هشتم شهريور؛ سالگرد شهادت شهيدان رجايي و باهنر

هشتم شهريور در تقويم رسمي جمهوري اسلامي ايران روز مبارزه با تروريسم نام گرفته است و اين روز هرساله يادآور تاريخي غم‌انگيز در خاطرات ايرانيان است

 

Rejaee Bahonar

هشتم شهريور در تقويم رسمي جمهوري اسلامي ايران روز مبارزه با تروريسم نام گرفته است و اين روز هرساله يادآور تاريخي غم‌انگيز در خاطرات ايرانيان است؛ سالروز انفجار دفتر نخست‌ وزيري به دست منافقان و شهادت مظلومانه شهيدان رجايي و باهنر در سال 1360 و هم‌چنين قرار داشتن در هفته دولت بهانه‌اي شد براي مروري دوباره بر شخصيت شهيدان رجايي و باهنر، شايد كه بيشتر و بهتر بتوانيم روش و منش آن شهيدان را زنده نگه داريم.

***

شهيد رجايي و شهيد باهنر هر دو در سال 1312 متولد شدند، يكي در كرمان يكي در قزوين. هر دو از دهه چهل وارد مبارزات سياسي شدند. مرحوم شهيد رجايي با ورود به گروه‌هاي مسلح دهه چهل، در متن مبارازت جدي عليه رژيم شاه قرار داشت و سال‌ها در زندان رژيم منحط پهلوي زير شديدترين شكنجه‌هاي قرون وسطايي قرار داشت كه در سال 1357 در اثر مبارزات مردم از زندان آزاد شد و به دامن پر مهر ملت بازگشت. در سال 1358 موفق شد به عنوان نماينده مردم تهران به مجلس راه يابد و در سال 1359 به عنوان اولين نخست وزير جمهوري اسلامي انتخاب شد و پس از عزل بني‌صدر، از جانب مردم به مقام رياست جمهوري رسيد.

 

شهيد باهنر هم در سال 1335 وارد دانشگاه شد و در سال 1337 دكتراي الهيات خود را اخذ كرد و از سال 1341 در متن مبارزات اسلامي قرارگرفت و بارها طعم تلخ زندان و شكنجه را چشيد. روشنگري‌هاي او در مساجد تهران به ويژه مسجد جليلي، مسجد هدايت و مسجد جامع تهران زبانزد خاص و عام بود. در سال 1350 از سوي رژيم ممنوع‌المنبر شد و تا پيروزي انقلاب نقش مهمي در سازماندهي نيروهاي مسلمان ايفا كرد و از جانب شوراي روحانيت مؤتلفه مسوول آموزش معارف اسلامي بود.

***

پس از عزل بني‌صدر در 31 خرداد 1360، مردم براي انتخاب رييس‌جمهور جديد آماده مي‌شدند. مجموعاً هفتاد و يك‌ نفربراي‌ انتخابات‌ ثبت‌ نام‌ كردند كه‌ شوراي‌ نگهبان‌ از بين‌ آن‌ها صلاحيت‌ چهار نفر يعني‌عباس‌ شيباني‌، علي‌اكبر پرورش‌، حبيب‌اللّه‌ عسكراولادي‌ و محمدعلي‌ رجايي‌ را تأييد و در تاريخ‌ يكشنبه 21 تير 1360 رسماً اعلام‌ كرد.

***

در سال 1357، پس از آزادي از زندان شهيد باهنر و شهيد بهشتي، به همراه برخي شخصيت‌هاي ديگر نسبت به تشكيل حزب جمهوري اسلامي اقدام نمودند و مرامنامه و اساسنامه آن را تهيه كردند و بدين‌وسيله تشكيلات حزب جمهوري اسلامي رسماً فعاليت خود را آغاز كرد. نقش شهيد باهنر در حزب بسيار تعيين كننده بود و در همه كارها با وي مشورت مي شد. پس از شهادت شهيد بهشتي در فاجعه خونين انفجار دفتر مركزي حزب در هفتم تير ماه سال 60، شهيد باهنر به دبيركلي حزب جمهوري اسلامي انتخاب شد و اين مسووليت را تا زمان پذيرش پست نخست وزيري به عهده داشت.

***

دومين‌ انتخابات‌ رياست‌جمهوري‌ در 2‌ مرداد 1360 برگزار شد. شوراي‌ نگهبان‌ در تاريخ‌ 10 مرداد1360 صحت‌ انتخابات‌ را تأييد و اعلام‌ كرد كه‌ رجايي‌ با اكثريت‌ مطلق‌ آراء اخذ شده‌، به‌ عنوان‌ رييس‌جمهور انتخاب‌ شده‌ و اين‌ انتخاب‌ مورد تأييد آن‌ شورا مي‌باشد. در همين‌ روز وزارت‌ كشور تأييديه‌ شوراي‌ نگهبان‌ را به‌اطلاع‌ امام‌ خميني(ره‌) رساند و روز 11 مرداد 1360 همزمان‌ با عيد فطر در حسينيه‌ جماران‌، امام‌ خميني‌(ره‌) حكم‌رياست‌جمهوري‌ رجايي‌ را تنفيذ كردند.

 

شهيد رجايي در12 مرداد 1360 در جلسه‌ علني‌ مجلس‌ شوراي‌ اسلامي‌، مراسم ‌تحليف‌ را به‌ جا آورد و پس از آن درمجلس شوراي اسلامي دکتر محمد جواد باهنر را به سمت نخست وزير منصوب و به مجلس شوراي اسلامي معرفي کرد. شهيد رجايي مجموعا 28 روز به عنوان رييس‌جمهور خدمت نمود و در 8شهريور همان سال توسط منافقين به شهادت رسيد.

***

متاسفانه كابينه شهيد رجايي مدت زمان زيادي نتوانست به حيات خود ادامه دهد و در تاريخ هشتم شهريور سال 1360، منافقان، دفتر رياست جمهوري را منفجر كردند و در نتيجه، رييس جمهور و نخست وزير به شهادت رسيدند.

 

به دنبال شهادت اين دو شخصيت برجسته انقلاب، امام خميني(ره) به مناسبت‌هاي مختلف بياناتي در اين ارتباط داشتند كه بخشي از آن‌ها در زير مي‌آيد:

 

« من فيلمي كه ديشب از مرحوم رجايي گذاشته بودند و منزلش را نشان مي‌دادند يك دفعه ديگر هم مثل اين كه ديدم اين را – بعضي از اشخاصي كه پيش من بودند، مي‌گفتند؛ ما رفتيم منزل آقاي رجايي، اين خوب نشان مي‌داد، آن‌جا به اين اندازه نيست، واقع مطلب اين طور نيست. اين يك چيز بزرگي كانه نشان دارد مي‌دهد و حال آن‌كه ما كه رفتيم منزل‌شان ديديم كه مساله اين طور هم نيست وقتي بنا شد كه يك نفر رييس‌جمهور شده يا يك نفر نخست وزير است، آقا منزلش آن طوري است و وضع عادي‌اش اين طوري است، اين ديگر نمي‌شود كه از يك قدرت بزرگي بترسد. براي چه بترسد؟ اين را كه از او نمي‌گيرند. آيا بايد بترسد كه مي‌خواهد چپاول كند و مي‌خواهد يك حكومت كذايي بكند آن بايد بترسد. اما رجايي- خدا رحمتش كند – و امثال اين‌ها و باهنر و اين‌هايي كه ما از دست داديم كه اين طور نبودند كه زندگي‌شان جوري باشد كه مبادا يك وقتي از دست داديم كه اين‌طور نبودند كه زندگي‌شان جوري باشد كه مبادا يك وقتي از دست ما برود خاضع بشوند، پيش ديگران و براي اين‌كه زندگي را بيشترش بكنند زورگويي كنند به مردم... . »(1)

« ... ارزش آقاي رجايي، ارزش آقاي باهنر، ارزش آقاي بهشتي و ارزش اين ائمه جمعه مظلوم ما به اين نبود كه يك مثلا دستگاهي دارد ارزش‌شان به اين بود كه "خودي" بودند، با مردم بودند، براي مردم خدمت مي‌كردند مردم احساس كرده بودند كه اين‌ها براي آن‌ها دارند خدمت مي‌كنند ولهذا آن همه تبليغاتي كه با دست‌هاي فاسد بر ضد مرحوم بهشتي بالخصوص- آن‌قدر كارها كردند و نسبت به مرحوم رجايي هم، آن آدم فاسد آن‌قدر پافشاري كرد و اذيت كرد، مردم اعتنايي هيچ به او نكردند و همان‌طور با آن‌ها رفتار كردند مردم همان‌طور آن تلافي‌هايي كه در آن وقت سر آن مظلوم درآمد، مردم درست كردند، بعد از فوت ايشان آن‌طور كردند و همه شما بايد وضع‌تان يك همچو وضعي باشد. من اميدوارم كه همه اين وضع را توجه به آن بكنيد و حفظش بكنيد بخواهيد اسلام حفظ بشود. اين وضع را بايد حفظ بكنيد. بخواهيد كه ايران حفظ بشود. همين را بايد حفظش كنيد. بخواهيد خودتان محفوظ بمانيد. همين را بايد حفظ كنيد... .»(2)

« ... آقاي رجايي يك نفر آدمي بود كه دستفروشي (مي‌كرد) در بازار از قراري كه گفتند. من در مطالعاتي كه در ايشان كردم به نظرم آمد كه از حال دستفروشي‌اش تا حال رياست جمهوري، در روح او تاثيري حاصل نشد. چه بسا اشخاصي هستند كه اگر كدخداي ده بشوند، تغيير مي‌كنند به واسطه ضعفي كه در نفس‌شان هست، تحت تاثير آن مقامي كه پيدا مي‌كنند واقع مي‌شوند، و اشخاصي هستند كه مقام تحت تاثير آن‌هاست از باب قوت نفسي كه دارند. و آقاي رجايي، آقاي باهنر در عين حالي كه خوب، يكي‌شان رييس‌جمهور بود، يكي‌شان نخست وزير بود، اين‌طور نبود كه رياست در آن‌ها تاثير كرده باشد، آن‌ها در رياست تاثير كرده بودند؛ آن‌ها رياست را آورده بودند زير چنگ خودشان، رياست آن‌ها را نبرده بود تحت لواي خودش، و اين يك درسي است كه انسان بايد از اين‌ها ياد بگيرد... . »(3)

 

خبرگزاري ايسنا پيش از اين با انجام مصاحبه‌هايي ديدگاه افراد نزديك به شهيدان رجايي و باهنر را جويا شده بود كه مجموعه‌اي از آن‌ها را در اين گزارش بازخواني مي‌كنيم.

***

عاتقه صديقي همسر شهيد رجايي گفت: آن شهيد بزرگوار، به لحاظ داشتن روحيه‌ مذهبي و حق‌جويي تو‌أم با اصلاح، به دنبال مبارزه با ظلم و ستم بوده است به همين جهت با هر جمعيت و گروهي كه فكر مي‌كرد، مي‌تواند هدف خود را دنبال كند، همكاري مي‌كرد، ولي هيچ وابستگي به اين گروه‌ها پيدا نمي‌كرد، زيرا ملاك و معيار سنجش او، احكام و ارزش‌هاي الهي بود. به همين دليل، هرگاه ناراستي و كج‌روي در تشكيلات و يا جمعيتي مي‌ديد، به راحتي از آن‌ها جدا مي‌شد. عزت و آبرويي كه شهيد رجايي پيدا كرده و بر قلب‌هاي خداجويان حاكم گرديده است، به خاطر برخورد صادقانه و نه عوامفريبانه او با خداوند و بندگان او در همه‌ امور زندگي است.

در واقع شهيد رجايي خود را مديون مردم‌ مي‌دانست و معتقد بود خدمت به مردم و خلق خدا، منتي از طرف خداوند است و نبايد آن را به رخ كشيد.

 

شهيد رجايي از دريافت حقوق وزارت و نخست وزير و رياست جمهوري تا وقتي شهيد شد، استفاده نكرد. بلكه فقط حقوق معلمي خود را مي‌گرفت‌ و خلاصه اين كه هيچ‌گونه امتيازي در برابر مردم به عنوان يك مبارز پيشتاز براي خود قائل نبود. حتي هدايايي كه از داخل و خارج كشور به او داده شد را متعلق به نظام و مردم مي‌دانست و از آن‌ها استفاده شخصي نمي‌برد.

 

***

 

حجت‌الاسلام عبدالمجيد معاديخواه وزير فرهنگ و ارشاد دولت شهيد رجايي نيز درباره خاطراتش از همراهي با شهيد رجايي و شهيد باهنر گفته است: بنده در كابينه شهيد باهنر براي تصدي مسووليت وزارت ارشاد معرفي شدم. تا قبل از كابينه شهيد باهنر، فرهنگ و هنر معاونتي بود كه به وزارت علوم تفويض شده بود. وزارت ارشاد در اين زمينه مسووليتي نداشت و اين تصميم مصوب شوراي انقلاب بود كه بعد از مشورت با شهيد باهنر به اين جمع‌بندي رسيديم كه اين معاونت به وزارت ارشاد اضافه شود و اين وزارتخانه به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي تبديل شود.

 

وي از خاطره اولين همكاري‌هاي خود با شهيد رجايي به يادآورد: وقتي امام (ره) به ايران آمدند، نهادي به نام دفتر تبليغات امام با مسووليت آيت‌الله خامنه‌اي در مدرسه علوي تشكيل شد. من هم به عنوان قائم مقام اين نهاد فعاليت مي‌كردم ولي كارهايي كه آن زمان انجام مي‌داديم مرا قانع نمي‌كرد. در اين فكر بودم كه كاري فراتر انجام دهيم. تصميم گرفتيم يك بولتن ويژه تهيه كنيم كه در آن نظرات و حرف‌ها‌ي مختلفي كه در روزنامه‌ها و رسانه‌ها و حتي راديوهاي بيگانه در مورد امام و انقلاب مي‌گويند انعكاس دهيم، ضمن آن‌كه صحبت‌هاي مردم را نيز در اين بولتن مدنظر قرار دهيم. اين كار باعث مي‌شد تعاملي دوطرفه بين امام و مردم ايجاد شود. براي تهيه اين بولتن، هر نفر مسوول بررسي يكي از روزنامه‌ها و رسانه‌ها شد. يادم هست آقاي محمدمهدي جعفري، دكتر شيباني، وحيد دستجردي و بسياري ديگر از دوستان كه در مجموع يك كادر 14 الي 15 نفره بودند در تهيه اين بولتن ما را كمك مي‌كردند. شهيد رجايي نيز مسوول مطالعه روزنامه اطلاعات بود. از او درخواست كردم كه روزنامه را به دقت بخواند و هر قسمت از آن كه ممكن است براي امام جالب باشد استخراج كند تا در بولتن درج شود. خيلي سخت بود كه به ايشان اين پيشنهاد را بدهم ولي وقتي از ايشان خواستم كه در ضمن كارهايي كه انجام مي‌دهند اين زحمت را قبول كنند، ايشان در پاسخ گفتند بنده با كمال ميل مي‌پذيرم و بسيار هم خوشحال مي‌شوم كه بتوانم كمك كنم. نكته جالب آن بود كه براي ايشان اصلا فرقي نمي‌كرد در خدمت به امام و انقلاب در چه پستي باشد چه در مقام رياست جمهوري چه در حد جمع‌آوري مطالب از روزنامه‌ها.

 

وي درباره دوران همكاري‌اش با شهيد باهنر در شوراي عالي تبليغات اسلامي نيز يادآور شد: اين شورا غير از شوراي هماهنگي انقلاب اسلامي يا سازمان تبليغات اسلامي است. در آن زمان شهيد باهنر عنصر اصلي اين شورا بود و بنده نيز در آن‌جا با ايشان همكاري مي‌كردم. در شوراي هماهنگي نيز افراد زيادي از فعالان امروز حضور داشتند مانند حجت‌الاسلام طه هاشمي و افراد ديگري كه اولين مراسم دهه فجر حاصل كار اين شورا بود. البته با شهادت مرحوم باهنر به طور كلي اين مسير تغيير يافت و آن‌چه امروز در سازمان تبليغات اسلامي مي‌بينيم، جريان ديگري است.

 

معاديخواه در مورد فعاليتش در كابينه نيز گفت: قبل از آن‌كه وارد كابينه شهيد باهنر شوم با همكاري ايشان در نهضت سوادآموزي مقدمات سوادآموزي عمومي را فراهم كرديم. نكته مورد توجه آن‌كه اصلا قرار نبود نهضت سودآموزي به عنوان يك نهاد اجرايي پرهزينه عمل كند و بنا بر آن بود كه ما فقط با يك سيستم اطلاع‌رساني دقيق از وضعيت و تعداد بي‌سوادان مطلع شويم. وقتي شهيد باهنر پيشنهاد وزارت فرهنگ را به من دادند به شرطي پذيرفتم كه زحمت‌ها و تلاش‌هايي كه در نهضت انجام شده نيمه‌كاره رها نشود و سرپرستي براي آن انتخاب شود و ايشان نيز پذيرفت.

 

وي خاطرنشان كرد: در تاريخ شخصيت‌هايي بوده‌اند كه مكمل هم به حساب مي‌آمدند. در مورد شهيد رجايي و باهنر نيز همين‌طور است و خصوصيات و ويژگي‌هاي اخلاقي هركدام ديگري را كامل مي‌كرد و گويا در تقدير و سرنوشت اين دو چنين رقم خورده بود كه همواره با هم فعاليت كنند،‌ با هم مبارزه كنند و در آخر نيز با هم به شهادت برسند.

***

هم‌چنين حبيب‌الله عسگراولادي كه در دولت شهيد رجايي وزير بازرگاني بود، قدمت آشنايي‌اش با شهيد رجايي را به دوران قبل از انقلاب و در زندان مربوط دانست و يادآور ‌شد: آشنايي اينجانب با شهيد رجايي از زندان شروع شد و توفيق ارتباط با شهيد باهنر را هم در آغاز نهضت اسلامي داشتم. با اين دو بزرگوار در زندان آشنايي و همفكري داشتم و در كوران مبارزات عليه رژيم شاه نيز از نزديك همكاري داشتيم. بعد از انقلاب، در مجلس اول توفيق ادامه همكاري و همفكري دست داد و به فاصله كوتاهي در دولت شهيد رجايي و شهيد باهنر اين همكاري استمرار يافت.

 

Rejaee Bahonar2

وي درباره چگونگي انتخابش به عنوان وزير بازرگاني گفت: بنده در آن دوره نايب رييس مجلس بودم كه به تقاضاي شهيد رجايي به دولت رفتم و خدمت در وزارت بازرگاني را پذيرفتم. خاطره‌اي كه از آن دوران دارم اين بود كه شهيد رجايي به من فرمود ما مي‌خواهيم خرمشهر را آزاد كنيم، اما نه ارز داريم نه ريال كافي. انبارها هم نيمه خالي هستند. تو بايد همين مسووليت را بپذيري. بنده اول استنكاف داشتم و به اصرار ايشان پذيرفتم.

 

وي رييس‌جمهور و نخست وزير شهيد را نماد مديريت اسلامي در كشور توصيف كرد و گفت: رجايي و باهنر دو نمونه از مديران ارشد جمهوري اسلامي هستند كه مناسبات انساني و قرآني را در مديريت كشور وارد كردند و اكنون به عنوان "نماد مديريت اسلامي" در كشور شناخته مي‌شوند. علم، درايت، شجاعت، عدالت و ساده‌زيستي از مهمترين خصيصه‌هاي آنان است. اگر بخواهيم راه انقلاب را درست طي كنيم، بايد مطابق مشي اين دو بزرگوار در مديريت كشور ظاهر شويم.

 

عسگراولادي با توصيه احزاب به اتخاذ مشي شهيدان رجايي و باهنر، تصريح كرد: توصيه‌اي كه مي‌توانم به احزاب و گروه‌ها داشته باشم اين است كه بايد شرايطي به وجود بياوريم كه در احزاب ما شخصيت‌هايي مثل رجايي و باهنر به عنوان كادر تربيت شوند تا بتوانند مسووليت‌هاي كليدي را در آينده به عهده بگيرند. اگر احزاب ما چنين توفيقي پيدا كنند، ما هيچ نگراني از اين نخواهيم داشت كه چه كسي در انتخابات پيروز شود. چون هر حزبي پيروز شود دولت در دست انسان‌هاي پاك و مذهبي چون شهيد باهنر و شهيد رجايي خواهد بود.

***

محمد سلامتي وزير كشاورزي دولت‌ شهيد رجايي نيز در بيان خاطراتش از عضويت در اين دولت گفته است: وقتي شهيد رجايي نخست وزيرشد، تصميم گرفت براي تعيين كابينه با گروه‌ها و شخصيت‌هايي كه آن‌ها را قبول داشت، مشورت كند. در همين رابطه با بسياري از انجمن‌هاي اسلامي ادارات، سازمان مجاهدين و حزب جمهوري ارتباط برقرار كرد و از نظرات آن‌ها مطلع شد. در چندين جلسه با آن‌ها و در جمع‌شان در خصوص كابينه تبادل نظر مي‌كرد. دوستان سازمان از مجموع اعضاي تشكيلات، بنده و آقاي نبوي را براي عضويت در كابينه معرفي كردند. اعضاي سازمان مجاهدين در آن برهه زماني افرادي مانند محسن رضايي، ذوالقدر، شهيد بروجردي، علي عسگري و الويري بودند. با توجه به ارتباط نزديكي كه بهزاد نبوي با شهيد رجايي در قبل از انقلاب و در زندان داشت، بهتر مي‌توانست با ايشان تبادل نظر كند. به پيشنهاد دوستان سازمان، بهزاد نبوي به عنوان مشاور نخست وزير و سخنگوي دولت پيشنهاد شد كه شهيد رجايي نيز پذيرفتند؛ همچنين دوستان سازمان بنده را براي تصدي وزارت كشاورزي معرفي كردند.

وي ادامه داد: شهيد رجايي شخصا مخلص و بي‌تكلف بود و زندگي ساده‌اي داشت و از همان خانه‌اي كه قبل از رييس‌جمهور شدن ساكن بود استفاده مي‌كرد و هيچ تشريفاتي نداشت. يادم هست يك روز سر ظهر با ايشان در محل دفتر رياست جمهوري جلسه‌ داشتيم. بعد از صحبت‌هايي كه انجام شد، هنگام خداحافظي شهيد رجايي گفت نهار بمان. به شوخي گفتم نهارچيست؟ او به نان و انگوري كه گوشه‌ دفترش بود اشاره كرد و گفت نهار همين است.

 

وي گفت:‌ شهيد رجايي با هيچ‌كس رو دربايستي نداشت. علي‌رغم آن‌كه با اعضاي كابينه خيلي دوست بود، اما اين به معنا نبود كه بخواهد امتياز بدهد. در اين زمينه يادم هست گزارشي در مورد كشاورزي به هيات دولت ارائه كردم، شهيد رجايي جمله‌اي گفت كه احساس كردم غلوآميز است و همچنين از من خواست كه اين گزارش را به مرحوم بهشتي هم ارائه دهم. به شهيد رجايي گفتم كه شما درمورد اين گزارش غلو مي‌كنيد. شهيد رجايي پاسخ داد: نه. ببين محمد! من درست مي‌گويم و حاضر نيستم به خاطر هركس، از جمله تو به جهنم بروم. يعني دروغ نمي‌گويم و صريحا گفت علي‌رغم آن‌كه دوست هستيم و كار تو را مي‌پسندم، اين حرف را قبول نمي‌كنم؛ چون خارج از چيزي است كه به آن اعتقاد دارم.

اين عضو كابينه شهيد رجايي گفت: به لحاظ اقتصادي مهمترين محور دولت رجايي حمايت از مستضعفين و محرومين بود. عنايت خاص شهيد رجايي و مجموعه دولت اين بود كه طبقه محروم را دريابيم و اصلاحات ارضي، تشكيل تعاوني‌ها به همين منظور پيگيري مي‌شد. خود من در وزارت كشاورزي، ايجاد مراكز خدمات كشاورزي را به همين سمت شروع كردم تا خدمات مستقيم به خود روستاييان برسد و در ارتباط با كارگران هم همين مساله مطرح بود. همه اين‌ها بازتاب ديدگاه شهيد رجايي و كابينه ايشان و ناشي از ديدگاه خط امامي وي بود.

 

وي با بيان اين‌كه « در كابينه شهيد رجايي از تمام نيروها با تفكرات سياسي مختلف استفاده مي‌شد» تصريح كرد: دولتمردان بايد خود را براي همه مردم بدانند و از همه مردم براي كار كمك بگيرند. هنر مسوولان اين است كه از همه نيروها و تفكرات استفاده كنند در غير اين صورت ضعف دارند. هرچه در استفاده از توانايي همه نيروها كوتاهي كنند بيانگر ضعف آن‌هاست.

***

هم‌چنين حسين كاظم‌پور اردبيلي وزير بازرگاني كابينه شهيد رجايي درباره اين کابينه گفته است: درمجموع كابينه رجايي، كابينه زمان بحران بود، وقتي من به وزارت بازرگاني رفتم همه انبارها و سيلوها تخليه بود. تازه سيستم كوپني به زحمت جا مي‌افتاد. ارز كم بود، جنگ بود، اولويت‌ها فرق داشت و ارزاق عمومي و دارو و تامين نيازهاي جبهه‌اي با محدوديت درآمدهاي نفتي با مشكل صادرات و واردات مواجه بوديم. چه از نظر توليد نفت و چه از نظر حمل و نقل و بيمه‌هاي كشتيراني براي واردات و نفت‌كش‌ها براي صادرات با مشكل مواجه بوديم.

 

وي تركيب كابينه رجايي را تركيبي از حضور همه انديشه‌هاي موافق و مخالف دانست و اظهار كرد: تقريبا موضوع گرايشات فكري و اختلافات نگاهي و ديدگاهي و خطي كه ما امروز به عنوان جناح مي‌بينيم، وجود نداشت. نمي‌گويم اختلاف نگاه بين اعضا نبود، در اين دولت مهدوي‌كني، بهزاد نبوي، من و نوربخش در كنار هم بوديم. با همه اختلاف‌ها به دليل وحدت هدف يعني تامين امنيت و منافع ملي كشور درحمايت و هدايت و نظارت مرحوم رجايي يكسان بوديم؛ حتي اگر اختلاف نگاهي وجود داشت به هيچ وجه در صحنه نبود و هم‌افزايي ايجاد مي‌شد كه آثار آن رضايت نسبي مردم بود.

 

وي افزود: تعهد به رجايي، تعهد او به انقلاب و امام(ره) و تعهد ما به منافع كشور و امنيت ملي و استقلال، توان ما در مواجهه با بحراني بود كه همه ابعاد زندگي مردم از داخلي و خارجي و سياسي و اقتصادي را فرا گرفته بود. ما در يك همدلي و همكاري و تلاش همه‌جانبه در اوايل جنگ وارد ميدان شديم. نگاهي كه من مي‌توانم بگويم، فراگيري جناحي و جريان‌ها در هر دو نفر است كه امروز اهميت آن براي ما شايد بيشتر ملموس است.

 

وزير بازرگاني دولت شهيد رجايي، شعارهاي انتخاباتي رجايي به عنوان نخست‌وزير را تابع امام(ره)، فرزند مجلس و خدمت‌گزار مردم برشمرد و گفت: شاخصه عمده او سه شعار اصلي‌اش در مسير كار بود؛ آن روز اين شعارهاي حمايت ازمردم محروم و خدمتگزاري و تبعيت از امام (ره) كه شعار هميشگي او بود و صحيح است، كافي بود. اين سه شرط آن روزها شرط لازم و كافي بود و اين سه عامل كفايت داشت تا راي مردم را جمع كند اما؛ معني آن، اين نيست كه امروز هم اين شروط هم لازم و هم كافي هستند، البته امروز نيز اين شروط لازم است،اما كافي نيست و بايد به كارآمدي و پاسخگويي هم توجه كرد.

 

وي ادامه داد: وجه تمايز رجايي اين بود كه با مهدوي كني راستگرا و بهزاد نبوي چپگرا همراه بود و با همه اين‌ها كار مي‌كرد و به همه اين‌ها كمك مي‌كرد تا موفق باشند و همه با جان و دل كار مي‌كردند و خود را فرزند مجلس، خدمتگزار مردم و تابع امام (ره) مي‌ديد و همين كفايت داشت.

***

هم‌چنين حسن عارفي وزير فرهنگ و آموزش عالي كابينه رجايي درباره نحوه ورود خود به كابينه شهيد رجايي گفته است: مرحوم شهيدرجايي تصميم داشت تا وزراي خود را با اين مشخصه انتخاب كند كه منزل آن‌ها پايين‌تر از خيابان سرچشمه باشد تا اين افراد با درد مردم و امكانات آن‌ها و مشخصات مستضعف آشنايي بيشتري داشته باشند و از آن جايي كه پايين‌تر از چهار راه حسن‌آباد، منزل داشتم، من نيز در اين محدود قرار مي‌گرفتم. در ضمن آقاي رجايي از عده‌اي درباره من سوال كرده بودند.

 

وي افزود: البته زماني‌كه شهيد رجايي از زندان آزاد شده بود، به مطب من آمد تا بررسي شود كه دچار بيماري در زندان نشده باشد. ايشان به دليل شكنجه‌هاي بسيار احتمال داشت تا بيماري جدي داشته باشد و خانواده‌شان، به مطب من آمدند.

 

وي ادامه داد: شهيد رجايي، متدين، مردمي و درد كشيده بود. در زندان بنا به روايت هم‌سلولي‌هايش هرچه او را زجر مي‌دادند، هيچ اطلاعاتي نمي‌داد و تنها ناله‌هاي او شنيده مي‌شد و حتي يك جمله اعتراف از او شنيده نشد؛ من به ياد دارم كه آقاي هاشمي مي‌گفت كه شهيد رجايي بزرگ‌ترين شكنجه‌ها را تحمل مي‌كرد اما كوچك‌ترين حرفي به ساواك نمي‌زد.

 

پزشك امام خميني(ره)، به رابطه مثبت كابينه شهيد رجايي با امام (ره) اشاره كرد و گفت: جلسات كابينه در محضر امام (ره) تشكيل نمي‌شد اما ما به عنوان مثال عيد نوروز، صبح براي عرض تبريك همگي خدمت امام رسيديم و بعد به قم خدمت آيات عظام رفتيم.

 

وي با اشاره به دعوت رجايي براي حضور خود در كابينه روايت كرد: روزي كه شهيد رجايي مرا براي صحبت دعوت كرد، براي ديدن ايشان به اتاق‌شان در باغ اكباتان رفتم. وقتي صحبت مي‌كرديم، قسمت‌هاي سفيد نامه‌ها و كاغذ‌ها را جدا مي‌كرد و مي‌گفت براي يادداشت خوب است. من از اين رفتار فهميدم شهيد رجايي هم مقتصد است و هم به درد اجتماع آگاه است؛ منتها آن‌چه كه هميشه ذكر مي‌كرد، اين بود كه "سال‌ها مبارزه كرديم تا مملكت خود را اداره كنيم، تا شروع كرديم، نيروهاي اجنبي به ما حمله كردند و ما هم توان و حواس خود را بايد متوجه اين مساله كنيم" و مساله همين بود كه كابينه و همه دنبال اين بوديم كه در اثر حمله، هر جا مشكل داشت، به آن جا رسيدگي كنيم.

 

Rejaee Bahonar3

وي گفت: زماني كه ما در دولت بوديم، اولين جلسه هيات دولت را در مشهد تشكيل داديم و اين‌گونه نبوده است كه ما به روستاها و شهرها و استان‌ها نرويم؛ برنامه‌اي كه احمدي‌نژاد در شهرستان‌ها دارد، در زمان وزارت من نيز انجام شده است. منتها زمان ما، زمان جنگ و حضور ما در مناطق ضروري بود و بايد در شرايطي كه نفت مسدود شده بود و پول هم نداشتيم و هر روز هم بمباران مي‌شد،‌ مردم خود را حفظ مي‌كرديم؛ آن زمان وضعيت فرق داشت ولي مع‌الوصف، ما در سفرهاي خود به شهرها مي‌رفتيم و جلساتي در نيمه‌هاي شب داشتيم.

 

عارفي افزود: به منزل مردم مي‌رفتيم، صبح زود به خانواده شهدا سر مي‌زديم و شخصا شهيد رجايي اقدام مي‌كرد، بنيان همه كارهايي كه الان در دولت مي‌بينيم را شهيد رجايي گذاشته است. من به ياد مي‌آورم كه آقاي حبيبي، خانواده‌هاي جنگ‌زده بي‌پناه را به تجار شيراز سپرد تا حمايت كند و اين‌ها همه در زمان شهيد رجايي بود، در آن زمان اين روال جاري بود، شهيد رجايي خبر اين كار را به امام (ره) داد و امام (ره) بسيار خوشحال شد اما اين‌كه الان بايد اين كار را انجام داد يا نه، مساله مجزايي است. مثل بوعلي سينا كه شب‌ها با چراغ پيه‌سوز در شرايطي درس مي‌خواند اما الان آن زمان نيست و با اينترنت از تحقيقات به روز دنيا آگاه مي‌شويد. در آن زمان خيلي ارزش داشت اما الان را با آن زمان نمي‌توان مقايسه كرد. اين‌كه الان بايد چه كرد شايد پاسخ اين است كه بايد روش ديگري برگزيد و شايد بايد همان را اجرا كرد.

 

پی نوشت:

 

1 - (سخنراني امام درباره انفجار دفتر نخست وزيري و شهادت رجايي و باهنر در تاريخ 9 شهريور 60 صحيفه امام جلد 15 صفحه 134- 140)

 

2- (سخنراني امام به مناسبت اولين سالگرد شهادت شهيدان رجايي و باهنر در تاريخ 7 شهريور 61 صحيفه نور جلد 16 صفحه 445)

 

3 - (پيام امام به مناسبت سالگرد انفجار دفتر نخست وزيري در تاريخ 8 شهريور 1365- صحيفه امام جلد 20 صفحه 124 و 125)

 

 


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31