علامه امينى (ره) صاحب کتاب گرانقدر الغدير با توجه به آيات و روايات مقام ولايت حضرت زهرا عليهاالسلام را به اثبات رسانده و آن را در مناقبى از حضرت ارائه داده است. که در اين جا آنها را ذکر ميکنيم.
منقبت اول:
آفرينش زهرا سلام الله عليها قبل از خلقت ديگران، همانند پدر و همسر و فرزندانش، آن انوار مقدسى كه پيش از آفرينش كليه عوالم علوى و سفلي، و خلقت بشر، در پيشگاه عرش عظمت حق تبارك و تعالي، در حال تسبيح و تقديس و تهليل و تكبير خداى يكتا بوده، و در عبادت استاد و آموزگار جبرئيل و ساير فرشتگان بودهاند.
منقبت دوم:
آفرينش زهرا عليهاالسلام از نور عظمت حضرت حق تبارك و تعالي، همان نور واحدي كه حضرت رسول اكرم صلى الله عليه و آله و على بن ابيطالب عليه السلام نيز از آن آفريده شدهاند، و مايه خلقت فاطمه عليهاالسلام يك سوم همان نور بوده است.
نورى نهفته در خزينه علم خدائي، نور قدس، نور جلال، نور كمال، و نور كبريائى الهي.
منقبت سوم:
فاطمه عليهاالسلام، همتاى پدر و همسر و فرزندانش، سبب آفرينش آسمانها و زمين، بهشت و دوزخ، عرش و كرسى و فرشتگان، و انس و جن بوده است.
وجود مقدس زهرا سلام الله عليها، يكى از پنج تن است، همان كسانى كه علت آفرينش جهان، و آدم و آدميان بودهاند، اگر آنها نبودند انبياء و اولياء، صديقين و شهداء، ملك و ملكوت زمينها و آسمانها، نار و نور، بهشت و دوزخ، و ساير مخلوقات جهان به وجود نميآمدند. اگر حضرت زهرا سلام الله عليها نبود، اثرى از آدم و اولاد آدم نبود، اگر او نبود موسى عليه السلام و عيسى عليه السلام و نوح عليه السلام و ابراهيم عليه السلام آفريده نميشدند، اگر او نبود از اسلام و خداشناسى و توحيد خبرى نبود.
منقبت چهارم:
نامگذارى زهرا عليهاالسلام است از طرف خداوند متعال، همانند اسم گذارى محمد صلى الله عليه و آله، و على و حسن و حسين عليهم السلام، و همين مطلب دلالت دارد بر اين كه اين پنج نفر از خود هيچگونه اختيارى ندارند، و تمام امورشان حتى انتخاب نامشان، مربوط به خداى متعال بوده، و به كسى در مورد آنان اجازه دخالت داده نشده است.
حضرت محمد بن عبدالله صلى الله عليه و آله هرگز مجاز نيست كه از جانب خود، فاطمه و حسن و حسين عليهمالسلام را نامگذارى كند، همچنين در اسم گذارى علي ابن ابيطالب كه مولود كعبه و خانه زاد خداست، پيامبر گرامي صلى الله عليه و آله و ابوطالب را اختيارى نيست.
منقبت پنجم:
«نام فاطمه عليهاالسلام از اسماء خداى تبارك و تعالى مشتق شده است، همانند نام پدر و همسر و فرزندانش.»
منقبت ششم:
توسل انبياء است به فاطمه عليهاالسلام و نامهاى او، همتاى پدر و همسر و فرزندانش، و تمسّك به اوست كه وسيله نجات انبياء و اوصياء و ساير افراد بشر از مشكلات بوده است.
«هر كس كه به او ايمان آورد، همانا رستگار شد، و هر كس به او اعتقاد نداشت به تحقيق هلاك گرديد.»
منقبت هفتم:
نام فاطمه عليهاالسلام، همرديف پدر و همسر و فرزندانش، بر ساق عرش و درهاى بهشت نوشته شده است.
شگفتا...! اين چه مقام والائى است كه با وجود انبياء، اوصياء، مخلصون، و فرشتگان مقرب نام هيچ موجودى بر عرش الهي، آن پايتخت عظمت و جلال خدائى نگاشته نشده است، مگر اسامى مقدس پنج تن، كه زينتبخش تمام مراكز معنوي، و عاليترين منازل اخروى است.
منقبت هشتم:
چنان كه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و اميرالمؤمنين عليه السلام و فرزندان معصوم او ملجأ و مرجع توسل جميع انبياء بودهاند، بشر از آدم تا خاتم مأمور به توسل به حضرت صديقه زهرا عليهاالسلام بوده است.
از همان وقتى كه آدم عليه السلام آفريده شد، و براى استجابت دعا و رفع مشكلاتش توسل به پنج تن عليهم السلام و شفيع قرار دادن آنها در پيشگاه پروردگار بيهمتا توسط جبرئيل به او آموخته شد تكليف بني آدم روشن گرديد.
انسان كه در جهانى پر از شدائد و مشكلات قدم مينهد، دنيايى كه دائماً در آغوش امواج بلا و گرداب حوادث عظيمه است، رحمت بيكران الهي ايجاب ميكند كه دست آويزهاى محكم و عروة الوثقاي ناگسستنى در اختيار اين بشر سرگردان قرار دهد تا در مسير ناهموار زندگانيش، اميد گاهى خداپسند، و پناهگاهى دور از گزند داشته باشد و با توسل و با تمسك و چنگ زدن به ريسمان رحمت واسعه الهي، فرزندان آدم نيز همانند حضرت آدم عليه السلام به ساحل نجات دست يابند.
اكنون با قلبي سرشار از خلوص، و اميدوار (همانگونه كه خداوند يكتا به پيامبرانش راه نجات را نشان داده است و به آنها طريق دعاى خدا پسند را آموخته است) و ما نيز به درگاه «الله» روى نياز ميآوريم، و وجود مقدس آبرومند زهرا عليهاالسلام را شفيع و راه گشا و واسطه فيض خدائى قرار ميدهيم و عرضه ميداريم:
يا فاطمة اغيثيني، يا فاطمة اغيثيني...
چنان كه به صلوات بر پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و ائمه اطهار عليهم السلام و زيارت آنان به عنوان يك فرمان الهى و امر اسلامي دستور داده شده است، عيناً به صلوات بر فاطمه عليهاالسلام و زيارتش تصريح و تأكيد گرديده است.
منقبت نهم:
هر فرد مسلمان و مؤمنى كه با محمد بن عبدالله صلى الله عليه و آله بيعت كرده، و به او ايمان آورده، و رسالت و اطاعتش را پذيرفته، و آن حضرت را پيام آور از جانب خداى خود ميداند، و پيشوايانش على عليه السلام و اولاد على عليه السلام هستند، ناگزير حضرت زهرا سلام الله عليها «وليّه» او، رهنماى او، مرجع او، و در مشكلات (هماتند پدر و همسر و فرزندانش) دستاويز و پناهگاه اوست .
منقبت دهم:
اشتراك فاطمه عليهاالسلام با پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و اميرالمؤمنين عليه السلام و حسين عليه السلام در مقام عصمت و طهارت، كه او نيز عصمت الله و مورد خطاب آيه تطهير ميباشد.
منقبت يازدهم:
آن امانتى كه از جانب خداى تعالى بر آسمانها و زمين و كوهها عرضه شد، و آنها زير بار آن امانت وزين (و مسئوليت سنگين) نرفته، و از قبولش امتناع نمودند ولى بشر آن را پذيرا شد، همانا ولايت پنج تن عليهم السلام بوده است، و وجود مقدس زهرا سلام الله عليها وليةالله و جزء امانت معروضه ميباشد.
منقبت دوازدهم:
فاطمه زهرا سلام الله عليها همسان با اميرالمؤمنين و حسنين عليهم السلام در فضيلت سوره «هل اتي» شريك و سهيم است.
منقبت سيزدهم:
اشتراك فاطمه سلام الله عليها با پدر و همسر و فرزندانش در مجاز بودن به ورود به مسجد پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و پاك بودنش در هر زمان و در هر حال.
منقبت چهاردهم:
(محدّثه) بودن فاطمه عليهاالسلام است، به اين معنى كه فرشتگان با او سخن ميگفتند، و اين مقام از شئون اميرالمؤمنين عليه السلام و يازده اولاد معصوم اوست، و با وجود اين كه حضرت زهراعليهاالسلام منصب امامت نداشت، هم صحبت ملائك بوده است.
منقبت پانزدهم:
چنانكه رسول اكرم صلى الله عليه و آله به شيعيان و دوستان اميرالمؤمنين عليه السلام و يازده اولادش، مژده رستگارى داده است، در موارد بسيار به شيعيان و محبّان فاطمه عليهاالسلام نيز بشارت نجات و رهائى از عذاب داده است، و اين خود از شئون مخصوص صاحبان ولايت است.
منقبت شانزدهم:
فاطمه عليهاالسلام در هنگام ولادتش حورالعين و بانوان عاليمقامى را كه از جانب خداى متعال به نزد آن حضرت ارسال شده بودند كاملا ً ميشناخت، و قبل از سلام و احوالپرسى با ذكر نام، يك يك آنان را مخاطب قرار داد:
از اين مطلب معلوم ميشود كه ملاقات و آشنائى زهرا عليهاالسلام با آنان بيسابقه نبوده، و آن وجود مقدّس قبلاّ عوالمى را طى كرده است كه در مسير ملكوتى خويش آن فرستادگان آسمانى را ديده و شناخته است، و بايد اين چنين باشد، زيرا مقام شامخ ولايت ايجاب ميكند كه هر ولى الله (يا وليّة الله) شيعيان خود را(با آگاهى خدادادش) يك يك بشناسد.
منقبت هفدهم:
رسول اكرم صلي الله عليه و آله ميفرمايد: در روز قيامت، من دست به دامان جبرئيل ميشوم (گويا مقصود پيامبر صلى الله عليه و آله اين باشد كه جبرئيل نماينده خداى متعال است و من متمسّك به دامان رحمت الهى هستم)، سپس در ادامه سخن چنين ميفرمايد: دخترم زهرا عليهاالسلام دست به دامان من، و على بن ابى طالب متمسّك به فاطمه عليهاالسلام است، و يازده فرزندش دست به دامان على عليه السلام هستند.
منقبت هجدهم:
سخن گفتن فاطمه عليهاالسلام با مادرش، آنگاه كه در رحم مادر بود، و او را به شكيبائى دعوت ميفرمود، و اين خود از نشانههاي مقام ولايت ميباشد.
منقبت نوزدهم:
حضرت صديقه زهرا سلام الله عليها نيز همانند اميرالمؤمنين عليه السلام و فرزندان معصومش، در هنگام ولادت لب به شهادتين گشوده است، و اين خود از شئون مخصوص صاحبان ولايت است.
منقبت بيستم:
اشتراك فاطمه عليهاالسلام با پدر و همسر و فرزندانش در علم به آنچه در گذشته واقع شده است و آنچه در آينده به وقوع خواهد پيوست، و آنچه تا روز قيامت واقع شدنى نيست و اين دانش نيز مخصوص اولياء خداست و دارا بودن چنين علمى از نشانههاى مقام ولايت ميباشد.
منقبت بيست و يكم:
فاطمه عليهاالسلام همانند ائمه اطهار عليه السلام مبارك و با طهارت و پاك و پاكيزه از مادر تولد يافته است.
منقبت بيست و دوم:
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله با كمال صراحت ميفرمايد: خداي تبارك و تعالى يك بار بر زمين نظر افكند و از اولين و آخرين مرا برگزيد، و دفعه دوّم على عليه السلام را، و در سومين نظر، اولاد معصوم او را، و در چهارمين بار زهرا عليهاالسلام را از ميان جميع زنان عالم از اولين و آخرين انتخاب فرمود.
پس همانگونه كه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله مصطفى است، و چنان كه على عليه السلام مرتضى است، و همان سان كه حسن عليه السلام و حسين عليه السلام برگزيده و مختارند، زهرا سلام الله عليها(همتاى آنان) مصطفاة، مرتضاة، مختاره و برگزيده خداوند تبارك و تعالى است.
منقبت بيست و سوم:
هنگام ولادت فاطمه عليهاالسلام، نور او تمام خانههاى مكه، و شرق و غرب را فراگرفت چنان كه در تولد پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله نيز تمام جهان از نور مباركش روشن شد، گويى با نور افشانى اين موجود مقدس، خداى تعالى به اهل آسمان و زمين، به فرشتگان و تمام مخلوقات اعلام ميفرمايد: اينك تولد يافت، آن بشري كه نور جهانيان از اوست، و سبب خلقت عالميان و علت آفرينش تمام مخلوقات بوده است، آن وجود مقدسى كه باعث شد موجودات از ظلمات عدم به عالم نور و ظهور چشم گشايند و به لباس آفرينش مزّين گردند.
منقبت بيست و چهارم:
در آن هنگام كه حضرت زهرا سلام الله عليها از جانب خديجه عليهاالسلام ولادت يافت، فرشتگان ميلاد او را به يكديگر بشارت ميدادند و تهنيت ميگفتند، چنان كه در تولد پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و ائمه اطهار نيز ملائك مقدم مباركشان را به يكديگر مژده ميدادند، و بايد اين چنين باشد، زيرا فاطمه عليهاالسلام يكى از اسباب آفرينش و علت العلل بوده است، و فرشتگان نيز همانند ساير موجودات در سايه خلقت او و از يمن وجودش آفريده شدهاند.
منقبت بيست و پنجم:
حبّ فاطمه عليهاالسلام همانند حبّ همسر و فرزندان معصومش (كه اجر رسالت خاتم الانبياء است) بر همگان واجب است حتى به رسول خدا صلى الله عليه و آله .
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله ميفرمايد:
خداي تعالى مرا به دوستى اين چهار نفر فرمان داده است: علي عليهالسلام، فاطمه عليهاالسلام، حسن عليه السلام، حسين عليه السلام.
البته وجوب دوستى و محبت آنان نيز به اين جهت است كه آن چهار نفر داماد و دختر و فرزندان پيامبرند بلكه رسول خدا نيز همانند ساير بندگان مؤمن، بايد معتقد و معترف به مقام ولايت فاطمه عليهاالسلام بوده و به اين امر شهادت دهد.
منقبت بيست و ششم:
اشتراك زهرا سلام الله عليها و همرديف و همدرجه بودن اوست با پدر و همسر و فرزندانش در قبّة الوسيله يا درجة الوسيله بهشت، آنجا كه پايتخت(عظمت) حضرت حق تبارك و تعالى است و جز پنج تن عليهم السلام از انبياء و اولياء و مرسلين و صالحين و فرشتگان مقرّب كسى را به آن مقام والا راه نيست.
منقبت بيست و هفتم:
اشتراك فاطمه عليهاالسلام با پدر و همسر و فرزندانش در قبهاى از نور كه زير عرش بر پا ميشود و جز پنج تن عليهم السلام كسى را به آن رتبه والا راه نيست، و اين مقام غير از «درجة الوسيله» است كه قبلاً بيان شد.
منقبت بيست و هشتم:
ورود پنج تن عليهم السلام به بهشت قبل از همه، در حالى كه فاطمه عليهاالسلام در پيشاپيش پدر و همسر و فرزندانش، نخستين كسى است كه وارد بهشت ميشود.
منقبت بيست و نهم:
فاطمه سلام الله عليها يكى از كلماتى است كه حضرت آدم عليه السلام فراگرفت، و حضرت ابراهيم نيز با همان كلمات امتحان شد، يعنى با كلمات: محمّد، علي، فاطمه، حسن، و حسين عليهم السلام.
منقبت سيام:
فاطمه عليهاالسلام يكى از افرادى است كه آيه مباهله در شأن آنها نازل شده است و آن وجود مقدّس، بين چهار معصوم قرار گرفته است يعنى انفسنا (محمّد صلى الله عليه و آله و علي عليه السلام) و ابنائنا (حسن عليه السلام و حسين عليه السلام).
منقبت سى و يكم:
سنى و شيعه در اين موضوع متفّقالقول و هم عقيده هستند: احكامي كه در اسلام در مورد محبت و يا عداوت، صلح و يا جنگ، دشنام دادن و يا اذيت كردن نسبت به پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله جارى است، عيناً نسبت به زهرا سلام الله عليها نيز معتبر و واجب الاجراست، يعنى اگر كسى نسبت به رسول خدا صلى الله عليه و آله دشمنى ورزد و يا آن حضرت را بيازارد، و يا دشنام دهد چنان كه مجازاتش حدّ زدن بر او و يا كشتن او، و يا موجب كفر اوست، عيناً در اين موارد حضرت زهرا عليهاالسلام با پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله يكسان و برابر است.
منقبت سى و دوم:
همتا بودن فاطمه عليهاالسلام با على عليه السلام در صفات و ارزشهاي معنوي.
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله ميفرمايد: اگر فاطمه عليهاالسلام آفريده نميشد، هرگز براى علي عليه السلام همتائى وجود نداشت، همچنين اگر علي عليه السلام خلق نميشد، فاطمه را در جهان نظير و مانندي نبود، سپس براى روشن شدن مطلب، و رفع اين اشتباه احتمالى كه مبادا تصوّر شود مقصود پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله اين بوده است: ديگران كه خواستار همسرى با فاطمه عليهاالسلام شدند، كفو و هم شأن او نبودند، رسول خدا صلى الله عليه و آله تصريح ميفرمايند، نه تنها فاطمه عليهاالسلام را در زمان حاضر جز على عليه السلام نظير و مانندى نيست، بلكه از آدم و اولاد آدم (يعنى انبياء «جز پيامبر اسلام»، اوصياء، اولياء، صدّيقون، علماء و حكماء) هرگز كسي همتاى زهرا عليهاالسلام نيست، و تنها على عليه السلام است كه كفو و همانند اوست، على عليه السلام كه چون فاطمه عليهاالسلام بينظير است، و بشرى در ملكات فاضله و مقامات عاليه برابر او نيست، و اين دو وجود مقدس در اين منقبت به طور يكسان شريكند.
اگر به جز اين فرمايش از جانب پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله تصريحى در اين مورد در دسترس ما نبود (با اين كه وجود دارد)، همين حديث شريف براى اثبات برترى حضرت صدّيقه زهرا عليهاالسلام بر جميع انبياء (جز پدر بزرگوارش)، كافى بود.
منقبت سى و سوم:
بزرگترين مقام شفاعت را در روز قيامت حضرت صديقه زهرا سلام الله عليها همسان با پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و اميرالمؤمنين عليه السلام حائز ميباشد، بلكه ميتوان گفت آن حضرت را در اين رتبه و مقام امتيازاتى است مخصوص به خود و بينظير.
بزرگداشت تشريف فرمائى ايشان به محشر و پيشگاه عرش الهى به نحوي است كه تمام توجهات به سوى آن وجود مقدس معطوف خواهد شد، و امام سلام الله عليه در اين باره ميفرمايد: مقام شامخ حضرت صديقه زهرا عليهاالسلام در روز قيامت چنان است كه حتى از نظر يك نفر هم پنهان نميماند.
حكماء و دانشمندان چنين فتوا دادهاند كه هر كس پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و يا على عليه السلام را دشمن بدارد كافر است، فاطمه عليهاالسلام نيز در اين مورد با پدر و همسرش شريك است و مشمول اين حكم ميشود، حال چگونه ممكن است بشرى صاحب مقام ولايت نباشد، و دشمنى با او موجب كفر گردد؟
منقبت سى و چهارم:
در روز قيامت منبرى از نور بر پا ميشود كه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله بر آن جلوس مينمايد، در حالى كه جبرئيل و انبياء و اولياء گرد آمدهاند خداوند تبارك و تعالى مقام و منزلت زهرا سلام الله عليها و پدر و همسر و فرزندان معصومش را به اهل محشر معرفى ميفرمايد، و هنگام ورود فاطمه عليهاالسلام به صحنه محشر از جانب حضرت حق تبارك و تعالى ندا ميشود:
اى اهل محشر نگاهتان را فرو افكنيد، تا فاطمه عليهاالسلام عبور نمايد...
منقبت سى و پنجم:
چنان كه برتري رسول اكرم صلى الله عليه و آله بر انبيا و مرسلين و ملائكه، با تفحّص و تحقيق در روايات معتبر، ثابت شده است، به همان طريق افضليت زهرا سلام الله عليها نيز بر جميع مخلوقات از انس و جن و ملك، منصوص و مسلم است.
اين چهل منقبت فاطمه عليهاالسلام، خلاصه پانزده موضوع كتاب است، كه با آيات قرآن، و روايات معتبر مربوطه و با ذكر اسناد بسيار و مدارك اطمينان بخش، آنها را قبلاً به طور تفصيل بيان كرده بوديم.
اگر بخواهيم با قلبى حقيقت جو، منصفانه قضاوت نمائيم، يقيناً درمييابيم، كه اين چهل منقبت از شئون مخصوص صاحبان ولايت، و لازم و ملزوم يكديگرند، مناقبى كه مبناي آنها آيات انكار ناپذير كلام الله، و گفتار معصومين دل آگاه است. بشرى كه خداوند يكتا او را به اقتضاى حكمتش از ابتداء خلقت جهان تا برچيده شدن بساط آن، در كنار سفره رحمت خويش نشانده، و او را در مراحل مختلف و مواقف بسيار سير داده است، منزلت والاي اين بانوى بانوان و خاتون دو جهان، در عالم اظلّهاش، در عالم ميثاقش، در عالم خلقتش، در عالم علوى و سفلياش، در عالم رحم مادرش، در ولادت و روز قيامت و محشرش، در ورود به جنّتش، همه و همه، حاكى از مقام ولايت اعلاى «ولية الّهي» اوست.
هرگز معقول نيست كه موجودى داراى مقام ولايت كبرى نباشد، ولى علت آفرينش بوده، و اعتقاد به قدر و مرتبه خداداد او از شرايط ايمان به شمار آيد و وجود مقدسش با پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در مناقب چهلگانه مذكور به طور همسان شريك و سهيم باشد.
اما قسمت دوم مناقب زهرا سلام الله عليها، احاديثى است كه مربوط و مخصوص است به خود آن حضرت، درباره مكارم اخلاقش، زهدش، عبادتش، ايثارش، پرورش فرزندانش شوهرداريش، نگاهدارى از پدرش، و كمالات و فضايل بيشمار ديگرش، كه در كتب شيعه و سنى مسطور است، كه در اينجا مورد بحث و بررسى ما نيست.
خداوند تعالى به حق محمد و آل محمد صلى الله عليه و آله ما را در سايه ولايت حضرت صديقه زهرا عليهاالسلام محشور نمايد، و دستمان را در دامان ولاى اين خاتون دو جهان كوتاه نفرمايد، و از مؤمنين به رسول اكرم صلى الله عليه و آله و اولاد معصومش قرار دهد.
منبع: كتاب فاطمة الزهراء گفتار علامه امينى (ره) ص 107 تا 119.