پاسخ نامه آقای مسعود خدابنده

" به نام خدا "

جناب آقای مسعود خدابنده ،مسئول انجمن ایران اینترلینک

با سلام ،

نامه شما را مطالعه کردم .از این که احساس مسئولیت کرده و نکات مهم و ارزنده ای را در مورد وضعیت نیروهای گروه رجوی بیان داشته اید ، سپاسگزارم ومراتب قدردانی خود و خانواده ام را بابت تسلیت شما اعلام می دارم .

امیدوارم عذر تقصیر شما و دوستان همفکرتان ، در پیشگاه باریتعالی و سپس مردم بزرگوار ایران که حقاً از ناحیه تروریسم کور و بی منطق سازمان مجاهدین آسیب جدی و عمیق دیده اند ، قبول افتد و خداوند عزیز در راهی که برگزیده اید یاریتان فرماید.

 

Hasheminejad F2

جناب آقای خدابنده ؛

نمی دانم چه اندازه با من موافق خواهید بود ، اما من حضور شما و دوستانتان ، بخصوص آنان که با پشت سرگذاردن مراحل گوناگون در همراهی با مجاهدین، سرانجام از این گروه جداشده اند را گواهی صادق و دلیلی روشن بر باطل بودن دیدگاههای ایدئولوژیک و سیاسی مجاهدین و نیز بینه ای بر حقانیت راه و دعوت امام خمینی (ره ) و شهدای بزرگوار روحانیت می دانم.

شاید اطلاع نداشته باشید ، اما مرحوم شهید هاشمی نژاد در خلوت و جلوت ، یگانه داعیه شان این بود که نگذارید اینها (رهبران مجاهدین ) جوانان ساده دل و زودباور ما را به بیراهه ببرند!

پدر من نه منصب حکومتی داشت و نه بر روی مجاهدین سلاح گشوده بود ، بلکه از موضع یک عالم دینی ، کراراً آنها را به مباحثه و گفتگو دعوت می نمود و این تنها جرمش بود.

ایده ارزشمندی که شما امروز به آن معتقدید که علیرغم اختلاف می توانید باب گفتگو و مفاهمه را با بنده و سایرین بگشائید ، اعتقادی است که بسیاری از شهدای گرانقدر همچون شهید بهشتی و رجایی و نظائر ایشان ، به جرم پای بندی به آن به شهادت رسیدند. لابد استحضار دارید که رجوی وخیابانی بارها توسط اقطاب نظام نصیحت شدند که با دست برداشتن از تمامیت خواهی سیاسی و مرجح شمردن منافع حزبی بر منافع ملی ، کمک کار این مملکت باشند،اما دریغ که گوش شنوایی از جانب آنان وجود نداشت و آن نصایح را نشانه ترس و معامله گری قلمداد کرده و اینگونه به وادی خیانت و جنایت پای گذاردند.

جا دارد که در مقام حق گویی ، این نکته نیز یادآوری شود که این امام خمینی (ره ) بود که بیشترین فرصت را برای همراهی آنان با انقلاب و مردم داد و مانعی در برابر برخوردهای زود هنگام با آنان شد و تا وقتی دست به سلاح نبرده بودند ، حتی با رهبران آنان ناصحانه برخورد نمود و پس از آن نیز همواره برای افراد فریب خورده ، دلسوزی و روشنگری می نمود.

آقای خدابنده ؛

اجازه دهید یک نکته از تزلزل اعضاء که ارتباط مستقیمی با عدم ایمان به عمل و راهی که در آن قدم گذارده اند برای شما بازگو کنم که شاید کمتر شنیده باشید.

آمر قتل پدر من ، پس از چندی بازداشت شد و با اظهار پشیمانی و ندامت به بازگو کردن خطوط تروریستی منافقین و نحوه کار آنها پرداخت ، وی بنا به درخواست خودش در برخی دبیرستانهای مشهد که منافقین فعالیت بیشتری داشتند ، به افشاگری در مورد منافقین و اعمال ننگین آنها پرداخت و از جمله چگونگی ماجرای به قتل رساندن مرحوم هاشمی نژاد را تعریف کرد.

وی نقل می کرد که مسئولان گروه برای این که " هادی علویان " ، ضارب ایشان را راضی به این کار کنند ، هفته ها بر روی وی که بسیار هم فرد ساده اندیش و بی دست و پایی بوده است کار کرده بودند تا این که هنگام عمل وی پا پس کشیده بود و در شب آخر تا صبح از ترس می گریسته است و تصمیم گیرندگان گروه ، به جای این که فردی معتقد و داوطلب را به این کار بفرستند ، وی را با انواع ترفندها و نهایتاً با تهدید به لو دادن وی و خراب کردن پلهای پشت سرش وادار به چنین عملی نموده اند. و آنقدر این توهم را در وی قوت بخشیده بودند که اگر به دست پاسداران بیفتد او را پس از شکنجه های طاقت فرسا خواهند کشت که جوان نادان از ترس مرگ به خودکشی پناه برده و دست به این جنایت زد.

وضعیت امروز که ما شاهد آن هستیم ، تزلزل از پرده برون افتاده و تردید آشکار شده ای است که رهبران گروه سالها با شعارها و ژستهای خشن و آهنین ، قصد پنهان داشتن آن را داشتند . تزلزلی که اعضایی را که با ظاهری کوشاتر و با تلاش بیشتری برای گروه کار می کنند ، بیشتر از همه دستخوش نگرانی و شک و دولی کرده است و البته که آنها را از آن گریزی نیست.

آری جناب آقای خدابنده من نیز همانند شما :

" شخصا عاملان مستقیم این قتل نفس ها و خیانت های دیگری که خود از آن آگاه هستید را تنها مسعود و مریم رجوی دانسته و افرادی که دست به چنین اعمالی زده اند را جز ابزاری مغزشویی شده (که طبعا خود این افراد را به قربانی تبدیل کرده است) نمی دانم "

کانون هابیلیان ، به دنبال اجرای عدالت در باره جنایات این گروه تروریستی است و آن را حق خود و صدها خانواده که از این ناحیه آسیب دیده اند می داند. عدالتی که بیش از بیست سال به دلیل پشتیبانی همه جانبه صدام از این گروه هیچگاه فرصت تحقق نیافت.

اما جهت اطمینان خاطر شما و دوستانتان به اطلاع می رسانم ملهم از آموزه های بشردوستانه مکتب اسلام و با استعانت از یاد و خاطره شهدایی همچون هاشمی نژاد که نجات اعضای فریب خورده را وظیفه می دانستند ، اجرای عدالت در مورد کسانی که به حق آنها را قربانیان این فرقه توصیف کردیده اید را در قلع و قمع آنها نمی بینیم و از همین رو از آغاز تشکیل کانون هابیلیان با راه اندازی کمیته حقوق بشر ، سرنوشت این افراد را پی گیری کرده ایم و در دیدارهایی که با مسئولین عراقی و سایر شخصیتهای بین المللی داشته ایم ، همواره به واقعیت مربوط به آنها و شرایط اجباری که سران گروه برای آنها ایجاد کرده اند ، اشاره داشته ایم. مقالات و مصاحبه هایی که از افراد بازگشتی ( منجمله آقای ابراهیم خدابنده ) در سایت وجود دارد گواه این مدعا است.

من هم امیدواریم در چارچوب کمیته حقوق بشر که تا کنون بسیاری از خانواده های اعضای منافقین به آن مراجعه کرده اند ، همکاری مشترکی با شما داشته باشیم.

در پایان بار دیگر خداوند متعال را برای نجات و رهایی یافتن تمامی کسانی که توانستند خود را از چنگال این فرقه برهانند،شاکرم. ( چه آنان که هم فکر من هستند و چه آنان که مخالف من می اندیشند)

مشهد مقدس

سید جواد هاشمی نژاد

24 مهرماه 1385


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31