هدف از ادامه اين نوع گفتمان هاي ديني ، بنابر نظر حضرت امام ، فقط منحرف كردن جوانان بود كه اينگونه شعارها برايشان جاذبه ايجاد مي كرد . حضرت امام در پيام نوروزي خويش در سال 1359 به خاطر اهميت موضوع و وجود انديشه هاي التقاطي در اسلام فرمودند :
" همه بايد بدانيد كه التقاطي فكر كردن ، خيانتي بزرگ به اسلام و مسلمين است و ثمره تلخ اين نوع تفكر در سال هاي آينده روشن مي گردد . با كمال تأسف گاهي ديده مي شود كه به علت عدم درك صحيح و دقيق مسائل اسلامي بعضي از اين مسائل را با مسائل ماركسيستي مخلوط كرده اند و معجوني به وجود آورده اند كه به هيچ وجه با قوانين مترقي اسلام سازگار نيست ." (1)
امام با توجه به اعمال غير ديني و غير انساني گروه هاي چون فرقان ، از اسلام گرايي آنان پرده برداشتند و فرمودند :
" اينهايي كه براي اسلام سينه مي زنند ، ببينند اعمالشان چيست ؟ ببينيد اينهايي كه مي گويند اسلام ، آيا در عمل هم اين طوري هستند يا يك سنگر بندي هايي اند كه با اسم اسلام مي خواهند اسلام را از بين ببرند . و شايد آنهايي كه كارگردانند اسم اسلام را به خودشان مي گذارند ، لكن دزدي مي كنند . (2) بايد ما با اسم گول نخوريم ، ببينيم چه مي كنند . ببينيم سابقه اين چيست ؟ ببينيم كتاب هايي كه اينها مي نويسند محتوايش چيست ." (3)
از آنجا كه التقاطيون فرقان و منافقين براي موجه جلوه دادن خود از منابع بزرگ اسلام چون قرآن و نهج البلاغه هزينه مي كردند ، امام در اين زمينه نيز رهنمودهايي ارائه دادند :
" اينها با خود قرآن يا نهج البلاغه مي خواهند ما را از بين ببرند و قرآن و نهج البلاغه را از بين ببرند ، همان قضيه زمان حضرت امير و قرآن را سر نيزه كردن كه اين قرآن حكم است ...." (4)
چون معمولاً بيشترين فراواني ذهني جامعه شيعه درباره تاريخ اسلام و تشيع است ، امام اذهان را به سوي مسائل تاريخي معطوف مي كنند .
" اسلام هميشه گرفتار يك همچون جمعيت هايي بوده است ، در صدر اسلام زياد ، در زمان حكومت اميرالمؤمنين (سلام الله عليه) زياد اينها بوده اند ، در زمان خود پيغمبر اكرم (ص) زياد بوده اند و همين طور در طول تاريخ ، اسلام گرفتار يك همچون مسائلي بوده است . " (5)
تأكيد فراوان و آشكار التقاطيون بر استفاده ابزاري از قرآن و نهج البلاغه ، روشنگري امام را در پي داشت . امام در اين زمينه به جوانان هشدار مي دهد كه به دام اين گروه ها نيفتند :
" جوانان عزيز دبيرستاني و دانشگاهي توجه كنيد كه سران و سردمداران گروه ها كه مي خواهند با اسم اسلام پايه هاي آنان را سست كنند و جوانان را به دام اندازند ، هيچ اطلاعي از اسلام و اهداف قوانين آن ندارند و با خواندن چند آيه از قرآن و چند جمله از نهج البلاغه و تفسيرهاي جاهلانه و غلط نمي شود اسلام شناس شد ." (6)
امام به منظور شناخت جامعه از وضعيت واقعي منحرفين ، به طور شفاف از واژه التقاط استفاده مي كنند :
" اينان با تفسير انحرافي چند جمله و چند آيه ، آيات و جملات صريح را كه مخالفت واضح با مرام انحرافي و التقاطي آنان دارند انكار مي نمايند و در حقيقت تمسك به قرآن و نهج البلاغه براي كوبيدن اسلام و قرآن است ." (7)
گروه هاي التقاطي به دليل حاكم بودن ارزش هاي مذهبي در جامعه ، همواره بر آن بودند تا از خود چهره اي موجه نشان دهند . اين چهره موجه يك چهره ديني و اسلامي بود . امام در راستاي روشنگري هاي ايدئولوژيك خود مي فرمايند :
" چهره ، چهره اسلامي بسيار خوب و نماز هم مي آيند و مي خوانند و روزه هم مي گيرند در ظاهر ؛ ولي چهره ، چهره اسلامي است ، باطنش ضد اسلام . شناخت اينها مشكل است ، شناختن اينها مشكل است ، عليهذا جوان هاي ما از اينها گول مي خورند ." (8)
همانگونه كه مشاهده مي شود امام براي آشنايي افكار عمومي جامعه با انحرافات ايدئولوژيك گروه هاي فكري ، به نتايج تاريخي افكار آنها تأكيد مي ورزيدند . باورهاي ديني انحراف نشده قادرند تا اعمال جان انسان ها نفوذ كرده و آنان را به مقابلهت منحرفين ترغيب نمايند .
امام بيش از هر چيز به تبيين ارزش هاي واقعي ايدئولوژي اصرار داشتند . امام علاوه بر روشنگري هاي ايدئولوژيك از منظر فقه پوياي اسلام نيز تكليف گروه هاي منحرف و قيام كننده و شورش گرا را مشخص كردند :
" قيام بر ضد حكومت اسلام ، خلاف ضرورت اسلام است ، خلاف اسلام است بالضروره ، حكومت الان حكومت اسلامي است ، قيام كردن بر خلاف حكومت اسلامي جزايش جزاي بزرگي است ." (9)
امام از جايگاه يك فقيه و اسلام شناس ، حكم محاربين را كفر دانسته و با شجاعت فرمودند :
" قيام بر ضد حكومت اسلامي در حكم كفر است ، بالاتر از همه معاصي است ، همان بود كه معاويه قيام مي كرد حضرت امي قتلش را واجب مي دانست ؛ قيام بر ضد حكومت اسلامي يك چيز آساني نيست و اينها الان قيام كرده اند بر ضد حكومت اسلامي ." (10)
« بخش دوم »
فرقان و فعاليت هاي پيش و پس از انقلاب اسلامي
فصل اول : فعاليت هاي پيش از انقلاب
اكبر گودرزي كيست ؟
از آنجا كه گروه فرقان يك گروه قائم به شخص بود ، شناخت رهبر آن اهميت ويژه اي دارد . اكبر گودرزي رهبر گروه فرقان در سال 1335 و به اعتبار شناسنامه در سال 1338 در روستاي دوزان متولد شد . روستاي دوزان در استان لرستان و از توابع شهر اليگودرز است ، اين روستا بين خمين و اليگودرز واقع شده است .
پدرش حسن چوپان نام داشت ، (11) اكبر گودرزي در يك خانواده پرجمعيت و فقير به دنيا آمد ، وي داراي پنج برادر به نام هاي نصرت الله ، اصغر ، رحمن ، قاسم و عبدالله بود . همچنين دو خواهر به نام هاي زيور و زيبا داشت . (12)
همانند ساير خانواده هاي روستايي و پرجمعيت روزگار را به سختي مي گذراند . آنگونه كه خود اظهار مي كند در روستا به پدرش در امر كشاورزي كمك مي كرد و گرايش مذهبي داشت و در مجالس عزاداري كه در روستا تشكيل مي شد شركت مي كرد .
با تشكيل مدرسه دولتي در روستا به مدرسه رفت ، در حالي كه همچنان علاقه خود را به مذهب با مطالعه كتاب تقويت مي كرد ، با گذراندن دوره دبيرستان كه تا كلاس نهم (سيكل) ادامه داشت ، تصميم گرفت به مدرسه ديني برود .
البته درخواست پدرش در اين زمينه بي تأثير نبود ، به همين منظور پدرش با يك روحاني به نام آل طاهر صحبت كرد و او پيشنهاد داد تا قبل از آشنايي با حوزه هاي پيشرفته ، ابتدا دوران مقدماتي تحصيلات را در خوانسار بگذراند .
اكبر گودرزي در سال 1351 به مدرسه ديني خوانسار رفت و پس از اقامت نسبتاً كوتاه و گذراندن دروس ابتدايي به قم رفت و يكي دو سال هم در قم ماند . در قم اتاق گرفت و به مدارس نجفي و خان هم رفت و آمد داشت . قمستي از وقتش را نيز صرف مطالعه در كتابخانه آيت الله نجفي و آيت الله بروجردي مي كرد . بعد از اين به تهران آمد ، او در مدارس ديني از جمله در مدرسه چهل ستون و مدرسه شيخ عبدالحسين بود . (13)
گرايش مطالعاتي اكبر گودرزي درباره قرآن و تفاسير مختلف بود ، مطالعات خودسرانه و بدون استاد و راهنما موجب شد تا احساس كند همانگونه كه خود از آيات قرآني برداشت مي كند ، مي تواند مورد وثوق و اطمينان قرار گيرد .
براي اين كه ديگران را نيز با عقايد قرآني خود آشنا سازد ، به ايجاد كلاس هايي در سطح برخي مساجد تهران مبادرت كرد . مسجد الهادي ميدان شوش ، مسجد فاطميه خزانه ، مسجد رضوان خيابان اتابك ، مسجد شيخ هادي خيابان حنيف نژاد و مسجد خمسه قلهك از جمله مساجدي بود كه شاهد برپايي كلاس هاي اكبر گودرزي بود .
وي در خلال همين جلسات شروع به جذب نيرو و تربيت شاگرد كرد ،اين جمع ابتدايي به نام كهفي ها و سپس به نام فرقان فعاليت هاي مذهبي منسجم تري را آغاز كردند . در واقع فرقان در سال 1356 فعاليت تشكيلات خود را آغاز كرد .
اين گروه با الهام از انديشه هاي شريعتي ، مجاهدين خلق و اكبر گودرزي به نوگرايي در ايدئولوژي دست زد . سپس با مخالفت شديد با روحانيت حس بدبيني را در ميان پيروان جوان و كم تجربه خويش تقويت كرد .
پس از پيروزي انقلاب به دليل مواضع راديكال ضد روحانيت وارد فاز نظامي شد و به ترور چهره هاي توانمند روحانيت متعهد و مؤثر اقدام كرد ، سرانجام اكبر گودرزي در سال 1358 دستگير و پس از چند ماه محاكمه و بازجويي در 3/3/1359 اعدام شد .
پی نوشت:
1. همان ، ص 256
2. حملات مسلحانه فرقاني ها و منافقين به بانك ها
3. همان ، ص 257 در جمع اعضاي شوراي اسلامي كارگران ، مورخ 5/4/1359
4. همان ، ص 259
5. همان
6. همان ، ص 270 ، پيام امام به مناسبت آغاز سال تحصيلي 1360
7. همان
8. همان ، ص 260 ، سخنراني در جمع اعضاي شوراي اسلامي كارگران در تاريخ 5/4/1359
9. صحيفه امام ، ج 11 ، ص 202
10. همان
11. گروه فرقان بعدها اكبر گودرزي را چوپان زاده آزاده ناميدند . ر . ك به نشريه فرقان ، 8 خرداد 1359 ، ص 3
12. آرشيو مركز اسناد انقلاب اسلامي ، پرونده اكبر گودرزي 774 .
13. وي مي خواست طلبه مدرسه آقاي مجتهدي شود كه آقاي مجتهدي مي گويد : چون ديدم نورانيت ندارد ، به او گفتم به درد طلبگي نمي خورد . ر . ك خاطرات آقاي ناطق نوري ، ج 1 ، ص 183
گروهک فرقان (9)