منافقین و فرصتی برای تصفیه حساب های قدیمی

تا قبل از حضور نیروهای عراقی در اردوگاه اشرف بسیاری از نیروهای ناراضی این اردوگاه خواهان خروج از اشرف بودند.

اعتراضات عمومی افراد این گروهک از ابتدای تاسیس این فرقه همواره با شدیدترین پاسخ ها یعنی مرگ رو به رو بوده و ایده رجوی و سایر سران این فرقه در مورد این افراد برخورد شدید برای عبرت سایر نیروها بوده است، امری که با مرور کارنامه این سازمان تروریستی قابل مشاهده است؛ به یاد بیاوریم مجید شریف واقفی و صمدیه لباف را... .

در همین راستا و در طول سالهای گذشته، افراد ناراضی این فرقه با مرگ های ناگهانی به علت بیماری – حتی برای افرادی که به شهادت دوستان این افراد از سلامت کامل جسمانی برخوردار بوده اند – رو به رو بوده اند و برخی دیگر از نیروها بر طبق شهادت کسانی که روزگاری در زمره نیروهای فرقه بوده اند وامروز از این سازمان جدا شده اند در طی عملیات های فرضی منافقین، عملیات های خمپاره زنی به داخل ایران، عملیات های رزمی و عملیات های جابه جایی نیرو کشته و تصفیه شده اند و تقریبا بهانه اعلام شده توسط دستگاه خبر ساز منافقین نیز حول و حوش چند محور مشخص بوده است. دردرجه اول مصادره به مطلوب کردن حذف فیزیکی نیروهای این سازمان با دستور سران فرقه و خبر سازی در این باب که فلانی توسط "نیروهای رژیم آخوندی" شهید شده است. معمولا مهمل اغلب موارد حذف فیزیکی افراد ناراضی پس از آن که در خفا سر به نیست می شدند همین بهانه بود. در موردی دیگر می توان به مریضی و فوت افراد ناراضی اشاره کرد. این موارد اغلب درزمره مواردی از سر به نیست کردن بود که همه می دانستند عملیاتی در کار نبوده و فرد مورد نظر دراردوگاه اشرف و یا سایر اردوگاه های سازمان منافقین حضور داشته است. کشته شدن سعید نوروزی که خواهان جدایی از این سازمان بود در اردوگاه اشرف اتفاق افتاد، با این تفاوت که دراین مورد سران منافقین از او به عنوان یک شهید نام می برند. تئوری مسعود رجوی و سپس مریم قجر در طول سال های اخیر استفاده حد اکثری از نیروهای فرقه و نیروهای ناراضی و حتی جنازه های آنها بوده است. مسعود رجوی برای آنکه از این مساله نهایت سوء استفاده را انجام دهد تئوری های خود را اینگونه دسته بندی می کرد:

1- ازشر عضو مسئله دار خلاص مي شویم.

2- درصورت مجروح و زنده ماندن، فرد تنبيه شده و در جرگه چلاق ها قرار مي گیرد.

3- از مرده و مجروح او به نفع خود شهيد سازي و...مي کنیم.

4- اعلام می کنیم فرد مزبور عامل رژيم بوده و موقع فرار به سمت ايران جهت رساندن اطلاعات توسط سازمان مورد هدف قرار گرفته است.

رجوی در بدترین حالت ممکن نیروهای ناراضی و یا افرادی را که لازم بود حذف شوند "عوامل نفوذی رژیم ایران" می نامید و بعد از حذف این افراد نیز خطابه ای طولانی برای نیروهای خود اجرا می کرد.

در طول سالهای حضور آمریکایی ها در عراق و آمار گیری های انجام شده توسط آمریکایی ها و سپس عراقی ها از نیروهای منافقین از سویی دیگر برای سرکردگان منافقین نیز امکان سر به نیست کردن این افراد فراهم نبود و دست و پای منافقین را برای این کار بسته بود و طبیعی بود که سران منافقین مترصد این باشند که درزمان مناسبی اقدامات لازم را در مورد افراد ناراضی انجام دهند!

حکایت این روزهای ورود نیروهای عراقی به اردوگاه اشرف این فرصت را برای منافقین آماده کرد زیرا آنها مانده بودند که با افراد ناراضی فرقه که تعداد آنها کم کم رو به فزونی نهاده بود چه کنند؟ از طرفی ساز مخالف زدن این افراد و از سویی تاثیرات سویی که وجود این افراد باعث می شد تا به زعم سرکردگان منافقین " انگیزه مبارزه بر علیه رژیم" در میان دیگر افراد از بین برود. این بود که با ورود نیروهای ارتش و پلیس عراق به داخل اردوگا ه اشرف، سرکردگان منافقین تا توانستند فرصت طلبی کردند، از طرفی طبق گفته علی الدباغ منافقین اقدام به خود زنی کرده اند و نیروهای ناراضی خود را که در هنگام ورود ارتش عراق خواهان پیوستن به عراقی ها بودند را از پشت با تیرزدند و برخی را نیز به زیر شنی تانک های عراقی هل دادند تا هم از شر افراد ناراضی این فرقه رهایی پیدا کنند، هم فرقه خود را از افراد ناراضی پاک سازی کنند؛ هم اتهام حذف نیروهای ناراضی را در پوشش حمله عراقی ها و کشتار این افراد توسط عراقی ها را پوشش دهند و هم شهید سازی ومظلوم نمایی کنند و توجه افکار عمومی جهان را به خود جلب کنند و درمقابل سازمان های حقوق بشری فریاد و فغان برآورند!

دراین میان لازم بود تا از جنبه رمانتیک مساله نیز نهایت استفاده لازم به عمل آید و اتفاقا باعدم جواب دادن تئوری های قبلی مظلوم نمایی منافقین بیش از گذشته بر روی تئوری آخر مانور داده شود.

این بود که پروسه حذف افراد ناراضی این فرقه از چند روز گذشته وارد فاز تشدید مظلوم نمایی شد. مریم رجوی در همین مورد گفت: " آمريكايي ها مي‌بايد براي پيشگيري از تكرار مواردي مانند مجاهد شهيد شعبان سوري - كه دو هفته سردرد داشت و دم برنمي آورد- ، كليه مصدوماني را كه در وضعيت مشابه قرار دارند در بيمارستان بلد مورد معاينه كامل قرار بدهند. بديهي است كه معاينه موارد ضربه مغزي و مجاهداني كه چماقداران رژيم آخوندي در عراق به آنها در ناحيه سر ضربه زده اند از اولويت برخوردار است. "

این گفته ها حاکی از این است که با عدم حضور نیروهای آمریکایی در اشرف، منافقین می توانند بیش از اینها برای خود قربانی تراشی کنند و تا تصفیه حداکثری نیروهای ناراضی این فرقه هرچند روز یک بار نام یکی از افراد ناراضی را که رهبران فرقه راضی به مرگش شده اند را منتشر کنند، درست همانند علی اصغر یعقوب پور که " قربانی " جدید منافقین است و به احتمال زیاد آخرین قربانی نیز نخواهد بود. " ناگفته پیداست که سرکردگان این باند حتی در اعلام خبر مرگ این افراد نیز نهایت مظلوم نمایی را به کار می برند. البته این شیوه نیز راه به جایی نخواهد برد. باتوجه به اینکه آمارهای رسمی حکایت از مجروح شدن نهایتا 80 نفر از اعضا منافقین دارد، بیان این نکته که "اردوگاه اشرف" 500 زخمی دارد، حکایت از خیز بلند سران منافقین برای پروژه مرده سازی است .