تسلیم شدن دولت اوباما دربرابر کمپین حامیان سازمان مجاهدین خلق (منافقین) در ایالات متحده، که با هزینههای هنگفت برای خارج کردن نام این گروه از فهرست سازمانهای تروریستی به لابیگری میپردازند، واماندگی سیاست آمریکا در قبال ایران را تشدید میکند.
اگر هردو فهرست تروریستی خارجی آمریکا، «فهرست سازمانهای تروریستی خارجی» و «فهرست دولتهای حامی تروریسم» را با دید کلان بررسی کنیم، خواهیم فهمید دلایل دولتمردان آمریکایی برای اضافهکردن سازمانها و دولتها به فهرست تروریستی و حذف آنها از این فهرست به مشارکت واقعی این سازمانها و دولتها در فعالیتهای تروریستی ربط چندانی ندارد، یا در بعضی موارد اصلاً به آن ربطی ندارد.
برای مثال، زمانی که صدام حسین در 22دسامبر سال1980 به «جمهوری اسلامی» نوپا حمله کرد و شروع نمود به کشتار شمار زیادی از ایرانیان بیگناه، دولت «ریگان» که در ژانویه 1981 برسرکار آمد، راهی پیدا کرد برای اینکه عراق را از فهرست دولتهای حامی تروریسم خارج سازد. هدف ریگان از این اقدام رفع محدودیتهایی قانونی بود که آمریکا در حمایت از صدام با آن مواجه بود، بدین منظور که دولت عراق بتواند با قوّت به جنگ خصمانه خود علیه ایران ادامه دهد.
در جریان آن جنگ، سازمان مجاهدین خلق (منافقین) که علیرغم بمبگذاریهای وسیع و ترور گسترده مقامات ارشد دولت ایران نتوانسته بود جمهوری اسلامی را ساقط کند، با دولت عراق متحد شد و در اجرای حملات شیمیایی علیه اهداف غیر نظامی و نیز انجام عملیات نظامی در داخل ایران به صدام کمک کرد.
به نظر میرسد اوباما پیش از آغاز دور دوم ریاست جمهوری خود، از این واضحتر نمیتوانست پیغام بدهد که قصد ندارد در روابطش با جمهوری اسلامی ایران تغییر اساسی بوجود بیاورد.
ریس فور ایران، ترجمۀ بنیاد هابیلیان