروپایی‌ها، ما آمریکایی‌ها. حالا فهمیدیم در نقطه ترورخیز جهان خاورمیانه و مسلمانان هستند، شما حالا بگویید عامل فقر اقتصادی‌اجتماعی روانی است، حالا ما می‌گوییم مذهبی است. فرق نمی‌کند حداقل این است که اشتراک داریم اینکه در خاورمیانه است و مسلمانان هستند و به هر حال راه حل دموکراتیزاسیون است. گفتند اگر بروید این جوامع را دموکراتیک کنید، فقر هم جای خودش بماند به‌مرور حل می‌شود، مسائل مذهبی تساهل و مدارا هم پیش می‌آید، منتها فعلاً ما با دموکراتیک‌کردن نقل و انتقال قدرت را در خاورمیانه مسالمت‌آمیز کنیم، مسائل دیگر فرعی هستند.

یک مسئله دیگر رابطه تروریسم و دموکراسی است. مباحث زیادی در این رابطه طرح شده که من نمی‌پردازم. می‌گویند ملاحظه می‌فرمایید که در طول یک دهه دولت انگلستان و دولت آمریکا با تمام اقمارشان تلاش کردند که خاورمیانه را در سطح کلان دموکراتیک کنند. و پشت این قضیه این ایده است که شما اگر جوامع را دموکراتیک‌تر کنید، تروریسم رخت بر می‌بندد. درحالی‌که حالا این نقد را خودم کنم که رخت بر نبسته که هیچ، دارد توسعه هم پیدا می‌کند و بیشتر هم می‌شود.

این یک گزارشی بود از دهه 80 شمسی که در جهان درباره این پدیده چه اتفاقی می‌افتد. مسئله این بود که این تروریسم چیست؟ خیلی از ریشه‌هایش حرف زده می‌شود. خیلی از شرایطش حرف زده می‌شود. آقای دکتر فرمودند که انواع و اقسام تروریسم ملی، بین‌المللی، اقتصادی،  مذهبی و غیره است.

خب مثلاً می‌گوییم ببرهای تامیل در طول 2، 3 دهه اخیر شدیدترین، خشن‌ترین و قدرتمندترین پدیده‌های تروریستی را آفریدند. خب آن‌ها که مارکسیست‌لنینیست هستند، خب می‌گوییم مثلاً آن‌ها را در طیف تروریسم اقتصادی می‌گذاریم. از این طرف می‌گوییم، صرفاً به عنوان مثال عرض می‌کنم. مثلاً می‌گویند حزب‌الله لبنان تروریست است. چرا تروریست است؟ چون می‌خواهند نسبت بدهند که آدم‌های مذهبی، خصوصاً آدم‌های مذهبی تندرو تروریست هستند و تروریسم ریشه مذهبی دارد.

خب من می‌پرسم حالا بگیرید ملی، بین‌المللی آن چیست که هم ریشه مذهبی می‌تواند داشته باشد و هم ریشه اقتصادی؟ آن چیست که هم می‌تواند بعد ملی داشته باشد و هم بعد بین‌المللی. ببینید یک نظریه جامع و مانعی مثل آنچه که در مورد انقلاب‌ها داریم در مورد این پدیده وجود ندارد فعلاً این آشفتگی ذهنی، این آشفتگی که هیچ نقطه اشتراکی نداریم و پراکندگی هست دقیقاً روی این مسئله است، یعنی همین جاست.

مثلاً ببینید وقتی می‌گوییم انقلاب، تا حدودی همه ما می‌فهمیم یعنی چه، با وجود اینکه هیچ 2 نظریه‌پرداز دقیقاً عین هم در مورد انقلاب‌ها وجود ندارد. جنگ‌های مدرن ملی را ما می‌فهمیم چیست، مثلاً تیپ جنگ‌های ناپلئون از انقلاب فرانسه بگیرید تا آخرین نوعش جنگ تحمیلی ایران با عراق که 2 دولت ملی مستقل مدرن با ارتش‌های منظم ملی وارد زودآزمایی تمام‌عیار با همدیگر می‌شوند. خب این الگوی جنگ‌های ملی مدرن است که شروعش از زمان جنگ‌های ناپلئون نظریه‌پردازی شده تا جنگ تحمیلی ایران و عراق. این مسئله در مورد انقلاب‌ها هم صادق است. در واقع نمی‌دانم چه رمزی هست من هنوز فکر نکردم.

در مورد انقلاب‌ها هم آغازینش فرانسه است و آخرینش ایران. انقلاب‌ها پدیده‌هایی هستند که در درون مرزهای ملی یعنی از زمانی شکل گرفته که مسئله ملیت، یا nation states طرح شدند و در عالم واقع شکل گرفتند، که اولین آن باز می‌شود انقلاب فرانسه تا آخرینش که انقلاب ایران و نیکاراگوئه می‌شود.

خانم «تد اسکاچپول» یک نظریه‌پرداز بزرگ در حوزه انقلاب‌هاست. «برینتن مورس» یک نظریه‌پرداز بزرگ دیگر است که همه می‌شناسند. تمام رشته‌ها می‌شناسند بعد نظریه‌اش را تا حدودی می‌دانند. «ساموئل هانتینگتون» همین‌طور است؛ ولی در مورد تروریسم چه؟ آن چیزی که عرض کردم از آن طرف آن چیست که ما به آن می‌گوییم این بعد اقتصادی دارد این بعد مذهبی دارد، این ما باید بگردیم یک نقطه اشتراکی پیدا کنیم. من دنبال یک نظریه‌ای هستم که این پدیده را به‌صورت مستقل بتواند به ما بشناساند. چون هنوز نمی‌شناسیم.

دلیل این که در گفتمان‌مان هنوز پراکندگی است، خدای نکرده من چنین ادعایی ندارم؛ ولی حداقل بعد از حدود 12، 12 سال مرتب می‌گردم یک نقطه اشتراک شود این پدیده را حداقل تعریف کرد. یک مقدماتی را من چیدم که برسم به اینکه این پدیده چیست؟ عرض کردم من خودم دغدغه‌های روش‌شناختی داشتم. نهایتاً از دیدگاه پوزیتیویستی باز خیلی به مشکلاتی بر می‌خوریم در تعریف این پدیده که همچنان موجود است.

از دیدگاه انتقادی هم باز چون این 4 مکتب روش‌شناسی در واقع فلسفه سیاسی مدرن و به‌طور کلی علوم انسانی مدرن به همه حوزه‌ها رفته، پوزیتیویسم بنای مدرنیزاسیون از دیدگاه انتقادی باز هم مشکلاتی دارد. باز من از دیدگاه هر کدام از این رهیافت‌ها یا متدها تحلیل کردم که البته اینجا جایش نیست. از دیدگاه هرمنوتیک یا تفسیری نیز باز دچار مشکلاتی می‌شویم. ولی ظاهراً از دیدگاه تبارشناسانه تا حدودی بهتر می‌شود روی این پدیده حداقل انگشت گذاشت که وقتی بحث از ترور و تروریسم می‌کنیم و در واقعیت می‌خواهیم بگوییم این پدیده‌ای که اتفاق افتاد تروریستی است. یک وقت انگشت می‌خواهیم بگذاریم روی این مفهوم، مرتب زیر انگشتمان این طرف و آن طرف نچرخد. شود رویش پا گذاشت وگرنه نمی‌فهمیم چی به چیست.

آن هم این است که تروریسم را به عنوان یک پدیده ببینیم. پدیده به معنای event آن چیزی که در تبارشناسی است. در حوزه انسانی این event می‌شود عمل انسانی یعنی کنش یعنی اکشن که با behavior مفهوم روانشناختی‌اش متفاوت است. behavior اعمال غیرآگاهانه، غیر عامدانه بعضاً رفتاری است که از انسان سر می‌زند؛ ولی در اکشن، در عمل در کنش که واژه انگلیسی‌اش action می‌شود یک عمل عامداً و آگاهانه و با قصد و نیت قبلی با سنجش پیامدهای عملی که آدمی انجام می‌دهد به این معنایش در نظر بگیریم این می‌شود همان عمل عقلانی و به خاطر همین آقای دکتر می‌فرمایند می‌شود این را قتل عمد در نظر گرفت یا نه؟ به این معنا اگر بعد جرم‌شناختی‌اش را در نظر بگیریم بله عمد است.

در نتیجه اگر ببینیم بخواهیم حالا ممکن است خیلی حرف بزنیم که بله می‌شود این‌ها را در حوزه مثلاً غیرعمد هم آورد، نه نمی‌شود آن موقع دیگر ترور نیست چون تروریسم یا ترور، اگر فرض را بر عمل گذاشتیم، سیاست هم عقلانی تعریف کردیم، هیچ کدام از ما باور نمی‌کنیم کسی که قدرت را می‌تواند مدیریت کند غیرعاقل است. به خاطر همین آقای دکتر «نجات‌علی الماسی» که من خیلی با ایشان مباحثه کردم و در دانشگاه تهران بحث می‌کردیم می‌گفتند فعلاً تا رسیدن به تعریف جرم سیاسی هنوز دانش ما کافی نیست که تازه ببریم قانونی را از مرزش بگذرانیم.

در نتیجه با این پیش‌زمینه‌ها ترور یک عمل است یعنی عمدی، آگاهانه و با قصد و نیت و عاقلانه است و درنتیجه در حوزه انسانی استراتژیک است. پس تروریسم هم پیش‌بردن این ایده است که اگر ما در حال حاضر برای مقاومت و برای مبارزه سیاسی به جای اینکه به سراغ انقلاب‌ها برویم تا جنگ تمام‌عیار راه بیاندازیم، با تجهیز یک گروه یک نفره، پنج نفره، ده نفره می‌توانیم به همان امتیاز سیاسی برسیم که اگر جنگ تمام‌عیار راه می‌انداختیم؛ درنتیجه تروریسم یک استراتژی بسیار کارآمد برای دست‌یافتن به امتیازات است.

آقای دکتر صنوبر فرمودند که این کارآمد است. بله خیلی کارآمد است و دلیل جذابیتش هم کارآمدی آن است. ببینید قبلاً مثلاً دختر فلان پادشاه را می‌دزدیدند و می‌بردند. به خاطر آزاد‌کردن یک شاهزاده جنگ تمام‌عیار راه می‌افتاد. ولی الان می‌گویم مقدمات دارد این‌ها من دنبال آن نخ تسبیح هستم که بشود تمام مباحث دیگر را حول این توضیح داد.

در نتیجه این کارآمد است و بعد مسائل اخلاقی‌اش متفاوت است و کاری به مسائل اخلاقی‌اش نداریم می‌دانید که در تفکر مدرن به‌طور کلی اخلاقیت ضرورتاً عقلانیت نیست. شما می‌توانید کار عاقلانه کنید، استراتژیک باشد، کارآمد باشد، حساب سود و زیان باشد ولی اخلاقی نباشد. خب این را هم از آن سوا می‌کنیم.

تبار این نوع پدیده را با این شکل نگاه من از دوره رنسانس، از دوره ماکیاولی هم پیگیری کردم تا «توماس هابز» و تا آوردیم به تفکر پست‌مدرن که خود اصلاً تبارشناسی. می‌دانید که ریشه‌اش در «فردریش نیچه» است و بعد ارائه‌کننده جامعه مانعش هم «میشل فوکو» است.

بعد توضیح دادند اینکه چطور ماکیاولی می‌گوید ترس بزرگ‌ترین ابزار حفظ قدرت است. بعد در رمانی می‌گوید که من می‌خواهم از ابزار ترس، منظور از ترور ترساندن است، استفاده کنم و می‌خواهم مردم را بترسانم تا بر مردم حکومت کنم. کار عاقلانه است یعنی حساب سود و زیان است.

در این تفکرات توماس هابز هم کل نظریه «لویا تامش» را بر بنیان این عمل بنیان می‌گذارد. «فیدی شگل» رابطه خدایگان بنده را می‌خواهد توضیح بدهد می‌گوید هیچ دلیلی وجود ندارد تمام دلایل دیگر را بر می‌شمارد که بنده از خدا اطاعت کند، غیر از ترس چون هر وقت خواست می‌تواند بنده خدایگان را به زیر می‌کشد و این توالی همیشه ادامه پیدا می‌کند.

«ژان پل‌سارتر» می‌گفت هر آدمی سوژه است این آدم کل جهان را می‌خواهد سوژه کند؛ ولی به آدم هم‌نوع خودش که می‌رسد می‌بیند که این خودش هم سوژه است. می‌خواهد آبژه کند. او آبژه نمی پذیرد. مثلاً حیوان می‌پذیرد آدم از هم‌نوع خود نمی‌پذیرد، چون او هم می‌خواهد سوژه باشد؛ در نتیجه تنها چیزی که رابطه بین این‌ها را تنظیم می‌کند تهدید و ترساندن است. چون می‌فهمد که مقابله‌به‌مثل خواهد شد.

بعد حالا این را نظریه‌پردازی کرده‌اند این جمله آخر را هم بگویم که این‌طور نیست که هیچ‌کس نپذیرد که تروریسم کار دیگران است، یعنی من این‌ها را درآوردم که یعنی این گفتمان آمریکایی دهه هشتادی را بشکنم. انقلابیون فرانسه اولین دولت دموکراتیک و دموکراتیزاسیون عقلانی‌شدن سیاست است دیگر. اولین تجربه دموکراتیک بعد از 2500 سال یونان باستان رژیم فرانسه است، فرانسه انقلابی. این اولین بار سیاست رسمی‌اش را سیاست ترور اعلام می‌کند.

ببینید اولین جای نقطه سیاسی که در جهان شکل دموکراتیک پیدا می‌کند یعنی عقلانی می‌شود، غیر از آن هیچ دولتی از آن زمان به این طرف سیاست رسمی‌اش را ترور اعلام نکرده، گفته ما دولت انقلابی هستیم، هر کسی حفظ جانش به اختیار خودش است. تا این دولت بتواند شرایط را جمع‌آوری کند ما مسئول حفظ امنیت شهروندان نخواهیم بود.

تروتسکی یک مارکسیست در واقع چپ بود می‌گوید تروریسم ما متفاوت است. بعد سیا دارد قانون می‌برد در کنگره تصویب کند که آقا وقتی این تروریسم چیز کارآمدی است، چرا ما این همه هزینه و لشکرکشی کنیم برای عراق؛ خب از استراتژی خود این‌ها استفاده می‌کنیم که کم‌هزینه است.

در نتیجه می‌بینیم اگر این ملاحظات را هم در نظر بگیریم، این ملاحظات زمانی می‌شود این‌ها را به هم پیوند داد همه این‌ها را که ترور یک عمل بدانیم که این عمل عاقلانه هست، استراتژیک است، کارآمد است. بعد می‌شود بحث‌های دیگرش را که رویدادهای واقعی را بر اساس این نظریه، به یک نظریه‌ای دست پیدا کرد که البته قابل نقد خواهد بود در واقع نقص خواهد داشت به هر حال در غالب یک نظریه شود ارائه داد و مصادیق را بر اساس آن.

عقلانیت ابزاری و عقلانیت فرهنگی

Izadi

دکتر رجب ایزدی، استاديار دانشکده حقوق و علوم اجتماعی دانشگاه تبریز سخنران بعدی این نشست بود که در ابتدا به تعریف پدیده تروریسم و سپس به موضوع عقلانیت ابزاری و عقلانیت فرهنگی در موضوع تروریسم پرداخت.

تخصص بنده جامعه‌شناسی سیاسی است. موضوع علم جامعه‌شناسی سیاسی، بررسی تأثیر جامعه بر سیاست است، یعنی بررسی سیاست از پایین. بنابراین بنده این بحث تروریسم را هم از پایین ارائه خواهم کرد. اول باید به یک تعریف بپردازیم، تعریف تروریسم چیست؟

اشاره کردند ترور یعنی وحشت، کلمه وحشت کمی بالاتر از ترس هم هست، یعنی ایجاد وحشت. این کلمه ترور مال قرن اخیر است که از غرب آمده، چون در واژه‌شناسی و معادل‌شناسی ما و بحث زبان‌شناسی من فقط اشاره می‌کنم و عبور می‌کنم. بنابراین ما تروریسم را به معنی اصالت‌دادن بر وحشت یا اتخاذ روش ایجاد وحشت برای رسیدن به اهداف سیاسی معنی می‌کنیم.

در قرون اخیر از غرب یاد گرفتیم، حالا اینکه پدیده‌های گذشته را مطابق آن تعریف کنیم، این خودش بحث‌های زبان‌شناسانه و روش‌شناسانه دارد که مشکلات لغوی و زبان‌شناسانه دارد. در بین مسلمان‌ها اول گروهی که این را انجام داد خوارج بود. بعد فرمودند که اسماعیلیان نزاری به ریاست حسن صباح که این‌ها هم از آن کارها می‌کردند. عرض کردم اینکه آیا چون تروریسم واژه جدیدی است و من در اطلاق تروریسم به اعمال آن‌ها احتیاط می‌کنم.

خب تعریف چیست؟ یک ابهامی در تعریف تروریسم با جنبش‌های پارتیزانی و آزادیبخش وجود دارد. این همیشه وجود دارد. تعریف بنده از تروریسم این است، این را قبول دارم، تروریسم آن عمل ناجوانمردانه است. عملیات پارتیزانی اعلام می‌کند، می‌گوید: آهای دولت اگر واحدهای نظامی شما به این مناطق بیاید، می‌زنیم. ولو اینکه کارهای پارتیزانی اعلام‌شده است. تروریسم اعلام‌نشده و ناجوانمردانه و اغلب علیه اهداف غیرنظامی هست.

تروریسم عمل ناجوانمردانه اعلام‌نشده است

این تعریف بنده است از تروریسم: عمل ناجوانمردانه اعلام‌نشده عموماً بر علیه اهداف غیرنظامی. حتی اگر علیه اهداف نظامی هم باشد، اعلام‌نشده هم باشد، اعلام کلی نشود این را هم می‌شود تروریسم نامید؛ ولی اگر اعلام‌شده باشد، آن بحث جنبش‌های پارتیزانی و حالا این که آزادیبخش است یا غیر آزادیبخش می‌دانید که هر کسی از ظن خود شد یار من. خب قطعاً با انقلاب‌ها متفاوت است، با شورش‌ها متفاوت است، با کودتاها متفاوت است، با اعمال سرکوبگرانه حکومت‌های مسقر و رسمی متفاوت است، با حمله مغول که خیلی ددمنشانه بود متفاوت است، ما آن را تروریسم به این مفهوم نمی‌دانیم.

یک بحث جدید هم پیدا شده از وقتی که این داعشی‌ها پیدا شده‌اند. ببینید ما تروریسم را تا‌به‌حال داشتیم. بله ترور میرزا رضای کرمانی و ناصرالدین شاه قاجار، ترور میرزا علی‌اصغر امین‌السلطان، ترور رزم‌آرا، ترور شهید رجایی و باهنر، البته این یک مقدار از وقتی که انفجارات حاصل شد، قبلاً فقط به وسیله تیر بود، بحث انفجارات که حاصل شد کمی حکمش فرق کرد. چون گاهی اشخاصی غیر از هدف هم کشته می‌شدند و نحوه کشته‌شدن هم بد بود، مثل تکه‌تکه‌شدن.

از وقتی که داعش آمده یک بحث خشونت هم پیدا شده، ببینید من تروریسم مصطلح قرن بیستمی را با خشونت اخیر که مال عصر پست‌مدرن است کمی جدا می‌کنم و ریشه‌هایش را هم خواهم گفت. درست است مشترکاتی هم دارد؛ ولی آنچه که ما از داعش و این‌ها می‌بینیم یک چیز خیلی جدید است، حقیقتاً خود بنده را به فکر وا داشت.

حالا عوامل خارجی اما کار نداریم، بنده این را می‌گویم آقای دکتر فرهودی‌نیا اینجا تشریف دارند، دولت ایالات متحده یا فرانسه یا چین یا روسیه یا هر کس بیاید 200میلیار دلار به ایشان بدهد، بگو برو اینجا رجب ایزدی را بکش، می‌کشد؟ نه! پس ما باید ببینیم که این مواد خام، چون گفتم من جامعه‌شناسی سیاسی و از پایین نگاه می‌کنم، ببینیم این مواد خام از کجا پیدا می‌شود؟ آمریکا بیاید به من بگوید به تو 100 تن طلا می‌دهم برو دکتر صنوبر را آسیب بزن، می‌زنم؟ نه! اصلاً می‌تواند به من بگوید؟ جرأت می‌کند جسارت کند و به من پیشنهاد کند؟

پس یکی از مشکلات تعریف تروریسم این است که گاهی با توجه به هدف تعریف‌شده نه با توجه به شکل. من تأکیدم این است که ما با توجه به شکل تعریف کنیم. ما نمی‌توانیم بگوییم که این کار را این فرد کرده و برای این هدف بوده پس مقدس است، آن یکی آن کار را کرده هیچ.

پس بنابراین از نظر بنده هم ناصرالدین شاه قربانی ترور است، امین السلطان هم قربانی ترور است، شهید رجایی و باهنر هم قربانی ترور است، شهید آیت‌الله بهشتی و 72تن هم قربانی ترور هستند؛ چون این‌ها هیچ کدام نمی‌دانستند. ناصرالدین شاه حضرت عبدالعظیم مشرف می‌شد انتظار کشته‌شدن نداشت. شهید رجایی و باهنر هم با آرامش جلسه داشتند و انتظار کشته‌شدن نداشتند. مسلح هم نبودند. هیچ کدامشان کار نظامی هم نمی‌کردند.

ببنید یکی از ریشه‌های تروریسم که آقای دکتر اشاره کردند بحث ایدئولوژی است. چون ایدئولوژی دگم‌هایی را درست می‌کند، جهان را به خوب و بد و باید و نباید تقسیم می‌کند و آن را در ذهن مخاطب می‌چپاند، پیچ‌هایش را محکم می‌کند؛ بنابراین یک فرآورده ایدئولوژیک (عمدتاً هم ایدئولوژی چپ) است و مجاهدین خلق هم که ادعای شیعه و تشیع داشتند من به شما بگویم از اثنی عشریه بود. تأکید می‌کنم از اثنی عشریه. ما تروریسم نداریم، ترور نداریم.

چون حضرت علی(ع) می‌گوید: إِمَّا أَخٌ لَكَ فِي الدِّينِ وَ إِمَّا نَظِيرٌ لَكَ فِي اَلْخَلْقِ، ما صفت ائمه‌مان المعصومین المظلومین است و ظلم را پذیرفتیم بله تا تظلمون و لا تظلم، ظلم را ترجیح دادیم تا ظالم باشیم. این را ما گاهی فراموش کردیم که از صفات ائمه المظلومین است. یکی از چیزهای شیعه اثنی عشریه تقیه بوده. بله من از شیعیان غیر اثنی عشریه داریم که تقیه را قبول ندارند و ما کاری با آن‌ها نداریم.

ببینید بحث مذهب را که مطرح می‌کنند. من این را تذکر می‌دهم اسلام، کدام اسلام؟ این خیلی مسئله است، فرقه حقه ناجیه اثنی‌عشریه بدون اینکه من بخواهم بگویم که دیگران بد هستند، نه! چون ما می‌گوییم ظلم نمی‌کنیم، ولو این که دیگران ناحق هم باشند بگذار به ما ظلم کنند، ما ظلم نخواهیم کرد. ما آدم نخواهیم کشت، بدهید دیگران بکشند، ولو ما را بکشند، بگذار بکشند. سلاح ما مظلومیت است و تشیع در طول 1200 سال با این سلاح شناخته شده، با مظلومیت با خوردن که این خوردن نیست جلوبردن است نمونه‌اش حسین‌بن‌علی(ع).

پس ببینید مجاهدین خلق وقتی دست به این کار زدند که رفتند التقاطی شدند با ایدئولوژی چپ، این ریشه در تشیع ندارد. حالا جناب آیت‌الله استاد بنده هم بوده‌اند ایشان فرمودند دفاع امر دیگری است. بحث جذمیت‌گرایی، ما در اشعری‌گری داریم. ریشه وهابی‌گری هم به اشعری‌گری بر می‌گردد.

پیشرفت عقلانیت ابزاری بدون پیشرفت عقلانیت فرهنگی منجر به استفاده اشد از ابزار می‌شود

خلاصه عرض من این است که آقایان اداره جامعه ما تا حالا درباره تروریسم به معلول‌ها خیلی توجه شده و به علت‌ها کم توجه شده است. من عرضم این است اداره جامعه خیلی مهم است. در جهان توسعه‌یافته هم تروریسم وجود دارد. کار به آن ندارم، جهان توسعه‌یافته مقوله‌اش جداست. بلدوزر و لودر و D8 و این‌ها را اروپایی‌ها ساختند؛ ولی کوه‌هایشان سالم است. ما که اختراع نکردیم، شما یک کوه سالم در خاورمیانه پیدا کن. قبلاً بیل بود ابزار نداشتیم، حالا بولدوزر افتاده دستمان تمام کوه‌ها را نابود کردیم. ببینید فرق توسعه‌یافته این است. در جهان توسعه‌یافته می‌شود با عقاید و منافع مختلف و متضاد جلوی هم نشست، بحث کرد و بعد هم چای خورد و بلند شد. این خیلی با آنچه در جهان درحال‌توسعه که خاورمیانه است، تفاوت دارد.

عمده‌ترین عرض بنده این است که آثار نوسازی، آثار نادانسته نوسازی موجب به‌وجودآمدن مواد خامی در خاورمیانه شده که تروریسم از اینجا ناشی می‌شود. حکومت‌ها آمدند به نیت خیر همه، حالا دانسته یا ندانسته یک نوسازی انجام دادند، همین الان هم داریم انجام می‌دهیم. می‌بینید یکی از نگرانی‌های من این است که نوسازی را به‌ویژه در بحث ابزاری همین الان داریم انجام می‌دهیم.

هابرماس یک بحثی دارد، بحث عقلانیت فرهنگی و عقلانیت ابزاری. عقلانیت ابزاری آن ابزار مدرنیته و صنعت است. این صنعت تسلط انسان را بر طبیعت زیاد می‌کند. قبلاً برای اینکه کسی را بکشند به او نزدیک می‌شدند و با شمشیر می‎کشتند، نهایت با یک تیر می‌شد زد؛ ولی حالا با یک گلوله‌ای می‌شود زد که از چند کیلومتری می‌زند. تسلط انسان بر طبیعت او را قدرتمند می‌کند. در کلامی اگر عقلانیت فرهنگی جلو نرود، انسان تبدیل می‌شود به یک موجود وحشتناک و خطرناک. پس ماشین آلت قتاله شده است، موتورسیکلت هم همینطور. ابزار را به دست کسی دادیم که اغلب فرهنگ استفاده از آن را ندارد.

ما در اخلاق چه داریم، آنچه که فرمودند چیز خوب را اکثریت تأیید می‌کند. حالا آن یک بحث است، من عرض می‌کنم که اخلاق را سنت تعیین می‌کند. همه چیز را قبلاً طی هزاران سال سنت تعیین کرده است. سنت چه می‌گوید؟ ائمه که بودند؟ بزرگان اخلاق که بودند؟ قدرت داشتند؛ ولی نمی‌زدند. علی که بود؟ لشکر داشت؛ ولی استفاده نمی‌کرد. شمشیر داشت؛ ولی نمی‌زد. در حین این که قدرت دارد خوددار است. اصلاً صفات انبیاء و ائمه و عادلان این است، این را سنت تعریف کرده است.

ولی این انسانی که عقلانیت ابزاری در او جلو رفته؛ ولی عقلانیت فرهنگی در او جلو نرفته، این نه! این از ابزار بلافاصله استفاده اشد می‌کند؛ چون برای او تازگی دارد. این نوع سازه از غرب آمده و ما به‌ناچار از آن تقلید می‌کنیم. می‌گوییم چون آن‌ها جلو افتادند این تقلید خواه‌ناخواه باید انجام می‌شد. بعضی‌ها انتقاد کردند از این تقلید، این تقلید هم غیر ارادی است.

یک پارادوکسی در اینجا وجود دارد. پارادوکس بر سر اینکه پیشرفت کنیم یا نه. اگر پیشرفت کنیم از دنیا عقب می‌مانیم. اگر پیشرفت کنیم دچار عقلانیت زودرس ابزاری بدون عقلانیت فرهنگی می‌شویم. خوشبختانه ایرانی‌جماعت و مذهب اهل تشیع این‌کاره نیستند.

ولی در خاورمیانه خیلی دولت‌ها آمدند نوسازی کردند، چه کار کنند کشورشان عقب می‌ماند. این نوسازی عوارض دارد. عوارض آن چیست؟ عوارض آن اختلاف طبقاتی، محرومیت و انتظارات فزاینده است. گاهی منی که هیچ هستم، آقای دکتر به من اجازه داده سخنرانی کنم انتظارم این است که دیگر هیچ کسی سخنرانی نکند، تا حالا اجازه نمی‌دادند، امروز که اجازه دادند می‌گویم دیگر بقیه نه. این یعنی انتظارات فزاینده. قانع نیستم.

نکته بعدی حاشیه‌نشینی خود جمعیت است. ببینید جمعیت تنازع بقا می‌آورد. زیادی جوان در جامعه همیشه مفید نیست؛ بلکه گاهی هم منجر به جرم می‌شود. حالا تروریسم را ما باید با اعمال مجرمانه فردی و انگیزه فردی هم تفاوت بگذاریم.

هم اکنون منبع خشونت‌ها در سوریه و سایر کشورها جماعت‌های روستایی‌اند. چرا این‌طوری است؟ چند سال پیش همین افراد اخلاقی بودند. حاج آقا بفرما، کربلایی بفرما، تو را به خدا شما بفرما. چرا اینگونه شدند؟ این‌ها آثار نوسازی است. این‌ها دچار بحران معنا و بحران هویت شدند. نمی‌توانند خودشان را در جامعه جدید معنی کنند.

عقلانیت ابزاری بدون عقلانیت فرهنگی. عرایض بنده صرفاً یک طرح تحقیقی و یک طرح موضوع است و خود تحقیق نیست، این‌ها طرح و پیشنهاد است. من پیشنهادم این است که دانشمندان ما بروند سراغ این حوزه‌ها و حوزه‌های بیشتری که بنده عقلم نرسیده و عقل آن‌ها می‌رسد. اقدامات سریع دولت‌ها، تغییرات سریع نوسازی، بحث افزایش جمعیت و تنازع بقا، بحث ایدئولوژیک. حتی سید قطب هم ریشه‌ای در سوسیالیسم دارد. سید قطب کارهایی کرده که منجر به القاعده شده، منجر به آن چیزی شده که حتی پیشوایان اولیه اخوان می‌گفتند به انحراف رفته است.

ورود به عصر پساصنعتی و انقلاب انفورماتیک. این انقلاب انفورماتیک سه دهه اخیر در بحث جهانی‌سازی بسیار مهم بوده است. بحث ابهامات در هویت‌ها به وجود آمده، بحث دسترسی‌ها که به وجود آمده. اصلاً القاعده و طالبان حرفشان چیست؟ می‌گوید خیلی کهنه‌ام. دخترها را نمی‌گذارند درس بخوانند؛ ولی از اینترنت استفاده می‌کنند. جالب است.

چالش‌های هستی‌شناسانه در جوامع خاورمیانه. اشاره کردند بحث هستی‌شناسی و بحث ‌هابزی داریم. هابز می‌گوید انسان شرور است. ما در هستی‌شناسی باید به قرآن هم توجه کنیم. مرحوم آقای شیخ عبدالرحیم جعفری از علمای اردبیل مریض بود، رفته بودیم عیادت. از ایشان پرسیدیم این شرور در عالم چیست؟ زلزله، سیل، مرض، این شرور انسانی؟ گفت: این شرور امر طبیعی است، عدم شرور استثناء است. عالم دائم در حال شرور است.

قرآن می‌گوید: وَالْعَصْر، إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ، إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَات. آقایان به یک معنای منطقی توجه کنند که مستثنا کوچکتر از مستثنامنه است. گاهی این‌ها توجه نمی‌کنند. می‌گویند ساده است. آن وقت نعوذ بالله حرف قرآن دروغ در می‌آید. این ایمان و عمل صالح به‌ندرت است، می‌گوید اکثرُهُم الظّالِمون، وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا، فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا. هر دو هست، ولی آن چقدر است و این چقدر؟

ما باید به انسان‌شناسی قرآن هم توجه کنیم. یک وقت نگوییم این إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَات، ایمان و عمل صالح، عمل صالح یعنی خیر، عمل خیر. خب قرآن چه می‌گوید و كَتَب عَلى نَفْسِهِ الرَّحْمَة، این آیه آیۀ بزرگی است. خداوند خود رحمت را، رحمت یعنی خوبی را بر نفس خودش واجب کرده، چطور بر نفس خودش واجب می‌کند بر ما واجب نمی‌کند؟! این آیه شریفه كَتَب عَلى نَفْسِهِ الرَّحْمَة در دو جا هست در قرآن. ما باید به انسان‌شناسی قرآن توجه کنیم، حالا هابز هم یک چیزهایی گفته، انسان‌شناسی مسیحی هم هست.

مشکلات ناشی از نوسازی 2 نوع است: یکی مقاومت در برابر نوسازی، یکی آثار منفی نوسازی. این‌ها منجر به تروریسم شده است. آثار منفی نوسازی هرچند ناخواسته منجر به تروریسم شده است.

عقلانیت ابزاری را گفتیم، وضعیت روستاها و جوامع حاشیه‌ای را گفتیم، فقر فرهنگی و مسائل اقتصادی را اساتید دیگر مفصل فرمودند. یک چیزی را هم من آخر عرض کنم که این مسائل روانشناختی خیلی مهم است. هنوز برای خود بنده جای سؤال است که از قبل کشت و کشتار بوده؛ ولی دیگر این چیست که این داعش و گروه‌های دیگر کشتارها را فیلم‌برداری و منتشر می‌کنند؟ این از نظر ما یک بیماری است.

بررسی تروریسم از منظر جرم‌شناسی و بزه‌دیده‌شناسی

Masoomenemati

لیلا نعمتی، دانشجوی دکترای حقوق جزا و وکیل دادگستری که مقاله وی با همکاری معصومه نعمتی و محمد نعمتی تحت عنوان «علل ناکارآمدی سازمان‌های بین‌المللی در مبارزه با تروریسم» رتبه دوم را در اولین کنگره ملی 17000 شهید ترور کسب کرد، در این نشست علمی به سخنرانی با موضوع بررسی تروریسم از منظر جرم‌شناسی و بزه‌دیده‌شناسی یا قربانی‌شناسی پرداخت.

تروریسم ورای اینکه یک پدیده سیاسی است و در واقع اهداف و اغراض سیاسی در پی دارد، یک جرم تلقی می‌شود؛ بنابراین به زبان ساده در زمینه مبارزه با تروریسم، رهیافت جرم‌شناختی اجتناب‌ناپذیر است. اهمیت رویکرد جرم‌شناسی به‌ویژه قربانی‌شناسی در پدیده تروریسم این است که درواقع زمینه‌سازی شناخت علمی تروریسم را فراهم می‌کند.

مهم‌ترین چیز برای مقابله با یک پدیده این است که بتوانیم درابتدا ماهیت آن پدیده را به‌درستی بشناسیم. این شناخت ماهیت می‌تواند ما را به طرف ریشه‌یابی و علت‌شناسی آن سوق دهد و سرانجام چگونگی راهکارهای مبارزه و پیشگیری یا واکنش اجتماعی که در مقابل تروریسم باید اتخاذ کنیم را برای ما روشن می‌کند.

با تحلیل شخصیت جنایی تروریست‌ها می‌توان رویکردهای پیشگیرانه اتخاذ کرد

پیرو فرمایشات استاد محترم دکتر فرهودی‌نیا که فرمودند بحث علت‌شناسی یک بحث بسیار مهم است. من سعی می‌کنم از لحاظ جرم‌شناسی به 2 مطلب اشاره کنم، یکی تحلیل شخصیت جنایی افراد تروریسم و دیگری نظریه بوم‎شناسی تروریسم یا همان جغرافیای تروریسم است. در زمینه تحلیل شخصیت جنائی تروریست‌ها نظریه‌های مختلفی ارائه شده که برخی از این تبیین‌ها، تبیین‌های زیستی هستند، برخی تبیین‌های روانشناختی و برخی هم تبیین‌های جامعه‌شناختی هستند. البته می‌شود تبیین‌های مختلف را هم در نظر بگیریم.

با شناخت شخصیت جنایی افرادی که به اقدام‌های تروریستی مبادرت می‌کنند، ما می‌توانیم رویکردهای پیشگیرانه را اتخاذ کنیم. چرا تحلیل شخصیت جنایی افراد تروریست بسیار مهم است؟ برای اینکه ما امروزه مسئله مهمی که با آن مواجه هستیم و چالشی که فراروی ماست، این است که ما شاهد افزایش گرایش افراد به گروه‌های تروریستی هستیم. اگر نتوانیم این گرایش را علت‌شناسی کنیم که چطور آن‌ها می‌توانند جذب کنند، ولی ما با نهادهای رسمی و غیر رسمی که داریم نمی‌توانیم در بطن اجتماع آن‌ها را پاسبان ارزش‌ها و اهداف خودمان نگه داریم، این خودش یک مسئله بسیار مهمی است.

ما درباره اقدامات تروریستی با 2 گونه افراد مواجه هستیم. یک افرادی که به‌عنوان سرشاخه‌های اصلی، به عنوان یقه‌سفیدها و ذی‌نفوذان اصلی هستند و خودشان در عمل به اقدامات تروریستی مباشرت نمی‌کنند. هرچند این‌ها می‌توانند به‌موقع جذب می‌کنند و این افراد در عمل با معاونت، با مباشرت به اقدام‌های تروریستی مبادرت می‌کنند. دسته دوم افرادی هستند که در عمل خودشان مباشرت به اقدام‌های تروریستی می‌کنند و تبیین‌هایی هم که در این زمینه ارائه شده بیشتر می‌تواند هر دو دسته این افراد، هم یقه‌سفیدها و ذی‌نفوذان اصلی، سرشاخه‌ها را و هم افرادی را که به قول معروف در این قاعده هرم هستند برای ما روشن کنند.

در تبیین زیستی گفته می‌شود افرادی که به گروه‌های تروریستی سوق پیدا می‌کنند به لحاظ زیستی افرادی هستند که دارای انحطاط زیستی هستند. به لحاظ زیستی خشونت‌طلب هستند، عواطف انسانی در این‌ها رشد کافی پیدا نکرده، در تبیین روانشناختی گفته می‌شود که تروریست‌ها افرادی هستند که دارای خودمحوری هستند، دارای خودبینی هستند، بی‌تفاوتی عاطفی در آن‌ها هست، بحث هویت را مطرح می‌کنند، همچنین محرومیت‌های روانی و... ویژگی‌هایی هستند که این‌ها را به طرف گروه‌های تروریستی سوق می‌دهد.

در زمینه جامعه‌شناسی ما با جرم‌شناسی ساختاری مواجه هستیم. که طبق جرم‌شناسی ساختاری، یک ساختارهای جامعه است. به‌عنوان نمونه فقر، بیگانه‌بودن در جامعه یا به تعبیر دکتر ایزدی حاشیه‌نشینی و همچنین جامعه‌پذیری کم یا جامعه‌پذیری ناقص. واقعاً این‌ها احساس تعلق نمی‌کنند. اگر یک فرد بومی به جامعه احساس تعلق کند، هیچ‌وقت نمی‌آید اقدام تروریستی علیه همان کشور بومی خودش مرتکب شود. ما محرومیت‌های اقتصادی هم داریم، محرومیت‌های فرهنگی هم داریم که این‌ها ویژگی‌هایی می‌شود که باعث می‌شود افراد جذب این گروه‌های تروریستی شوند.

ما از منظر بوم‌شناسی تروریسم یا جغرافیای تروریسم هم می‌توانیم علت‌یابی کنیم که چرا در برخی از مناطق ما شاهد اقدامات تروریستی هستیم و در برخی مناطق شاهد این‌ها نیستیم. طبق این نظریه برخی از مناطق به لحاظ ویژگی‌ها و بسترهایی که دارند آسیب‌پذیری بیشتری نسبت به اقدامات تروریستی دارند. ما در کشور خودمان به‌عینه شاهد این بوم‌شناسی تروریسم هستیم که در مناطق مرزی و شهرهایی مثل سیستان و بلوچستان گروه‌های تروریستی هرازگاهی به منصه ظهور می‌رسند. ما اگر بررسی جرم‌شناختی کنیم و از آموزه‌هایی که وجود دارد استفاده کنیم، می‌بینیم که این‌ها اغلب مناطق مرزی هستند. این نکته نشان‌دهنده این است که ما کنترل ورودی‌ها و خروجی‌های مرزی خودمان را نتوانستیم به‌صورت هدفمند داشته باشیم. در این مناطق محرومیت وجود دارد که از لحاظ جرم‌شناسی طبق نظریه محرومیت و دلایل اقتصادی قابل توجیه هست.

گروه‌های تروریستی از آنومی مذهبی برای جذب نیرو استفاده می‌کنند

نظریه فشار می‌تواند این مسئله را توجیه کند که تنگناهای مالی و شرایط آنومی به ویژه در زمینه مذهب در این مناطق وجود دارد. آنومی یا بی‌هنجاری در واقع مسئله‎‌ای است که فرد با شرایطی روبرو می‌شود که برایش هنجارها دچار انعطاف می‌شود. فرد دچار یک حالت آنومی می‌شود و نمی‌داند واقعاً هنجار اصلی و درست چیست و هنجار نادرست چیست. اغلب هم گروه‌های تروریستی که در این مناطق هستند از این مسئله ایدئولوژیک مذهبی استفاده می‌کنند و این نکته می‌تواند ما را به تدبیر پیش‌گیرنده سوق دهد. اگر ما ریشه‌یابی کردیم و پی بردیم که یکی از دلایلش همین آنومی مذهبی است می‌توانیم با گسترش و شفاف‌سازی‌ها، تبیین‌های مسائل مذهبی و نشان‌دادن درست از نادرست، آن هم به صورت عملی و آن چیزی که واقعاً ملموس و کاربردی باشد از جذب جوانان این مناطق به گروه‌های تروریستی جلوگیری کنیم.

در این مناطق همچنین ویژگی تسری که دکتر صنوبر فرمودند ما در جرم‌شناسی تحت عنوان نظریه‌هایی مثل قاعده تقریب و نظریه یادگیری و همنشینی‌های افتراقی که وجود دارد می‌توانیم آن را تبیین کنیم. اکثراً در مناطقی که گروه‌های تروریستی ظهور پیدا می‌کنند، آن‌ها به صورت قومیتی و تقریباً عشیرگی هستند. اگر یک نفر از یک طایفه جذب یک گروه تروریستی شود، حتماً در اثر همنشینی‌هایی که وجود دارد افراد دیگر این طایفه هم جذب آن‌ها می‌شوند. بنابراین ما می‌توانیم با ریشه‌یابی اینکه در گرایش به اقدام‌های تروریستی یک حالت سرایت وجود دارد، تدوین پیش‌گیرنده انجام دهیم. حالا در واقع مسائل فرهنگی را برایشان تبیین کنیم.

ما می‌توانیم اقدامات مختلف فرهنگی، اجتماعی، محرومیت‌زدایی، آموزش جوانان و به‌ویژه تأمین امنیت مکان‌های عمومی انجام دهیم؛ چون اغلب اقدامات تروریستی در کشور ما در مکان‌های عمومی به‌صورت گسترده مثل مساجد انجام می‌گیرد. اگر بیاییم با کمک تکنولوژی‌های موجود که ورودی و خروجی‌ها را کنترل می‌کند، امنیت مکان‌های عمومی را تضمین کنیم، این اقدامات تروریستی در مکان‌های عمومی شاید به حداقل برسد.

قربانی‌شناسی تروریسم به اتخاذ تدبیرهای لازم برای پیشگیری از این پدیده کمک می‌کند

بعد ما در زمینه جرم‌شناسی، یک بحث قربانی‌شناسی هم داریم. بحث قربانی‌شناسی خودش بحث مهمی است. چرا که ما اگر واقعاً بشناسیم قربانی‌هایی که اقدامات تروریستی انجام می‌دهند چه طیف‌هایی هستند، می‌توانیم به وسیله این‌ها بیاییم تدبیرهایی را که لازم است برای پیشگیری از اقدام‌های تروریستی اتخاذ کنیم.

ما شاهد دو دسته عمده قربانیان هستیم. یکی قربانی مستقیم و دیگری قربانی غیرمستقیم. قربانی مستقیم کسانی هستند که در یک اقدام تروریستی به‌طور مستقیم حالا دچار ضرب‌وجرح می‌شود یا حتی به شهادت می‌رسد. و قربانی غیرمستقیم یا هم‌بسته، در واقع خانواده‌های آن‌ها هستند. این مسئله می‌تواند حمایت‌ها و حقوقی را برای ما روشن کند که قربانیان باید از آن متمتع شوند.

دسته مهم دیگر قربانی خاص و قربانی عام است. برخی از اقدام‌های تروریستی به‌گونه‌ای هستند که شخصیت فرد قربانی برایش مهم نیست، مثلاً بمب‌گذاری در یک مکان عمومی؛ ولی در بعضی موارد اینگونه نیست و شخصیت فرد قربانی برای آن تروریست بسیار مهم است. مثل شهدای هسته‌ای.

ما اگر این را در نظر داشته باشیم و بخواهیم از قربانی‌های عام پیشگیری کنیم، می‌آییم مکان‌های عمومی خود را مجهز می‌کنیم به انواع دوربین‌ها، انواع نظارت‌های غیررسمی و رسمی. در مورد قربانیان خاص که فرمودند اساتید، امنیت است. چرا ما نتوانستیم در واقع پیشگیری کنیم. بحث تأمین امنیت قربانیان خاص و همچنین بعد از وقوع حادثه بحث تدابیر امنیتی برای خانواده آن‌ها که در واقع قربانی هم‌بسته و غیرمستقیم اقدام تروریستی هستند خیلی مهم است.

ما درواقع می‌توانیم با جرم‌انگاری دقیق اقدام‌های تروریستی مواضع خود را شفاف کنیم. مباحثی هست که می‌گویند آیا ما نیازمند یک جرم‌انگاری افتراقی هستیم یا نه؟ باز فرمودند خودشان که ما محاربه داریم. نه محاربه یک تعریف کلاسیک از اقدامی است که واقعاً نمی‌تواند راهگشای اقدام‌های تروریستی امروزه باشد که به‌صورت مجازی و سایبری و به‌طور گسترده و سازمان‌یافته انجام می‌شود. بنابراین ما نیازمند جرم‌انگاری دقیق و شفاف اقدام‌های تروریستی هستیم. چون این جرم‌انگاری می‌تواند در نهایت ضمانت اجرا را برای ما روشن کند.

ضمانت اجرا می‌آید تدبیر حمایتی و حقوق قربانیان را برای ما تفکیک کند، جرم‌انگاری اقدامات تروریستی در واقع نیازمند به‌وجودآوردن زیرساخت‌های مهمی ازقبیل زیرساخت‌های قضایی و تشکیلات نظام عدالت جزایی است. ما نیازمند تشکیل دادسراها و دادگاه‌های تخصصی هستیم. نیازمند آموزش قضات هستیم. پلیس قضایی تخصصی و حتی آموزش وکلا که در واقع طرح دعاوی در محاکم ملی و حتی بین‌المللی کنند. این‌ها جرم‌انگاری دقیق که در کشور ما انجام نشده خودش تبعاتی دارد که به قول معروف چونکه صد آمد نود هم پیش ماست. وقتی ما جرم‌نگاری دقیق نکردیم خب حالا می‌آییم تحت محاربه، تحت بغی، تحت مواد مختلف؛ ولی این واقعاً نمی‌تواند پاسخگوی نیازهایی باشد که کشور ما با آن دست و پنجه نرم می‌کند.

به‌رسمیت‌شناختن حقوق قربانیان هم می‌تواند راهگشایی باشد برای تعیین خط‌مشی‌هایی که افراد با آن مواجه هستند. چه حمایت‌هایی را باید از حقوق قربانیان انجام دهیم. جامعه ما با این همه گستردگی اقدام‌های تروریستی مواجه هست، در قبال این قربانیان مستقیم و قربانیان غیرمستقیم چه اقداماتی باید انجام دهد. در اینجا ما مواجه هستیم با حقوق مختلفی که برای این افراد باید در نظر بگیریم. حقوق انسانی و اخلاقی، رعایت احترام و منزلت و آگاهی‌سازی قربانیان از حقوق خودشان که بحث بسیار مهمی است که می‌تواند به طرح دعاوی حتی در مجامع بین‌المللی ما را سوق دهد و شاید بتوانیم به نتیجه‌های مثبتی دست پیدا کنیم که متأسفانه در این زمینه ما واقعاً کارآمد نبودیم.

ما تجلی حقوق بزه‌دیده و قربانی را در زمینه حمایت کیفری، حمایت‌های پزشکی و حمایت مالی و جبران خسارات باید داشته باشیم. این مسئله جبران خسارت ساده‌ترین مبحثی است که یک قربانی و یک بزه‌دیده باید حقش برآورده شود. ما در کشورهای مختلف صندوق‌های مختلفی داریم، در فرانسه صندوق تضمین خسارت قربانیان تروریستی را داریم و در کشور ما چنین راهکاری هنوز درواقع به مرحله اجرایی‌ نرسیده است.

حالا حقوق عاطفی هم از دیگر حقوق است. مشاوره‌های روانپزشکی و روانشناسی بسیار مهم است. مسئله امنیت خانواده‌ها و درواقع اینکه آن‌ها با خیال راحت و با انبساط خاطر بتوانند به طرح دعوی بپردازند، امنیت آن‌ها در حین این محاکم تضمین شود و این مسئله مهمی است که می‌تواند جنبه همدلی و تسکین‌دهندگی هم در واقع داشته باشد.

ما در زمینه بین‌المللی هم حقوقی مثل برای این قائل بشویم که شناشاندن واقعه ایران به عنوان کشوری که قربانی تروریسم است. اقدامات دیپلماتیکی که ما انجام داده‌ایم و هنوز به نتیجه‌ای مثبت و کارآمد نرسیده است. ما شاهدیم که مسئله منقلب شده و کشور ما در واقع به‌عنوان تروریسم معرفی می‌شود.

در واقع تروریسم جدیدی که ما با آن مواجه هستیم، تروریسم علیه مذهب هست. امروزه شاهد گروه‌های به ظاهر اسلامی هستیم که خودشان گروه‌های تروریستی هستند. این تروریسم علیه مذهب است که ما به این نکته توجه چندانی نمی‌کنیم. فرایندهای طرح دعاوی باید به صورت سازمان‌مند در محاکم بین‌المللی توسط حقوقدان‌های ما، تلاش‌هایی صورت بگیرد. همچنین ما باید جذب همکاری دیگر کشورها را داشته باشیم؛ به‌ویژه در عرصه استرداد مجرمین تا بتوانیم حداقل یک اقدامی انجام دهیم، لااقل طرف محاکمه شود. این در واقع یک حقوق جریان‌های تروریستی است.

من چند تا مطلب هم در زمینه اینکه چرا سازمان‌های بین‌المللی در مبارزه با تروریسم ناکارآمد بودند به آن اشاره می‌کنم که رویکردهای ساختاری و ماهیتی هست. که رهیافت ساختاری، عدم استقلال سازمان‌های بین‌المللی، ارائه امتیازهای وتو در سازمان‌هایی مثل سازمان ملل واقعاً مانع از این شده که ما قطعنامه‌هایی را که به حقانیت کشور ماست به تصویب برسانیم و جلویش گرفته می‌شود. اقدامات سیاسی و اقدامات گزینشی و ضعف حقوق بین‌الملل هم از دیگر موارد است.

بنابراین با جرم‌انگاری بقیه اقدامات تروریستی و علت‌شناسی و ریشه‌یابی آن و ضمانت اجرایی مناسب و تدابیر پیش‌گیرنده ما می‌توانیم به صورت یک فرآیند سیستماتیک و یکپارچه این اقدام و پدیده شوم را ریشه‌یابی کنیم و راهکارهایی هم برای پیشگیری از آن اتخاذ کنیم.

تروریسم تعریف‌بردار نیست

پس از خانم نعمتی، آقای دکتر حسین فخر، رئیس دانشکده حقوق و علوم اجتماعی دانشگاه تبریز بار دیگر به بررسی تروریسم از بعد حقوقی پرداخت و گفت یکی از دلایل نبود تعریف مشخصی از تروریسم از لحاظ حقوقی غلبه ابعاد سیاسی بر ابعاد حقوقی این پدیده است.

از لحاظ ابعاد مختلف و از جمله بعد حقوقی تروریسم هم، همکاران عزیز حقوقی من مطالب خودشان را بسیار عالمانه مطرح کردند و شاید بسیاری از آن مطالبی که من یادداشت کرده بودم، به نوعی دوستان عزیز حقوقی پیشاپیش و قبل از من مطرح کردند و دیگر نیازی به تکرار آن‌ها نیست.

به‌طور خلاصه در چند دقیقه من هم به این موضوع از بعد حقوقی اشاره‌ای می‌کنم. در اهمیت این موضوع دیگر فکر کنم بحث کافی شده و هیچ توضیحی بیش از این دیگر لازم نیست؛ اما علی‌رغم اهمیت موضوع تروریسم به‌خصوص در زمان حاضر و علی‌رغم اینکه همه ما یک مفهومی در ذهن خود از پدیده شوم تروریسم داریم، صاحب‌نظران گوناگون هر کدام از دیدگاه علمی خودشان تعاریفی ارائه کردند.

از لحاظ حقوقی تعریف روشنی از تروریسم نداریم

ما همان‌طور که گفته شد از لحاظ حقوقی تعریف روشن و مشخصی که بر یک متن قانونی ملی در کشور ما یا حتی در اسناد بین‌المللی قابل استناد باشد، نداریم. من نگاه می‌کردم به تعاریف گوناگون تروریسم از علامه دهخدا در لغت‌نامه تا استاد دکتر داریوش آشوری در دانشنامه سیاسی، خب تعاریف جالب توجهی را آورده‌اند. مثلاً دکتر داریوش آشوری در دانشنامه سیاسی، صفحات 98 و 99 این تعریف را مطرح می‌کند که ترور در لغت فرانسه به معنای هراس و هراس‌افکنی است. آقای دکتر ایزدی به خوبی مطرح کردند. شاید واژه وحشت، وحشت‌افکنی، دهشت‌افکنی، ارعاب که یک مقدار فراتر از یک ترس معمولی است، اینجا مناسب‌تر باشد.

در سیاست به کارهای خشونت‌آمیز و غیرقانونی حکومت‌ها برای سرکوبی مخالفان خود و ترساندن آن‌ها ترور ‌گویند. ایشان ترورگری را به عنوان معادل فارسی کلمه تروریسم به کار می‌برند؛ البته خود کلمه ترور یک کلمه خارجی است حالا با پسوند گری، ترورگری روش حکومت‌هایی هست که با بازداشت و شکنجه و اعدام و انواع آزارهای غیر قانونی از راه پلیس مخفی مخالفان را سرکوب می‌کنند و می‌هراسانند. این بخش از تعریف همان چیزی است که ما تحت عنوان تروریسم دولتی می‌شناسیم. دولتی مستبد و دولتی که نه از راه‌های دمکراتیک و آراء و خواست عمومی سر کار آمده، به ابزارهای مختلف خشونت غیرقانونی متوسل می‌شود تا مخالفان خودش را به‌نوعی سرکوب و سربه‌نیست کند تا ادامه حیات بدهد.

ایشان در ادامه می‌گوید که یا روش دسته‌های راست یا چپی است که برای برافکندن یا هراساندن دولت به آدم‌کشی، آدم‌دزدی و خرابکاری دست می‌زنند. ترور به معنای کشتار سیاسی هم به کار می‌رود و کسانی که به کشتار سیاسی دست بزنند، ترورگر یا تروریست می‌نامند. خب نشان می‌دهد که ایشان به آن تفکیک تروریسم دولتی در مقابل یک دولت مشروع و قانونی قائل است.

اگر ما از این تعاریف نظری چه در حوزه سیاسی و چه در حوزه حقوقی بگذریم، همان‌طور که گفتم ما از لحاظ سخت‌افزاری در قوانین ملی کشور خودمان و در اسناد بین‌المللی تعریفی دارای یک چارچوب مشخص و روشن حقوقی از تروریسم نمی‌بینیم. این یک خلأ حقوقی است که شاید بتوان گفت مشکل مبارزه حقوقی با تروریسم از همین‌جا آغاز می‌شود.

علتش هم این است که ما در حقوق جزا، اصل قانونی‌بودن حقوق جزا را داریم. جرم باید تعریف مشخصی داشته باشد. عناصر آن روشن باشد. مجازات آن باید در یک متن قانونی روشن بیان شده باشد. ما این را نداریم. حالا چرا نداریم؟ به علل و عوامل گوناگون که دوستان اشاره کردند. من اگر بخواهم اینجا اشاره کنم که چرا ما تعریف حقوقی نداریم و نمی‌توانیم از پدیده تروریسم پیشگیری کنیم؟ چه پیشگیری غیرکیفری و چه پیشگیری کیفری.

خب به‌نظرم یکی از عمده‌ترین دلایل که اینجا دوستان هم به‌نوعی اشاره کردند غلبه ابعاد سیاسی بر ابعاد حقوقی تروریسم است. متأسفانه دولت‌های مختلف، نه همه دولت‌ها البته، هر کدام به‌نوعی با این ابزار تروریسم دنبال منافع خود هستند و البته به‌نوعی توجیه می‌کنند. حالا یا کمتر به صراحت؛ اما با تلویح و به‌طور ضمنی و با سکوت، حمایت‌های مالی و سیاسی پشت پرده یا حتی با اغماض و چشم‌پوشی.

آقای دکتر رحیمی‌نژاد مطرح کردند که خیلی از دولت‌ها فکر می‌کنند که اگر با تروریسم مبارزه کنند، خب تروریست‌ها سراغ این‌ها هم خواهند آمد؛ پس می‌گویند که چه بهتر اصلاً کنار بنشینیم و بگوییم بی‌طرف هستیم و ما نمی‌توانیم. درحالی‌که همین امر، همین اغماض، همین چشم‌پوشی و عافیت‌طلبی به پدیده تروریسم بیش از پیش دامن می‌زند.

از لحاظ علت‌شناسی بحث شد و آقای دکتر فرهودی‌نیا در آغاز بحث به یک نکته خیلی مهم اشاره کردند، دوستان دیگر هم همین‌طور. آن جذم‌انگاری، مطلق‌اندیشی، خودحق‌پنداری و اینکه حق من هستم و دیگران هر چه باشند باطل هستند. خب این اصلاً با اندیشه دینی ما همان‌طور که سوره مبارکه را قرائت فرمودند، سازگاری ندارد. به‌هرحال این‌ها مانع شده از این که به پدیده تروریسم از لحاظ حقوقی بتوان بیشتر از این پرداخت. در میزان حقوقی ایران همان‌طور که اشاره شد متأسفانه ما در قوانین‌مان جرم‌انگاری خاص تروریسم را نداریم. ما در قوانین‌مان عمدتاً در قانون مجازات اسلامی مفاهیم داریم که شاید به‌نوعی یک مقدار هم‌پوشانی و نزدیکی با این مفهوم داشته باشد.

مفهوم محاربه، مفهوم بغی، افساد فی الارض. ماده 511 قانون مجازات بخش تعزیرات تهدید به بمب‌گذاری در وسایل نقلیه عمومی و یا ادعای آن، سوء قصد به جان مقامات عالی سیاسی کشور، ماده 515. بحث آدم‌ربایی، بحث تخریب و آتش‌سوزی عمدی در تأسیسات عمومی؛ ولی همان‌طور که گفته شد حقیقتاً هیچ‌یک از این عناوین کفایت از جرم‌انگاری این موضوع نمی‌کند. علت این است که امروز تروریسم ابعاد گوناگونی پیدا کرده و حالا ممکن است این‌ها در بعضی از ارکان و عناصر مشترک باشند؛ ولی از لحاظ آن قصد و انگیزه سیاسی ما در محاربه نه در آن مفهومی که قانون‌گذار ما بی‌دلیل توسعه داده، هر چیزی را گفته محاربه، در آن مفهوم خاص شرعی و فقهی خودش، ما آنجا انگیزه سیاسی نمی‌بینیم، می‌گوید کشیدن اسلحه به قصد ارعاب مردم. آدم‌ربایی در قانون ما هست؛ ولی آدم‌ربایی می‌تواند با انگیزه‌های مالی باشد، باج‌خواهی باشد. درحالی‌که اینجا آدم‌ربایی معمولاً در تروریسم عناصر تروریسم که مطرح می‌کنند از خشونت نامشروع، انگیزه‌هایی سیاسی‌مذهبی و قصد ارعاب عمومی صحبت می‌شود. وگرنه ممکن است یک فردی بیاید بچه یک آدم متمولی را از مدرسه برباید تا مثلاً 10میلیون تومان از او زورخواهی کند. این تروریسم به آن معنا نیست.

مضافاً به این که ما امروز اشکال جدید تروریسم را داریم که خانم نعمتی اشاره کردند. ما امروز بیوتروریسم و سایبرتروریسم را داریم. خب این‌ها در قوانین ما نیست. و اشاره کردند آقای دکتر شیخ‌زاده که ما سال‌ها لایحه مبارزه با تروریسم را در مجلس داریم که به جایی نرسیده است. خود این برای من سؤال است و این قابل پرداختن است. چرا اینگونه لوایح در نظام قانون‌گذاری ما به‌خصوص معمولاً با مخالفت شورای نگهبان به سرانجام نمی‌رسد.

این برای من سؤال است. ما در سال 1381 لایحه مبارزه با نسل‌زدایی داریم. جنایات علیه بشریت و تنبیهات ناشی از نژادپرستی را داریم که از سال 1381 مسکوت مانده است. ما از همان سال 1381 و 1382 طرح اجرای اصل 38 قانون اساسی، منع شکنجه، را داریم که هیچ‌گاه شورای نگهبان نگذاشته از فیلتر عبور کند. سال‌هاست جرم سیاسی مطرح شده، چندین بار لایحه و طرح جرم سیاسی در مجلس مطرح شده، چرا تا به حال نتوانسته از آن فیلترهای قانونی و به‌خصوص از فیلتر شورای نگهبان بگذرد؟ چرا؟ این خودش جای سؤال است. آیا واقعاً بسیاری از این ایرادات منطقی و حقوقی و قانونی است، به نظرم نه، نیست.

به‌هرحال بگذریم، امیدوارم که در این مورد قانون‌گذار ما اقدامات قانونی لازم را از تصویب و پیش‌بینی سازوکارهای حقوقی لازم انجام دهد. ببینید یکی از موانع مهم مبارزه با تروریسم در زمان ما، موانع فنی این امر است. ما سازوکارهایش را حقیقتاً در داخل کشور نداریم. از لحاظ ابزارهای قانونی و قضایی چه داریم؟ که غیر از آن رسانه‌ای‌کردن کار، مثلاً مقاله بیاییم بدهیم، همایش بیاییم برویم، آیا ما برای پیگیری حقوقی اقدامات تروریستی که در کشور صورت گرفته آن ابزارهای حقوقی و قانونی لازم را داریم؟ به نظر می‌رسد نه! ما قدم‌های کافی در این مورد برنداشتیم.

درباره تعریف تروریسم بحث این است که این قابل تعریف نیست. قانون‌گذار ما هم شاید همین را مطرح کند. همه نویسندگان این را ایراد کردند که این پدیده تعریف‌بردار نیست. چرا؟ بر می‌گردد عمدتاً به همان ایراد و بحث نهضت‌های آزادیبخش، مبارزان راه آزادی، خب خط فاصل بین مرز این‌ها با تروریسم چیست؟ چگونه این‌ها را از تروریسم جدا کنیم؟ آقا حق دفاع مشروع را در مقابل یک حمله و تجاوز غیرقانونی و نامشروع چطور از آن تفکیک کنیم؟ این همیشه مانع از این شده که تعریف داده شود.

حتی در اساسنامه رم در بحث تشکیل دادگاه بین‌المللی کیفری در لاهه همین ایراد مطرح شد. کشورهای درحال‌توسعه می‌گفتند که خب نهضت‌های آزادیبخش را چه‌کار کنیم. مقاومت در فلسطین در جاهای مختلف دنیا مانع از تعریف شد. بنابراین این ناامیدی و یأس از تعریف و بنابراین مبارزه وجود دارد.

آقای آنتونیو کاسسه، استاد شهیر حقوق بین‌الملل در دانشگاه فلورانس ایتالیا که همین چند ماه پیش از دنیا رفت و دادستان سابق دیوان کیفری بین‌المللی یوگسلاوی سابق، یکی از اساتید شهیر حوزه حقوق بین‌الملل است با آثار متعدد. ایشان یک نقدی دارد که می‌گوید تروریسم قابل تعریف است، سخت نیست. بیایید تعریف کنید آن بحث دفاع مشروع و مبارزان راه آزادی را استثناء کنیم. این معنای غیرقابل‌تعریف‌بودن آن نیست. تعریف کنید ولی آن را استثنا کنید. ایشان از بسیاری از اسناد بین‌المللی کمک می‌گیرد. ما تا اینجا 11 سند و کنوانسیون بین‌المللی در حوزه مبارزه با تروریسم داریم. من یادداشت کردم. در مورد هواپیماربایی، اعمال تروریستی علیه نمایندگان و فرستادگان سیاسی کشورها، گروگانگیری، اعمال تروریستی علیه امنیت دریانوردی، بمب‌گذاری‌های تروریستی، حمایت و تأمین مالی از تروریسم و اسکله‌ها و فلات قاره و این‌ها. جالب است که کشور ما هم بعضی از این‌ها را امضا کرده است، تصویب کرده و ما در داخل سازوکاری برای آن‌ها فراهم نکردیم.

درنهایت به این نکته اشاره کنم که آقای کاسسه معتقد است که امروزه تقبیح، جرم‌انگاری و محکومیت تروریسم صرف یک امر قراردادی و معاهداتی نیست. بگوییم فقط کشورهای عضو این معاهدات فقط در این زمینه‌ها تعهد دارند. ایشان می‌گوید این فراتر از یک معاهده بین‌المللی است. جنبه عرف بین‌المللی پیدا کرده، جزء قواعد آمره بین‌المللی است، لزوم مبارزه همه‌جانبه با تروریسم.

و بنابراین هم کشورهای عضو معاهدات هم غیر آن‌ها موظف هستند در این مورد سازوکارهای لازم را بیاندیشند، اقدامات قانونی و قضایی و پیشگیری و اجرایی لازم را انجام دهند و بنابراین این یک تعهداتی برای کشور ما هم ایجاد می‌کند. به عنوان یک امر عرفی و یک قاعده و آمره تخلف‌ناپذیر بین‌المللی.

آخرین نکته اینکه یکی از منابع مهم تأمین مالی تروریسم این پدیده شوم پول‌شویی است که اینجا اشاره‌ای نشد و متأسفانه در سال‌های اخیر، به‌خصوص در دو دهه اخیر کشور ما متأسفانه به یکی از مراکز مهم پول‌شویی جهان، اموال قاچاق، قاچاق مواد مخدر، قاچاق انسان، قاچاق کالاها تبدیل شده و خود این قاچاق به یکی از منابع مالی حمایت از تروریسم تبدیل شده است. ما قانون مبارزه با پول‌شویی را داریم و امیدواریم نهادهای مسئول در کشور ما اعم‌از مجلس، دولت، قوه قضائیه و سایر نهادها در این مورد اقدامات قانونی لازم را انجام دهند.

تا کارکرد جرم را از آن نگیرید آن جرم ماندگار است

آقای دکتر حسن فرهودی‌نیا، عضو هیئت علمی گروه حقوق دانشگاه تبریز سپس یک نکته حقوقی در باب مبارزه با جرائم گفت نقدی بر سخنرانی‌های پیشین زد و در آخر یک بحث لغتی را درخصوص ریشه «ترور» مطرح کرد.

فرمایشات دکتر ظهیری بسیار برای من مفید بود به‌ویژه از این جهت که یک سؤال جدی را مطرح کردند که نکند 20 سال بعد بگوییم که این پدیده تروریسم خیلی هم شوم نبوده است. همچنان که 30، 40 سال قبل همه ما طرفداران مبارزات مسلحانه چریکی بودیم و قهرمان بودند و بعد هم شهید می‌شدند و ترور هم می‌کردند.

خب این جداً یک مسئله‌ای است. حالا به لحاظ نظری باید به این پدیده پرداخت به‌ویژه نکته خیلی جدی این بود که اگر شود یک کارهایی را کرد حالا نه از طریق انقلاب و نه از طریق ترور، خب چرا نشود مثلاً.

کارکرد تروریسم را باید از آن گرفت

فقط یک نکته ظریف به لحاظ حقوقی اشاره می‌کنم که در بحث مبارزه با جرائم می‌گویند شما تا کارکرد جرم را از آن نگیرید آن جرم ماندگار است. مثلاً اگر سرقت بتواند معاش یک عده‌ای را تأمین کند، یعنی وسیله‌ای باشد برای تأمین معاش، هر کاری کنید سرقت برقرار است، بنابراین باید معاش را تأمین کنید تا سراغ سرقت نروند.

فرض بفرمایید که روابط نامشروع، تا امکانی برای جبران و تأمین این قضیه وجود نداشته باشد، این حتماً ماندگار است، چون در جامعه نقش ایفا می‌کند. قرآن هم به این کارکرد جرایم صحه می‌گذارد. يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ. در ادامه می‌گوید که شرش بیشتر از نفعش است. إِثْمُهُمَا أَكْبَرُ مِن نَّفْعِهِمَا. این نفع یعنی کارکرد جرائم.

بنابراین یکی از راه‌هایی که می‌شود مطرح کرد این است که کارکرد تروریسم را باید از آن گرفت. اگر تروریسم کارکردی دارد و اگر واقعاً نقش مثبتی دارد باید این نقش را از او بگیریم و تا نگیریم ماندگار خواهد بود.

دولت‌های توانمند پایبند به اخلاق نیستند

یک نکته‌ای که در فرمایشات دکتر هست، حالا من خیلی معتقد نیستم به این هانتینگتون که بحث مبارزه تمدن‌ها را مطرح کرده و اساس را و مرتب می‌خواهند بگویند که بدبختی از اسلام است. من وقتی که می‌روم در آن دسته‌بندی آقای دکتر می‌آورد کثرت‌گرا، وحدت‌گرا، بنیادگرا؛ بنیادگرا یعنی مسلمانان. این فقط و فقط معلول تفکر اشعری است. اصلاً ما در اسلام فکر اعتزالی داشتیم، خب متأسفانه سیاست‌ها آن را بردند در حاشیه، اشعری‌گری ماند که الان نمونه‌اش وهابی‌گری شده داعش.

یعنی یک بحثی اخلاق برون‌دینی و اخلاق درون‌دینی، واقعاً این اتهام به اسلام نمی‌چسبد. ما در قرآن نداریم که این کار خوب است این کار بد. آنها مرتب می خواهند بگویند که این‌طوری هست. نه! یک تفکر اشعری‌گری است پدر ما را هم در آورده و هر چند شما فرمودید که شیعه اثنی‌عشری یک ذره شبیه به اعتزالیون است؛ ولی عملاً تفکر اشعری بر فقه شیعه حاکم است.

خواستم بگویم یا این بحث دولت‌های توانمند اگر پایبند به اخلاق باشند، کدام اخلاق؟ این در مقاله شما به نظر من سؤال است. شما یک عنوانی دارید که وقتی که پایبندی اخلاقی نباشد. کدام اخلاق؟ از این دولت توانمند انتظار داریم پایبند چه اخلاقی باشد؟ این نکته است. سؤال من این است که در مقاله شما کاش این را باز کنید که کدام اخلاق؟ این دولت توانمند پایبند کدام اخلاق است؟ که اگر پایبند باشد ترور را تشویق نمی‌کند و اگر پایبند نباشد ترور را تشویق خواهد کرد.

بالاخره این اخلاق دو جور، ما یک اخلاق سکولار داریم برون‌دینی و درون‌دینی، این بیچاره معتزله‌ها معتقد به اخلاق سکولار بودند، یعنی در واقع مستقلات عقلی که قرآن هم این را تأکید کرده لَوْ کُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِل، که آقای دکتر ایزدی می‌گویند که از اهل جهنم می‌پرسند که چه شد شما به جهنم آمدید؟ می‌گوید پاسخشان دو چیز است: لَوْ کُنَّا نَسْمَعُ، یعنی اگر گوش به پیامبر می‌دادیم، أَوْ نَعْقِل، و بر اساس عقلمان عمل می‌کردیم. می‌گویند این آیه‌ای است که بر مستقلات عقلی استدلال می‌کند. که معتزله به ظاهر و در تفکر شیعی بالاخره ما خیلی عقل‌گرا هستیم. حالا ضعیف بوده، ولی متأسفانه در طول تاریخ به خاطر دخالت عباسیان اندیشه اشعری‌گری حاکم شد و الان داریم چوبش را می‌خوریم. ما تا از این نرهیم، از پدیده تروریست‌های عقیدتی رهایی نخواهیم یافت.

داعشی‌ها واقعاً انسان‌های معتقدی هستند. حالا من به رهبرشان کاری ندارم، ولی این‌ها آدم‌هایی هستند که می‌گویند اگر تو این را بکشی می‌روی بهشت، کشته شوی هم می‌روی بهشت، إِحْدَى الْحُسْنَیَیْن. وقتی این تفکر باشد که بکشی می‌روی بهشت، کشته شوی هم می‌روی بهشت، خب معلوم است که به خودش بمب می‌بندد و می‌رود خودش را می‌کشد.

بحث من این بود که طرز تفکر حالا مثلاً به گروه یا سازمان‌های تروریستی من اخیراً بررسی کردم. آقای دکتر می‌گویند پ‌ک‌ک اصلاً از شهرنشین‌ها و باسوادها عضوگیری نمی‌کند. همه اعضایش من اخیراً بررسی کردم از روستائیان کم‌سواد است که هر چه بگوید گوش بدهند. خب معلوم است، آن وقت آن یک تحلیل است و تحلیل مذهبی آن هم این است که بله إِحْدَى الْحُسْنَیَیْن است دیگر. جهاد است. اگر بمیرم می‌روم بهشت و بکشم هم می‌روم بهشت، خب چرا نکنم.

می‌گویم در این آذرشهر ما یک پسر 10، 12 ساله را گرفته بودند که می‌خواست برود و جذب داعش شود. بعد قاشقی همراهش بود، گفتند این قاشق را می‌خواهی چه کار؟ گفته که من می‌خواهم بروم بمیرم و وقتی که مُردم در بهشت با این قاشق با پیامبر غذا بخورم. خب وقتی چنین نظریات فکری را این اعضا به قول آقای دکتر می‌چپانند و پیچ و مهره‌هایش را محکم می‌کنند، کاری نمی‌شود کرد. جز این که ما برویم سراغ همان بحث پرهیز از تفکر ایدئولوژیک به این معنی مطلق‌انگاری و حق‌بینی مطلق. تا این کار را نکنیم، واقعیت این است که ما کاری با دیگران نداشته باشیم. الان این‌ها در خاورمیانه هستند که به نام دین دارند اقدام تروریستی انجام می‌دهند. خدمت بزرگ ما این است که بتوانیم این را ببریم زیر سؤال و بگوییم این قضیه به ما ربطی ندارد.

آخرین عرضم بررسی لغتی است که امیدوارم برای حضار مفید باشد. ارهاب و رهب. رهب هم ترس است. لاتینش اصلاً تِرس(tirs) است. این احتمالاً همان ترس اصفهانی بوده است. بعد شده ترور این مشابهت‌ها هم مهم است، به‌هرحال ریشه این ارهاب همان ترس و وحشت است. می‌خواستم ارتباط لغوی آن را عرض کنم که ترور همان ترس است و از ترس آمده و شده ترور.

در مسئله شهرسازی مواظب جابجایی‌ها باشیم

آقای دکتر ایزدی سپس به ارائه نظرات خود پرداخت. ایشان ضمن تأیید نظرات خانم نعمتی درخصوص آنومی و بیگانگی از جامعه گفت باید در مسئله شهرسازی مواظب جابجایی‌ها باشیم، همه چیز هم آبادی نیست.

یک نکته‌ای من عرض کنم که بحث نفع و ضرر می‌آید. آیه يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ إِثْمُهُمَا أَكْبَرُ مِن نَّفْعِهِمَا، در آنجا یک نکته هست این خمر و المیسر یک جرائمی است، که جرم لازم است نه متعدی. یعنی آثارش به خود فرد مربوط است. یا پولش را از دست می‌دهد، ریسک می‌کند. شما خودتان هم حتماً این را قبول خواهید کرد در خصوص جرائمی که متعدی به غیره هست مثل ضرب‌وجرح و قتل و ایذای دیگران من فکر نمی‌کنم در آنها نفعی ذکر شده باشد. این‌ها جرائم لازمی است که معصیت صرف خداوند است از طرف خود فرد.

درست است گاهی برای شرب خمر و این‌ها هم به واسطه جرائم دیگری پیش می‌آید، که برود مست شود، ولی آن‌ها مع‌الواسطه است و مستقیماً این‌ها صرفاً معصیت از امر خداوند است، تعدی به دیگران ندارد. ولی ضرب‌وجرح و قتل و این‌ها تعدی به دیگران است و حتماً جناب‌عالی هم قبول می‌فرمایید که در آن‌ها هیچ نفعی نمی‌تواند باشد.

یک نکته هم من عرض کنم آقای دکتر، خانم نعمتی یک مطلبی را اشاره فرمودند که خیلی هم به‌جا بود. آن هم بحث این آنومی و بیگانگی از جامعه. اولاً خب همه باید در جامعه احساس کنند که عضو آن جامعه هستند و برای آن‌ها جایگاهی هست و احترامی گذاشته می‌شود، زبان مشترکی دارند.

یک بحثی هم که هست و این را دوستان لازم است که توجه کنند، این مباحث شهرسازی ماست. من گاهی این را عرض کردم که بحث سیاست و شهرسازی خودش بحث مهمی است. شهرک‌هایی که ساخته می‌شود، ابعاد آپارتمان‌ها، همین بحث بازسازی مناطق فرسوده شهری ما این را یک چیز خوب نگاه می‌کنیم، حتماً این آثار خوب ندارد. چون ما مناطق مرکزی فرهنگی شهرهایمان را که خاستگاه اصلی جامعه ماست، مناطق قدیمی که خاندان‌های مهم آنجا می‌نشینند به حساب این که این‌ها کهنه سازند، اغلب تغییر ویلا می‌دهیم، تغییر مالکیت می‌دهیم، طبقات می‌زنیم، جابجایی جمعیت، ببینید بحث‌های بنده اینجاست، جابجایی‌ها پیش می‌آید همه چیز ارادی نیست، جامعه غیرارادی نتایجی را می‌دهد. ما باید مواظب این جابجایی‌ها باشیم، همه چیز هم آبادی نیست.

من توصیه شدیدم به همه دولت‌ها این است که اعمالی را که می‌توانند انجام دهند بایستند؛ هر عملی که به صورت فیزیکی قابل انجام باشد به صورت مفهومی قابل انجام نیست. ببینید کشف حجاب را موقعی به لحاظ فیزیکی شد و انجام دادند، من یک وقت پرونده‌های این‌ها را در سازمان اسناد ملی ایران می‌خواندم در میدان ولیعصر از دهات اردبیل که خودم آشنا هستم یک پرونده‌هایی آن موقع گزارش شده آن موقع در دهات، خب این را انجام دادند؛ ولی آثار اجتماعی و سیاسی بعداً بر این حمل شد.

دولت‌ها یک مقدار در خصوص اعمالی که می‌توانند انجام دهند، گاهی این‌ها عموماً خیرخواهانه است، یعنی نیت خودشان هم خوب است؛ ولی از آثارش اطلاع ندارند. گاهی یک دکتری یک دارویی را تجویز می‌کند که اثر دیگری داده است. دکتر به اثر دارو یا آگاه نبوده یا اندک آگاه بوده، این است بحث آنومی.

بعد از داعش هم شاهد پدیده‌های دیگر خواهیم بود

دکتر صمد ظهیری گفت من پیش از ظهور داعش پیش‌بینی چنین حرکت‌ها را کرده بودم و بعد از داعش هم با دوباره چنین پدیده‌ای بروز خواهد کرد.

من یک نکته را در مورد فرمایش آقای دکتر عرض کنم، آن هم فرمودید این نکته فکشن جرم. می‌دانید در نظام تفکر دانایی قدیم به‌طور کلی اخلاق را از دانش جدا نمی‌کردند و دانش فضیلت بود. درحالی‌که در نظام دانایی مدرن و در عصر مدرن این‌ها از هم جدا شده، در نظام دانایی قدیم دانشمند در واقع راهبر هم بود. درحالی‌که در نظام دانایی مدرن به‌طور کلی نظام دانایی بشر جدا شده.

در نتیجه وقتی می‌گوییم مثبت و منفی، من به نظرم می‌رسد مثبت و منفی نبینیم بهتر است. مثلاً پدیده ترور با ریشه‌های واژگانی آن را هم فرمودید و دقیقاً درست است. نگوییم مثلاً فانکشن مثبت. ظاهراً واژه کارآمد نسبت به واژه مثبت که پشتش می‌آوریم، این‌ها بار معنایی دارد، واژه کارآمد را وقتی می‌آوریم ظاهراً بی‌طرفانه‌تر است، تا بگوییم واژه مثبت. چون واژه مثبت برای چیزهایی استفاده می‌شود که مطلوب اخلاقی ما است.

یعنی الان شما با داعش هر چقدر پرچم به دست بگیرید، آن‌ها پرچم‌شان را بلندتر خواهد کرد. مگر اینکه در فضای دولت‌های ملی همچنین اتفاقی نمی‌افتاد. این‌ها اثرات جهانی‌شدن است، یعنی در اثرات جهانی‌شدن که شرایط جامعه شبکه‌ای دارد می‌چربد، زورش بر شرایط دولت ملی بودن، در این شرایط است که این‌ها این‌طوری می‌تازند.

درواقع برای این هم هر چقدر ما پرچم بگیریم دستمان و هر چقدر آیه بخوانیم و حدیث و آیه بیاوریم، همان‌قدر آتش جنگ بیشتر خواهد شد. مگر اینکه ضامن کارکردی را از آن‌ها بگیریم. آن هم مسئله در واقع یک وقتی در مقام ناظر داریم کار می‌کنیم و بحث می‌کنیم به لحاظ نظری، یک وقت نه طرف دعواییم. البته طرف دعوا هم اگر یک روزی قرار باشد باشیم، پیشنهاد من این است که شما هر چقدر الان مسئله‌ای نیست که ما مثلاً از گرایشات مذهبی‌ یا هویتی‌مان عدول کنیم، ابدا مسئله‌ای نیست. چون داریم جدا می‌کنیم.

یک وهابی هم می‌تواند همین کار را کند. مثلاً من نوعی وهابی هستم بعد می‌توانم مشکلم را این‌طوری از لحاظ کارکردی یعنی عقلانی حل کنم. در نتیجه من فکر می‌کنم، یعنی منظورم این است که اخلاق ضرورتاً، مذهب، اقتصاد همه این‌ها می‌توانند ریشه باشند. یعنی بنزین حرکات و عملیات‌های داعش می‌تواند اشعری‌گری و ایده‌های مذهبی و ارجاع به احادیث و تفاسیر باشد. ولی آن چیزی که پیش می‌برد مهیابودن شرایط است. فرض کنید یک تندرو مذهبی و بعد یک افسر بعثی هم در عراق هستم و بعد تا شرایط را مهیا نبینم که اسلحه به دست نمی‌گیریم. یا نه گرفتم! شرایط را تا مهیا نبینم که شلیک نمی‌کنم، درست است. یعنی به لحاظ نظری تا این جداکردن‌ها را نداشته باشیم، در واقع یک نخ تسبیحی ایجاد کنیم که تکیه به بقیه پدیده‌ها و ابعاد تکیه بر آن یک دانه کند، هیچ وقت مشکل داعشی حل نخواهد شد.

اتفاقاً یکی از پیش‌بینی‌هایی که آن موقع که من دنبال رساله ارشدم بودم، القاعده بود و خبری از داعش نبود و بعد پیش‌بینی من این بود که این القاعده تازه اولینش است. در آن رساله هم در واقع پیش‌بینی یک چنین حرکت‌هایی را کرده بودم. یعنی طبق این منطق بعد از القاعده باید شاهد یک جریان دیگری می‌بودیم که هستیم. و طبق این منطق قضیه داعش هم حالا چند سال هم طول بکشد و حالا جمع شد، باز دوباره چنین پدیده‌ای خواهیم دید.

چه بسا این داعش این دفعه از اروپا ظهور کند. حالا به نام دیگری به شکل دیگری با ترکیب جمعیتی دیگری، با فرماندهی قدرت‌های دیگری. چون طبق این شرایط با این منطق، انرژی خشونت‌آمیز جهان این‌طوری تخلیه می‌شود. عصر انقلاب‌های مدرن، عصر جنگ‌های مدرن به شرایط دیگری واگذار شده است.

عوامل اقتصادی بسیار بیشتر از سایر عوامل بر تروریسم تأثیرگذارند

دکتر حسین پناهی سپس نقدی بر نظرات آقای دکتر ایزدی وارد کرد و در ادامه 3 پیشنهاد در بعد اقتصادی ارائه کرد.

من بحث‌هایمان را ارجاع می‌دهم به دو مقاله‌ای که در بعد اقتصادی نوشته شده، یکی در فصلنامه پژوهش‌های اقتصادی رشد و توسعه دانشگاه تربیت مدرس، همین اسفند یا زمستان 1393 و دیگری که در فروردین امسال در مجله اقتصاد و توسعه منطقه‌ای دانشگاه مشهد چاپ شده است. در ارتباط با ابعاد اقتصادی تروریسم حالا در دو حوزه مختلف.

اما در ارتباط با صحبت‌هایی که شد، من دو تا نکته را در واقع ناکافی و یا ناقص دیدم. یکی تعریف تروریسم است. اینکه این تعریف را من اینجا کامل ندیدم. تعاریفی که آقای دکتر ایزدی فرمودند این که اعمال غیراعلام‌شده به آن عنوان، اعمال تروریسم یا عمل تروریستی اعمال غیراعلام‌شده است. یعنی اگر شما عملی را انجام بدهید و از قبل اعلام نکنید این عمل تروریستی است و این خودش به نوعی تصحیح کردند که قتل‌های غیرعمد متفاوت هست با این قضیه. من همانجا نوشته بودم که آقای دکتر پس قتل‌های غیر عمد چه می‌شود؟ اگر هر عملی را من اعلام کنم، پارتیزانی هست و اگر اعلام نکنم تروریستی. خب این تعریف درستی نخواهد بود با این فلسفه‌ای که ما دنبال می‌کنیم.

اما به هر حال من 3 پیشنهاد در بعد اقتصادی ارائه می‌کنم. بحث این است که آقای دکتر صنوبر و بقیه دوستان هم اشاره کردند که ما در 3 بعد باید کار کنیم. یکی بحث علت‌یابی تروریسم، بعد از آن که آن تعریف مشخص را قبول کردیم. بحث علت‌یابی تروریسم از بعد و عینک اقتصادی. من می‌گویم هنوز برای من جای کار دارد. مطمئن نیستم که بگویم اقتصاد عامل تروریسم است یا اقتصاد در واقع معلول و تأثیرپذیر از فعالیت‌های تروریستی است. هر دو هست. یعنی من ریشه و عوامل اقتصادی را بسیار پررنگ‌تر از عوامل سیاسی، مذهبی و غیره می‌دانم. چرا که شما به تروریسم منطقه آمریکای جنوبی توجه کنید، اصلاً بحث مذهب نیست، بحث سیاست نیست. بیشتر بحث‌های اقتصادی است و بحث درواقع مواد مخدر و غیره است.

بحث بررسی آثار تروریسم، حالا من وظیفه دارم از بعد اقتصادی این قضیه را بررسی کنم، شما از بعد حقوقی و سیاسی و غیره. بحث سوم ما بحث مقابله با تروریسم است. نحوه مقابله با تروریسم. در این زمینه من بحثم این است که هزینه مقابله با تروریسم چه؟ یعنی من یک بررسی سود و زیان باید کنم و ببینم که کم‌هزینه‌ترین راه مقابله با تروریسم چست؟

من موافق بعضی از دوستان نیستم که فرمودند تروریسم ارزان‌ترین روش اعمال مخالفت هست. در برخی موارد تروریسم آثار، در واقع اعمال تروریستی آثار و عواقب اقتصادی بسیار سنگینی برای کشور یا برای عاملان آن بحث‌ها داشته. ولی به هر حال این باید بررسی شود از نظر سود و زیان که کم‌هزینه‌ترین راه مقابله با تروریسم در شرایطی که آثار یا نتایج مؤثری هم داشته باشد، چرا و چگونه است.

و بررسی آثار اقتصادی تروریسم هم بر کشور میزبان و هم بر مجری و عاملان و عوامل در واقع اجرای این تروریسم و نهایتاً بحث من این بود که باور کنیم که تروریسم صرفاً فقط به انگیزه سیاسی و مذهبی انجام نمی‌گیرد و عوامل دیگری هم تأثیرگذار هستند و چگونه ما تروریسم را پرهزینه کنیم. این راهی است که ما باید پیشنهاد کنیم.

من باید برای مقابله با تروریسم راه حل ارائه دهم. یکی از راه‌هایش این است که تروریسم و اعمال تروریستی را باید پرهزینه کنم. این راهی است که ما باید پیشنهاد کنیم که چگونه می‌شود از طریق افزایش هزینه اعمال تروریستی مانع انجام آن شویم. الان هم اعمال تروریستی بسیار کم‌هزینه است. یعنی با کمترین هزینه می‌شود این کارها را انجام داد.

 

برای تحلیل بهتر تروریسم باید به یک سلسله واقعیت‌های علمی و عینی دسترسی پیدا کرد

دکتر حسین فخر سپس پیشنهاد داد برای تجزیه تحلیل رواشناختی، اجتماعی و خانوادگی تروریسم باید به یک سلسله واقعیت‌های علمی و عینی دسترسی پیدا کرد.

آقای دکتر ایزدی در رابطه با اهمیت تحقیق پیرامون جنسیت و تروریسم، در رابطه با خصوصیات روانشناختی پدیده تروریسم و همین‌طور سرکار خانم نعمتی هم در ذیل بحث‌هایشان به خصوصیات روانشناختی افراد تروریست اشاره فرمودند. از جمله اینکه خودمحور هستند، خودخواهند، بی‌تفاوتی عاطفی دارند و... . ایشان همچنین درضمن صحبت‌هایشان به جرم‌شناسی ساختاری اشاره کردند که همین فرمایش ایشان ذهن ما را متوجه این شاخه جدید از جرم‌شناسی کرده تحت عنوان جرم‌شناسی محکومان. حالا براساس این فرمایشات و این صحبت‌ها پیشنهاد من این است برای اینکه ما بتوانیم واقعاً پدیده تروریسم و خود تروریست را از لحاظ روانشناختی، اجتماعی، خانوادگی کالبدشکافی کنیم، تجزیه و تحلیل کنیم؛ به یک سلسله واقعیت‌های علمی و عینی دسترسی پیدا کنیم، این مستلزم چیست؟ وقتی من بحث اعتیاد را در جرم‌شناسی تدریس می‌کنم، آثار اعتیاد و طبیعت اعتیاد چیست؟ می گویم برای فهم بهتر و درک عمیق این موضوع آدم یا باید معتاد باشد، یا اینقدر با معتادان نشست و برخاست و معاشرت داشته باشد که بتواند عمیقاً این بحث اعتیاد را بفهمد.

بنابراین عرضم این است که چقدر بهتر بود و بهتر است که ما با چند نفر از گروه‌ها و افرادی که متهم به تروریسم هستند و تروریستی هستند و یا حداقل ما آن‌ها را به‌عنوان تروریست می‌شناسیم؛ برویم و اگر نمی‌توانیم واقعاً دعوت کنیم حالا بیایند برای ما صحبت کنند، چه اشکالی هست؟ اگر ما نمی‌توانیم این کار را انجام دهیم، لااقل یک اکیپی، یک گروهی تشکیل بدهیم که وارد مطالعات میدانی شوند، وارد مطالعات عملی شوند و آن‌ها را کالبدشکافی اجتماعی، روانی و جامعه‌شناختی کنند و حاصل آن مطالعات را برای جامعه ما ارائه دهند.

ما داریم بحث مبارزه با تروریسم را در سطح جامعه تبدیل به یک دغدغه می‌کنیم

دکتر ناصر صنوبر هم در دقایق پایانی نشست بر فراگیرشدن مباحث مبارزه با تروریسم اشاره کرد و گفت افرادی که در اولین کنگره ملی 17000 شهید ترور پای کار آمدند با دومین کنگره اصلاً قابل مقایسه نیست.

مثل این همایش را ما یک دهه پیش تقاضا کردیم، خواستیم انجام که دهیم به دلایلی موفق نشدیم. دلیل آن هم معمولاً به خاطر نگاه‌های امنیتی خاصی بود که به مقوله ترور در کشور بود. آن فضا دارد عوض می‌شود. ما آمدیم در میدان و همان‌طور که آقای دکتر فخر فرمودند که چه قوانینی، چه کار کردیم، تا حالا چه قدم‌هایی برداشتیم، در قوانین‌مان مشکل داریم، درست است. ما داریم این را در سطح جامعه مطرح می‌کنیم. دغدغه می‌کنیم. خب اقبالی که به همایش اول و این همایش نشان داده شد بیانگر همین موضوع است.

افرادی که در همایش اول آمدند پای کار، از نمایندگان مجلس، از وزراء، از مسئولین با این دوره قابل قیاس نیستند. این دوره خود مقام ریاست جمهوری تشریف می‌آورند در همایش و طرح مسئله دارند. نمایندگان مجلس تعدادشان این مسئله را طرح خواهند کرد. و خب نشان‌دهنده این است که این دغدغه دارد مطرح می‌شود و ما بازخوردش را انشاءالله خواهیم گرفت.

امیدواریم که اینگونه مجالس که حالا ما انشاءالله محتوای جلسه را منتشر خواهیم کرد و به سمع و نظر مقامات مسئول خواهیم رساند. این مسئله باعث می‌شود که شروع کنیم به برداشتن قدم‌هایی و به آنجایی برسیم که انشاءالله نماینده‌های مجلس درک کنند که این مسئله دغدغه است و پیگیری کنند.

مجامع دانشگاهی همان‌طور که واقعاً برای ما قابل پیش‌بینی نبود که این دوره بتوانند به این صورت پای کار بیایند، یاری کنند ما را و انشاءالله این تداوم داشته باشد و بتوانیم به یاری مجامع علمی و دستگاه‌های اجرایی قدم‌های مثبتی در این زمینه برداریم. هم در بحث تصویب قوانین و هم در بحث نحوه برخورد و مدیریت بحران در جامعه به ویژه بحث ترور.

ترور شخصیتی در جهان سوم شایع‌تر است

دکتر شیخ‌زاده سپس به ترور شخصیتی اشاره کرد و گفت در جهان سوم این نوع ترور شایع‌تر است. ایشان سپس نکاتی را درخصوص چند ارائه اخیر عنوان کرد.

قال علی(ع): لَا تَرَى الْجَاهِلَ إِلَّا مُفْرِطاً أَوْ مُفَرِّطاً؛ امیرالمؤمنین علی(ع) می‌فرمایند: نشانه جاهل این است که یا افراط می‌کند یا تفریط. همان سال‌هایی که امیرالمؤمنین را آنجا ترور شخصیتی و خانه‌نشین کردند.

ترور بر دو نوع است: ترور شخصیتی و ترورهای فیزیکی که الان در جامعه مدرن جا افتاده است. متأسفانه در بعضی از کشورها به‌خصوص کشورهای جهان سوم ترور شخصیتی بیشتر باب شده در بین آقایان سیاستمدار و آن‌هایی که سر و کارشان دولتی است. حالا این یک چیز پنهانی است که از دیده‌ها پنهان هم مانده و کسی به آن توجه نمی‌کند. به‌خصوص ترور نخبگان که در جامعه اسلامی مشخصه بارزی شده است.

در مورد حرف آقای دکتر که گفتند خب یا باید تروریست باشیم و یا این که تروریست را بیاوریم با ما صحبت کند. از یکی از آقایان مجتهد پرسیدند در مورد حج و مسائل بانوان، غسل‌هایی که حالا بانوان دارند. گفت: من از این دو معذورم نه مستطیع شدم بروم حج و این که خدا من را مذکر آفریده و مؤنث نیستم بتوانم بگویم. این حرف غلطی است در‌حالی‌که آقایان آنقدر این احکام را خوب بیان فرمودند که آن‌هایی که حج می‌روند نه مشکلی دارند و آن‌هایی که در مورد احکام بانوان به استفتائات مراجعه می‌کنند به‌راحتی می‌توانند از آن استفاده کنند.

یک نکته هم درباره جرم لازم و متعدی. گناهان ما 3 دسته‌اند: یا اعتقادی است، یا قلبی است یا جوارحی. گناهان اعتقادی مثل شرک به خدا. من اعتقادم به خدا نیست. این گناه اعتقادی است. اگر ابراز هم نکنم کسی متوجه نمی‌شود. ولی گناه قلبی مثل تکبر و حسد. من نسبت به شما حسود باشم، این هم یک مرض قلبی است که مربوط به خودم است و این در جامعه زیاد بلوا به پا نمی‌کند. زیاد در جامعه مسری نیست. اما گناه اعضاء و جوارحی مثل قتل، زنا، شرب خمر. شرب خمری که شما می‌گویید حالا لازم و مربوط به خودم است و گناهی کردم و این تاوانش را خودم پس بدهم نزد خدا؛ ولی این‌طور نیست این هم آثار فردی دارد و هم آثار اجتماعی.

یک نکته هم در مورد اینکه ریشه‌های تروریسم که اقتصادی هست، خیلی هم صحیح است. پیامبر گرامی اسلام فرمودند که وقتی فقر از در بیاید ایمان از پنجره فرار می‌کند. این هم صحیح است و خیلی هم به‌جاست. آن‌هایی که در سوریه با داعش هم‌نوا شده‌اند، اکثراً محققین سپاهی که آنجا هستند، گزارش می‌دهند می‌گویند قشر ضعیف و زیر خط فقر هستند که از امکانات اولیه زندگانی محروم هستند. دولت آقای اسد به آن‌ها رسیدگی نکرده، در طول یک مدت این‌ها را با افکاری که از خارج سلفی‌ها تغذیه کردند، باعث شده که بر علیه حکومت آقای اسد اسلحه به دست بگیرند.

در کشور ما هم همین اتفاق می‌افتد. برخی از اطلاعات وجود دارد کسانی که می‌خواستند بروند برای داعش جنگ کنند، کلاً مشخصات‌شان را درآوردند، آنهایی که از روستاها رفتند، آن‌هایی هستند که از لحاظ اعتقادی خیلی ضعیف هستند، سطحی‌نگر هستند، از لحاظ مادی هم خیلی فقیر هستند. این هم این نکته در باب قوت حرف‌های دکتر درباره ریشه‌های تروریسم از باب اقتصادی.

 

کاستی‌های کلان مطالعاتی در حوزه تروریسم وجود دارد

در پایان قدردانی آقای دکتر رحیمی‌نژاد و اشاره‌ای کوتاه به وجود کاستی‌های کلان مطالعاتی در حوزه تروریسم پایان‌بخش این نشست علمی بود.

من به‌عنوان پایان کار این مجلس سعی می‌کنم خیلی سریع عرائضم را ارائه کنم. من می‌خواستم یک تشکر کنم از تک‌تک همکاران عزیز و ارجمندمان که بر ما منت گذاشتند، دعوت بنده و آقای دکتر فخر را پذیرفتند. برای خود بنده که هیچ نفعی هم برای این جلسه نداشتم، تماماً نفع بود. دیدگاه‌هایی نسبت به قضیه پیدا کردیم. خیلی سازنده بود و همکاران از نظر علمی تقویت شدند.

اما این بحث‌ها از یک ابعادی هم نشانگر یک کاستی‌هایی است که وجود دارد. نشانگر این بود که کاستی‌های کلان مطالعاتی در حوزه کلیت تروریسم وجود دارد. این یک بحثی که فکر کردم در بین دوستان هم دیدم همان‌طوری زمزمه می‌شود، ضمن این که این‌ها را من نوشته بودم.


مطالب پربازدید سایت

مردم آلبانی استرداد و خروج اعضای گروهک منافقین را از دولت خود مطالبه کنند

دادگاه رسیدگی به اتهامات سرکردگان گروهک تروریستی منافقین آغاز شد

سوم اردیبهشت سالروز ترور شهید سپهبد محمدولی قرنی؛

روایت تنها شاهد اولین ترور

فرزند شهید آقامیری می‌گوید منافقین باید به اشد مجازات محکوم شوند

فرزند شهید ترور: منافقین به اشد مجازات محکوم شوند

دبیرکل بنیاد هابیلیان در دیدار جمعی از جوانان و نوجوانان بهشهری:

حیات رژیم صهیونیستی وابسته به ترور است

جدیدترین مطالب

سوم اردیبهشت سالروز ترور شهید سپهبد محمدولی قرنی؛

روایت تنها شاهد اولین ترور

فرزند شهید آقامیری می‌گوید منافقین باید به اشد مجازات محکوم شوند

فرزند شهید ترور: منافقین به اشد مجازات محکوم شوند

مردم آلبانی استرداد و خروج اعضای گروهک منافقین را از دولت خود مطالبه کنند

دادگاه رسیدگی به اتهامات سرکردگان گروهک تروریستی منافقین آغاز شد

دبیرکل بنیاد هابیلیان در دیدار جمعی از جوانان و نوجوانان بهشهری:

حیات رژیم صهیونیستی وابسته به ترور است

دبیرکل بنیاد هابیلیان در دیدار با خانواده شهید کامیاب مطرح کرد:

مجازات منافقین را در محاکم بین المللی نیز دنبال خواهیم کرد

بنیاد هابیلیان (خانواده شهدای ترور کشور)

باز هم تروریسم و باز هم کاپشن صورتی

حمله تروریستی به سه نقطه شهرستان چابهار و راسک

تعداد شهدای حمله تروریستی به راسک و چابهاربه 16 نفر رسید

فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31

دانلود فیلم های تروریستی ایران و جهان