امروزه شاهد هستيم که گروههاي تکفيري با ارتکاب اقدامات وحشيانه تروريستي در کشورهاي منطقه، که به مدد طراحي و پشتيباني غرب و بهويژه آمريکا و دلارهاي نفتي و همچنين سياستمداران خودفروخته منطقه انجام ميشود، از يکسو موجب تفرقه و تعصب و برادرکشي ميان مسلمانان شدهاند و از سوي ديگر تصوير دلخواه غرب از اسلام را بهعنوان ديني متحجر و طالب خشونت به جهانيان مخابره ميکنند. جمهوري اسلامي ايران که به لحاظ جغرافيايي در کانون تحولات تروريسم تکفيري قرار دارد، برخلاف برخي ديگر از کشورهاي منطقه که فريب شعارهاي جذاب جريانهاي تکفيري را خورده بودند، از همان ابتداي شکلگيري اين گروهها، دست پليد استکبار و مصداق اتم آن، يعني آمريکا، را در پشتِسر آنها مشاهده و راه خود را رسماً از آنها جدا کرد. افزون بر آن، ايران، برخلاف دولتهاي غربي که تنها ادعاي مبارزه با تروريسم تکفيري را دارند، در طول ساليان متوالي همواره به همسايگانش که قربانيان اصلي اقدامات گروههاي تکفيري بودهاند، در مقابله با آن تروريستها ياري رسانده است. واقعيتي که امروزه بيش از هر زمان در عراق و سوريه مشاهده ميشود.
رهبر معظم انقلاب در مواضع و بيانات خود درباره جريان تکفير، آن را از سه منظر بررسي کردهاند: ايشان در پارهاي از بيانات خود، چيستي و ماهيت جريان تکفير را توضيح دادهاند. رهبري در اينباره معتقدند، جريان تکفيري الگويي انحرافي از اسلام است که با کمک دول غربي و برخي از دولتهاي مرتجع منطقه و با هدف معارضه با الگوي «اسلام اصولگراي معتدل و عقلاني»، که با پيروزي انقلاب اسلامي ايران به جهان عرضه شده، تجديد حيات يافته است. نکته مهم در اين بخش از بيانات امامخامنهاي اين است که ايشان تکفيريها را عوامل اصلي دشمن ميدانند و معتقدند دشمن اصلي کسي است که اين گروهها را بهوجود آورده است و از آنها پشتيباني ميکند. رهبر انقلاب در پارهاي ديگر از بياناتشان درباره جريان تکفير، به کارکردهاي اين جريان براي استکبار اشاره نمودهاند. در اين خصوص، ميتوان شش مورد از کارکردهاي جريان تکفير براي دشمنان اسلام را از صحبتهاي ايشان استخراج نمود. وجه ديگر جريان تکفير که در اظهارات و بيانات ايشان ديده ميشود، راههاي مقابله با جريان تکفير است. در اين بخش از سخنان، ايشان ضمن ردکردن گزينه مقابلهبهمثل با گروههاي تکفيري، راهحل مشکل تکفير را ارشاد عناصر تکفيري و تحذير قشر جوان از پيوستن به اين گروهها عنوان و مأموريت آن را به علماي جهان اسلام محول ميکنند. رهبر انقلاب، عشق و دلباختگي به پيامبر اعظم را بزرگترين سرمايه مسلمانان براي اتحاد با يکديگر در برابر جريان تکفير ميدانند.
رهبر انقلاب اسلامي جريان تکفير را «از مصائب جهان اسلام»، «مژدهاي براي دشمنان اسلام»، «ساخت دست استعمارگران» و «مزدور شيطان» ميدانند که «کاملاً در جهت نيتهاي استکبار و صهيونيست حرکت ميکنند» ايشان تشکيل گروههاي تکفيري را در کنار جنگافروزيها و لشکرکشيهاي نظامي، حمايت از ديکتاتورهاي فاسد و حمايت از تروريسم دولتي رژيم صهيونيستي جزء جنايات آمريکا ميدانند که از ذهن ملتها پاک نخواهد شد. مقام معظم رهبري نقش استکبار را در تحريکات ايمانى و عقيدتى براى به جان همانداختن مسلمانان، امري مسلم ميدانند که براي انسانهاي خردمند و آگاه واضح است. ايشان معتقدند خطري بزرگتر از کشتار گروههاي تکفيري وجود دارد و آن ايجاد اختلاف و بدبيني بين شيعه و سني است. ايشان معتقدند استکبار گروههاي تروريستي تکفيري مانند القاعده و داعش را با هدف مقابله با جمهورى اسلامى و حرکت بيدارى اسلامى بهوجود آورده است، لکن امروز شر اين گروهها دامن خود آنها را گرفته است.
الف. ماهيت جريان تکفير
تکفير سَم است
رهبر انقلاب اسلامي تکفير را سمي ميدانند که بايد از جوامع اسلامي دفع شود: «امروز كساني هستند كه سلاحشان تكفير است. ابايي هم ندارند كه بگويند ما تكفيري هستيم. اينها سم هستند. خب، اين سم را بايد از محيط (جامعه) ا سلامي خارج كرد. يكي او را تكفير كند، يكي او را تفسيق كند. اين در سخنراني و در منبر يك حرفي بزند كه تعريض به او باشد، او يك چيزي بگويد كه تعريض به اين باشد؛ اين همين چيزي ميشود كه دشمن ميخواهد.»
منطق غلط تکفير
رهبر انقلاب با اشاره به منطق غلط گروههاي تکفيري که پيروان مذاهب مختلف اسلامي را تکفير ميکنند، اين پرسش اساسي را مطرح ميکنند که چرا چنين فکر غلطي بايد بين مسلمانان وجود داشته باشد: «امروز اين جماعت وهّابي و سلفي، شيعه را كافر ميداند؛ سني محب اهلبيت را هم كافر ميداند؛ سنيِ پيرو طريقههاي عرفاني و قادري را هم كافر ميداند! اين فكر غلط از كجا سرچشمه ميگيرد؟ همه مردم شيعه در سراسر دنيا، مردم سني شافعي در شمال آفريقا، يا مالكي در كشورهاي آفريقايي مركزي (كه اينها محب و دوستدار اهلبيت هستند؛ طريقههاي عرفاني اينها به اهلبيت منتهي ميشود) كافرند؛ چرا؟ چون به مرقد حسينبنعلي (ع) در قاهره احترام ميگذارند و مسجد رأسالحسين را مورد تقديس قرار ميدهند؛ بهاينجهت اينها كافرند! شيعه كه كافر است؛ سني سقّزي و سنندجي و مريواني هم اگر با طريقه قادري يا نقشبندي ارتباط داشته باشد، او هم كافر است! اين فكر، چه فكري است؟ چرا با اين فكر غلط و شوم بين برادران مسلمان اختلاف ايجاد بشود؟ »
تجديد حيات جريان تکفير
رهبر انقلاب با اشاره به وجود ردپاي تکفير در جهان اسلام، معتقدند اين جريان با طراحي سرويسهاي جاسوسي غرب و منابع مادي برخى از دولتهاى منطقه، تجديد حيات يافته است: «جريان تکفير يک جريان مضر و خطرناک در دنياى اسلام است. اين جريان تکفير اگرچه تازه نيست و سابقه تاريخى دارد، لکن چند سالى است که با نقشههاى استکبار و با پول برخى از دولتهاى منطقه و با طراحى و نقشهکشىِ سرويسهاى جاسوسى کشورهاى استعمارى (مثل آمريکا و انگليس و رژيم صهيونيستى) تجديد حيات کرده است و قوت گرفته است... بايد دنياى اسلام همه بدانند که نقش سياستهاى آمريکا دراينميان چيست؛ نقش سرويسهاى جاسوسى آمريکا و انگليس و رژيم صهيونيستى در اين احياء جريان فتنه تکفيرى چيست؛ اين را بايد همه بدانند. همه بايد بدانند که اينها دارند براى آنها کار ميکنند؛ نقشه از آنها است، پشتيبانى از آنها است، ارائه طريق از آنها است، پول هم از دستنشاندگان آنها (يعنى) حکومتهاى منطقه است که پولش را ميدهند، اين بيچارهها را بدبخت ميکنند و دنياى اسلام را دچار اين مشکل ميکنند. »
ماهيت مشکوک سران گروههاي تکفيري
حضرت آيت الله خامنه اي، در ماهيت واقعي سرکردگان گروههاي تکفيري، تشکيک و اين احتمال را مطرح ميکنند که آنها عوامل سرويسهاي جاسوسي غرب باشند: «مظهر بيداري اسلامي كساني نيستند كه با چهره عبوس و گرفته خود با همه دنيا (حتي با مؤمنين و مسلمين) مواجه ميشوند؛ عدهايي را تكفير ميكنند؛ عدهايي را با قومگرايي، عدهايي را با طايفهگرايي، عدهايي را به بهانههاي نادرست مورد تهاجم قرار ميدهند. وجود اينها بهشدت مشكوك است كه اصلاً چنين كساني هستند يا در واقع همان عوامل سرويسهاي جاسوسي اسرائيل و آمريكا و انگليس هستند كه اينطور فعاليت ميكنند؛ چهار نفر آدم غافل را هم دستخوش فعاليت خودشان كردهاند. اين هم واقعيتي است كه نميشود آن را انكار كرد. »
اسلام تکفيري؛ الگويي انحرافي در مقابل الگوي جمهوري اسلامي
رهبر انقلاب اسلامي تکفير را مانند اسلام لائيك، الگويي انحرافي ميدانند که غرب براي مقابله با الگوي جمهوري اسلامي، به جوانان انقلابي کشورهاي مسلمان منطقه عرضه کرده است. ايشان با برشمردن ويژگيها و خصوصيات اين الگوي انحرافي، از جوانان انقلابي کشورهاي مسلمان منطقه ميخواهند نسبت به آن بدبين باشند: «دو الگوي اسلام تكفيري و اسلام لائيك از سوي غرب به شما پيشنهاد شده و خواهد شد تا الگوي اسلام اصولگراي معتدل و عقلاني در ميان انقلابهاي منطقه تقويت نشود. ...به اسلام مطلوب واشنگتن و لندن و پاريس بدبين باشيد؛ چه از نوع لائيك و غربگرا و چه از نوع متحجر و خشن آن. به اسلامي كه رژيم صهيونيستي را تحمل ميكند، ولي با مذاهب اسلاميِ ديگر بيرحمانه مواجه ميشود، دست آشتي بهسوي آمريكا و ناتو دراز ميكند، ولي در داخل به جنگهاي قبيلهاي و مذهبي دامن ميزند و اشدّاء با مؤمنين و رحماء با كفار است، اعتماد نكنيد. به اسلام آمريكايي و انگليسي بدبين باشيد كه شما را به دام سرمايهداري غرب و مصرفزدگي و انحطاط اخلاقي ميكشانند. »
جريان تکفير؛ نقطه مقابل سلفيت اصيل
رهبر انقلاب با بيان اينکه اسلام تکفيري، برخلاف شعارهاي اسلاميش مانند بازگشت به سلف، ربطي به سلفيت ندارد؛ تصريح ميکنند: «اين الگوي انحرافي در نقطه مقابل سلفيگري اصيل قرار دارد و بهعلت مخالفتهايش با نوگرايي و عقلانيت ديني، باعث ترويج سکولاريسم و بيديني خواهد شد. سلفيگري اگر بهمعناي اصولگرايي در كتاب و سنت و وفاداري به ارزشهاي اصيل، مبارزه با خرافات و انحرافات و احياء شريعت و نفي غربزدگي باشد، همگي سلفي باشيد. اگر بهمعناي تعصب و تحجر و خشونت ميان اديان يا مذاهب اسلامي ترجمه شود، با نوگرايي و سماحت و عقلانيت (كه اركان تفكر و تمدن اسلامي هستند) سازگار نخواهد بود و خود باعث ترويج سكولاريسم و بيديني خواهد شد. »
تکفيريها دشمن اصلي نيستند
رهبر انقلاب در موضوع تکفير، دشمن اصلي را نه گروههاي تکفيري، بلکه سرويسهاي جاسوسي غرب ميدانند که گروههاي تکفيري را تحريک و تأمين مالي ميکنند: «امروز يک عدهاى در بخشهاى مختلف دنياى اسلام بهنام گروههاى تکفيرى و وهابى و سلفى، عليه ايران، عليه شيعه، تلاش ميکنند. کارهاى بدى ميکنند؛ اما اينها دشمنهاى اصلى نيستند. اين را همه بدانند. دشمنى ميکنند، حماقت ميکنند، اما دشمن اصلى آن کسى است که اينها را تحريک ميکند. آن کسى است که پول در اختيارشان ميگذارد و آن کسى است که وقتى انگيزه آنها اندکى ضعيف شد، با وسايل گوناگون آنها را انگيزهدار ميکند. دشمن اصلى آن کسى است که تخم شکاف و اختلاف را بين آن گروه نادان و جاهل و ملت مظلوم ايران مىافشاند؛ اينها آن دست پنهانِ سرويسهاى امنيتى و اطلاعاتى است.»
تکفيريها عوامل اصلي دشمن هستند
همانطور که گفته شد، ايشان، گروههاي تکفيري را دشمن اصلي مسلمانان نميدانند؛ بااينحال به اعتقاد ايشان، تکفيريها عوامل اصلي دشمن هستند که با غفلت و جهالت در زمين دشمن بازي ميکنند: «آن كسي كه نداي تفرقه بين شيعه و سني را سر ميدهد و به بهانه مذهب، ميخواهد وحدت ملي را به هم بزند، چه شيعه باشد و چه سني، مزدور دشمن است. چه بداند، چه نداند. گاهي بعضيها مزدور دشمن هستند و خودشان نميدانند. خيلي از اين مردم بيچاره بيخبرِ سلفي و وهابي كه بهوسيله دلارهاي نفتي تغذيه ميشوند تا بروند در اينجا و آنجا عملياتهاي تروريستي انجام بدهند (در عراق يكطور، در افغانستان يكطور، در پاكستان يكطور و در نقاط ديگر يكطور) نميدانند كه مزدور دشمن هستند. آن مرد شيعي هم كه ميرود به مقدسات اهلسنت اهانت ميكند و دشنام ميدهد، او هم مزدور دشمن است، ولو نداند كه چه ميكند. من عرض ميكنم: عوامل اصلي دشمنان هستند. بعضي از اين سرانگشتان (هم در بين اهلسنت، هم در بين شيعه) غافلند و نميدانند و نميفهمند چكار ميكنند، نميدانند براي دشمن كار ميكنند. »
داعش
در هندسهاي که رهبر انقلاب از جريان تکفير ترسيم ميکنند، داعش تنها فرعي از اين جريان است و جرم و فساد آن به آدمکشي و قتل و غارت خلاصه نميشود: «جريانى که امروز بهنام داعش شناخته ميشود يکى از فروع شجره خبيثه تکفير است و همه آن نيست. فسادى که اين مجموعه بهراه انداختند، اين اهلاک حرث و نسل، اين ريختن خون بىگناهان، اين بخشى از جرائم جريان تکفير در دنياى اسلام است؛ با اين چشم بايد به اين مسئله نگاه کرد. آيتالله خامنهاي آمريکا و متحدين آن را متهمين درجه اول ظهور داعش ميدانند و ادعاي آنها در مبارزه با داعش را رد ميکنند: «امروز در دنيا همه مشاهده ميکنند که آن قدرت و آن دولتي که از خبيثترين تروريستها (يعني از همين داعش و امثال اينها) حمايت کرده است و اينها را بهوجود آورده است و هنوز هم عليرغم اينکه به ظاهر ميگويد در مقابل اينهاست، دست از حمايت اينها برنميدارد، آمريکا و همپيمانان آمريکاست. »
رهبرانقلاب با اشاره به اظهارات مقامات آمريکايي که به اشتباه خود در روي کارآودرن داعش اعتراف کردهاند، پشتيباني آمريکا از اين گروه تروريستي را واقعيتي مشهود و مخالفت آنها با داعش را غيرواقعي قلمداد ميکنند: «امروز آمريکاييها ادعا ميکنند ميخواهند با تروريسم مبارزه کنند؛ درحاليکه خطرناکترين گروههاي جرّار تروريستي را خود اينها بهوجود آوردند. داعش را چه کسي بهوجود آورد؟ خودشان اعتراف ميکنند که در ايجاد داعش نقش و سهم اصلي را داشتهاند. گروههاي خُرد و ريز و درشت ديگر (از قبيل داعش) را چه کسي به جان عراق و سوريه و بقيه نقاط انداخت؟ اين گلولهها و اين ابزارها و اين دلارهايي که در جيب اين انسانهاي جنايتکار و آدمکش ميرود، از کجا ميآيد. اين پولها از کجا ميآيد. اين کساني که به دستور سياستهاي آمريکا گروههاي تروريستيِ جرّار خطرناکِ منطقه را پشتيباني ميکنند، چه کساني هستند. آيا ترديدي وجود دارد در اينکه دست استکبار در ايجاد تروريسم و در ترويج تروريستها و در کمک به آنها و پشتيباني آنها در منطقه ما بيشترين نقش را داشته است. در همه نقاط اين منطقه که انسان نگاه ميکند، اين سَرانگشت خبيث دشمنان را در توليد حادثه تروريسم مشاهده ميکند. آنوقت در شعارهايشان، اظهارشان اين است که ما با تروريسم مخالفيم، ما با داعش مخالفيم و دروغ ميگويند، خلاف واقع ميگويند. اين جاهليت است؛ اين همان جاهليتي است که امروز در دنيا وجود دارد.» ايشان در جاي ديگر با اشاره به کتاب خاطرات هيلاري کلينتون، وزير امور خارجه سابق آمريکا که در بخشي از آن به نقش دولت خود در ايجاد و تقويت داعش اشاره ميکند، در صدقنيت گردانندگان ائتلاف بهاصطلاح ضدداعش تشکيک ميکنند: «بعضي از آمريکاييها در کتابهاي خاطرات خودشان اعتراف کردند که در ايجاد و توسعه داعش، در جاانداختن داعش نقش داشتند و امروز هم حمايت ميکنند. حالا ائتلاف ضد داعش بهوجود آمده است. [البته] بنده که باور نميکنم واقعا يک ائتلافي ضد داعش باشد. »
در روزهاي آغاز فعاليت ائتلاف بهاصطلاح ضدداعش، در رسانههاي خبري غربي، خبري مبني بر کمکهاي هوايي نيروهاي ائتلاف به تروريستهاي داعش منتشر شد، واقعيتي که مقامات عراقي نيز آن را تأييد نمودند. رهبر انقلاب با اشاره به اين رياکاري آمريکاييها، ائتلاف آمريکا و همپيمانان آن را اينگونه به سخره گرفتند: «به ما اطّلاع دادند که هواپيماهاى ترابرى آمريکا، مهماتى را که اين گروه موسوم به داعش احتياج داشتند، در مراکزى که داعش در عراق مستقر بود، از آسمان پرتاب کردند و براى آنها کمک رساندند. گفتيم لابد اين کار، اشتباهى بوده است. بعد تکرار شد. آنطور که به من اطّلاع دادند پنج مرتبه اين اتفاق افتاده است! پنج مرتبه اشتباه ميکنند. آنوقت به ظاهر ائتلاف ضد داعش درست کردهاند که دروغ محض است. اين ائتلاف، دنبال اهداف خبيث ديگرى است. ميخواهند اين فتنه را زنده نگه دارند. دو طرف را به جان هم بيندازند و جنگ خانگىِ بين مسلمانان را همينطور استمرار بدهند تا اين (جنگ) بماند. هدف آنها اين است؛ البته نخواهند توانست. اين را بدانيد. »
ب. کارکردهاي جريان تکفير براي استکبار
- اختلافانگيزي ميان مسلمانان
در نگاه رهبري، مهمترين کارکرد گروههاي تکفيري براي دشمنان اسلام اختلافانگيزي ميان مسلمانان و دامنزدن به برادرکشي است: «برادران اهل تسنن هم بدانند كه نقشه دشمن، ايجاد اختلاف و تعصب و برادركشي است. به كمتر از برادركشي هم راضي نميشوند. ببينيد الان در بغداد و شهرهاي مختلف عراق چه ميكنند. مسجد شيعه، مسجد براثا، حرم مطهر امامين عسكريين (ع)، مسجد كوفه، هرجا دستشان برسد، هرجا يك جمعي كه فكر ميكنند آنها شيعه هستند، آنجا انفجار درست ميكنند و انسانهاي بيگناهي را به قتل ميرسانند. اين را دشمن ميخواهد. دشمن آنها را تغذيه مالي ميكند؛ سرويسهاي جاسوسي آمريكا و اسرائيل پشتِسر اين گروههاي افراطي و تكفيري هستند، ولو عوامل و پيادهنظامشان هم خبري ندارند كه پشتِسر قضيه چيست، اما رؤسايشان ميدانند. اين را آمريكا ميخواهد. لذا آنها هم بايستي بيدار و متوجه باشند. »
رهبر انقلاب با اشاره به دستور خداوند به مسلمانان مبني بر حفظ وحدت، اتحاد ميان مسلمانان را آموزهاي قرآني و اختلاف ميان مسلمانان و تکفير يکديگر را آموزهاي استعماري ميدانند. ايشان در اين خصوص، ابراز تأسف ميکنند از اينکه چرا برخي از حکومتهاي اسلامي، بهجاي قرآن از دشمن خط گرفته و براي او کار ميکنند: «يكي از دستورات قرآن اين است كه آحاد امت اسلامي با يكديگر متحد باشند. دستدردست يكديگر بگذارند: ( اِعْتَصِمُوا بِحَبْلِ الله جَمِيعاً وَلاَ تَفَرَّقُوا) اين خطاب به كيست؟ خطاب به ماست. خطاب به ملت ايران است، خطاب به ملتهاي مسلمان كشورهاي اسلامي است، خطاب به همه مؤمنين به اسلام در سراسر دنياست. ما به اين عمل ميكنيم؟ نقطه مقابل اين آموزش قرآني، آموزش استعماري است: اختلاف ميان مسلمانان. يك عده، يك عده ديگر را تكفير و لعن كنند و خود را از آنها بري بدانند. اين چيزي است كه امروز استعمار ميخواهد؛ براي اينكه ما با هم نباشيم. متأسفانه بعضي از دولتهاي اسلامي و حكومتهاي اسلامي فريب ميخورند؛ آنها هم داخل بازي دشمن ميشوند؛ فريب دشمن را ميخورند و براي دشمن كار ميكنند؛ گاهي دانسته، گاهي هم ندانسته.»
ازديدگاه آيت الله خامنهاي، اختلاف عقيدتي ميان مذاهب اسلامي، از جمله شيعه و سني، امري طبيعي است و مشکلي بهوجود ن ميآورد. به اعتقاد ايشان مشکل وقتي ايجاد ميشود که اين اختلاف عقيدتي دستآويزي براي تکفير و آدمکشي شود: «آنها كه قدرت يكپارچه اسلامي را مانع هدفهاي خبيث خود ميدانند، دامنزدن به اختلافها در درون امت اسلامي را آسانترين راه براي مقصود شيطاني خود يافتهاند و تفاوتهاي نظري در فقه و كلام و تاريخ و حديث را دستآويز تكفير، خونريزي، فتنه و فساد ساختهاند. »
- مقابله با حرکت بيداري اسلامي
رهبري انقلاب يکي از اهداف دشمنان از اختلافانگيزي ميان مسلمانان را به انحراف کشاندن بيداري اسلامي و تبديل آن به درگيريهاي خونين مذهبي و قومي و نژادي عنوان کردهاند: «امروز يكي از خطرناكترين چيزهايي كه نهضت بيداري اسلامي را تهديد ميكند، اختلافافكني و تبديل اين نهضتها به معارضههاي خونين فرقهاي و مذهبي و قومي و ملي است. اين توطئه هماكنون از سوي سرويسهاي جاسوسي غرب و صهيونيست، با كمك دلارهاي نفتي و سياستمداران خودفروخته، از شرق آسيا تا شمال آفريقا و بهويژه در منطقه عربي، با جد و اهتمام دنبال ميشود؛ پولي كه ميتوانست در خدمت بهروزي خلق خدا باشد، خرج تهديد، تكفير، ترور و بمبگذاري و ريختن خون مسلمانان و برافروختن آتش كينههاي درازمدت ميگردد. »
رهبر انقلاب در سال 1385، زماني که هنوز قيامهاي مردمي در کشورهاي عربي عليه حاکمان فاسد و دستنشانده آمريکا به شکل گسترده آغاز نشده بود، هشدار دادند دشمن قصد دارد اين حرکت را با دعواي مذهبي و ايجاد تفرقه ميان شيعه و سني خنثي کند: «امروز بيداري اسلامي و حركت بهسمت دستيابي به ارزشهاي والاي اسلامي، يك جان تازهاي گرفته است. در همه دنياي اسلام، بهخصوص جوانها، باسوادها، دانشگاهيان، دانشجوها، طبقه فهميده و عامه مردم، ميلشان به اسلام و حاكميت ارزشهاي اسلامي با سيچهل سال قبل مقايسهشدني نيست. بيداري اسلامي شروع شده است. آنها هم از همين ميترسند؛ ميخواهند همين را نابود كنند. نگذارند اين بيداري اسلامي، اين حركت عمومي در دنياي اسلام، بهوسيله نقشه دشمن خنثي بشود كه عبارتنداز: به جان هم انداختن شيعه و سني. در دعواي مذهبي وقتي كه دو طرف با تعصب با يكديگر مشغول بحث و جدل ميشوند، بسياري از حرفهاي منطقي لگدمال خواهد شد. حرفهاي منطقي را هم ديگر كسي نميشنود. نگذارند؛ بهخصوص روشنفكرانشان و علمايشان مراقب باشند، نصيحت كنند و اعلام كنند اين اتحادي را كه ما دنبالش هستيم و مكرر گفتهايم.»
ايشان در سال 1390، در اوج قيامهاي مردمي که در راستاي بيداري اسلامي در حال اتفاق بود، در خصوص نقشه دشمن براي تفرقهانگيزي در ميان مردم کشورهاي منطقه هشدار داده بودند: «مردم (در کشورهاي منطقه) بايد مراقب حركات تفرقهافكنانه دشمنان باشند. امروز، هم در مصر، هم در تونس، در شمال آفريقا و در ساير كشورهاي اسلامي، دشمنان در پي ايجاد تفرقهاند. بهخصوص چون ايران اسلامي كانون حركت در مقابل استكبار است، ميخواهند بين ايران اسلامي و كشورها فاصلههاي قومي و مذهبي بيندازند. حتي در داخل خود اين كشورها ميخواهند تفرقه ايجاد كنند. امروز در مصر كساني از اين گروههاي تكفيري و وهابي تلاش ميكنند به بهانههاي مختلف بين مردم مصر با يكديگر هم اختلاف بيندازند. بايد در مقابل اين اختلافافكنيها هوشيار بود. »
- غافلکردن مسلمانان از مسئله فلسطين و ايجاد حاشيه امن براي صهيونيستها
رهبر انقلاب که بارها فلسطين را مسئله اصلي دنياي اسلام ناميدهاند، تکفير را حربه دشمنان براي مشغولشدن مسلمانان به يکديگر و مغفولماندن مسئله اشغال قبله اول مسلمين توسط صهيونيستها ميدانند: «حربه دشمن را از دست دشمن بگيريد. امروز شما مىبينيد تکفير، عاملى براى دشمنان اسلام و دشمنان امت اسلامى است؛ نه فقط شيعه، (بلکه) اهلسنت را هم تکفير ميکنند. بهنفع رژيم صهيونيستى، مسجد اهلسنت را هم منفجر ميکنند، براى اينکه مردم و مسلمانها را به هم مشغول کنند تا غافل بشوند از مسئله مهم فلسطين و از حضور دشمن در دل دنياى اسلام غفلت کنند؛ هدف، اينهاست. عدهاى هم از روى سادهلوحى، بعضى هم البته از روى غرض، با آنها همراهى ميکنند؛ اين را بايد متوجه بود. »
رهبر انقلاب در جاي ديگر با ابراز تأسف از اينکه جهان اسلام مجبور است نيروي خود را بهجاي پرداختن به مسئله اصلي، يعني فلسطين و مسجدالاقصي و دشمن غاصب صهيونيست، صرف مسئله تکفير کند، تصريح ميکنند: «جريان تکفير، موضوعي نيست که في نفسه داراي اولويت باشد؛ بلکه مسئهاي است که پرداختن به آن بر علما و روشنفکران جهان اسلام تحميل شده است: «من قلباً متأسفم؛ ما (يعنى) دنياى اسلام (با وجوديکه بايد همه نيروى خود را براى مقابله با توطئه رژيم صهيونيستى صرف کنيم و بايستى همه دنياى اسلام در برابر توطئه عليه قدس شريف و مسجدالاقصى را به حرکت در آورد) امروز ناچاريم به گرفتارىهايى که استکبار در درون دنياى اسلام بهوجود آورده است مشغول شويم؛ چارهاى نيست. در واقع پرداختن به مسئله تکفير، چيزى است که بر علماى دنياى اسلام و زبدگان و فرزانگان دنياى اسلام تحميل شده است؛ اين را دشمن بهصورت مشکل دستساز وارد دنياى اسلام کرده است و ناچاريم به آن بپردازيم. لکن مسئله اصلى، مسئله رژيم صهيونيستى است. مسئله اصلى، مسئله قدس است. مسئله اصلى، مسئله قبله اول مسلمين، مسجدالاقصى است. اينها مسائل اصلى است. »
ايشان سرگرمشدن مسلمانان به منازعات داخلي و مذهبي را بهترين خبر براي صهيونيستها ميدانند: « گروههاي گوناگون با ثروتهاي بادآورده به اسمهاي مختلف در اطراف کشورهاي اسلامي تلاش ميکنند، کار ميکنند، تروريسم را ترويج ميکنند؛ بمبگذاري ميکنند، آدمها را ميکشند، بيگناهان را در کوچه و بازار و ميدان و مسجد و مانند اينها از بين ميبرند. سر ملتها را گرم کردند. شيعه را عليه سني، سني را عليه شيعه. يک عده را در اين طرف، تندرو و فحاش و افراطي تربيت ميکنند. با پول وادار ميکنند [به اين کارها]، يک عده را متقابلاً از آن طرف تندرو و فحاش بهوجود ميآورند که اينها به جان هم بيفتند و هرکدام هم يک خيل عظيمي از مردم دنبالشانند. چه بهتر از اين براي صهيونيستها؟ چه بهتر از اين براي رژيم صهيونيستي؟ بيدار شويم! بفهميم چه در منطقه ميگذرد! »
ايشان حکومتهاي مرتجع منطقه را به همدستي با رژيم صهيونيستي در پشتيباني از گروههاي تکفيري محکوم ميکنند: «آن کسانى که پشتيبان جريان تکفير هستند، با رژيم صهيونيستى ميسازند تا با مسلمانها بجنگند. به رژيم صهيونيستى اخم هم نميکنند، اما نسبت به کشورهاى اسلامى و ملتهاى اسلامى به بهانههاى مختلف، انواع و اقسام ضربهها را ميزنند و توطئه ميکنند. »
رهبرانقلاب علت حضور و فعاليت نيروهاي تکفيري در سوريه را ايجاد حاشيه امن براي صهيونيستها و دشمنان مقاومت در سوريه و لبنان عنوان ميکنند: «تبليغات غرب و رسانههاي منطقهايِ وابسته و مزدور، جنگ ويرانگر در سوريه را نزاع شيعه و سني وانمود ميكند و حاشيه امني براي صهيونيستها و دشمنان مقاومت در سوريه و لبنان پديد ميآورد. اين در حالي است كه دو طرف نزاع در سوريه، نه سني و شيعه، بلكه طرفداران مقاومت ضدصهيونيستي و مخالفان آنند. نه دولت سوريه يك دولت شيعي و نه معارضه سكولار و ضد اسلامِ آن يك گروه سني هستند. تنها هنر گردانندگان اين سناريوي فاجعهآميز آن است كه توانستهاند از احساسات مذهبيِ سادهانديشان در اين آتشافروزي مهلك استفاده كنند. »
- به حاشيهراندن الگوي مقاومت
از نظر رهبري انقلاب، يکي از اهداف دشمنان از اختلافانگيزي ميان مسلمانان به حاشيهکشاندن الگوي مقاومت و جايگزينکردن آن با الگوي انحرافي ترور و تکفير است: «از سوي ديگر دشمنان اسلام و امپراتوران كفر و نفاق به رهبري آمريكا و اسرائيل ميخواهند معادله جهاد و مقاومت را تبديل به طرح تكفير و ترور فرزندان اسلام نموده و در يك كلام، جنگ شيعهسني را به مثابه دلمشغولي ملتهاي مسلمان بر جهان اسلام تحميل كنند. به خيال خود از اين راه بر تمامي مقدرات مادي و معنوي جهان اسلام مسلط شوند.»
ايشان معتقدند جريان تکفير جهت مبارزه جهان اسلام را از جهاد عليه صهيونيستها به جهاد عليه مسلمانان تغيير داد و نيروي عظيمي را که ميبايست عليه صهيونيستها به کار ميرفت، عليه ممالک اسلامي به کار گرفت. ايشان اين اقدام تکفيريها را جنايت تاريخي آنها ميدانند که فراموششدني نيست: «ببينيد نيروها و شمشيرها در دست مسلمانان عليه چه کسانى به کار ميرود. اينها بايد عليه رژيم صهيونيستى به کار ميرفت. جريان تکفير جهت اين مبارزه را تغيير داد و داخل خانه آورد، داخل شهرهاى ما، داخل ممالک اسلامى. در داخل مسجد جامع دمشق انفجار بهوجود مىآورند، در اجتماعات مردم عادى در بغداد انسانها را منفجر ميکنند، در پاکستان صدها نفر را به رگبار ميبندند. در ليبى اين وضعيتى را که مشاهده ميکنيد بهوجود مىآورند؛ همه اينها يکى از جنايات فراموشنشدنى تاريخىِ جريان تکفير است که اين وضع را بهوجود آورده است. تبديل اين حرکت، کارى است در خدمت آمريکا، در خدمت انگليس، کارى است در خدمت سرويسهاى جاسوسى آمريکا و انگليس و موساد و مانند اينها. »
در نگاه رهبر انقلاب، از جمله جنايات جريان تکفير اين است که با منحرفکردن حرکت بيدارى اسلامى، خط مقدم مبارزه در منطقه را از مرزهاي فلسطين اشغالى به شهرها و خيابانهاي کشورهاي اسلامي کشانده است: «جريان تکفير توانست حرکت بيدارى اسلامى را منحرف کند. حرکت بيدارى اسلامى يک حرکت ضدآمريکا، ضداستبداد، ضددستنشاندگان آمريکا در منطقه بود؛ حرکتى از سوى عموم مردم در کشورهاى مختلف شمال آفريقا که عليه استکبار بود، عليه آمريکا بود. جريان تکفير، اين حرکت عظيم ضداستکبارى و ضدآمريکايى و ضداستبدادى را به جنگ بين مسلمانان و به برادرکشى تغيير جهت داد. خط مقدم مبارزات در اين منطقه مرزهاى فلسطين اشغالى بود. جريان تکفير آمد اين خط مقدم را تبديل کرد به خيابانهاى بغداد و مسجد جامع سوريه و دمشق و خيابانهاى پاکستان و شهرهاى مختلف سوريه؛ اينها خط مقدم مبارزه شد»
ايشان يکي از بديهاي جريان تکفير را منحرفکردن شور و حماسه جوانان مسلمان ميدانند که به اعتقاد ايشان شاهدي است ديگر مبني بر اينکه جريان تکفير در خدمت استکبار و دشمنان اسلام حرکت ميکند: «يک بدي ديگر، اين است که جريان تکفير، شور و حماسه جوانان مسلمان را در سراسر دنياى اسلام منحرف کرد. امروز در سرتاسر دنياى اسلام، جوانان يک شور و حماسهاى دارند. بيدارى اسلامى در اينها اثر گذاشته است و آماده هستند در خدمت هدفهاى بزرگ اسلام حرکت کنند. (اما) اين جريان تکفير، اين شور و حماسه را منحرف کرد و کسانى از جوانان بىخبر و جاهل را بهسمت سربريدن مسلمانان و قتلعام زن و بچه و کودک يک روستا کشاند. اين جزء بديهاي جريان تکفير است. از اين قرائن و شواهد نميشود به آسانى عبور کرد. همه اينها نشان ميدهد که جريان تکفير در خدمت استکبار و دشمنان اسلام است. در خدمت آمريکا و انگليس است. در خدمت رژيم صهيونيستى است.»
- ويرانکردن زيرساختهاي کشورهاي اسلامي
رهبر انقلاب، ويرانکردن زيرساختهاي کشورهاي اسلامي را يکي از ضربههايى ميدانند که طي چند سال گذشته از ناحيه جريان تکفير به دنياى اسلام وارد آمده است: «اين حرکت فتنهآلودى که جريان تکفيرى در کشورهاى اسلامى (در عراق و سوريه و ليبى و لبنان و بعضى از کشورهاى ديگر) بهوجود آورد، منجر به اين شد که زيرساختهاى ارزشمند اين کشورها ويران بشود. شما ببينيد چقدر جاده، چقدر پالايشگاه، چقدر معدن، چقدر فرودگاه، چقدر خيابان، چقدر شهر و چقدر خانه در اين کشورها بر اثر اين جنگهاى داخلى، بر اثر اين برادرکشىها از بين رفت. چقدر زمان لازم است، چقدر پول لازم است، چقدر هزينه بايد داد تا دوباره اينها به حال اول برگردد. اينها ضررها و ضربههايى است که جريان تکفير تا امروز و در اين چند سال گذشته، به دنياى اسلام زده است. »
- مخدوشکردن چهره اسلام
مقام معظم رهبري بزرگترين جنايت جريان تکفير را اين ميدانند که با جنايات و ددمنشي خود چهره اسلام را در جهان مخدوش و آن را در مقام ديني خشن و بدوي به جهانيان معرفي کند: «جريان تکفير چهره اسلام را در دنيا مخدوش و زشت کرد. همه دنيا در تلويزيونها ديدند که کسى را مىنشانند و با شمشير گردن ميزنند، بدون اينکه جرمى براى او معين شده باشد.( لا يَنهکُمُ اللهُ عَنِ الَّذينَ لَم يُقاتِلوکُم فِى الدّينِ وَ لَم يُخرِجوکُم مِن دِيارِکُم اَن تَبَرّوهُم وَ تُقسِطوا اِلَيهِم اِنَّ اللهَ يُحِبُّ المُقسِطين* اِنَّما يَنهکُمُ اللهُ عَنِ الَّذينَ قاتَلوکُم فِى الدّينِ وَ اَخرَجوکُم مِن دِيارِکُم وَ ظاهَروا عَلى اِخراجِکُم اَن تَوَلَّوهُم) اينها درست به عکس عمل کردند؛ مسلمان را کشتند، غير مسلمانِ غير متعرض را زير شمشير نشاندند، تصوير آن در همه دنيا پخش شد، همه دنيا اين را ديدند. همه دنيا ديدند که يک نفرى بهنام اسلام دست کرد از سينه يک آدم کشتهشده، دل او را بيرون آورد و به دندان کشيد! اين را دنيا ديد. اينها بهنام اسلام تمام شد؛ اسلامِ رحمت، اسلامِ تعقل، اسلامِ منطق، اسلامِ (لا يَنهکُمُ اللهُ عَنِ الَّذينَ لَم يُقاتِلوکُم فِى الدّين)، اين اسلام را اينها اينطوري معرفى کردند؛ از اين جنايتى بالاتر؟ از اين فتنهاى خبيثتر؟ اين مربوط به جريان تکفير است.»
ايشان همچنين با اشاره به تحجر و ارتجاع و جمود فکري کشورهاي وهابي منطقه، آنها را محکوم ميکنند به اينکه به وجهه علمي و عقلاني اسلام ضربه ميزنند: «سعي كردند وانمود كنند كه شريعت اسلامي با پيشرفت و تحول و تمدن و اينها سازگار نيست. اين، حرف دشمن است. نخير! كاملا سازگار است. البته در دنياي اسلام كم نيستند كساني كه با روحيه تحجر و ارتجاع و جمود و عدم قدرت اجتهاد توانستهاند اين حرف دشمن را به نحوي تبيين و اثبات كنند. اينها مسلمان هستند، اما در خدمت آنهايند. ما در اطراف خودمان، در برخي از اين كشورهاي اسلامي، از اين قبيل داريم. اسمشان مسلمان است، اما يك ذره فكر نو، نگاه نو، فهم نو از معارف اسلامي، انسان در آنها مشاهده نميكند. اسلام مال هميشه دنياست، اسلام مال همه قرنهاست، اسلام مال همه دورانهاي پيشرفت بشري است؛ جوابگوست. آن فكري كه بتواند پاسخگويي اسلام را به اين نيازها بفهمد، بايد آن را پيدا كرد. بعضيها اين فكر را ندارند؛ فقط بلدند اين را تكفير كنند، آن را تفسيق كنند، اسم خودشان را هم مسلمان بگذارند. در نهايت هم يك وقتهايي انسان ميبيند كه در يك مواردي سرشان با سر مزدوران دشمن در يك آخور است! شريعت اسلامي و فكر اسلامي را محور فعاليت خودمان قرار بدهيم؛ اين هم يكي از هدفهاست. »
راههاي مقابله با جريان تکفير
پرهيز از مقابله بهمثل
همانطور که گفته شد، رهبر انقلاب جريان تکفيري را سمي ميدانند که بايد از جوامع اسلامي دفع شود. نکته مهم در اين خصوص اين است که از نظر ايشان، راه خارجکردن اين سم از محيط اسلامي، خشونت و مقابله بهمثل نيست: «ما مکرر گفتهايم اين گروههاى بىعقلى را که بهنام سلفىگرى، بهنام تکفير، بهنام اسلام با نظام جمهورى اسلامى مقابله ميکنند، دشمن اصلى نميدانيم؛ ما شما را فريبخورده ميدانيم؛ به اينها گفتهايم:(لَئِن بَسَطتَ اِلَىَّ يَدَکَ لِتَقتُلَنى ما اَنا بِباسِطٍ يَدِىَ اِلَيکَ لِاَقتُلَکَ اِنّى اَخافُ اللهَ رَبَّ العَلَمين) تو اگر خطا ميکنى، اشتباه ميکنى، کمر به قتل برادر مسلمان خودت ميبندى، ما تو [آدمِ] نادان و جاهل را کسى نميدانيم که بايستى کمر به قتل او ببنديم؛ البته از خودمان دفاع ميکنيم. هرکسى به ما حمله کند با مشت محکم ما مواجه خواهد شد، اين طبيعى است. اما معتقديم اينها دشمنان اصلى نيستند، فريبخورده هستند. دشمن اصلى آن دشمن پشتِپرده است، آن دست نهچندان پنهانى است که از آستين سرويسهاى امنيتى بيرون مىآيد و گريبان مسلمانان را ميگيرد و آنها را به جان هم مىاندازد. »
ارشاد گروههاي تکفيري و تحذير جوانان از پيوستن به اين گروهها از نظر مقام معظم رهبري، راه درمان بيماري تکفير در جوامع اسلامي ارشاد عناصر جاهل و غافل گروههاي تکفيري از يکسو و روشنگري در خصوص ماهيت بدعت تکفير و آسيبهاي آن از سوي ديگر است؛ تا بدين ترتيب از پيوستن جوانان به گروههاي تکفيري جلوگيري شود. رهبر انقلاب، اين وظيفه را مأموريت علماي اسلام ميدانند: «ما بايستي مردم خودمان را هوشيار و بيدار كنيم و خودمان مراقب باشيم. آن كساني كه بدون فهم، فهم حقيقت، بدون تقوا، جمعيت عظيمي از مسلمانان را از دين خارج ميدانند و خارج ميكنند، تكفير ميكنند، اين گروههاي تكفيريِ نادان (که به حقيقت مناسبترين صفت براي تکفيريهاست و صفت خباثت براي آنها بعد از آن قرار ميگيرد) اينها را بايستي ما تا آنجايي كه ميتوانيم، ارشاد كنيم؛ مردم را از اينها بترسانيم كه مردمِ ما (و لتصغي اليه افئدة الذين لايؤمنون بالأخرة و ليرضوه و ليقترفوا ما هم مقترفون)بعضيها بهخاطر ضعف ايمان، بهخاطر ضعف معرفت، مجذوب اين حرفهاي دشمنان ميشوند. ما بايد مراقبت كنيم. وظيفه علما، وظيفه سنگيني است. امروز وحدت دنياي اسلام، يك هدف اعلاست كه اگر اين وحدت حاصل شد، آن وقت دنياي اسلام حقيقتاً ميتواند به عزت كامل و عمل به احكام اسلامي دست پيدا كند؛ ميتواند اين كار را هم بكند. هم دولتها بايد كمك كنند، هم ملتها بايد كمك كنند. »
جوانان را نجات بدهيد!
رهبر انقلاب اسلامي در تبيين اهميت مأموريت علماي جهان اسلام در حل معضل تکفير، با اشاره به جهالت و غفلت جواناني که در دام اين گروهها گرفتار شدهاند، از علماي اسلام ميخواهند آنها را از چنگال تکفير نجات دهند: «جوانان را نجات بدهيد! عدهاى هستند که تحت تأثير اين افکار گمراهکننده قرار ميگيرند و بيچارهها خيال ميکنند کارِ خوب انجام ميدهند که مصداق آيه شريفه (قُل هَل نُنَبِّئُکُم بِالاَخسَرينَ اَعمالًا * اَلَّذينَ ضَلَّ سَعيُهُم فِى الحَيوةِ الدُّنيا وَ هُم يَحسَبونَ اَنَّهُم يُحسِنونَ صُنعًا) هستند؛ خيال ميکنند جهاد فىسبيلالله ميکنند. اينها همان کسانى هستند که در روز قيامت عرض خواهند کرد به خدا:(رَبَّنآ اِنّآ اَطَعنا سادَتَنا و کُبَرآءَنا فَاَضَلّونَا السَّبيلَا * رَبَّنآ ءاتِهِم ضِعفَينِ مِنَ العَذابِ وَ العَنهُم لَعنًا کَبيرا) اين بيچارهها همانها هستند. آنکه در مسجد دمشق يک عالم بزرگ مسلمان را به قتل ميرساند جزو اينهاست؛ آن کسى که مسلمانها را به بهانه انحراف از دين سر ميبُرد جزو اينهاست؛ آن کسى که در پاکستان و در افغانستان و در بغداد و در شهرهاى گوناگون عراق و در سوريه و در لبنان با انفجار، بىگناهها را به خاکوخون ميکشد، جزو همينهاست که روز قيامت خواهد گفت: (رَبَّنا اِنّآ اَطَعنا سادَتَنا و کُبَرآءَنا فَاَضَلّونَا السَّبيلَا. رَبَّنآ ءاتِهِم ضِعفَينِ مِنَ العَذابِ) در يک جاى ديگر قرآن، خدا ميفرمايد:(لِکُلٍ ضِعفٌ)قبول نميکند خدا که(رَبَّنآ ءاتِهِم ضِعفَينِ)، [ميفرمايد] (لِکُلٍ ضِعفٌ)، هر دوتان، تابع و متبوع [در عذابيد]؛ (تَخاصُمُ اَهلِ النّار) با همديگر ميجنگند. اينها را بايد نجات داد، اين جوانها را بايد نجات داد و اين بهعهده علماست. علما با محافل روشنفکرى هم ارتباط دارند و با توده مردم هم ارتباط دارند؛ بايد تلاش کنند. خداى متعال در قيامت از علما سؤال خواهد کرد که چه کرديد؟ بايد اقدام کنند.»
تشکيل نهضت علمى فراگير براى ريشهکني جريان تکفيرى
آيتاللهخامنهاي، مهمترين وظيفه علماي اسلام را در مقابله با جريان تکفير، تشکيل نهضت علمى فراگير عنوان کردهاند: «چند وظيفه بزرگ وجود دارد که بايد انجام داد... : يکى تشکيل يک نهضت علمى و منطقى فراگير از سوى همه علماى مذاهب اسلامى است براى ريشهکن کردن جريان تکفيرى. اين مخصوص مذهبى دون مذهبى ديگر نيست، همه مذاهب اسلامى که دلشان براى اسلام ميسوزد، اسلام را قبول دارند و براى اسلام دل ميسوزانند، در اين وظيفه سهيم هستند، شريکند؛ بايد يک حرکت علمىِ عظيمى انجام بگيرد. آنها با شعار دروغين پيروى از سَلَف صالح وارد اين ميدان شدند. بايد بيزارى سلف صالح را از کارى که اينها ميکنند و از حرکتى که اينها ميکنند، با زبان دين، با زبان علم، با منطق صحيح، به اثبات رساند. »
تهيه منشور وحدت اسلامي
از نظر مقام معظم رهبري، نهضت علمي فراگيري که علماي اسلام بايد آن را تشکيل بدهند، خروجيش بايد منشوري باشد براي وحدت اسلامي، براي مقابله با فکر و منطق غلط تکفيري: «علاج اصلي، داروي اصلي براي امروزِ دنياي اسلام، داروي اتحاد است؛ بايد با هم متحد بشوند. علما و روشنفكران اسلام بنشينند و منشور وحدت اسلامي را تنظيم كنند. منشوري تهيه كنند تا فلان آدم كجفهمِ متعصبِ وابسته به اين، يا فلان، يا آن فرقه اسلامي، نتواند آزادانه جماعت كثيري از مسلمانان را متهم به خروج از اسلام كند، تكفير كند. تهيه منشور جزء كارهايي است كه تاريخ، امروز از روشنفكران اسلامي و علماي اسلامي مطالبه ميكند. اگر شما اين كار را نكنيد، نسلهاي بعد از شما مؤاخذه خواهند كرد. »
ايشان در همين زمينه فرمودهاند: «ببينيد در عراق چه اتفاقي ميافتد. امروز در عراق، در برخي از كشورهاي ديگر، كساني از برادران سني و شيعه در مقابل هم قرار دارند و متقرباً الياللَّه با هم دشمني ميكنند! چرا؟ چه كسي اين انگيزههاي باطل را در ميان اينها تزريق كرده؛ اينها كه از اسلام نيست. بياييد وحدت اسلامي را عملي كنيد و منشوري را كه همه علماي اسلام، همه روشنفكران دنياي اسلام، همه برجستگان سياسيِ با اخلاص دنياي اسلام آن را تأييد و تصديق كنند و براي عمليكردن آن تلاش كنند، تهيه كنيد، تا ديگر مسلماني جرأت نكند متكلم به كلمه توحيد را كه در يك مذهب يا در يك جناح ديگر است، تكفير كند؛ تا برادران با هم باشند. »
عشق و دلباختگي به پيامبر اسلام؛ بزرگترين سرمايه مسلمانان در مقابله با تکفير
در نگاه رهبري، عشق و دلباختگي به پيامبر اسلام (ص)، بزرگترين سرمايه مسلمانان براي اتحاد در مقابل جريان تکفير است: «وجود مقدس نبي مکرم و رسول اعظم اسلام، مهمترين نقطه ايجاد وحدت است. قبلاً هم اين را عرض کرديم که دنياي اسلامي ميتواند در اين نقطه به هم پيوند بخورد.اينجا، جايي است که عواطف همه مسلمانها در آنجا متمرکز ميشود. اين، کانون عشق و محبت و دنياي اسلام است. حالا شما ببينيد قلمهاي پول گرفته از صهيونيستها، همين کانون را مورد توجه قرار ميدهند و به آن اهانت ميکنند؛ براي اينکه اهميت اهانت به امت اسلامي و تحقير دنياي اسلام، کمکم از بين برود. اين، نقطه اصلي است. سياستمداران، نخبگان علمي و فرهنگي، نويسندگان، شعرا و هنرمندان ما روي اين نقطه تكيه كنند و همه مسلمانها با اين شعار به هم نزديك شوند. موارد مورد اختلاف را در نظر نگيرند، يكديگر را متهم نكنند، يكديگر را تكفير نكنند و يكديگر را از حوزه دين خارج نكنند. دلها در سراسر امت اسلامي، به ياد پيامبر و به عشق پيغمبر طراوت پيدا ميكند؛ همه ما دلباخته و عاشق آن بزرگواريم. »
منبع: نشریه راهنما، شماره دوازدهم، ویروس فراگیر تکفیر