رسول گياهي تفسير قرآن را قبول داشت ،ولي با ترور مخالف بود ، مجتبي مير طاهري فرقاني بود كه بعداً از اين مرام برگشت ، برادران عيسي و مرتضي معرفي تا بهمن 1357 فرقاني بودند ، كه آنها نيز برگشتند . (1) محمد حسيني نيز طرفدار سازمان مجاهدين خلق (منافقين) بود .
البته پيش از علي حاتمي ، آقايان كاشاني و نصيريان در مسجد خمسه جلسه مذهبي داشتند ، كاشاني براي جوانان و نصيريان براي كوچكتر ها صحبت مي كرد ، وقتي علي حاتمي پاي بچه ها را به مسجد خمسه كشانيد ، روزهاي جمعه تفسير قرآن مي گفت .
سپس بچه ها را در گروه هاي 3 يا 4 نفره تقسيم مي كرد و به آنها موضوعات تحقيقي قرآني مي داد . وقتي كه علي حاتمي كاملاً بچه ها را جذب كرد ، جاي پاي گودرزي را نيز باز گذاشت و او را به مسجد خمسه آورد . گودرزي با تظاهر به برخي از اعمال و رفتارهاي شرعي ، توجه و اعتماد جوانان را جلب كرد .
در اين مرحله نظر خود را مورد افرادي چون : امام ، آيت الله طالقاني و ساير بزرگان به طور صريح اعلام نمي كرد ، زيرا در اين صورت شكاف بزرگي بين او و نيروهاي در حال جذبش پيش مي آمد :
" اين نامرد مي دانست كه بچه ها امام را كه يك انسان كاملاً ضد رژيمي بودند ، در آن موقع قبول داشتند و اگر اين جلاد در همان موقع نظر اصلي اش را گفته بود ، مسلماً 90 درصد بچه ها از دور او پراكنده مي شدند ." (2)
اما به تدريج صف روحانيون ديگر را از امام و روحانيون مبارز جدا كرد ، از آن سو اطرافيان اكبر گودرزي چون علي حاتمي و عسگري همواره مي كوشيدند بر محبوبيت وي در ميان جوانان بيفزايند . البته خامي و جواني نيروهاي جذب شده در موفقيت دار و دسته گودرزي نقشي اساسي داشت :
" اين مسئله خيلي مهم است و يك جنايتكار خيلي به راحتي مي تواند فكر جواني مثل من را انحراف بدهد تا كسي كه سني از او گذشته باشد ." (3)
افرادي كه در همان ابتداي كار و با شروع بحث هاي گودرزي متوجه انحرافات وي شده و از او جدا شدند ، افراد با تجربه تري بودند . با توجه به جوان بودن نيروهاي جذب شده و رفتارهاي تشكيلاتي علي حاتمي ، در واقع انديشه و رويه فرقان بر افراد تحميل مي شد و اجازه فكر كردن درباره موضوعات متنوع به آنها داده نمي شد .
صرفاً در قالب بحث هاي ارائه شده حق سؤال وجود داشت تا به پختگي بحث در ذهن آنان منتهي شود . حتي در مرحله تثبيت مسائل فكري نامي از فرقان برده نمي شد . كارگردانان منتظر بودند تا بچه ها ابتدا اين انديشه را قبول كنند ، سپس نام فرقان را كه بر اين انديشه نهاده بودند ، به آنها بگويند .
« فصل دوم »
اقدامات و فعاليت هاي فرقان پس از پيروزي انقلاب اسلامي
گروه فرقان همچون ديگر گروه هاي سياسي ، پس از پيروزي انقلاب اسلامي بر شدت فعاليت هاي خود افزود . با توجه به كم سابقگي گروه فرقان در قبل از انقلاب ، كه در واقع نوعي بي سابقگي است ، مي توان ادعا كرد فعاليت هاي سياسي قبل و بعد از انقلاب گروه فرقان قابل مقايسه با هم نيستند .
گروه فرقان در چند محور عمده دست به فعاليت كه همگي آنان در صدد تخريب و صدمه زدن به انقلاب اسلامي بود . فرقان در محورهاي زير فعاليت مي كرد :
1. پخش اعلامه 2. چاپ كتاب 3. جذب نيرو
4. اقدامات تروريستي چون حمله به بانك ها و ترور شخصيت ها
5. تشكيل خانه هاي تيمي 6. نفوذ در نهادهاي انقلابي تازه تأسيس .
اقدامات گروه فرقان قبل از انقلاب اسلامي صرفاً به برخي فعاليت هاي فرهنگي محدود شده بود . اين تحركات اغلب در سال 1356 انجام مي گرفت و به دليل دغدغه هاي بسيار اساسي تر و بزرگ تر ساواك ، اساساً مورد توجه نيروهاي ساواك قرار نگرفت .
با توجه به بعد مردمي انقلاب ، كه همه اقشار در آن شركت داشتند ، در به كار گيري اوليه مردم در دفاع از انقلاب هيچگونه سخت گيري به عمل نيامد ، از اين رو افراد غير صالح و حتي نفوذي هاي گروه هاي سياسي به راحتي در نهادهاي تازه تأسيس انقلابي نفوذ كردند .
از گروه فرقان نيز افرادي در كميته ها و زندان ها و ساير نهادهاي مردمي نفوذ كردند ، اين نفوذي ها اطلاعات لازم را در اختيار رده هاي بالاتر قرار مي دادند تا در زمان لازم مورد بهره برداري قرار گيرد . (4)
به طور كلي با توجه به فضاي سال هاي اوليه پس از پيروزي انقلاب ، نفوذي ها يكي از مشكلات اساسي نظام جمهوري اسلامي بودند كه ضربه هاي جبران ناپذيري بر پيكر نظام وارد آوردند .
البته گروه هاي با تجربه اي چون حزب توده ، سازمان مجاهدين خلق ايران (منافقين) ، عامدانه تر و با آگاهي بيشتري دست به اين اقدام زدند ، سطح كار توده اي ها و منافقين در مقايسه با گروه هايي چون فرقان قابل مقايسه نيست . در عين حال گروه فرقان با توجه به امكانات خود و اهميت موضوع از اين مسئله غافل نبود و از اين طريق توانست اطلاعاتي از ساختار و نيروهاي نظام به دست آورد .
پخش اعلاميه و كتاب :
يكي از كارهاي فرقاني ها ، پخش اعلاميه به مناسبت هاي مختلف بود . فرقان از فضاي كاملاً باز سياسي پس از پيروزي انقلاب در راستاي اهداف خود بهره جست . اين گروه با چاپ اعلاميه هاي متعدد همسو با ديگر گروه هاي ضد انقلابي ، در صدد بود نسبت به اصالت جمهوري اسلامي و رهبران آن خدشه وارد سازد ، هر موضوع كوچكي را بهانه مي ساخت و نسبت به تداوم انقلاب ذهنيت ايجاد مي كرد .
افراد خاصي را براي پخش اعلاميه در نظر مي گرفتند كه در صورت دستگيري نتوانند اطلاعات كليدي در اختيار نيروهاي انقلاب قرار دهند . با اين حال به اعتراف افرادي كه اعلاميه پخش مي كردند ، مردم با ناراحتي و تنفر اعلاميه ها را مي گرفتند و سپس پاره مي كردند . (5) واكنش انقلابي مردم در قبال اعلاميه هاي فرقان باعث شد افراد پخش كننده اعلاميه ها از ادامه اين كار سر باز زنند .
كتاب ها و نشريات فرقان هرگز با اقبال عمومي مواجه نشد ، كمتر كسي با وجود افكار منحرف فرقان و عملكرد تروريستي آنها به كتاب ها و نشريات شان مراجعه مي كرد . چون بسياري از كتابفروشي ها با كتب فرقان آشنايي نداشتند ، از پذيرفتن آن خودداري مي كردند.
حسن عزيزي مي گويد :
" كتاب تفسير را بيش از حدود ده عدد نتوانستيم بفروشيم ، آن هم به فروشنده نشريه آرمان مستضعفين ... دو دفعه به آرمان مستضعفين كتاب فروختيم و حدود همان ده الي پانزده عددكتاب همراه با اعلاميه هاي كه داشتيم ." (6)
براي نمونه قيمت كتاب عبارت بود از : توحيد و ابعاد گوناگون آن 20 تومان ، كتاب هاي تفسير سوره صافات ، يس و يوسف هر كدام 5 تومان ، فرازي از نهج البلاغه قيمت روي جلد 180 ريال كه به كتابفروشي ها حداكثر 30 % تخفيف مي دادند . البته اگر كساني پول كافي نداشتند و فرقاني ها اطمينان پيدا مي كردند كه قصد مطالعه دارد ، كتاب ها را به طور رايگان در اختيارش قرار مي دادند ، در مجموع فروش چنداني نداشتند : " به غير از فراز كه حدود 100 عدد فروختم و از كتاب هاي ديگر فرقان حدوداً 30 عدد مي شد ." (7)
حمله به بانك ها :
فرقان كه براي توسعه فعاليت هاي خويش نيازمند پول بود ، همانند گروه هاي تروريستي به مصادره بانك ها اقدام كرد . در ابتدا دليل اين حركت گسترش كارهاي تكثيري بود :
" بعد از جايگزيني رژيم فعلي به جاي رژيم قبلي ، ما باز هم كارهاي تكثيري را چه در مورد تفاسير و چه در مورد فرقان ادامه مي داديم و در اين وقت به پول احتياج داشتيم."(8)
بعد از طرح موضوع ، حمله مسلحانه به بانك ها در دستور كار فرقاني ها قرار گرفت و به بانك هاي زير حمله شد :
بانك سپه در خيابان پاسدار ، بانك صادرات شعبه بخارست ، بانك ملي شعبه قلهك ، بانك صادرات خيابان وليعصر (نافرجام ماند) ، بانك ملي شعبه تجريش ، بانك صادرات خيابان زعفرانيه (نافرجام ماند) ، بانك ملي شعبه عباس آباد ، بانك ملي شعبه طالقاني ، بانك ملي شعبه ستارخان ، بانك بازرگاني شعبه ميرداماد ، بانك صادرات شعبه بيات .
اكبر گودرزي درباره چگونگي استفاده از پول هايي كه از سرقت بانك ها به دست مي آمد ، مي گويد :
" به طور كلي پول هاي مصادره شده در اختيار برادران حميد ، محسن ، سعيد ، بهرام ، علي ، رضا و همچنين در اختيار عباس عسگري و محمد متحدين بوده است و آنها را به طور كلي با من در ميان گذاشته اند . شش نفر اولي صرف دو باغ يكي در كلاك كرج و ديگري در احمدآباد و ماشين و وسايل تكثير كرده اند و عباس و محمد هم از اين پول ها صرف خريد وسايل تكثير و ماشين ، اجاره خانه و ضروريات تبليغات و انتشارات نموده اند .
مقداري هم در اختيار من قرار داده شد كه همانگونه كه در موارد ديگر هم توضيح داده ايم ، از طريق حسن اقرلو و عبدالرضا رضواني به حسن حسيني (قاسم) داده شده است كه مقداري اسلحه تهيه كرده است و مقداري هم به امير هوشنگ فعله نوتاش داده ام كه باغي در نزديكي كرج تهيه نموده است ." (9)
پی نوشت:
1. عيسي معرفي بعد از پايان سربازي و دور بودن از محيط مسجد از مرام فرقاني جدا شد .
2. پرونده حميد احمديان ، كد پرونده 18740 ، وي در اين اظهاراتش درباره رويه اكبر گودرزي توضيح مي دهد .
3. همان ، اظهارات حميد احمديان
4. آرشيو مركز اسناد انقلاب اسلامي ، پرونده حميد احمديان ، كد پرونده 18740
5. همان
6. پرونده حسن عزيزي ، 661
7. همان
8. همان ، ص 137
9. آرشيو مركز اسناد انقلاب اسلامي ، پرونده اكبر گودرزي ، شماره بازيابي 774 .
گروه فرقان (12)