موضع اسلام در برابر تندروی ، خشونت و تروريسم

موضوع تروريسم از موضوعات روز جهاني و مورد اهتمام مجامع علمي و اجتماعي رسانه هااست . ده ها همايش منطقه ای و بين المللي درباره آن سالانه برگزار مي شود و متخصصان سياسي و اجتماعي و علمای ديني از زوايای مختلف به آن مي پردازند . اين موضوع به معرکه ای فکری تبديل شده که برخي در آن راهبرد تهاجم و هجوم را در پيش گرفته اند و برخي ديگر درصدد دفاع برآمده اند . مفاهيم و اصطلاحات درهم آميخته و بازی با اصطلاحات و مخفي سازی حقايق و بهره گيری از توان های تبليغاتي شگرف و شکل بخشي انگاره ها در جهت اهداف سياسي و اقتصادی سکه رايج اين بازار شده است .

 

Kongere

مساله تروريسم در جوامع قديم هم به گونه هايي جريان داشته زيرا چالش و نزاع از سنت های هميشگي بشر است . اما آنچه که امروزه موجب شگفتي است اين است که دين به عنوان يکي از طرف های درگير وارد عرصه نزاع سياسي و اقتصادی شده است ، در حالي که دين بايد در عرصه نزاع ها به عنوان سوپاپ اطمينان عمل کند ، زيرا برای ارشاد و هدايت بشريت آمده است .

بسياری از پژوهشگران ظهور پديده تروريسم را به عواملي نزديک و معمولا به سقوط اردوگاه شرق و تک قطبي شدن جهان و يا حوادث يازدهم سپتامبر و پيامدی آن يعني جنگ ايالات متحده با جهان اسلام – که به زعم آمريکا پناهگاه تروريسم است – برمي گردانند . اما من معتقدم تمام اين عوامل صورت ظاهری است که اسباب و عوامل حقيقي پشت سر آن پنهان شده است . آن به اجمال عبارت است از فروپاشي روابط صحيح بشری در سطح داخلي و منطقه ای و جهاني و نابود شدن فرهنگ گفت و گو به تندروی مجال ظهور داده است .

منابع مختلف نشان مي دهد که پديده های خشونت و تندروی و تروريسم در همه جوامع وجود دارد و خاص و مختص جامعه خاصي نيست . اما اين روزها دستگاههای تبليغاتي ضد اسلامي تلاش مي کنند تا به افکار عمومي جهاني بباورانند که تندروی و خشونت گرايي ، خاستگاه و پرورشگاهي اسلامي دارد و مسلمانان تندروهای جهان معاصرند که مبارزه با آنان و نابوديشان و دينشان که آنان را به تروريسم تشويق مي کند لازم و ضروری است .

بازخواني اصطلاحات

در مطالعات و پژوهشهايي که امروزه در باب اين موضوع انجام مي شود ، با عدم دقت در کاربست اصطلاحات و گاه بازی با اصطلاحات و معيارهای دوگانه مواجه هستيم . در راس اين اصطلاحات ، اصطاح تروريسم است که اساسا در نصوص اسلامي به معنای غربي اش به کار نرفته است . اصطلاح ديگر، اصطلاح بنيادگرايي ( الاصوليه ) است که در غرب دلالت هايي دارد که با دلالتهای اسلامي اش کاملا در تضاد است . همچنين است ديگر کلمات و اصطلاحات مانند تندروی ، زياده روی و خشونت . اکنون قصد بازخواني اين اصطلاحات را داريم تا روشن شود که زمينه اين جريان ها پيش و بيش از هر جای ديگر در غرب وجود داشته و فرهنگ و واژگان فربي پيشتر از ديگران اين اصطلاحات را ضبط و ثبت کرده است.

تندروی ( تطرف / extremism ) :

در زبان عربي تطرف ( تندروی ) دلالت بر واقع شدن در لبه يا نهايت و پايان چيزی دارد و در مقابل آن اصطلاح الوسط يا الوسطيه است که معنايش واقع شدن در وسط و ميانه دو طرف يک چيز است . اين بعد مکاني در زبان عربي ارجاع به بعدی رواني يا اخلاقي دارد ؛ زيرا مترطف ( تندرو ) که در لبه قرار دارد ، از جماعت وجامعه عزلت و انزوا گزيده و نمي تواند با ديگران ارتباط . پيوند داشته باشد و در حقيقت از متن جامعه بريده است . در مقابل کلمه وسط را داريم که به معنای قرار داشتن در متن و ميانه است و از اين رو است که قرآن کريم ، امه اسلام را به امت وسط موصوف کرده است : ( و کذلک جعلناکم امت وسطا ، و بدين رو شما را امتي ميانه قرار داديم ؛ بقره / 142 ) و از همين جايگاه است که امت اسلام مي تواند شاهد و گواه بر همه مردمان باشد ، زيرا معتدل است و تندرو نيست : ( ولتکونوا شهداء علي الناس ؛ و تا بر مردم گواه باشيد . )

اما در زبان انگليسي واژه extremism يا تندروی بر جنبش مبارز مسيحي ای اطلاق مي شود که در قرن بيستم ظهور يافت و برضرورت تفسير لفظي کتاب مقدس به عنوان بنياد زندگي درست تاکيد مي کرد . در اسلام در تندرويي و غلو و تجاوز از حد اعتدال نهي شده است .

خشونت ( العنف / violence ) ، تروريسم ( الارهاب / terrorism ) :

خشونت درجه ای پيشرفته از تندرويي است وبه معنای به کارگيری زور و قدرت در تحميل يک رای و عقيده است . اصطلاح تروريسم نيز در همين راستا و مرادف خشونت است ، اگرچه با گستره و شدتي بيشتر . زيرا مبتني بر ايجاد ناآرامي در جامعه است . دهشت افکني يا تروريسم حالتي ترسي است که در نبود امنيت در جامعه حاکم مي شود . درباره دو اصطلاح ذکر شده ملاحظاتي را قابل ذکر مي دانم :

1-خشونت و دهشت افکني ( ارهاب ) در برخي موارد مشروع است ؛ مثلا خشونتي که برای بازداشتن جنايتگران به کار گرفته مي شود و يا خشونتي که قصاص به همراه دارد و يا دهشت افکني بر دشمن برای اين که خيال تجاوز را از سر بيرون کند و آيه 60 سوره انفال ( واعدوا لهم ما استطعتم من قوه ...ترهبون عدوالله ) معطوف به همين معنا است . ارهاب در اين آيه به معنای بازداشتن است .

2-ضرورتا نمي توان ميان خشونت و تروريسم با دين ربط ايجاد کرد . در حوزه سياسي هم از اين دوابزار برای رسيدن به قدرت بهره گرفته مي شود . در حوزه انديشه نيز گاه از اين دو ابزار برای ساکت کردن طرف مقابل استفاده مي شود چنانکه صهيونيست ها ، دشمنان خود را به « سامي ستيزی » متهم و موجب رعب آفريني برای آنان مي شوند .

3-خشونت و تروريسم در جوامع بشری – با تفوت ديني و نژادی – وجود داشته و دارد و مختص جامعه خاصي نيست ؛ چنان که در اروپا سازمان باسک و مافيا و ارتش جمهوری خواه ايرلند و گروه بادرما ينهوف در آلمان به صفت خشونت و تروريسم شناخته شده اند و در آمريکا نيز گروههای تروريسم فراوان بوده و هستند .

موضع اسلام نسبت به تندروی و خشونت وتروريسم

من در اين جا نمي خواهم از موضع دفاعي سخن بگويم و اسلام را از تهمت هايي که غربيان به آن مي چسبانند ، مبرا کنم . بلکه مي خواهم بگويم که جهان غرب که اسلام را متهم به ترور و خشونت ورزی مي کند ، خود تروريست ترين وخشن ترين جوامع بوده و هست . در جريان جنگ های صليبي و اشغال بيت المقدس حدود هفتاد هزار مسلمان در مسجد الاقصي کشته شدند و حتي يهودياني که به کنيسه خود پناه برده بودند از دم تيغ صليبي ها گذرانده شدند . جنايت های هيتلر در آلمان و استالين در روسيه هنوز از يادها نرفته است و شگفت اين که بازهم مسيحيت را دين مهرباني قلمداد کردند و هيچ کس اين همه جنايت ها را به دين مسيحيت را دين مهرباني قلمداد کردند و هيچ کس اين همه جنايت ها را به دين مسيحيت نسبت نمي دهد ، چنانکه جنايتهايي که امروزه يهوديان نسبت ملت فلسطين روا مي دارند هيچ گاه به دين يهود و آموزه های يهودی منتسب نمي شود ، اما زماني که يک فلسطيني برای انتقام گيری خود را در ميان صهيونيستهای جنايتکار منفجر مي کند ، ابزارهای تبليغاتي غرب همه امکاناتش را به کار مي گيرد تا آن را به اسلام و قرآن نسبت دهد و اسلام را مشوق خونريزی جلوه دهند .

دستگاههای تبليغاتي جهاني از امواج رعب و ناامني و خشونت های شديد و گسترده درون جوامع غربي ، گزارش درست و کاملي نمي دهند ؛ از اين که هزينه ای که دولت آمريکا برای زندانهايش متحمل مي شود بيش از هزينه آموزش است ؛ از اينکه 210 هزار تن طي يک دهه اخير در آمريکا در حوادث خشونت آميز کشته شده اند ، از اينکه حدود 28 ميليون آمريکايي به سبب احساس نا امني در مناطق کاملا امنيتي و حفاظت شده زندگي مي کنند ، چنين سيمای ترسناکي هيچ گاه در جوامع اسلامي وجود ندارد . خشونت و جنايت ، ريشه در فرهنگ غربي دارد که از راه فيلمها و برنامه ها و سريالهای خشونت بار ، جوانان را به جنايت و خشونت تشويق مي کند . با اين حال ما را از نهادن وصف تروريسم و خشونت بر دين مسيحيت – که دين اين جوامع است – باز مي دارد ، زيرا مسيحيت هيچ رابطه ای با اين اعمال ندارد ، چنانکه که اسلام نيز از رفتار خشونت آميز و تروريستي و آدم کشي برخي پيروانش بيزار است .

اسلام ديني است که زندگي و حيات را مقدس مي شمارد و حتي حيات حيوانات را هم محترم شمرده است . در روايتي آمده که زني به سبب ظلم بر گربه ای – که آن را زنداني کرد تا مرد – وارد جهنم مي شود . از خليفه دوم نقل شده است که درباره کشته شدن جواني گفت : اگر تمام اهل صنعاء ( يمن ) در قتل او مشارمت داشتند همه شان را مي کشتم .

تروريسم و جهاد

غربي ها جهاد را به عنوان خطرناک ترين عامل تهديد امنيت جهاني قلمداد مي کنند . غالب متکلمان غربي اصطلاح جهاد را مترادف تروريسم ديني دانسته و به اشتباه آن را به جنگ مقدس ( holly war) ترجمه کرده اند . اين اشتباه در ترجمه جند علت دارد : نخست , عدم دقت در کاربست و فهم و اصطلاحات بويژه زماني که يک اصطلاح از چارچوب زباني درست خود خارج و وارد چارچوب زماني متفاوتي مي شود . دوم اينکه تفسير اصطلاح جهاد مستند به سنت فکری غربي شرق شناسي است که طي 10 قرن با اسلام به عنوان دشمن رويارو شده و ذهنيت غربي را از تفکر بي طرفانه و بي غرضانه پيرامون اسلام و متعلقات آن بازداشته است و سوم اينکه انديشه بنيادگرای انجيلي برفرهنگ معاصر غربي غلبه يافته و توانسته است اسلام را به عنوان دشمن حقيقي غرب معرفي کند .

جهاد در اسلام متضمن همه تلاش هايي است که به سود انسان و تثبيت بقا و تسهيل وظيفه اش در آباداني زمين مي انجامد و پيامبر اسلام (ص) در بازگشت از يکي از جنگ ها ، جنگ را جهاد کوچک و جهاد در راه خير جامعه و ضد فساد و انحراف وتحقق ارزشهای اخلاقي در جامعه را جهاد اکبر ناميد . درباره مفهوم قتال ( پيکارو کشتار ) که در قرآن آمده و غربي ها آن را شکل اجرايي جهاد دانسته اند بايد گفت که قتال در آغاز دعوت تا سالها ممنوع بوده و مسلمانان در برابر آزار و بي حرمتي های مشرکان به جای اقدام به جنگ و کشتار ، به صبر سفارش شده بودند تا زماني که کفار در ستم به مسلمانان و آواره کردن و کشتن و سخت گرفتن به آنان بسيار زياده روی کردند و پس از آن بود که قرآن به مسلمانان اجازه داد تا در مقابل اين آزارها از خود دفاع کنند ، آيه 39 سوره حج وضع مسلماناني را که به آنان اجازه دفاع و مقابله به مثل داده است شرح مي دهد : اذن للذين يقاتلون بانهم ظلموا و ان الله علي نصرهم لقدير الذين اخرجوا من ديارهم بغير حق الا ان يقولوا ربنا الله . اين مسلمانان ستم ديده از سرزمين خودشان تنها به جرم اينکه گفته بودند : پروردگار ما الله است اخراج شده بودند . فخرالدين رازی در تفسير اين آيه گفته است : اين آيه پس از هفتاد آيه که مسلمانان را از جنگ و کشتار بازداشته ، نخستين آيه ای است که به آنان اذن جنگ داده است .

در تمام قرآن هيچ جا به تجاوز تشويق نشده است و هدف از قتال در اسلام جلوگيری از طغيان مفسدان و ماهيت قتال اساسا ماهيتي دفاعي است .

انواع تروريسم

تروريسم انواع واشکال مختلفي دارد . فردی ، گروهي و رسمي . تروريسم رسمي از سوی دولتها و سازمان های بين المللي برای تحميل سلطه سياسي يا اقتصاديشان از راه کاربست قدرت و يا تهديد به آن و يا ترساندن ديگران از مجازات ها و توقف کمک ها به کار گرفته مي شود . امروزه جهان اسلام از سوی غرب تهديد شده است تا محتوای نظام آموزشي مذهبي اش را تغيير دهد و مباحثي مانند جهاد را حذف کند ، در حالي که نظام های آموزشي غربي سرشار از مطالبي است که نسل ها را با عداوت نسبت به مسلمانان پرورش مي دهد . دستگاههای تبليغاتي و رسانه های غربي هم از آزار مسلمانان و اهانت و تمسخر پيامبر اسلام (ص) فروگذار نمي کنند .

تروريسم دولتي و رسمي انواع و صور متفاوتي دارد : تروريسم نظامي ، تروريسم اطلاعاتي و تروريسم اقتصادی از مهم ترين صور تروريسم رسمي است .

عوامل تروريسم ديني

آنچه که تروريسم ديني ناميده مي شود ، اساسا با دين ارتباطي ندارد و تنها ناشي از فهم ناصواب دين و کاربست نادرست از آن است . سبب اين خشونت يا تروريسم که به نام دين اعمال مي شود ، اختلال و کاستي در تحليل نصوص و تاويل آنهااست . به ويژه اينکه مي دانيم غالب نصوص ، دلالتي ظن دارند و وجوه متفاوتي را بر مي تابند . اين گروهها بيشتر به آيات متشابه استناد مي جويند و فهمي لفظي از نصوص دارند و از مقاصد کلي شريعت غفلت مي ورزند . اين اختلال در فهم و تاويل نصوص شرع در دوره نخست اسلام هم رخ داده است . زماني که خوارج بر سرور ما علي بن ابي طالب خروج کردند ولي آن حضرت با ايشان وارد گفت و گو و جدال نيکو شد تا اينکه بسياری از آنان به راه حق بازگشتند . امروزه هم چنين گروههايي با همان نوع فهم و درک در ميدان هستند .

البته مي توان گذشته از عامل ياد شده عوامل سياسي و اجتماعي دگری را هم ذکر کرد که از آن جمله است ستمي که بر مسلمانان جهاد مي رود و قالب جنگ ها در سرزمين مسلمانان اتفاق مي افتد و قتل و آوارگي وو بي حرمتي هايي که مسلمانان مي بينند . يا انحطاط اخلاقي موجود در جوامع اسلام و حکومتهايشلن و نيز تبليغات اهانت آميز و ضد ارزش ها و مشق اباحي گری که در سطح جهاني هويت و مقدسات اسلامي را آماج گرفته است .


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31